پاورپوینت کامل دین گریزان عصر نبوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دین گریزان عصر نبوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دین گریزان عصر نبوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دین گریزان عصر نبوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
نام کتاب:تحلیلی بر عملکرد یهود در عصر نبوی
نویسنده: علی جدید بناب
ناشر: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله سال نشر: ۱۳۸۱
محل نشر: قم تعداد صفحات: ۲۱۶
تلخیص و بررسی: مرتضی شیرودی
مقدمه
بشر برای تکامل خود نیاز به راهنما دارد، لذا خداوند متعال پیامبرانی را برای هدایت بشر در طول تاریخ برگزیده است، تا آنان را به سعادت برسانند. حضرت موسی علیه السلام هم به همین دلیل مبعوث شد، اما پیروان او در طول تاریخ برای سود دنیوی خود این دین را تغییر داده و تحریف کردند، حتی یهودیان با آنکه نشانه های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را در تورات خوانده بودند و منتظر ظهور او بودند، ولی بعد از بعثت، دست به کارشکنی زدند، چون آرمانها و دستورات اسلام با منافع دنیوی آنها مخالف بود. با مروری بر کتاب تحلیلی بر عملکرد یهود در عصر نبوی، می توان به حوزه های کارشکنی یهود علیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، علل و پیامدهای آن پی برد.
یهود در حجاز
در مورد این که یهود مدینه بومی هستند یا اصیل، روایات، مغشوش و پراکنده است، اما به نظر می رسد از هر دو گروه بومی(عرب یهودی شده) و اصیل(از نژاد بنی اسراییل) در مدینه ساکن بوده اند. گروهی عقیده دارند؛ یهودیان مدینه به این طریق یهودی شده اند که زنان جاهلی برای فرزنددار شدن نذر می کردند، فرزندانشان را یهودی کنند، البته این گروه پس از بعثت بعد از مسلمان شدن، فرزندانشان را مجبور می کردند مسلمان شوند، در این هنگام آیه ـ لا اکراه فی الدّینِ قَد تَبَّینَ الرُشدُمِنَ الْغَی(بقره / ۲)ـ نازل شد و به آنها تذکر داد که در دین هیچ اجباری نیست.
البته اوضاع سیاسی و اجتماعی یهود در مدینه به این صورت بود که قبل از اینکه قبایل اوس و خزرج از سرزمین سبا وارد مدینه شوند، یهودیان به تنهایی کنترل اوضاع سیاسی و اقتصادی مدینه را در دست داشتند، اما بعد از آمدن قبایل اوس و خزرج به مدینه، یهودیان موقیعت خود را در خطر دیدند، ناچار با این قبایل پیمان بستند، البته یهود در این پیمان از موقعیت پایین تری نسبت به اوس و خزرج برخوردار بودند.
از نظر فرهنگی یهودیان شبیه اعراب بودند. افراد باسواد آنها از علمای مذهبی بودند. یهودیان برای اینکه کنترل اقتصادی را در دست بگیرند بین دو قبیله اوس و خزرج تفرقه می افکندند. رسول خدا صلی الله علیه و آله هم که وارد مدینه شد، از موضع سیاسی یهود اطلاع داشت، به همین علت با یهودیان داخل و خارج مدینه پیمان صلح بست تا برای مبارزه با مشرکین نیروی خود را متمرکز کند.بر اساس پیمان نامه یهودیان در دین خود آزاد بودند، اما موظف به پرداخت جزیه بودند، همچنین یهودیان و مسلمانان موقع حمله دشمن باید با هم متحد می شدند.
الف ـ نگاهی به قلمروهای کارشکنی یهود
بر اساس مدارک و اسناد معتبر، یهودیان در طول تاریخ، پیامبران زیادی را آزار رسانده و کشته اند، حتی آنان پیمان خود با پیامبر صلی الله علیه و آله را شکستند و برای حفظ منافع دنیوی خود به کارشکنی پرداختند، عده ای ظاهرا مسلمان شدند ولی به جاسوسی پرداختند و از کمک رساندن مسلمین به پیامبر جلوگیری کردند.
در این موقع آیه ۱۱۸ سوره آل عمران نازل شد. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکمْ لا یأْلُونَکمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکبَرُ قَدْ بَینّا لَکمُ الآْیاتِ إِنْ کنْتُمْ تَعْقِلُونَ». خداوند در این آیه دستور می دهد مسلمانان راز خود را در بین بیگانگان افشا نکنند، خداوند در این آیه از باطن دشمنان خبر می دهد و یادآوری می کند که آنها شایسته دوستی نیستند، و به این صورت نقشه یهود بر هم ریخت.
نمونه ای از جاسوسی یهودیان در جنگ احزاب است. آنها با وجود داشتن پیمان با مسلمانان به صورت ستون پنجم، سپاه ده هزار نفری احزاب(قبایل چندگانه عرب و یهود) را یاری کردند. وقتی احزاب شکست خوردند، پیامبر صلی الله علیه و آله بر اساس مفاد پیمان نامه با آنها رفتار نمودند.
رفع اختلافات بین دو قبیله اوس و خزرج(اختلافات ۲۰ ساله)از مشکلات رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد از هجرت به مدینه بود. بعد از صلح این دو، یهود شروع به تفرقه افکنی کردند، اما پیامبر مردم را هوشیار نمودند و دوباره صلح را برقرار کرد. آیه ۱۰۰ سوره آل عمران در این باره است و مسلمانان را از اطاعت از اهل کتاب منع می کند. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا فَرِیقاً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتابَ یرُدُّوکمْ بَعْدَ إِیمانِکمْ کافِرِینَ».
به نظر نویسنده کتاب، این آیه خطاب به تمام مسلمانان در همه زمانهاست و آنها را از توطئه دشمن آگاه می کند. اما مصداق این آیه در اوایل هجرت مسلمانان به مدینه، مشرکان و یهودند. آنها از راههای مختلف به پیامبر فشار می آوردند، از جمله جنگهای بدر و احد با مشرکین و درگیری با قبایل بنی قینقاع و بنی قریظه و یهود خیبر، مقاومت در برابر این فشارها فقط با الطاف الهی و کمک های غیبی ممکن شد.
از جمله کارهای که یهود برای کارشکنی انجام دادند ایجاد ناامنی و فتنه بود. بعد از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر یهود بنی قینقاع از شدت ناراحتی شروع به فتنه انگیزی و گفتن شعارهای توهین آمیز کردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله در پاسخ، نشانه های پیامبری خود در تورات را گوشزد نموده و آنها را بیم داد، بنی قینقاع به جای عبرت گرفتن، قدرت نظامی خود را به رخ پیامبر کشیدند و او را تشویق به جنگ کردند، پیامبر صلی الله علیه و آله سکوت کرد،اما مسلمین منتظر فرصت انتقام بودند.
آیات ۱۲ و ۱۳ سوره آل عمران نازل شد و شکست زود هنگام یهودیان و محشور شدن آنها در جهنم را خبر داد. یهودیان بنی قینقاع به فتنه انگیزی ادامه دادند چنانکه در شوال سال دوم هجری جوانی از بنی قینقاع به زنی مسلمان توهین کرد، زن مسلمان تقاضای کمک نمود. مردی مسلمان آن جوان یهودی را کشت، در عوض یهودیان نیز او را به قتل رساندند، در ادامه یهودیان به قلعه های خود رفته و آماده جنگ شدند. پیامبر صلی الله علیه و آله پس از فتح قلعه دستور داد آنها از مدینه خارج شوند.
قبیله دیگر یهودیان بنی نضیر با طرح نقشه قتل پیامبر پیمان را شکستند. خداوند پیامبر را از نقشه آنان آگاه کرد و توطئه آنها بی نتیجه ماند. یکی از یهودیان به نام کنانه بن صویرا گفت: قسم به تورات او پیامبر خداست که نشانه هایش در تورات آمده است، یهودیان به سخنان او توجهی نکردند، به این صورت قبیله ای دیگر از یهودیان دشمنی خود را با پیامبر آشکار کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله در پاسخ به این خیانت قصد جنگ با آنها را داشت، در نتیجه آنها یا باید مسلمان می شدند و یا وطن خود را ترک می کردند، آنها از شدت تعصب ترک وطن را انتخاب کردند. بعضی از مفسرین شأن نزول سوره حشر را این اتفاق می دانند. خداوند در این سوره مجازات این عده را ترک وطن معرفی می کند و می فرماید: اگر خداوند این مجازات را تعیین نکرده بود علاوه بر عذاب دنیا در آخرت هم مجازات می شدند.
در ادامه کارشکنی های سران یهود با قبایل دیگر و بت پرستان، احزابی را تشکیل دادند و در مقابل مسلمانان قرار گرفتند و مخالفان را از نظر نظامی و اقتصادی یاری کردند. سران یهود مردم عادی یهودی را با حیله تحریک به مخالفت و کارشکنی کردند.
سران قبیله بنی نضیر که در اثر خیانت اخراج شده بودند عده ای به شام و گروهی به خیبر رفتند سپس این دو دسته به مکه رفته و قریش را بر ضد پیامبر شورانیدند. در نتیجه می توان گفت، سران بنی نضیر و عده ای از بنی وائل زمینه جنگ احزاب را ایجادکردند.
نقشه جنگ احزاب که برای نابودی اسلام طراحی شده بود در تاریخ اعراب بی نظیر است. سران بنی نضیر با تطمیع و تحریک قبایل مختلف یهودی و بت پرست، سپاه ده هزار نفری گرد آوردند که به صورت سه لشکر به طرف مدینه حرکت کردند. وقتی به مدینه رسیدند، خندقی اطراف شهر دیدند که هیچ کس نمی توانست از آن عبور کند.
بعضی ها می گفتند این طرح عرب نیست، پیشنهاد یک ایرانی است. وقتی دیدند عبور غیر ممکن است، اردو زدند، چند بار حمله کردند، اما مسلمانان مقابله کردند. آنها یک ماه بی نتیجه آنجا ماندند، در نتیجه با سران بنی قریظه ارتباط برقرار کردند و آنها را تحریک به پیمان شکنی کردند تا از داخل مدینه با مسلمانان درگیر شوند و سپاه کفر بتواند از خندق عبور کنند.
ابتدا بنی قریظه قبول نمی کردند، اما با پافشاری مداوم سران کفر و یهود پذیرفتند. از بین آنها پیرمرد یهودی تذکر داد که: اگر این محمد صلی الله علیه و آله همان پیامبری باشد که در تورات وعده داده شده، هیچ سپاهی توان مقابله با او را ندارد.
اما حی بن اخطب(یکی از سران یهود) گفت محّمد صلی الله علیه و آله از فرزندان اسماعیل است، اما آن پیامبر که در تورات نام برده شده از بنی اسرائیل می باشد. بنی قریظه بعد از پیمان شکنی چاره ای جز جنگ با پیامبر نداشتند، پس به وسایل مختلف کار شکنی کردند. پیامبر صلی الله علیه و آله به مسلمانان مژده پیروزی داد. بنی قریظه نقشه کشیدند که با دوهزار نفر به شهر حمله کنند و آن را غارت کنند.
پیامبر صلی الله علیه و آله پانصد نفر را مأمور کرد در شهر بگردند و تکبیر بگویند تا زنان و کودکان آرامش یابند. خداوند در آیه ۱۰ سوره احزاب این حادثه را وصف می کند و می گوید که از شدت ترس مسلمانان چشمانشان خیره و جانهایشان به لب رسیده بود. «إِذْ جاوکمْ مِنْ فَوْقِکمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْکمْ وَ إِذْ زاغَتِ الأَْبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللّهِ الظُّنُونَا».
در این موقع نعیم ابن مسعود که یک یهودی تازه مسلمان شده بود، یک نقشه تاکتیکی ارائه داد.بوسیله این نقشه بین گروههای یهودی و بت پرستان درگیری ایجاد شد، هر گروه از جنگ صرف نظر کردند و عقب نشینی نمودند. خداوند بوسیله جبرئیل به پیامبر وحی کرد که بنی قریظه را تنبیه کند. پیامبر هم طبق پیمان نامه با آنها رفتار کرد.
ب ـ فرهنگ
از برنامه های دین اسلام، کنترل افراد سودجو و منفعت طلب است برای همین، این افراد برای شکست اسلام به کارشکنی فرهنگی پرداختند، به طور مثال در مسائل اعتقادی، یهودیان از بی نیازی خداوند آگاهی داشتند با این وجود نسبت فقر به خدا دادند که این کار جزو گناهان بزرگ هم ردیف قتل انبیاء است، لذا خداوند وعده عذاب سوزان را به آنها می دهد. «لَقَدْ سَمِعَ اللّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ سَنَکتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ الأَْنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍّ وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ»[۱]
در شأن نزول این آیه آمده است که وقتی خداوند مردم را دعوت به خواندن نماز و دادن زکات کرد، یهودیان گفتند خدا فقیر و تنگدست است؛ اما ما که روزی را بر اهل خود توسعه دادیم غنی هستیم. این تهمت ها و توهین ها از طرف مردمی که انبیاء را کشته اند، دور از ذهن و عجیب نیست. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می گوید: شاید این سخنها به علت دیدن فقر عمومی مسلمانان و برای طعنه و زخم زبان به آنها بوده است.
حیله فرهنگی دیگر این بود که یهودیان گفتند: قرآن همان مطالب تورات است که تحریف شده و دیگر اینکه در قرآن تناقض هایی وجود دارد. آنها با این شبهات می خواستند مؤمنین را گمراه کرده و اعتقاداتشان را سست کنند، در حالی که خودشان گمراه شدند و لذا وقتی که به این کار شوم سرگرم شدند، دیگر نتوانستند در حق و حقیقت به جستجو بپردازند.
عده ای از بزرگان انصار که قبل از بعثت با یهودیان رابطه دوستی داشتند به آنها گفتند: شما قبل از بعثت نشانه های پیامبر و ظهورش را به ما می گفتید پس دست از مخالفت با پیامبر بردارید و از عذاب خدا بترسید، اما یهودیان گفتند: هرگز بعد از موسی پیامبری مبعوث نشده و کتابی نازل نشده است.
وقتی عده ای از مشرکین از یهودیان درباره دین جدید یعنی اسلام راهنمایی خواستند آنها به علت کینه و دشمنی با پیامبر گفتند: دین شما بهتر و قدیمی تر است و شما هدایت یافته ترید. حتی خود یهودیان اعتراف می کنند که این لکه ننگ بر دامان یهود است.
نویسنده یهودی کتاب تاریخ یهود و عربستان می گوید: هرگز ارزش نداشت یهود چنین خطایی را مرتکب شوند، هر چند قریش با تقاضای آنان موافقت نکنند. هرگز صحیح نبود ملت یهود به بت پرستان پناه ببرند، زیرا این رفتار با تعلیمات تورات موافق نیست.
از دیگر کارهای یهود این بود که عده ای را مامور کردند، تا صبح، ایمان بیاورند و شب از ایمان خود بازگردند، زیرا تازه مسلمانان می دانستند که علمای یهود با ادیان الهی و پیامبران آشنایی کامل دارند. با این وسیله می خواستند در دل کسانی که ایمانشان سست بود، تردید به وجود بیاورند.
در تفسیر قمی از امام باقر علیه السلام نقل شده است؛ وقتی قبله مسلمانان از بیت المقدس به مکه تغییر کرد، یهودیان خشمگین شدند و گفتند شما ای یهودیان به آنچه در آخر روز نازل شده است(تغییر قبله به طرف کعبه) کافر شوید، تا شاید مسلمانان به قبله ما برگردند.
نقشه دیگر یهودیان این بود که خواستند خود پیامبر را منحرف کنند. آنها نزد پیامبر رفته و گفتند: بین ما و قبیله دیگر اختلافی افتاده است اگر از ما، حمایت کنی مسلمان می شویم. اما پیامبر صلی الله علیه و آله بر اساس دستور خداوند در آیه ۴۹ سوره مائده، این هنگام نازل شد عمل کرد. در این آیه، چند نکته وجود داشت:
۱ـ هشدار به پیامبر برای پیروی نکردن از یهود؛
۲ـ افشای توطئه یهودیان؛
۳ـ اشاره به مجازات بعضی از گناهان اهل کتاب در آخرت، چون جزای همه گناهان در دنیا داده نمی شود، بلکه بعضی از گناهان در آخرت مجازاتشان داده می شود. وقتی رؤسای یهود از اجرای این نقشه ناامید شدند، تلاش کردند مسلمانان دیگر را از حق منحرف کنند، حتی یاران بسیار نزدیک پیامبر، مثل معاذ بن جبل، حذیفه و عمار بن یاسر. اگر در این کار موفق می شدند، ضربه سنگینی به اسلام وارد می شد.
در این هنگام آیه ۶۹ سوره آل عمران نازل شد. در این آیه خداوند می فرماید: یهودیان می خواستند شما را گمراه کنند، اما با نسبت دادن خلافها به رسول خدا، روح تنفر و بدبینی را در خود پرورش دادند و نقاط مثبت را نادیده گرفتند و هر روز بیشتر از اسلام فاصله گرفتند.
از دیگر اعمال یهود، تخریب شخصیتهای مسلمان بود. آنها سعی کردند شخصیتهای دینی یعنی پیامبر و پیروانش را در نظر مردم حقیر جلوه دهند و نسبتهای ناروا به آنها بزنند تا اعتبار آنها در بین مردم از بین برود. حتی عده ای شاعر ماهر را اجیر کردند، یکی از این شاعران کعب ابن اشرف بود، که بسیار بد زبان و کینه توز بود.
او زشتی را به جایی رساند که پیامبر دستور قتل او را صادر کرد. مفسرین عقیده دارند آیه ۱۸۶ سوره آل عمران در این باره نازل شده است. «لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوالِکمْ وَ أَنْفُسِکمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتابَ مِنْ قَبْلِکمْ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکوا أَذی کثِیراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِک مِنْ عَزْمِ الأُْمُورِ».
خداوند دراین آیه زخم زبانها را آزمایش از طرف خداوند معرفی می کند. یهودیان حتی حقایق روشنی را که در کتابهای آسمانی از جمله تورات درباره پیامبر وجود دارد را آگاهانه مخفی کردند، با این کار بزرگترین خیانت را به بشریت کردند. خداوند در آیه ۱۵۹ سوره بقره این کتمان کنندگان حقیقت را لعنت می کند.
خداوند در آیه ۱۴۶ سوره بقره می فرماید: آنها(یهودیان)پیامبر را مثل فرزندان خود می شناختند، منظور عبدالله بن سلام است؛ یهودی که مسلمان شد و می گفت: من پیامبر را بهتر از فرزندان خود می شناسم.
علمای یهودی قبل از بعثت پیامبر، نشانه های او را(که در تورات آمده بود) برای مردم عادی بازگو می کردند و این مردم عادی هم، وقتی مسلمانان را می دیدند، این نشانه ها را بازگو می کردند، اما بزرگان یهودی که موقعیت خود را در خطر می دیدند، به علت خودخواهی و دنیاطلبی آنها را از این کار منع می کردند، در حالی که علمای یهود حقیقت را می دانستند و آن را پنهان می کردند.
آیات ۷۶، ۷۷ و ۸۹ سوره بقره در این باره نازل شد. خداوند در این آیات می فرماید: آنها می گفتند اگر این نشانه ها را بازگو نکنیم، در قیامت مسلمانان علیه ما دستاویزی نخواهند داشت. هم چنین می فرماید: آیا آنها نمی دانند که خداوند از پنهان و آشکار آنها مطلع است؟
ج ـ اعتقادی و اقتصادی
یهودیان در زمینه اعتقادی هم مشکلاتی ایجاد کردند، مثلاً، یهودیان یکی از علل سرگردانی خود را یکتا پرستی خود می دانند، اما یهود عصر پیامبر به علت لجاجت و دشمنی با پیامبر، اساس دین خود را فراموش کردند و به شرک تمایل پیدا کردند. آنها ترجیح دادند بگویند: خدای دیگری با آن ها است.
آنان شخصی به نام عزیر را فرزند خدا می دانستند، چون او تورات را بعد از نابودی از قلب خود بیان کرد و جبرئیل به او آموخت، به همین دلیل او را پسر خدا نامیدند. عده کمی از یهودیان این را گفتند، اما خداوند در آیه ۳۰ سوره توبه این سخن را به همه یهودیان نسبت داد.
یهودیان دیگر، این سخن عده کم را انکار نکردند و این نشانه شرک آنان بود. در مورد یکی بودن اعمال عوام و عالمان یهود، امام صادق علیه السلام می فرماید: عوام یهود احبار و راهبان را اطاعت می کردند با اینکه آنها حرام ها را حلال و بعضی حلال ها را حرام می کردند. پس بدون اینکه متوجه شوند آنها را می پرستیدند.
دلیل دیگر بر شرک یهود دوران پیامبر این بود که آنان می گفتند مافرزندان خدا هستیم و وقتی پیامبر آنان را از عذاب خدا آگاه کرد، آنها با این گمان که برگزیده خدا هستند می گفتند: ما را از چه می ترسانی، ما فرزندان خداییم. سوره مائده آیه ۱۸ مربوط به این دعای یهود است. به نظر نویسنده کتاب این ادعای یهودیان به دلیل نژادپرستی و خودپرستی و خود برتربینی آنان است.
یهودیان برای اینکه پیامبر بودن رسول خدا را زیر سؤال ببرند گفتند: بعد از حضرت موسی پیامبری نیامده است. گروهی از سران یهودی نزد پیامبر خدا رفتند و پرسیدند که ایشان به کدام پیامبران معتقد هستند؟ پیامبر صلی الله علیه و آله آیه ۸۴ سوره آل عمران را تلاوت نمود و حضرت موسی علیه السلام و حضرت عیسی علیه السلام را در یک ردیف نام برد.
یهودیان از جواب پیامبر صلی الله علیه و آله خشمگین شدند و گفتند: ما به مسیح و هر که به او مؤمن باشد، ایمان نمی آوریم. خداوند در آیه ۵۹ سوره مائده از ایشان به نام خارج شدگان از راه حق یاد می کند.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 