پاورپوینت کامل پرواز به ملکوت ۷۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پرواز به ملکوت ۷۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پرواز به ملکوت ۷۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پرواز به ملکوت ۷۳ اسلاید در PowerPoint :

>

(بازخوانی زندگی جهادی شهید اندرزگو)

نام کتاب: حماسه شهید اندرزگو

نویسنده: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی سال نشر: ۱۳۷۹

محل نشر: تهران تعداد صفحات: ۲۵۶

تلخیص و بررسی: مرتضی شیرودی

چکیده:

اگر حاکمیت طاغوت، از این کهن سرزمین رخت بر بست، ناشی از جانفشانیهای مردان بسیاری بود. آنان از جاه و جلال و مکنت و مال و از همه مهمتر، از «خود» در راه او گذشتند.

سید علی اندرزگو یکی از همین افراد بود. اندرزگو از نظر شگردهای مبارزه مخفیانه، منحصر به فرد بود؛ به گونه ای که مسؤولین ساواک نیز، به آن اعتراف داشتند. این نوشتار، خلاصه ای از کتابی است که به طور مفصّل، مبارزات او را گزارش می کند.

صبحدم مبارزه

فعالیتهای سیاسی شهید اندرزگو، باعث شده بود که رفت و آمدهای او، نظم خاصی نداشته باشد. همسر وی کم کم به این تأخیرها عادت کرده بود. واقعه ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت، منجر به متواری شدن اندرزگو شد. خانواده او بی اطلاع از نقشش در ترور، در انتظار بازگشتش بودند. این غیبت طولانی، مانند دیگر تأخیرهای او نبود و همین باعث هراس آنها شده بود.

ساواک به گمان این که اعضای خانواده، از برنامه ترور و دیگر کارهای سیاسی اندرزگو و محل اختفای او اطلاع دارند، اقدام به دستگیری نزدیکترین بستگان او کرد. سید محمد اندرزگو، برادر سید علی، در زیر شکنجه های شدید ساواک، از محل اختفای او اظهار بی اطلاعی می کرد و واقعا هم بی اطلاع بود. بازجوی ساواک یک فرصت ۴۸ ساعته دیگر به سید محمد داد تا برای یافتن برادرش تلاش کند.

سیدعلی اندرزگو چند سال قبل هم سابقه یک غیبت ناگهانی اما نه چندان طولانی را داشت که بی خبر به سفر مشهد رفت و ناگهان نیز، بازگشت. توجیهش آن بود که برای زیارت به مشهد رفته است. سیدعلی در آن زمان هم از خفقان حاکم به مملکت ناراضی بود و چندین بار هم در آستانه دستگیری قرار گرفت.

سیدحسین برادر دیگر سیدعلی اندرزگو می دانست که او شبها را با فردی به نام امانی به بحث و درس خواندن می گذراند، لذا سیدحسین اندرزگو از برنامه های سیاسی سیدعلی و علت متواری شدن او اطلاع داشت اما چون نمی خواست سخنی بگوید که به زیان او و اطرافیانش باشد شکنجه های زیادی را تحمل کرد.

تنها چیزی که سیدحسین به زبان آورد، این بود که سیدعلی به مشهد رفته است. بازجو سیدحسین را مشروط بر این که همراه یک مأمور ساواک برای یافتن سیدعلی به مشهد برود، آزاد کرد. اما سیدحسین نیز هیچ تمایلی برای یافتن برادر خود نداشت.

به همین دلیل، در مشهد با استفاده از یک کلاه، تغییر قیافه داد و در تمام مدت نگران بود که مبادا فردی از آشنایان را در مشهد ببیند و مسأله پیچیده تر شود. بعد از طواف در حرم امام رضا علیه السلام مأمور ساواک، سیدحسین را برای تلاش بیشتر تحت فشار قرار داد اما نتیجه ای نگرفت.

قضیه دستگیری سیدعلی اندرزگو فکر تمام مسؤولین امنیتی را به خود مشغول کرده بود. نیروهای ساواک حتی بعد از زیر و رو کردن خانه اقوام و بستگان وی به چیزی دست نیافتند. در بهمن ۱۳۴۳ از طرف شهربانی، تلگرافهایی به اداره ثبت و آمار فرستاده شد تا قطعه عکسی از اندرزگو برای کپی و پخش در شهرستانها پیدا شود.

این قطعه عکس به اداره گذرنامه و اقامت اتباع خارجه نیز فرستاده شد تا از خروج وی از کشور جلوگیری شود و به این ترتیب، تعقیب اندرزگو شکل گسترده تری به خود گرفت. سیدحسین بعد از این که دست خالی از مشهد برگشت دوباره تحت بازجویی قرار گرفت، اما پس از تحمل شکنجه های فراوان و خودداری از افشای اطلاعات، با سپردن تعهد کتبی به سؤالات بازجویی آزاد شد.

در ۲۰ بهمن ۱۳۴۳ ساواک به دنبال جستجوهای گسترده خود فرد مشکوکی را دستگیر کرد که تصور می شد اندرزگوست. این فرد بعد از این که در هر بازجویی خود را با یک نام متفاوت معرفی کرد، سرانجام اعتراف کرد که شاگرد یک نجار اهل مشهد است و به علت داشتن سابقه سرقت و از ترس، اطلاعات غلط به مأمورین داده است.

جستجوهای گسترده ساواک و نیروهای شهربانی در نقاط مختلف، گاه پیامدهای جانبی داشت؛ مثلاً به یک متکدی به نام محمدرضا قربانی سوء ظن پیدا کردند که منجر به دستگیری و بازجویی از وی شد. چون این فرد فاقد شناسنامه بود و هویت واقعی او برای ساواک محرز نبود با معرفی چندتن از بستگان هویتش مشخص و تأیید شد و با توجه به این که عکس فرد دستگیر شده با عکس اندرزگو مطابقت نداشت، آزاد شد و رژیم بار دیگر در دستگیری سیدعلی اندرزگو به بن بست رسید.

مأموران ساواک بعد از مدتی مجدداً اعلام کردند که مراقبت از منزل اسدالله اندرزگو نتیجه ای نداشته است اما همچنان به این مراقبتها و بازجویی ها ادامه دادند. محل کار اندرزگو که یک کارخانه چوب بری بود در لیست مکانهای تحت مراقبت ساواک بود و رفت و آمدها به آن، کنترل می شد.

نماینده دادستانی ارتش، آدرس مکانهایی را که اندرزگو رفت و آمد داشت، در اختیار ساواک گذاشت، ولی از هیچ کدام اطلاعاتی به دست نیامد. در نهایت، شهربانی کل کشور، خبر از احتمال خروج اندرزگو، به عراق داد. یک سال بعد، خبر بازگشت اندرزگو به تهران، اعلام شد. به همین دلیل، منزل اندرزگو، بیشتر از گذشته تحت مراقبت قرار گرفت. منزل خواهر و پدر اندرزگو نیز بازرسی مجدد شد که هیچ نتیجه ای نداشت.

رئیس شعبه بازجویی با عصبانیت می گفت این روضه خوان یک لاقبا تمام دستگاه عریض و طویل شاهنشاهی را مضحکه خود کرده. البته طبق اعتراف فتایی، عدم موفقیت در دستگیری او نه ناشی از بی عرضگی مأموران، بلکه از زرنگی اندرزگو بود که در طی سه سال جستجو، نشانی از خود، به جای نگذاشته بود.

مدرسه چیذر

در مدرسه علوم دینی چیذر، اوضاع جدیدی حاکم شده بود و شخصی به نام شیخ عباس تهرانی با ابتکارات و خلاقیتهای خود حال و هوای مدرسه را عوض کرده و رنگ و روی دیگری به آن داده بود. این فرد ناشناس و تازه از راه رسیده، همه کاره مدرسه شده بود. در مدرسه، مجمعی با سه نفر از شاگردان تشکیل داد که پخش جدیدترین اعلامیه ها و سخنرانی های امام، از فعالیتهای آنان بود.

پس از مدتی، شیخ عباس به لباس روحانیت درآمد و اعتبار بیشتری پیدا کرد. از فعالیتهای طلاب مدرسه چیذر، تبلیغ دینی و سیاسی در نقاط دور بود. نام شیخ عباس تهرانی در لیست افرادی بود که باید کار تبلیغ انجام می دادند. شیخ، کار تبلیغ را در روستایی آغاز کرد که چند قاچاقچی در آن فعال بودند.

با این حال کار خود را با موفقیت به اتمام رساند. در زمان بازگشت و عبور از ایستگاه های بازرسی، در ایستگاه اول، به علت آشنایی مأمور پاسگاه با یکی از افراد گروه مشکلی پیش نیامد. در ایستگاه دوم، مسأله بازرسی جدی شد. با آن که شیخ عباس، چمدانی حاوی کتاب، اسلحه و اعلامیه همراه داشت، با زیرکی و با یک گفتگوی گرم با مأمور پاسگاه مشکل را حل کرد.

در یک سفر دیگر، شیخ عباس و چند طلبه جوان عازم شهرکرد شدند. در شهرکرد به محض پیاده شدن از اتوبوس برای بازرسی محاصره شدند. شیخ عباس که همان چمدان قبلی را همراه داشت به بهانه ای به گوشه ای رفت و سرانجام بااستفاده از غفلت مأموران، از محل بازرسی خارج گردید. پس از اتمام دوره دوم تبلیغ، شیخ عباس روانه قم شد و سلاحهایی را که از چند چوپان شهر کردی خریده بود، به آن شهر برد.

دستگیری دو نفر از اعضای مجاهدین خلق به نامهای راضی و فیاض و بازجویی از آنها سرنخهایی از شیخ عباس تهرانی به دست ساواک داد. فیاض فردی بود که در مدرسه علمیه با شیخ عباس آشنا شده بود. او از نارضایتی شیخ عباس از اوضاع سیاسی حاکم بر جامعه و بحثهای مذهبی وی در مدرسه هر چه می دانست، در اختیار ساواک قرار داد.

در این بازجویی ها مشخص شد که شیخ عباس، تعدادی سلاح نیز نزد خود نگهداری می کرده است. حسین راضی، دیگر عضو گروه مجاهدین خلق نیز از ارتباط خود با شیخ عباس تهرانی در مدرسه علمیه چیذر سخن گفت. شیخ عباس تهرانی با این تصور که راضی و فیاض افراد مناسبی برای فعالیت در گروههای ضدرژیم هستند، به آنها اعتماد کرده و درباره فعالیتهای گروه تبلیغی چیذر و آمادگی آنها برای پیوستن به مجاهدین سخن گفته بود. با آشکار شدن بی کفایتی این دو نفر و این که اعتماد به آنها کار درستی نبوده است، شیخ عباس به بهانه تصادف برادرش در تبریز، غیبش زد و پس از مدتی برگشت اما ارتباطش را با آن دو نفر محدود کرد و محتاطانه تر از پیش، عمل کرد.

ساواک پس از بازجویی از فیاض و راضی، از پدرزن شیخ عباس و اسماعیل چیذری صاحبخانه شیخ عباس، بازجویی به عمل آورد که چیزی از آنها به دست نیاورد. در بهمن ۱۳۵۱، پس از دستگیری پدرزن شیخ عباس، ساواک با ترفندی وی را به داخل منزل تهرانی نفوذ داد تا اطلاعاتی به دست آورد، اما مشخص شد شیخ عباس تهرانی شب قبل با یک اتومبیل کرایه ای، همراه با همسر و فرزند و خواهرزنش از تهران رفته و گویا مطلع بوده که ساواک به دنبال اوست. به بیان دیگر، شیخ عباس تهرانی پس از احساس خطر، به طور ناگهانی و بدون اطلاع از آنجا نقل مکان کرد.

خانواده شیخ عباس تهرانی باید به غم غربت عادت می کردند؛ زیرا وضعیت موجود، حتی اجازه یک تماس تلفنی با بستگان را نمی داد. شیخ عباس مقصد خود را تبریز اعلام کرد، اما بعد مشخص شد که آنها روانه قم هستند. شیخ عباس پس از رسیدن به مقصد، چمدانی که حاوی کتاب و نوار بود به مادرزنش داد و آنها را روانه منزل کرد.

مادر زن شیخ عباس، بعد از مدت کوتاهی به چیذر برگشت اما سرنوشت خواهر زنش، این بود که بماند و وارد ماجراهای سیاسی او شود. شیخ عباس طی اقامت در قم، شبانه و مخفیانه رفت و آمد می کرد و گاهی تعدادی سلاح از خانه بیرون می برد که هیچ کس از آن آگاه نبود. او همیشه یک اسلحه به همراه داشت. زندگی و ادامه فعالیت در قم برای شیخ عباس عاقلانه به نظر نمی آمد. بنابراین، او همراه با خانواده اش آماده رفتن شد. شیخ در زمان نقل مکان برای این که شناخته نشود تغییر قیافه داد؛ به گونه ای که هیچ کس حتی همسرش (در ابتدا) او را نشناخت. در تهران، به طور موقت در منزل فردی به نام اوسطی ساکن شد و برای رد گم کردن، لباس روحانیت و عمامه را کنار گذاشت.

معصومه، خواهر زن شیخ عباس، به علت طولانی شدن اقامتش در منزل شیخ و دوری از پدر و مادر، تصمیم گرفت با وجود خطر دستگیری و حتی شکنجه به منزل برگردد. بنابراین، شیخ عباس پس از این توصیه که نباید فریب ساواک را بخورد و به وعده های آنها گوش کند، او را روانه ورامین نزد عمویش کرد. طبق پیش بینی شیخ، ساواک در ورامین به سراغ معصومه رفت و او را دستگیر کرد. بازجویی شدید از معصومه آغاز شد، اما معصومه واقعاً چیزی از محل اقامت شیخ عباس و خانواده اش نمی دانست.

ساواک تهدید می کرد که در صورت عدم همکاری معصومه، پدر و مادر او را شکنجه خواهد کرد. مأموران ساواک حاضر نبودند از کوچکترین اطلاعات بگذرند و به این خاطر از هیچ کاری مضایقه نکردند؛ حتی از شکنجه کردن او برای یافتن راننده اتومبیلی که شیخ عباس را برده بود، دست برنداشتند، اما معصومه همچنان ادعا می کرد که چیزی نمی داند.

افشای راز

ساواک منزل اوسطی را شناسایی کرد و او را مورد بازجویی قرار داد. بعد از اعترافات اوسطی و تکمیل تحقیقات ساواک، هویت واقعی شیخ عباس تهرا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.