پاورپوینت کامل ساحت قدسی انسان کامل محور گردش کائنات ۸۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ساحت قدسی انسان کامل محور گردش کائنات ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ساحت قدسی انسان کامل محور گردش کائنات ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ساحت قدسی انسان کامل محور گردش کائنات ۸۷ اسلاید در PowerPoint :
>
رحیم قربانی[۱]
چکیده:
مسأله گردش کائنات، از مسائل دیرینه ای است که ریشه در تاریخ بشر دارد و رویکردهای گوناگونی در مورد آن به وجود آمده است. جنبه طبیعی آن، علم نجوم و نظریات زمین مرکزی، خورشید مرکزی، فرضیات کیهان شناختی و جنبه حقیقی و ماورایی آن نیز، نظریات عرفانی در مورد امام مرکزی، خدا مرکزی و ملکوت گرایی را به وجود آورده است.
نوشتار حاضر به بررسی مسأله گردش کائنات از جنبه ملکوتی و عرفانی می پردازد که در آن، سه مرتبه از رویکرد عرفانی به مرکزیت امام، قلب امام و خدا برای گردش هستی مطرح شده است. نویسنده برای ترسیم و تبیین این روند از معرفت الهی، از بیان شعرای عارف، عرفای شیعه و سنی و روایات نبوی و شیعی استفاده کرده است.
نگرش های عرفانی به گردش کائنات
از زمانهای بسیار دور تا همین اواخر، اندیشه بشر بر این بود که انسان و زمین مسکونی او در مرکز گردش افلاک و بلکه کائنات قرار گرفته است؛ اما این رویکرد و نگرش به دوران و چرخش اجرام آسمانی به مسأله، نه دور از حقیقت؛ بلکه تا حدودی نزدیک به حقیقتی ورای این دیده ظاهری بود؛ چرا که انسان در مجموعه خلقت دارای جایگاهی برتر و والاست و همه مخلوقات به خاطر رسیدن نوع او به کمال، خلق شده اند.
به همین سبب همه مخلوقات باید متوجه به چنین مرکزی بوده باشند؛ ولی این نکته فقط یک روی سکه را بیان می کند و روی دیگر سکه این است که نه نوع انسانی به طور کلی، بلکه یکسری اشخاص ویژه از این نوع، دارای مقام مرکزیت برای توجه کائنات هستند که همه ذرات هستی به وجود ویژه آنها، در گردش اند. بررسی این نکته معرفتی مسأله، ما را به سه نکته والا می رساند که بررسی آن نکات به شرحی که در پیش می آید، بر عهده این نوشته است.
دیدگاه و نگرش عرفای اسلام درباره گردش کائنات به دور انسان کامل
دیدگاه و رویکرد عارفان، نسبت به حقیقت ملکوتی حرکت و گردش اجرام و موجودات در چرخه گیتی، در مسیری الهی و با توجه به جایگاه رفیع انسان شکل گرفته است. روند شکل گیری این نوع رویکرد، به گونه ای بوده است که مراتب ویژه ای از مرکز و دَوَران عالم به دور آن را ترسیم و تبیین کرده است. این مراتب عبارتند از:
۱- انسان کامل مرکز گردش کائنات است؛
۲- قلب انسان کامل در مرکز گیتی قرار دارد؛
۳- چون قلب انسان کامل، جایگاه والای خداوند است، پس خدا مرکز هستی است.
انسان کامل مرکز گردش کائنات است
در زبان عرفا، انسان کامل مرکز عالم، قلب تپنده هستی و محور چرخش کائنات است؛ این بر خلاف نظریه یونانیان و دانشمندان غربی است که نوع انسانی و بلکه صنف اروپایی یا آمریکایی را دارای کرامت ویژه الهی و آسمانی می دانند.
عارفان مسلمان، انسان کامل را شایسته این مقام می دانند؛ زیرا در نظر ایشان، اکثر آدمها، شأنیت محوریت بر خلق خداوندی را از عمق وجودشان محو کرده اند. از این رو، فقط انسان کامل یا انسانهای هم سنخ با وجود نورانی او، محور گردش گیتی هستند.
مرکزیت انسان کامل بر کائنات، در منابع عرفان نظری
شیخ محیی الدین بن عربی عبارت زیبایی دارد که این نکته را با ظرافت تمام، در مورد مقام و جایگاه والای حضرت ادریس علیه السلام، مطرح کرده است:
«والاترین جایگاهی که سنگ آسیاب عالم افلاک به دور آن می گردد، فلک خورشید است، که در آن جایگاه، مقام روحانیت ادریس نبی قرار دارد.»[۲]
عبارتی که از محیی الدین نقل شد، علاوه بر این که مرکزیت انسان کامل بر گردش کائنات را مطرح می کند، به طور کلی مرکزیت خورشید، و عدم مرکزیت زمین را نیز بیان کند. و این که علامه قیصری این گفتار از محیی الدین را بر اساس زمین مرکزی تفسیر کرده و صریح عبارت او را تاویل نموده است صحیح نمی باشد؛ چرا که صریح عبارت محیی الدین، بر دوران عالم افلاک به دور فلک خورشید دلالت می کند و تاویل چنین صراحتی با رویکرد زمین مرکزی، چندان مقبول عقلا واقع نمی شود.
علّامه قیصری نیز در شرح این عبارات از فصوص الحکم، تجربه حافظ را این گونه بیان می دارد:
«فلک خورشید از این لحاظ که در وسط افلاک است، نسبت به سیارات زیر مجموعه اش، بلند جایگاه است و همچنین از لحاظ قطبیت بر افلاک و این که به طوری در وسط قرار گرفته که مدار و دوران افلاک به گرد آن است والامقام است. (در وسط بودنش به گونه ای است که افلاک به دورش می گردند،) دقیقا همان طوری که مدار عالم بر وجود انسان کامل می باشد.» [۳]
مصداق اتمّ و اکمل انسان کامل نیز وجود مبارک پیامبراکرم صلی الله علیه و آله است و حقیقت نورانی و لاهوتی آن نازنین نگار هستی، که همه اولیا و انبیا در تحت پرچم او علمداری گردش عالمیان را به عهده می گیرند. به گفته علامه قیصری:
«قطب آن است که گردش احکام عالم برگرد اوست، و همو از ازل تا به ابد مرکز دایره وجود است. با معتبر دانستن حکم یگانگی، حقیقت این قطب – که نخستین مخلوق و صادر خداوند است – یکی است، و آن حقیقت محمّدیه صلی الله علیه و آله است.»[۴]
این جنبه از گفتار قیصری دقیقا در روایات معرفتی شیعی نیز وارد شده است. مثلا جنبه وحدت، در روایت معروف امام زین العابدین علیه السلام این چنین آمده است:
از قدرت خدا تعجب نکنید. من محمدم و محمد من است… و همه ما (اهل بیت) از یک نور هستیم و (حقیقت) روح ما از امر الهی است. اول ما محمد و وسط ما محمد و آخر ما محمد و همه ما محمدیم (حقیقت محمدیه). [۵]
و جنبه کثرت نیز در این نکته نهفته است که هر یک از ائمه، علاوه بر یکی بودن حقیقتشان، در یک بازه زمانی و مکانی مجزا و با خصوصیات فردی مشخص به خود، در بین مردم ظاهر شده اند؛ در غیر این صورت اگر یکی از آنان اراده می کرد که به شکل و چهره امامی دیگر در آید، در یک چشم به هم زدن چنین می کرد. همان گونه که در روایت مذکور، اصل ماجرا بر این بوده است که عده ای از مردم، به عنوان یافتن حقیقت به خدمت امام سجاد و باقر علیهم السلام آمده بودند تا بپرسند: آیا شما می توانید به چهره دیگری در آیید یا نه؟ که امام در پاسخ به این پرسش نشان داد که در یک لحظه، هر یک از آن دو امام به چهره دیگری در آمد، که ماجرایش به طور مفصل در بحار الانوار ذکر شده است. [۶]
ابن عربی در صلوات نامه اش بر ائمه هدی علیهم السلام تعبیر دقیق و ظریفی درباره امام حسن و امام حسین علیهم السلامذکر کرده است که مرکزیت امام به کائنات را بیان می کند:
«و (صلوات) بر دومین شرط لا اله الا الله که ریحان رسول خداست و.. . قلب وجود است.. . او که مرکز عالم وجود است.
و (صلوات) بر.. . نقطه شخص دایره ازل و ابد.» [۷]
مرحوم حکیم سبزواری تعبیر جالب توجهی در این مورد دارد که ملاحظه آن برای ترسیم شکل گیری چنین تفکری، بسیار مهم و موثر خواهد بود. او معراج جسمانی پیامبر عظیم الشان اسلام را بر اساس هیئت و نجوم بطلمیوسی تفسیر و توجیه کرده و در ادامه این توجیه و گفته هایش، این گونه نتیجه گیری کرده:
«پس جسم پیغمبر ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله، که همو مرکز دایره های افلاک است، نه روح لطیفش از آنها، اشکالی ندارد که در قطر و درون افلاک نفوذ و عبور کرده و آنها را پاره نگرداند.» [۸]
معنی امام مرکزی و قلب عالم بودن امام در بیان روایات
این معنا از سیستم «امام مرکزی» (انسان کامل مرکزی) حقیقت جاری در هستی است. امام معصوم علیه السلامانسان کامل است و قلب جهان و محور گردش موجودات در چرخه وجود اوست.
روایت هشام بن حکم درباره قلب عالم
هشام بن حکم که شاگردی زبردست در معارف مکتب امام صادق علیه السلام بود، در یکی از استدلالهای دقیق و زیرکانه اش در برابر دشمن سرسخت امامت (عمرو بن عبید)، این حقیقت را به آن مرد کینه توز نسبت به ائمه اطهار، بیان کرد و او را در جای خود نشاند. که مروری بر داستانش لذت بخش است:
«روزی هشام در مجلس امام صادق علیه السلام نشسته بود که امام از او پرسید:
«ای هشام، با عمرو بن عبید چگونه مناظره کردی؟»
و هشام پاسخ داد:
تا شنیدم او در مسجد بصره جلسه دارد، برایم گران آمد. به سراغش رفته، پیش روی همگان به او گفتم:
سولی دارم: آیا تو چشم داری؟ چه کاری با آن می کنی؟
او گفت: پسرک! این چه سولی است؟ سولات احمقانه مپرس!
گفتم: من سولهایی از این قبیل از شما می پرسم، شما هم اگر ادعا دارید که می دانید،پاسخ دهید.
او گفت: با این که احمقانه است، ولی بپرس.
سپس پاسخ داد و گفت: آری، چشم دارم که با آن می بینم.
من نیز به همین روال درباره گوش، بینی، دست، زبان و… از او پرسیدم و او هم پاسخ داد.
سپس از او پرسیدم:
اگر در کار یکی از این اعضا شک کردی، چه می کنی؟
گفت: آن وقت به قلبم رجوع می کنم که به واسطه آن شک را از آنها و مدرکاتم برطرف کرده و از این طریق، به یقین برسم.
آنگاه به او گفتم: آیا سزاوار است که خداوند قلبی جهت برطرف کردن شک از اعضای بدن تو تعبیه کند؛ ولی همه مخلوقات را بدون قلب در شک و حیرت و سرگردانی رها کند، بدون این که قلبی در میان آنان گذارده باشد تا بر گرد او گشته و از سرگردانی نجات یابند؟
در این هنگام، دیگر ساکت شد و تا پایان مجلس سخنی به زبان نیاورد، تا این که من از جلسه خارج شدم.
امام در مقام تأیید و تأکید گفتار هشام، در حالی که لبخند می زد چنین فرمود:
«هشام، اینها را از کجا فرا گرفته ای؟
او گفت: با تألیف معارفی که از شما اخذ کرده ام، به دست آورده ام.
سپس امام فرمود: به خداوند قسم که این حقیقت در صحف ابراهیم و موسی[۹] نوشته شده است.» [۱۰]
فرمایش امام علی علیه السلام و تایید نظر عرفا مبنی بر قطب بودن امام بر کائنات
این معنا و بلکه صریحتر از آنچه که در روایت هشام آمده است، در روایت دیگری از امام علی علیه السلام، وارد شده، که شیعه و سنی آن را نقل کرده است. این کلام، در میان فرمایشات امیر عارفان، علی بن ابیطالب علیه السلامچون دری گران سنگ می درخشد. علامه مجلسی آن را از نهج البلاغه، آنجا که به وصف حقیقت نورانی خویش پرداخته، نقل کرده که عبارت آن چنین است:
«همانا فقط من مرکز چرخش سنگ آسیاب هستی ام، در حالی که هستی بر اساس من و به دور من دوار است و اگر من با این جایگاهی که دارم از مرکز هستی جدا گردم، مدار چرخش آن حیران و سرگردان گشته، و زیرانداز و بستر وجود آشفته می گردد.» [۱۱]
با توجه به همین معنا که امام، مرکز دایره وجود و قلب عالم هستی است، عرفا عالِم را «انسان کبیر» نامیده اند. همان گونه که عده ای از عرفای شیعی به این حقیقت تصریح کرده و گفته اند:
«انسان کامل قلب عالم است. از این رو، عالم را انسان کبیر گویند.» [۱۲]
تعبیر قیصری درباره قطب بودن حضرت علی علیه السلام
همان گونه که همو درباره حضرت علی علیه السلام چنین تعبیری آورده است:
«و آنچه را که ما گفتیم، گفتار امیرمؤمنان، ولی خدا در زمین ها، قطب توحید پیشگان، علی بن ابیطالب علیه السلام تایید می کند، که فرمود:
من نقطه زیر بای بسم الله هستم.» [۱۳]
تقریبا تمام عرفایی که در مکتب عرفان نظری محیی الدین، پرورش یافته اند، منبع و منشأ اصلی خود در معرفت را منابع اصیل اسلامی (قرآن و روایات) دانسته و مایه های اساسی معارف توحیدی و ولایی را از آن منابع بر می گیرند. در حقیقت، هر آنچه در باب حقایق ملکوتی عالم ذکر کرده و می کنند، دقیقا منطبق بر محتوای ناب معارف اسلامی است. از این روست که مطالب گفته شده، با روایات ائمه دین و آیات قرآنی سازگار بوده و منطبق می آیند.
روایتی دیگر از امیر المومنین علیه السلام
روایت دیگری از حضرت علی علیه السلام، نقل شده است که در آن، با پاسخگویی به مرد منجم که بر اساس احکام نجومی می خواست، امام را از جنگ با خوارج باز دارد، ائمه اطهار علیهم السلام را «محور قطب» معرفی کرده، چنین بیان می دارد:
من و اصحابم نه شرقی هستیم و نه غربی، و ما هستیم که محور گردش قطب عالم وجودیم، و ستون و مرکز دوران فلک هستیم. [۱۴]
این که حضرت علیه السلام فرمود: «من و اصحابم چنین جایگاهی داریم»، با توجه به حقیقتی که قبلاً گفته شد، که همه ائمه از حقیقت یک نور هستند، حکم مذکور، همه ایشان را شامل می شود. و از طرفی به جهت این که هر انسانی قابلیت نیل به کمال مطلوب انسان کامل را داراست، شاگردان و اصحاب تربیت یافته در مکتب آسمانی آن بزرگواران نیز، در ردیف حکم مذکور قرار می گیرند؛ از این رو است که امام علیه السلاماصحاب خویش را نیز در همان مقام معرفی کرد.
علّامه مجلسی در شرح عبارت «نحن ناشئه القطب و أعلام الفلک»، این گونه نوشته است:
«یعنی ما فرقه ای استوار هستیم که به قطب منسوبیم… یا معنای آن چنین باشد که آنها به فلک و ستارگان منسوب هستند؛ بلکه ستارگان و فلک به ایشان منسوب بوده و سعادت آنها به سبب ایشان است و ایشان قطب (مرکز) فلک هستند، در حالی که فلک به برکت ایشان در دوران است. ایشان ستونهای فلک هستند، به طوری که فلک به واسطه آنها زینت و تبرک یافته، سعادت در آن جریان پیدا می کند.» [۱۵]
این شرح و توضیح علاوه بر معنای ظاهری روایت، پشتوانه علمی و اعتقادی علّامه مجلسی را نیز به همراه دارد. در این بیان، هم روایت به تأیید اعتقاد علّامه آمده، و هم علّامه با توجه به مبانی علمی و اعتقادی اش (نسبت به زمین مرکزی) به شرح و تبیین روایت پرداخته است.
به هر حال، «ناشئه» به معنای محور[۱۶] و «اعلام» نیز به معنای راهنمایان (جمع عَلَم) و علامتهای هدایت، پرچم مرکزی که لشکر به دور آن حلقه می زند و ستونهای استوار[۱۷] آمده است. با توجه به این معانی، معنای کلام امام این خواهد بود:
ما ائمه که
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 