پاورپوینت کامل ماهیت گزاره های اخلاقی از دیدگاه استاد جوادی آملی ۸۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ماهیت گزاره های اخلاقی از دیدگاه استاد جوادی آملی ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ماهیت گزاره های اخلاقی از دیدگاه استاد جوادی آملی ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ماهیت گزاره های اخلاقی از دیدگاه استاد جوادی آملی ۸۷ اسلاید در PowerPoint :

>

مجید ابوالقاسم زاده[۱]

چکیده:

می توان گفت: تبیین ماهیت گزاره های اخلاقی (این که گزاره های اخلاقی اِخباری است یا انشایی)، مهم ترین مسأله در فلسفه اخلاق است، به طوری که بیشتر مسائل مهم و اساسی فلسفه اخلاق، و حتی مکاتب مختلف آن، مبتنی بر نوع تبیین این مسأله است. آنچه در ذیل می آید، بیان ماهیت و ویژگیهای گزاره های اخلاقی از منظر استاد جوادی آملی است.

۱- مقدمه:

اهمیت علم اخلاق و تزکیه و تهذیب نفس بر کسی پوشیده نیست. علم اخلاق، چگونگی اتّصاف به فضایل اخلاقی و اجتناب از رذایل اخلاقی را به انسان می آموزد. یکی از عوامل مهم بهره مندی انسان از سعادت دنیوی و اخروی و رسیدن به مطلوب نهایی و حقیقی خود: یعنی تقرّب به خدا و مقام خلیفه اللّهی، علم اخلاق است. به همین دلیل تربیت اخلاقی انسانها، از جمله اهداف اصلی پیامبران الهی بوده است.

امّا مهم این است که علم اخلاق، خود دارای اصول و مبادی است و پیش از هر چیز باید با این اصول و مبادی (که فلسفه اخلاق را تشکیل می دهد) آشنا شد. بدون آگاهی از مسایل فلسفه اخلاق، نمی توان از اصول و مبانی اخلاق اسلامی در برابر سایر نظامهای اخلاقی، دفاع موجّه و معقولی ارائه داد و برتری آن را اثبات کرد.

در میان مسائل فلسفه اخلاق، آنچه که اساسی تر و مهمتر از همه به نظر می رسد، «ماهیت گزاره های اخلاقی» است: یعنی این که آیا گزاره های اخلاقی از سنخ قضایای واقعی و خارجی است و یا از نوع قضایای اعتباری و اگر اعتباری است آیا از امور اعتباری محض است که تنها بستگی به اعتبار معتبِر دارد، یا آن که از اعتباراتی است که ریشه تکوینی و منشأ انتزاع واقعی دارد؟ خلاصه آن که گزاره های اخلاقی از سنخ گزاره های اِخباری است یا انشایی؟

این مسأله در فلسفه اخلاق، جنبه کانونی و محوری دارد؛ به گونه ای که مسائل دیگر از قبیل اطلاق یا نسبیت، معیار ارزش اخلاقی، معقول و منطقی بودن گزاره های اخلاقی، بستگی به نوع نظریه ای داری که در این مسأله اتخاذ می شود. از این رو، در مقاله حاضر سعی شده است که این مسأله مهم و اساسی از دیدگاه فیلسوف معاصر و بزرگ ایران و جهان اسلام، حضرت آیه الله جوادی آملی، که از منظر اسلام بدان پرداخته است مورد بررسی قرار گیرد، تا موجب معرفی بهتر نظام اخلاقی اسلام و برتری آن، نسبت به نظامهای اخلاقی دیگر شود.

۲- تفاوت گزاره های اِخباری با انشایی:

تفاوتهای میان این دو نوع گزاره، در کتب منطقی و فلسفی به تفصیل آمده است، از این رو، ما در این بخش برخی از تفاوتهای مهم آن را به طور خلاصه اشاره می کنیم:

گزاره های اخباری معرفت بخش، قابل صدق و کذب و از نوع گزاره های کشفی هستند: یعنی از طریق آن، واقع بر ما مکشوف می گردد. در مقابل، گزاره های انشایی ایجاد علم و معرفت نمی کنند، به همین دلیل قابل صدق و کذب هم نیستند و از نوع گزاره های جعلی هستند که به جعل و اعتبار فرد یا گروه بستگی دارد.

البته باید توجه داشت که گزاره های انشایی، خود بر دو قسم اند:

الف) یا صرفاً بیان کننده عواطف، امیال و خواسته های فرد یا گروه است؛

ب) یا حاکی از امور عینی و واقعی است و به عبارت دیگر دارای منشأ انتزاع خارجی است.

تفاوتهایی که ذکر شد، مربوط به گزاره های انشایی از قسم اوّل است و اِلاّ گزاره های انشایی از قسم دوّم در حکم گزاره های اِخباری و حاکی از امور واقعی است؛ اگرچه در ظاهر با آن فرق دارد.

حال گزاره های اخلاقی یا از سنخ گزاره های اِخباری است و یا انشایی از قسم دوّم که در هر دو صورت از امور واقعی و عینی حکایت می کنند. انشاء و باید و نبایدهای اخلاقی، تنها در این صورت می تواند موجّه، کلّی و مطلق باشد و می توان برای آن پشتوانه واقعی و ملاک حقیقی درنظر گرفت؛ زیرا اوّلاً از روی خواست و میل شخصی نیست و ثانیاً در تأمین هدف و رسیدن به مطلوب حقیقی و نهایی اخلاق مور است.

اما اگر حقیقت گزاره های اخلاقی از نوع انشایی قسم اول باشد: یعنی تنها مبتنی بر اعتبار معتبِر باشد و منشأ انتزاع واقعی و عینی نداشته باشد، محذوراتی لازم می آید که در ادامه به آنها اشاره می شود:

الف) نیاز به انشاء کننده: از آنجاکه هر انشایی، انشا کننده ای می خواهد؛ اگر گزاره های اخلاقی را از نوع انشایی صِرف بدانیم، نیازمند به وجود انشا کننده ای خواهد بود. آن وقت این سول مطرح می شود که انشاء کننده و الزام کننده این گزاره ها چه کسی است؟

خدا، عقل، فرد، جامعه و…؟ سول دیگر آن که، به چه دلیل و با کدام مبنای ارزشی باید از آن انشأ کننده اطاعت کرد؟ امّا اگر گزاره های اخلاقی را از نوع اخباری و حکایت گر از واقعیت خارجی بدانیم، چنین سولاتی اصلاً مطرح نخواهد شد.

ب) التزام به وجود دو قوه ادراک کننده مستقل: اگر گزاره های اخلاقی را حاکی از امور واقعی و هست ها ندانیم و برایشان منشأ انتزاع خارجی قائل نباشیم؛ بلکه آنها را تنها گزاره های انشایی برای بیان بایدها بپنداریم، در آن صورت چنان سدّی میان هست ها و بایدها ایجاد کرده ایم که هر یک قوه ادراکی خاص خود را می طلبد. به عبارت دیگر، باید ملتزم به دو قوه مدرِکه شد: یکی عقل نظری که هست و نیست ها را درک کند و دیگری عقل عملی که بایدها و نبایدها را درک کند.

در حالی که ما تنها یک قوه مدرِکه داریم؛ امّا چون متعلّق ادراک (مدرُکات) متفاوت است، از این رو، می توان عقل را به دو قسم نظری و عملی تقسیم کرد، نه این که واقعاً دو عقل مستقل داشته باشیم؛ بلکه دو کارکرد عقل داریم. حال اگر گزاره های اخلاقی را اِخباری و یا انشایی دارای منشأ انتزاع خارجی بدانیم که ریشه در مفاهیم عینی و حقیقی دارند، چنین محذوری لازم نمی آید.

ج) فقدان معیار عقلانی برای گزاره های اخلاقی: اگر نتوان گزاره های اخلاقی را با استدلال و برهان اثبات کرد، نمی توان مکاتب و دیدگاه های اخلاقی را ارزش گذاری نمود و درستی یا نادرستی آنها را مورد بررسی قرار داد. تبیین عقلانی گزاره های اخلاقی، فقط زمانی ممکن است که میان ارزشها و بایدها از یک طرف و هست ها و واقعیتها از طرف دیگر، رابطه ای منطقی برقرار باشد: یعنی گزاره های اخلاقی یا باید از نوع اِخباری باشد و یا انشایی حاکی از واقع؛ امّا اگر از سنخ اعتباریات و انشائیات صرف باشد، نه تنها هیچ رابطه منطقی میان خود آنها وجود نخواهد داشت؛ بلکه هیچ دلیل عقلی هم نمی تواند آنها را اثبات نماید. (تفصیل این مطلب در صفحات بعد می آید.)

د) نسبیت گزاره های اخلاقی: اگر گزاره های اخلاقی، انشائی صرف باشند، تابع امیال فردی یا علایق اجتماعی بوده و هیچ ریشه ای در واقعیات خارجی نخواهند داشت. از این رو، با تغییر میل و خواست افراد یا گرایشهای اجتماعی آنان، ارزش گذاری اخلاقی آنان نیز دستخوش تغییر و دگرگونی خواهد شد.

ممکن است کاری را که امروز خوب می دانند با تغییرات و تحولات اجتماعی، بد تلقّی کنند؛ عکس این مسأله نیز صادق است و آن این که ممکن است کاری را که در شرایط فکری و اجتماعی خاصی بد می پنداشتند، با ایجاد دگرگونی در آن شرایط، خوب تلقّی کنند.

این همان مشکل بزرگ نسبیت است که مستلزم پلورالیزم اخلاقی و نداشتن معیار واحد عقلانی برای تشخیص درستی یا نادرستی مکاتب اخلاقی است؛ امّا اگر گزاره های اخلاقی اِخباری و یا انشائی، حاکی از واقع باشند، همواره کلّی و مطلق خواهند بود و نه تابع میل و خواست فرد یا گروه.

استاد جوادی آملی معتقدند که گزاره های اخلاقی، یا از سنخ گزاره های اِخباری است و یا انشائی از قسم دوّم، که دارای منشأ انتزاع خارجی است. بنابراین از سنخ انشائیات صِرف و از امور اعتباری محض نیست تا تنها به اعتبار معتبِر و خواست و اراده او بستگی داشته باشد. گزاره های اخلاقی از سنخ امور واقعی و خارجی و به تعبیری، از قبیل مفاهیم ماهوی نیستند؛ بلکه خودشان باید از حقایق خارجی ناشی شوند و منشأ حقیقی و تکوینی داشته باشند.[۲]

همان گونه که مسائل علوم طبیعی بر اساس واقعیت است، گزاره های اخلاقی نیز بر اساس تجرّد روح و واقعیت است نه از روی سلیقه و به همین دلیل برهان پذیر است:

«اعتبارهای حکمت عملی که برهان پذیرند پشتوانه حقیقی خواهند داشت و به اعتضاد آن مبادی حقیقی، قابل اثبات یا سلب برهانی اند.» [۳]

اگرچه اخلاق، علمی اعتباری است و گزاره های آن نیز جزو امور اعتباری هستند؛ امّا باید توجه داشت که از امور اعتباری محض نیست تا به دست معتبِر سپرده شده باشد. معنای اعتباری بودن اخلاق این است: که اخلاق، در خارج ما به ازاء ندارد: یعنی چیزی به عنوان صدق، کذب، عدل، ظلم و مانند آنها وجود ندارد که ما بتوانیم به آنها اشاره کنیم و بگوییم این حسن است و آن قبیح است؛ امّا منشأ انتزاع اعتبار این امور، در خارج وجود دارد. [۴]

امور اعتباری محض، متغیر و نسبی اند؛ امّا اعتباریاتی که منشأ انتزاع خارجی دارند ثابت و مطلق اند. چنانچه مرحوم علامه طباطبایی، اعتباریات عملی را به دو قسم: ثابت (همچون اصل خوب و بد) و متغیر (همچون سبک یا آداب اجتماعی) و به عبارت دیگر، به دو قسم اعتباریات حاکی از واقع و اعتباریات محض تقسیم می کند. انسان می تواند هر سبک اجتماعی را که روزی خوب شمرده بود، روز دیگر بد بشمارد؛ ولی نمی تواند از اصل اجتماع صرف نظر نموده و یا اصل خوبی و بدی را تغییر دهد. [۵]

قبل از تفصیل نظرات استاد جوادی آملی درباره ماهیت گزاره های اخلاقی، ابتدا به اجزاء آن: یعنی موضوع و محمول می پردازیم تا در تبیین هر چه بهتر گزاره ها مور باشد.

۳- موضوع گزاره های اخلاقی

از مجموع مباحث اخلاقی که استاد مطرح نمودند، می توان ویژگیهای ذیل را برای افعال انسانی که موضوع گزاره های اخلاقی قرار می گیرند، در نظر گرفت:

الف) از روی عقل باشد؛

ب) بر اساس واقعیت تکوینی و فطرت یکسان و مشترک همه انسانها باشد، نه از روی سلیقه و میل شخص؛

ج) موجب سلامت و تکامل روح شود و برای مرگ، برزخ، آخرت و نظایر آنها سودمند باشد؛

د) از روی اختیار و در نتیجه بر اساس تکلیف باشد؛ یعنی علاوه بر شرط بودن عقل، ادراک و شعور؛ مختار و مکلّف بودن فاعل نیز شرط است.

به عبارت دیگر افعال اخلاقی در محدوده مکلّفهاست، به همین دلیل انسان را در بر می گیرد؛ امّا خداوند و فرشتگان را (هر چند دارای عقل، شعور و اراده هستند) شامل نمی شود.[۶]

۴- محمول گزاره های اخلاقی[۷]

اساس مفاهیم اخلاقی را حسن و قبح و بایدها و نبایدها تشکیل می دهند به همین دلیل ما نیز در اینجا به این چهار مفهوم پرداخته ایم. و چون بحث حسن و قبح مسأله مهمی است و از جنبه های متعدّد کلامی، فلسفی و اصولی مورد بحث قرار می گیرد و به همین جهت بحث مستقلی را می طلبد، ما این دو مفهوم را به اختصار از دیدگاه استاد جوادی آملی مطرح می کنیم: [۸]

۱-۴ حسن و قبح

متفکران اسلامی معانی متعددی برای حسن و قبح ارائه داده اند؛ از جمله این معانی کمال و نقص، ملایمت و منافرت با طبع، تناسب و عدم تناسب با هدف، و مدح و ذم است که همگی در معنای حسن و قبح به کار رفته اند.

امّا استاد معتقدند که حسن و قبح در حکمت نظری مانند علم کلام، به موجود حقیقی و عدم آن برمی گردد که از حوزه اعتبار انسان خارج است. و در حکمت عملی هم به موجود اعتباری و عدم آن برمی گردد که در این صورت از حوزه حقیقت بیرون است. به عبارت دیگر منظور از حسن و قبح در حکمت نظری، هماهنگی و ناهماهنگی چیزی با نظام احسن علّی و معلولی است و مقصود از آن در حکمت عملی، ملایمت و منافرت چیزی با نظام فطری انسان است.

البته معیار در حسن و قبح حکمت عملی، ملایمت یا منافرت با اغراض شخصی افراد نیست؛ بلکه مراد تلائم و تنافر با نظام هماهنگ فطرت مشترک انسانی است که در همه انسانها مشترک است.[۹]

استاد جوادی آملی قائل به حسن و قبح عقلی است و انکار آن را موجب پیامدهای منفی می داند. به این معنی که عقل همه انسانها، افعال خوب و بد را به طور مستقل درک می کند و در واقع رابط و پیوند دهنده میان تکوین و تشریع است.[۱۰] چنان که می فرمایند:

«خدای سبحان ادراک زیبایی و زشتی کلیات مسائل اخلاقی را در نهاد انسانها به ودیعت نهاده و به آنان عقل و فطرتی عطا کرده تا مصادیق نیک اخلاقی را از زشت آن باز شناسند.»[۱۱]

۲-۴- باید و نباید

مسأله باید و نباید که گاهی از آنها به عنوان ضرورت و امتناع یاد می شود، یک جامع انتزاعی و مفهومی دارد که در همه علوم کاربرد دارد؛ امّا باید توجه داشت که معنای این دو اصطلاح در علوم نظری و عملی متفاوت است. معنای ضرورت یا باید، در حکمت نظری این است که این امر قطعی است؛ چه فرد، بخواهد و چه نخواهد؛ ولی معنای ضرورت یا باید در حکمت عملی، این است که این امر را حتماً باید انجام بدهیم؛ امّا از آنجا که انسان موجودی مختار است، ممکن است هم در مورد باید و هم در مورد نباید تخلّف کند.

بنابراین، باید و نباید در حکمت عملی تخلّف پذیر؛ ولی در حکمت نظری تخلّف ناپذیر است. به بیان دیگر، تفاوتشان در این است که گزاره های حکمت نظری، از نوع اخباری است و حکایت از واقع دارد و به همین دلیل قابل صدق و کذب است؛ امّا در حکمت عملی از نوع انشائی است و در حقیقت، اصلاً گزاره یا قضیه نیست تا قابل صدق و کذب باشد.[۱۲]

۵- رابطه باید و نباید با هست و نیست

امّا آیا می توان بین باید و نباید و هست و نیست، ارتباطی برقرار کرد؟ استاد جوادی آملی، از یک سو باید و نبایدهای اخلاقی را مستغنی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.