پاورپوینت کامل جنگ، انواع، انگیزه ها و جنگ تحمیلی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جنگ، انواع، انگیزه ها و جنگ تحمیلی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جنگ، انواع، انگیزه ها و جنگ تحمیلی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جنگ، انواع، انگیزه ها و جنگ تحمیلی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

مرتضی شیرودی[۱]

چکیده:

از جنگ، تعریف واحدی نشده است. اصولاً از هیچ واژه مربوط به حوزه علوم انسانی، مفهوم یکسانی وجود ندارد؛ از این رو، هرکس و هر اندیشه ای جنگ را به گونه ای تعریف می کند که با تعریف دیگری ناسازگار است.

تعدد در تعریف جنگ، تنوع در طبقه بندی و انواع آن را نیز پدید می آورد. به همین نسبت، انگیزه جنگ نیز متفاوت است و بر سر انگیزه مشروعیت جنگ اتفاق نظر نیست. مقاله حاضر می کوشد، تعریف جامعتر و قابل قبولتر از جنگ، انواع و انگیزه های آن، با تکیه به جنگ تحمیلی ارائه کند.

مقدمه: تعریف یک مفهوم

درباره جنگ نیز، همانند سایر مفاهیم، تعریفهای مختلفی بیان شده است که هر یک بیانگر نگرش خاصی، به جنگ است. به عنوان مثال، هدلی بال جنگ را خشونتی سازمان یافته می داند که دو یا چند کشور علیه همدیگر انجام می دهند.

این تعریف، جنگهای داخلی را در برنمی گیرد. کلاو زوتیس معتقد است جنگ، به کارگیری حد اعلای خشونت در راه خدمت به دولت یا کشور است. البته همه جنگها در راه خدمت به دولت و کشور صورت نمی گیرد. در مجموع، به نظر می رسد تعریفی که کوئینی از جنگ ارائه می دهد، جامعتر از تعریفهای بالا باشد. وی می گوید:«جنگ هنر سازمان دادن و به کارگرفتن نیروهای مسلّح برای انجام مقصود است.»[۲]

تعریف از جنگ، در این مقاله، ترکیبی از تعاریف فوق است؛ به گونه ای که شامل عناصری چون خشونت اعلا، به کارگیری از نیروهای مسلح، خشونت سازمان یافته و وقوع آن بین دو یا چند کشور می گردد. مصداق عینی چنین تعریفی، در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به وضوح دیده می شود.

انواع جنگ و جایگاه جنگ تحمیلی

جنگ بر اساس معیارهای مختلف به چند قسم تقسیم می شود. به عنوان مثال بر اساس هدف، جنگ به جنگهای عادلانه و غیرعادلانه؛[۳] بر مبنای مقیاسهای جغرافیایی، به جنگهای محلّی، منطقه ای، فرامنطقه ای و جهانی (عمومی)؛ با توجه به انضباط و تاکتیک، به جنگهای منظم (کلاسیک) و نامنظم (چریکی)؛ بر اساس سطح جغرافیایی، به جنگهای دریایی، هوایی و زمینی؛ بر اساس قلمرو، به جنگهای داخلی و خارجی تقسیم می شوند.[۴]

همچنین جنگها بر مبنای نوع ابزار، به جنگهای هسته ای و غیر هسته ای قابل تقسیم است. این تقسیم یکی از جامعترین تقسیماتی است که برای جنگ بیان کرده اند.[۵] اهمیت این تقسیم به دو دلیل است:

الف) تا حد زیادی از ابهاماتی که تقسیمات دیگر دارند دور است. به عنوان مثال، تقسیم جنگ به عادلانه و غیر عادلانه این ابهام را به وجود می آورد که کدام جنگ عادلانه و کدام جنگ غیر عادلانه است؟

ب) این چارچوب شامل جنگهای بیشتری می شود.

به خاطر دلایل مذکور است که این تقسیم را برگزیده و به توضیح آن می پردازیم.

۱- جنگ هسته ای:

به عقیده نویسنده آمریکایی کتاب «دام سلاح هسته ای و راهی برای گریز از آن»،[۶]

نظامیان و دولتمردان آمریکایی فکر می کردند شوروی (سابق) با در اختیار داشتن هارتْلند (قلب زمین)، به راحتی می تواند به اروپای غربی (متحد آمریکا) حمله کند. بنابراین، تنها راهی که بتوان جلوی پیشروی شوروی (سابق) را سد کرد توسعه سلاحهای هسته ای است؛ زیرا شوروی (سابق) را نمی توان به علت دارا بودن سربازان بی شمار و عمق استراتژیک و مهمتر از آن، یخبندان همیشگی اقیانوس منجمد شمالی، از طریق زمین و دریا مورد حمله قرار داد. [۷]

واقعیت آن است که سخن درباره ابعاد مختلف جنگ هسته ای، به کمک تصورات ذهنی صورت می گیرد. زیرا پس از بمباران اتمی ژاپن، در هیچ یک از میدانهای جنگ از سلاحهای اتمی استفاده نشده است؛ چون در کنار پیشرفتهای کمی و کیفی سلاحهای هسته ای، محدودیتهای جدّی (مانند وحشت از طرف مقابل) در زمینه تولید، انبار سازی و به کارگیری آن وضع شد.

همچنین با فروپاشی شوروی (سابق) روند مسابقه تسلیحات (هسته ای) رو به کاهش گذاشته است؛ ولی کره زمین همچنان بر لبه پرتگاه هسته ای قرار دارد، زیرا هم اکنون مقادیر زیادی از تسلیحات هسته ای وجود دارند که تضمین صد در صد در عدم به کارگیری آنها موجود نیست. بنابراین، هنوز ضرورت دارد که درباره جنگ هسته ای سخن گفته شود. [۸]

به علاوه، اصرار آمریکا به افزایش قدرت اتمی اش و تلاش برای ممانعت از دسترسی دیگر کشورها به تسلیحات هسته ای، اهمیت پرداختن به جنگ و ابعاد آن را دو چندان می کند.

سؤال اصلی این است که، در صورت وقوع یک جنگ هسته ای چه اتفاق خواهد افتاد؟ پاسخ این است که آثار تخریبی چنین جنگی طبق بررسیهای آماری انجام شده و در مقایسه با آنچه در ژاپن اتفاق افتاده است بسیار زیاد خواهد بود. به عنوان مثال، در یک جنگ هسته ای میلیونها انسان می میرند و به میلیونها نفر دیگر آسیبهای جدّی[۹] و جبران ناپذیری چون ابتلا به غدد سرطانی، ناراحتیهای عصبی مانند نومیدی، اضطراب، ترس و «گروه ستیزی» وارد می شود.[۱۰]

جنگ هسته ای به دو بخش تقسیم می شود:

الف) جنگ عمومی:

طبق یکی از تعریفها، جنگ عمومی[۱۱] جنگی است که شامل حمله آمریکا و شوروی (سابق)، علیه یکدیگر می شود. در چنین جنگی از سلاحهای اتمی استفاده خواهد شد و در زمانی کوتاه، جنگ به اکثر کشورهای جهان گسترش می یابد و همه امکانات مادی و معنوی آنان درگیر جنگ خواهند شد.

این احتمال وجود دارد که برتری سلاحهای اتمی یکی از طرفین درگیری و یا مهارت در استفاده فوری از آن، باعث شود قبل از آن که جنگ عمومی (هسته ای) گسترش یابد پایان پذیرد. یا ممکن است تهدید به جنگ عمومی هسته ای (بازدارندگی) که توأم به توانایی لازم و تصمیم جدی در به کارگیری آن است، مانع از وقوع آن گردد.[۱۲]

هرگاه بازدارندگی، اثر خود را از دست بدهد ممکن است به دوران «جمود هسته ای»[۱۳] پایان یابد و از «سلاحهای گرما هسته ای» نیز استفاده گردد. در چنین حالتی یک جنگ هسته ای عمومی واقع خواهد شد.[۱۴] در هر صورت، این مشکل در تعریف جنگ عمومی هسته ای وجود دارد که گرچه این جنگ کل جهان را در بر می گیرد؛ ولی جنگی است که بر کشورهای فاقد قدرت هسته ای هم تحمیل می شود و خساراتی جبران ناپذیر بر آنها وارد می سازد.

ب) جنگ محدود:

بازدارندگی، وقوع جنگ را به کلی منتفی نمی کند. به بیان دیگر، خطر جنگ همواره وجود دارد و در صورت بروز یک جنگ هسته ای، موجودیت کشور به کار گیرنده و درگیر جنگ هسته ای در معرض خطر جدی قرار می گیرد. بنابراین برای آماده بودن به منظور جنگ و پرهیز از انهدام کامل، جنگ محدود می تواند یک راه حل مناسب باشد. در واقع جنگ محدود، راهی بین «انهدام و تسلیم» است.[۱۵] جنگ محدود همانند جنگ عمومی، دارای تعریفهای متعددی است.

یکی از تعریفهای جنگ محدود، مفهوم هسته ای آن است. در این مفهوم، جنگ محدود (هسته ای) یک جنگ اتمی است که شامل خاک آمریکا و شوروی (سابق) نگردد. در چنین جنگی آمریکا و شوروی (سابق)، فقط به حمایت همه جانبه از یکی از طرفهای درگیر در جنگ می پردازند و از درگیری مستقیم علیه یکدیگر اجتناب می کنند؛[۱۶]

اما هیچ گونه تضمینی وجود ندارد که در صورت وقوع یک جنگ محدود هسته ای، دیگر کشورهای دارنده سلاحهای هسته ای از خود خویشتن داری نشان دهند و از هرگونه اقدامی که منجر به «تصاعد جنگی»[۱۷] شود، خودداری نمایند. [۱۸] در جنگ محدود هسته ای هم، بیش از آن که خطر هسته ای متوجه ابرقدرتها و اعضای باشگاه هسته ای(کلوپ هسته ای) باشد، متوجه کشورهای فاقد چنین سلاح هایی است.

۲- جنگ غیر هسته ای:

جنگهای غیر هسته ای برخلاف جنگهای هسته ای به دفعات مورد استفاده انسان قرار گرفته است؛ زیرا انسان آشنایی و تجربه بیشتری در به کارگیری جنگهای غیر هسته ای داشته و همچنین آثار مرگبار و تخریبی آن در مقایسه با جنگهای هسته ای بسیار کمتر است. بنابراین به توضیح انواع جنگهای غیر هسته ای می پردازیم.

الف) جنگ محدود:

جنگ محدود علاوه بر مفهوم هسته ای، معنای غیر هسته ای هم دارد. جنگ محدود غیر هسته ای در معانی مختلفی به کار رفته است که در اینجا به مهمترین آنها اشاره می کنیم:

۱- جنگ محدود از لحاظ جغرافیایی:[۱۹] در چنین جنگی، دامنه و وسعت میدان جنگ محدود به یک منطقه جغرافیایی کوچک است. بر این اساس در جنگ محدود، در مقایسه با جنگ عمومی، به علت کوچک بودن محل درگیری آزادی عمل کمتری وجود دارد. البته در آن هیچ گونه محدودیتی در استفاده از سلاحهای مختلف (به استثنای جنگ افزارهای هسته ای) وجود ندارد. در این صورت، چنین جنگی یک جنگ محدود غیر هسته ای است.

تعریف جنگ محدود جغرافیایی (جنگ محلی) حداقل دارای یک نقص است، زیرا این تعریف، جنگهایی را که از لحاظ جغرافیایی بین جنگهای محدود و عمومی (غیر هسته ای) قرار می گیرند را شامل نمی شود. به بیان دیگر، جایگاه جنگهای منطقه ای و فرامنطقه ای (قاره ای) در چنین تعریفی نامشخص است.

۲- جنگ محدود از لحاظ هدف: در این جنگ، طرفین درگیری دارای هدف محدودی هستند؛ امّا اگر یکی از طرفین درگیر دارای هدف نامحدود در جنگ باشد، طبقه بندی چنین جنگی در جنگهای محدود خالی از اِشکال نیست. افزون بر این، در چنین جنگی معلوم نیست که هدف چه معنایی دارد. همچنین دایره و معیاری که محدود بودن هدف را مشخص نماید، به درستی معنا نشده است.

۳- جنگ محدود از لحاظ ابزار: در چنین جنگی، طرفهای متخاصم از ابزارهای غیر هسته ای استفاده می کنند. هرگاه در این نوع از جنگ، طرفین و یا یکی از طرفهای درگیر، از سلاحهای اتمی استفاده کند، نمی توان آن را یک جنگ محدود از لحاظ ابزار، محسوب کرد. جنگی را جنگ محدود می نامند که در آن از نفرات محدود استفاده گردد و یا اینکه دامنه تخریب آن اندک باشد.

ممکن است یک جنگی که با تخریب اندک و یا نفرات محدود آغاز می شود، منجر به یک جنگ عمومی غیر هسته ای گردد؛ زیرا غولی که آزاد می شود، هرچند با طنابهای محکم او را بسته باشند، باز تضمینی در کنترل صد در صد آن وجود ندارد.

ب) جنگ چریکی:[۲۰]

جنگ چریکی دارای یک سابقه طولانی است. اصطلاح چریک و جنگهای چریکی در سال ۱۱۸۶ ش. (۱۸۰۷ م.) در پی حمله فرانسه به شبه جزیره ایبری[۲۱] وارد فرهنگ نظامی شد. به دنبال آن، به صورت محدود از جنگهای چریکی در جنگ جهانی دوم استفاده گردید. بعد از جنگ جهانی دوم نمونه های برجسته جنگ چریکی در چین، کوبا و ویتنام اتفاق افتاد. [۲۲]

هرگاه برای سرنگون کردن حکومت ضد مردمی حاکم یا به منظور بیرون راندن نیروهای متجاوز استعمار، ابزار، امکانات و در نهایت قدرت کافی فراهم نباشد، ممکن است جنگ چریکی بدین منظور آغاز شود. بر این اساس، نیروهای چریکی بیش از هر چیز، به قدرت و امکانات مردمی متکی می شوند و در تلاشند برای دستیابی به پیروزی، پشتوانه مردمی لازم را فراهم آورند.

جنگ چریکی، جنگ نامنظم و دراز مدتی است که توسط دسته های کوچک مسلّح، علیه دشمن (داخلی و یا خارجی) صورت می گیرد. در این جنگ بیش از سایر جنگها، بر اصولی چون ایجاد انفجار در پشت خطوط اصلی، به ستوه آوردن دشمن، ناامن کردن و قطع راههای ارتباطی دشمن، عملیات ناگهانی علیه آن، تغییر دائم میدان جنگ و نظایر آن تکیه می شود. [۲۳] اقدامات فوق به عقیده مائو تسه تونگ[۲۴] – رهبر انقلاب چین – در سه مرحله انجام می شود.

اوّل: مرحله دفاع استراتژیک: که در آن ضمن تلاش در جهت متحد کردن مردم، به تدریج برای عملیات نظامی و سیاسی (مانند اعتصابات) صورت می پذیرد.

دوم، مرحله تدارک آفندی: در این مرحله چریکها در جهت یکپارچگی بیشتر مردم، توسعه عملیات و تدارک سلاح و لوازم پزشکی و آذوقه اقدام می کنند.

سوم، مرحله آفند استراتژیک: چریکها در صورت گذراندن موفقیت آمیز دو مرحله قبلی، توانایی لازم را برای نیل به پیروزی پیدا می کنند. بنابراین، با استفاده از قدرت حاصله در جهت تسلیم یا انهدام دشمن اقدام می کنند. [۲۵] به رغم این که جنگ چریکی متکی بر مردم است؛ ولی مردم همواره به دلیل انگیزه های مذهبی از آن حمایت نمی کنند.

ج – جنگ روانی[۲۶]:

سابقه کاربرد عملی جنگ روانی بسیار طولانی است؛ ولی به طور مشخص، چینی ها[۲۷] و سپس مسلمانان اولین کسانی بودند که از جنگ روانی استفاده کردند. [۲۸] بعدها در قرن بیستم و به خصوص در جنگ جهانی اول و به میزان بیشتری در جنگ جهانی دوم و در دوران جنگ سرد، از آن استفاده گردید.

از ابداع واژه جنگ روانی زمان کمی می گذرد، زیرا در سال ۱۲۸۲ش. (۱۹۰۲ م) جان فُولِر انگلیسی، اولین کسی بود که اصطلاح جنگ روانی را به کار برد. ۲۲ سال بعد، دولت انگلیس اصطلاح «جنگ سیاسی» را به جای آن، مورد استفاده قرار داد و سرانجام در سال ۱۳۱۹ش. (۱۹۴۰ م) با انتشار مقاله «جنگ روانی و چگونگی به راه اندازی آن» واژه جنگ روانی وارد فرهنگ نظامی آمریکا و سپس جهان گردید. [۲۹]

ویلیام داقرتی نویسنده آمریکایی مقاله «جنگ روانی»، تعریفی را که در مطبوعات علمی و عمومی از جنگ روانی آمده است به این صورت ذکر می کند:

«جنگ روانی عبارت است از مجموع اقدامات یک کشور به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و مردم خارجی در جهت مطلوب (که) با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی یعنی تبلیغاتی انجام می شود.» [۳۰]

برخلاف تعریف فوق، جنگ روانی می تواند کاربرد داخلی هم داشته باشد که در این حالت، شامل حمله های شدید تبلیغاتی دو گروه داخلی نسبت به یکدیگر می شود. این تبلیغات برای ایجاد نگرش دلخواه در مردم صورت می گیرد.

همان طور که از تعریف جنگ روانی مشخص است، هدف اصلی در جنگ روانی تضعیف و انحراف افکار عمومی به منظور تحمیل اراده بر آنهاست؛ چه این افکار عمومی حق باشد یا ناحق. زیرا در این صورت بدون به کاربردن ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی دارای هزینه بالا، دشمن آماده تسلیم در برابر طرف مقابل می گردد.

برای دستیابی به این هدف، در ابتدا اطلاعات لازم و دقیق جمع آوری می شود؛ سپس این اطلاعات به وسیله ابزاهای جنگ روانی به کار گرفته می شود و در نهایت، میزان تأثیر جنگ روانی بر دشمن به منظور تقویت نقاط قوت و کاهش نقایص، مورد ارزیابی قرار می گیرد. [۳۱] برای تحقق جنگ روانی، ابزارهای مختلفی از جمله «شایعه سازی» به کار می رود که با رعایت اختصار به شرح کوتاهی از آن می پردازیم.

شایعه به معنای انتقال اخبار غیر موثق است که در جاهایی که وسائل اطلاع رسانی کم بوده یا مسؤولین اجرایی اطلاعات کافی در اختیار مردم نگذارند، گسترش می یابد. کسانی که شایعه را گسترش می دهند، هدفهایی چون، سلب اعتماد طرف مقابل، بیرون ریختن ناراحتیهای درونی و نظایر آن را دنبال می کنند.

در هر صورت، نتیجه نهایی «شایع پراکنی» کاهش روحیه مردم و سربازان[۳۲]، بی اعتمادی و ایجاد تفرقه است. البته جنگ روانی کاربردهای دوسویه دارد: یعنی هم به نفع دشمن و هم علیه آن قابل استفاده است؛ ولی هر کشوری که از ابزارهای تبلیغی فراوانتری برخوردار باشد، مؤفقیت آن نیز در جنگ روانی علیه دشمن بیشتر خواهد بود.

د) جنگ شیمیایی و میکروبی:

کاربرد عوامل شیمیایی همانند عوامل روانی، سابقه ای طولانی دارد. اوّلین عوامل شیمیایی که انسان در جنگ به کار برد، نفت و قیر بود. به مرور زمان، مواد شیمیایی دیگری چون کلر، گاز خردل، فسژن، گاز اشک آور و مانند آن، بر آنها افزوده شد. از این مواد به صورت گسترده و وسیع، در جنگ جهانی اول استفاده گردید.

در جنگ جهانی دوم نیز، به علت ترس طرفهای درگیر از حمله شیمیایی طرف مقابل، از آن استفاده نشد؛ اما بعد از آن در بسیار از جنگهای منطقه ای و محلی (مانند جنگ ویتنام) مورد بهره برداری قرار گرفت.[۳۳]

از مواد شیمیایی برای کشتن، صدمه زدن و ناتوان کردن انسان و حیوان و حتی به منظور از بین بردن گیاهان و عدم باروری خاک دشمن استفاده می شود. این مواد که به صورت جامد، مایع و گاز به کار می روند، از طریق پوست، دستگاه گوارشی و تنفسی سلامت موجودات زنده را به خطر می اندازند. [۳۴]

نوع دیگری از جنگ که در بخش جنگ شیمیایی مورد بحث قرار می گیرد، جنگ میکروبی است. در این جنگ، موجودات زنده میکروسکوپی مانند ویروسها، باکتریها، قارچها، انگلها و مانند آن، با همان کاربردهای مواد شیمیایی برای مقاصد نظامی و غیر نظامی به کار می روند.

این جنگ نیز قدمت زیادی دارد؛ زیرا تاتارها، در سال ۷۲۶ش. (۱۳۴۷ م) برای اولین بار از میکروب طاعون و وبا، علیه دشمنان خود استفاده کردند. [۳۵] به نظر می رسد، با توجه به اثرات وحشتناک به کارگیری عوامل شیمیایی و میکروبی، تولید و به کارگیری آنها کاهش یافته باشد؛ امّا به دو دلیل توجه به سلاحهای شیمیایی و میکروبی در حال افزایش است.

اوّل این که، هزینه ساخت و انبارسازی آن در مقایسه با سایر سلاحهای جنگی بسیار کمتر است. همچنین به راحتی و بدون ابزارهای پیچیده می توان آن را مورد استفاده قرار داد. به همین علت عراق در طول جنگ با ایران، مقادیر زیادی از سلاحهای میکروبی و شیمیایی را تولید و ذخیره کرد و بخشی از آن را در جنگ به کارگرفت.

دوم آن که، بشر قادر نیست به علت قدرت تخریبی بسیار زیاد سلاحهای اتمی از آن بهره گیرد. [۳۶] بنابراین، سلاحهای شیمیایی و میکروبی پاسخگوی نیازهای جنگی او خواهد بود.

جنگ تحمیلی در دیدگاه ما، یک جنگ غیرهسته ای است، به همین دلیل، در هیچ یک از انواع و طبقه بندی جنگ های هسته ای قرار نمی گیرد. این جنگ از یک نظر، یک نبرد جغرافیایی به شمار می آید که در بخش خاصی از زمین: یعنی اغلب در سرزمین ایران و عراق جریان داشته است؛ ولی یک تفاوت عمده با جنگ محدود جغرافیایی دارد و آن این که آثار دفاع مقدس در یک منطقه جغرافیایی محدود، باقی نماند، بلکه آثار منطقه ای و جهانی وسیعی را به دنبال آورد.

از دیدگاه ایرانیان، دفاع مقدس، یک جنگ با هدف محدود نبود، زیرا انگیزه ایران به خلاف عراق، تنها حفظ تمامیت ارضی نبود، بلکه هدف جنگ جویان ایرانی و رهبری انقلاب اسلامی، دفاع از کیان اسلام بوده است. البته باید قبول کرد، جنگی که بر ما تحمیل شد، از لحاظ ابزار جنگی و به دلیل کاربرد سلاحهای غیرهسته ای، محدود تلقی می شود. در این جنگ، حتی عملیات پارتیزانی و چریکی هم به چشم می خورد که گروه شهید چمران مصداق بارز آن بود. همچنین، عملیات روانی وسیعی در جنگ تحمیلی، هم از ناحیه ایران و هم از ناحیه عراق در جریان بود.

همین طور بارها عراقیها از مواد شیمیایی و میکروبی علیه رزمندگان و مردم بی دفاع ایران استفاده کرده اند. بنابراین، جنگ تحمیلی در هیچ یک از طبقه بندیهای جنگهای غیرهسته ای هم قرار نمی گیرد و باید برای آن تعریف منحصر به فردی ارائه کرد و آن را در طبقه بندی جدید با ویژگیهای جدید قرار داد. همان گونه که انگیزه های این جنگ از نگاه ما، با دیگر جنگهای بشری قرن بیستم متفاوت است.

انگیزه های مادی و معنوی در جنگ و جنگ تحمیلی

مواردی چون عشق به قدرت، سودجویی، قدرت طلبی، خودنمایی و نظایر آن، از جمله علل جنگ معرفی شده اند؛ در حالی که این موارد، معلول علت دیگری هستند. در حقیقت، علل اصلی جنگ به ابعاد مادی و روانی انسان برمی گردد. به بیان دیگر، جنگ از درون انسان سرچشمه می گیرد، به گونه ای که هرگاه یکی از دو بُعد انسان، بر بُعد دیگر وی غلبه پیدا کند، آن بُعد غالب، علتِ واقعی جنگ را می سازد.[۳۷]

با وجود این که علت اصلی جنگ را یکی از دو بُعد مادی و روانی انسان تشکیل می دهد؛ ولی به وسیله ابزارها و اهدافی چون سیاست، اقتصاد، تکنولوژی، ایدئولوژی و مانند آن خود را نشان می دهد. این بدان مفهوم نیست که یک جنگ، دارای یک هدف و ابزار است، بلکه ممکن است مجموعه ای از ابزارها و اهداف در آن به کار گرفته شود؛ امّا یکی از آنها ظهور و بروز بیشتری داشته باشد.

قبل از ورود به بحث اصلی لازم است به سئوال زیر پاسخ داده شود و آن این که آیا انگیزه جنگ در ذات انسان وجود دارد؟ عده ای[۳۸] معتقدند جنگ در ذات انسان قرار دارد، زیرا در نهاد انسان همواره یک عنصر حیوانی غالب وجود دارد. بنابراین، جنگ – نه صلح – حالت واقعی انسان را تشکیل می دهد.

مطابق این نظریه، جنگ ناشی از طبیعت انسان است و جنبه وراثتی دارد و نمی توان آن را تغییر داد. نظریه فوق به چند صورت دیگر نیز مطرح شده است که هر یک نشان می دهند در انسان صفاتی به صورت ذاتی وجود دارد که آن صفات ذاتی منشأ جنگ به شمار می روند. به عنوان مثال، بعضی عقیده دارند در هر انسانی تمایل به برتری جویی و سلطه طلبی وجود دارد که ناخودآگاه وی را به سوی جنگ می کشاند.

همچنین عده ای معتقدند همه انسانها خواهان کسب سود و افتخار بیشترند و برای دستیابی به آن چاره ای جز جنگ ندارند. این عده عقیده دارند خشم و غضبی که در هر انسانی یافت می شود، اگر به حد افراط برسد، جنگ حتمی است و نیز چون هیچ انسانی به انسان دیگر اعتماد ندارد، همواره از جنگ برای دفاع از خود استفاده می کند. [۳۹]

دلایل متعددی برای رد نظریه فوق ارائه شده است که با رعایت اختصار به چند نمونه آن اشاره می شود:

۱- اگر جنگ جزء ذات انسان است، در آن صورت باید سراسر تاریخ بشر پر از جنگ باشد، در حالی که چنین نیست.

۲- اگر ما جنگ را جزء ذات انسان به شمار آوریم، باید انسانهایی را که برای برقراری صلح تلاش کرده یا می کنند را فاقد طبیعت کامل بدانیم. در صورتی که لازمه تلاش برای استقرار صلح، بهره مندی از قوای روانی کامل است.

۳- اگر گفته شود جنگ جزء ذات انسان است، پس باید جلاّدان و جانیان تاریخ مانند چنگیز، هیتلر و مانند آن را، کسانی دانست که به مقتضای طبیعت خود عمل کرده اند، بنابراین آنان را نباید سرزنش کرد. در حالی که هر عاقلی آنان را سرزنش کرده و می کند. [۴۰] در واقع، ریشه مادی یا روانی بودن جنگ به درون انسان برمی گردد نه اینکه انسان به صورت فطری و ذاتی جنگ طلب باشد؛ بلکه انسان موجود مختاری است که می تواند از وقوع جنگ جلوگیری نماید.

اینک پس از روشن شدن پاسخِ سئوال فوق، به بررسی علل مادی و معنوی جنگ می پردازیم.

علل مادی جنگ:

هر یک از ابزارهای مادی که برای آغاز و یا ادامه جنگ به کار می رود، اگر با هدف و انگیزه مذهبی، الهی، خدمت به انسانیت و نظایر آن به کار رود، در چارچوب علل معنوی جنگ قرار می گیرد. آنچه موجب شده است، علل زیر جزء علل مادی جنگ محسوب شود آن است که هرگاه جنگ، فقط با انگیزه ها و هدفهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و مانند آن همراه باشد، در آن صورت علل مادی جنگ را تشکیل خواهند داد.

۱- علل سیاسی جنگ: برخی عقیده دارند، هر گاه سیاست توانایی خود را در حل و فصل اختلافا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.