پاورپوینت کامل توسعه و تکامل تفقه ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل توسعه و تکامل تفقه ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل توسعه و تکامل تفقه ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل توسعه و تکامل تفقه ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint :

>

اسماعیل پرور[۱]

چکیده:

پس از تشکیل حکومت اسلامی، نقش دین در کشور ما ارتقا یافت و زمینه برای اداره جامعه در چارچوب الگوهای دینی، بیش از پیش فراهم شد. در این راستا انتظارات عمومی از حوزه های علمیه برای تبیین و معرفی راه کارهای حاکمیت دین بر جامعه نیز افزایش یافت و رسالت این مراکز علمی و تبلیغی سنگین تر شد.

حوزه های علیمه برای انجام این رسالت باید در صدد «پاورپوینت کامل توسعه و تکامل تفقه ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint» باشند و روش تفقه و اجتهاد را هم از لحاظ کیفی (عمق و محتوا) و هم کمی (مسایل و موضوعات جدیدتر) گسترش دهند. به این منظور باید تلاش کرد روش های انحرافی مراجعه به منابع دینی را بازشناخت و از هرگونه تفسیر به رأی و تحمیل آرا و سلیقه های شخصی بر متون دینی خودداری کرد.

روش صحیح و منطقی «توسعه تفقه» روشی است که بر محور «تعبد گرایی» شکل گرفته و عدالت و تقوای پژوهشگران را شرط ضروری دست یافتن به حقایق ناب دینی می داند. در این روش، علاوه بر تعبدگرایی، رشد و تکامل مقدمات علمی اجتهاد نیز ضروری می باشد که در این میان بازنگری مبانی علم اصول و اصلاح و تحکیم این علم، بیش از همه مورد نیاز خواهد بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از مهم ترین تحولاتی که در جامعه ما پدید آمد «گسترش احساس نیاز به دین» بود. به این معنا که مردم و مسئولین کشور احساس کردند در مقایسه با قبل که نقش دین در زندگی اجتماعی کم رنگ بود، نیاز بیش تری به رهنمودهای دینی دارند و برای اداره هرچه بهتر امور اجتماعی باید از تعالیم و آموزه های وحیانی آگاه شوند و اساسا بدون آشنایی با احکام اخلاقی و اجتماعی دین قادر به پیشبرد اهداف نظام نیستند.

پیدایش این احساس نیاز به نوبه خود تحولات دیگری را رقم زد و انبوهی از پرسش ها و درخواست ها در ارتباط با نقش دین در سرپرستی اجتماع و معنا و مفهوم «علوم دینی»، «حکومت دینی»، «برنامه ریزی دینی»، «مدیریت دینی»، «الگوی توسعه دینی» و مانند آن را مطرح ساخت و حوزه های علمیه را برای پاسخ گویی به این پرسش ها در کانون توجهات و مراجعات عمومی قرار داد.

در مقابل، حوزه های علمیه نیز برای ایفای این رسالت خطیر خود تلاش های فراوانی کرده و طرح ها و برنامه های گسترده ای را برای تشریح زمینه های حضور دین در جامعه و حاکمیت اجرا کردند و محصولات علمی و پژوهشی متعددی را برای این منظور ارایه نمودند.

اما همان گونه که بسیاری از صاحب نظران تأکید کرده اند، دست یافتن به این هدف مهم جز از طریق ایجاد یک تحول اساسی در مراکز علمی و آموزشی حوزه های علمیه که منجر به «پاورپوینت کامل توسعه و تکامل تفقه ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint» شود، ممکن نیست. زیرا در حال حاضر نه امکانات و توان مندی های فقهی حوزه ها قدرت پاسخ گویی به این همه پرسش، به ویژه پرسش های مربوط به موضوعات مستحدثه و مسایل حکومتی را دارد و نه نظرات پراکنده، سلیقه ای و غیر مستند به منابع ارزشی دین، پاسخ مناسبی برای این دسته از پرسش ها به شمار می آید بلکه این کار باید از یک سو در چارچوب علمی و منطقی خود و مبتنی بر همان شیوه فقهی و اجتهادی علمای سلف و از سوی دیگر، با توجه به شرایط زمانی و مکانی موضوعات جدید و ملاحظه ارتباطات و نسبت های آن ها با یکدیگر صورت پذیرد تا در مجموع، حوزه های علمیه بتوانند وظیفه حساس خود در این برهه از تاریخ تکاملی مذهب شیعه را به خوبی ایفا نمایند.

پاورپوینت کامل توسعه و تکامل تفقه ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint به معنای افزایش قدرت علمی و فقهی حوزه برای استنباط بیش تر و دقیق تر آموزه های دینی از کتاب و سنت است. البته واژه «تفقه» از لحاظ لغوی برای اشاره به همه تلاش های علمی مرتبط با دین به کار می رود اما معنای اصطلاحی آن ناظر به عملکرد فقها و فعالیت های اجتهادی آنان در زمینه استنباط احکام است.[۲]

از این رو توسعه تفقه در حوزه های علمیه به این معنا است که حتی آموزه های کلامی و اخلاقی نیز از راه اجتهاد به دست آمده و دامنه اجتهاد و استنباط آموزه ها از منابع دینی گسترده تر شود.

بنابراین «توسعه تفقه» به معنای واقعی آن هنگامی تحقق می یابد که هم در حوزه فقه مصطلح و استنباط احکام تکلیفی، تحوّلات و نوآوری های مناسب صورت گیرد و مناسک عبودیت در عرصه های مختلف زندگی فردی، اجتماعی و حکومت به خوبی تبیین گردد و هم در اخلاق، کلام و سایر معارف دینی، ابتکارات و نوآوری های متناسب با نیازهای این دوران صورت پذیرد.

بی شک اگر حوزه های علمیه نخواهند در مسیر «پاورپوینت کامل توسعه و تکامل تفقه ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint» گام بگذارند، یا باید انزوای دین و مهجوریت آن را پذیرفته و به این بهانه که دین در ارتباط با مسایل جدید، نظری ندارد سامان دهی نظام فکری و فرهنگی جامعه را به دیگران واگذار نمایند و در نهایت، موضوعات جدید را در حوزه مباحات قرار داده و استفاده از آن را جایز بشمارند و یا این که باید به بروز نوعی بی انضباطی در عرصه احکام و معارف دین تن دهند و نظریات ضعیف و سطحی برخی از پژوهشگران که با عنوان آموزه های دینی مطرح می شود را بپذیرند و در واقع پیدایش نوعی هرج و مرج و نابسامانی در این عرصه را تأیید نمایند.

بدیهی است هر یک از این دو رویکرد، باطل و غیر قابل قبول است. یعنی نه می توان انزوای دین و بی اعتنایی فقها به مسایل جاری زندگی را پذیرفت و در مقابل پیدایش مسایل و موضوعات جدید سکوت کرد و نه می توان به هر فرد غیر متخصصی اجازه داد به عنوان سخنگوی دین به بیان احکام و معارف وحی پرداخته و آرا و اندیشه های شخصی خود را به دین تحمیل کند. از این رو، «پاورپوینت کامل توسعه و تکامل تفقه ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint» راهی است که ما را از این افراط و تفریط های خطرناک بازداشته و آرام آرام به مقصود می رساند.

تأکید بر واژه تفقه و فقاهت در این مباحث، نه به خاطر آن است که سرنوشت تمامی آموزه های دینی در علم فقه رقم خورده و گستره دین محدود به احکام تکلیفی می باشد، بلکه فقاهت بهترین و کامل ترین شیوه برای مراجعه به منابع دینی و فهم و تفسیر آن است و می تواند برای تمای پژوهش های دینی الگو واقع شود.

تفاوت عمده روش اجتهاد و فقاهت با سایر روش های پژوهشی در جهت گیری تعبدی حاکم بر آن است. یعنی در این روش تمام همت فقها، صرف فهم صحیح کلام شارع و درک معنا و مفهوم مورد نظر او شده و هیچ نشانه ای از تفسیر به رأی و تحمیل آرا و سلیقه های شخصی به دین، در آن یافت نمی شود، به گونه ای که محصولات نهایی روش اجتهاد و فقاهت را می توان برداشتی منطقی و خالصانه از متون دینی دانست که برای اجرا در صحنه عمل از حجیت کافی برخوردار است.

از این رو باید تلاش کرد نقاط قوت روش فقاهت، به ویژه روحیه تعبد حاکم بر آن، را به سایر پژوهش ها منتقل کرد تا صحت و سلامت محصولات آن ها نیز تضمین گردد. البته باید توجه داشت که این روش نیز به دلیل این که محصول عقول بشری است همواره نیاز به تصحیح و تکامل دارد و باید با بررسی ابعاد گوناگون آن، اصلاح و تکمیل گردد.

مقام معظم رهبری در این باره چنین می گوید:

«فقاهت، یک شیوه و روش برای استنباط آن چیزی است که ما اسمش را فقه می گذاریم.. . فقاهت، یعنی شیوه استنباط، خود این هم به پیشرفت نیاز دارد.. . فقاهت در دوره های متعدد تکامل پیدا کرده است.. . چه دلیلی دارد که فضلا و بزرگان و محققان ما نتوانند بر این شیوه بیفزایند و آن را کامل کنند؟

ای بسا، خیلی از مسایل، مسایل دیگری را در بر بگیرد و خیلی از نتایج و روش ها عوض شود. روش ها که عوض شد پاسخ های مسایل هم عوض شده و فقه طور دیگری می شود. این از جمله کارهایی است که باید بشود».[۳]

موانع و مشکلات موجود در مسیر توسعه تفقه

یکی از موانع موجود در مسیر توسعه تفقه، اندیشه یا تز «جدایی دین از سیاست» است که به دلیل تفکیک حوزه دین از سیاست و اجتماع، ضرورت نوآوری در عرصه فقاهت را انکار می کند. در چارچوب این اندیشه باطل، گستره دین تنها به امور فردی و عبادی محدود شده و نیاز مردم به دین، در حد بیان احکام مربوط به همین مسایل است.

از این رو تشکیل حکومت و پیدایش موضوعات جدید، ارتباطی با دین نداشته و دلیلی برای گسترش معارف دینی نمی باشد. البته شاید طرفداران این اندیشه مدّعی شوند که ما هم معتقد به پاورپوینت کامل توسعه و تکامل تفقه ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint هستیم، اما واقعیت خلاف این است؛ زیرا اگر نیاز به دین در حوزه اجتماع و سیاست انکار شود دیگر زمینه چندانی برای بسط احکام و معارف دین باقی نمی ماند.

مشکل دیگری که دراین مسیر وجود دارد خطر منحرف شدن این حرکت و ارایه برداشت های غلط از منابع دینی است، زیرا توسعه تفقه و نوآوری در معارف دینی، زمانی قابل قبول خواهد بود که سیر منطقی خود را طی کند و جهت گیری تعبدی داشته باشد. متأسفانه روش های انحرافی متعددی برای فهم و تفسیر متون دینی و ارایه برداشت های نو از این متون، وجود دارد که گام نهادن در آن ها با اصل و اساس فقاهت در تعارض بوده و موجبات تحریف در دین را فراهم می آورد.

روایاتی که مسلمانان را از «تفسیر به رأی» منع می کند، هشداری است که در همین جا باید مورد توجه قرار گیرد، یعنی اگرچه اصل اجتهاد و نوآوری در معارف دینی ضروری است اما این نوآوری نباید به گونه ای صورت گیرد که آرای شخصی افراد و میل و سلیقه های آن ها را بر دین تحمیل کرده و موجب تحریف کتاب و سنت شود.

شناسایی و معرفی روش های باطل فهم و تفسیر متون دینی نیاز به بررسی های بیش تری دارد. برخی از این روش ها مانند «قیاس» و «استحسان» که در میان اهل سنت رایج است، دارای قدمت زیادی بوده و کاملاً شناخته شده اند. هم چنین در میان برخی از طوایف صوفیه روش های باطلی برای تأویل و تحریف متون دینی رواج دارد که آن ها هم تا حدود زیادی شناخته شده اند.

در دوران اوج گیری و پیروزی انقلاب اسلامی نیز برخی از گروهک ها مثل «سازمان منافقین» و «فرقان» به استفاده از روش های باطلی برای شرح و تفسیر آیات و روایات روی آوردند و برخی برداشت های غلط را در میان مردم رواج دادند. اما این روش ها از سوی بزرگانی چون شهید مطهری و شهید بهشتی، نقد شد و اشکالات آن ها به خوبی تبیین گردید. البته این روش ها به طور کلی نسخ نشده و امکان استفاده از آن ها در هر زمان وجود دارد.

علاوه بر این، امروزه مباحث دیگری با عنوان «هرمنوتیک» یا «قبض و بسط شریعت» طرح می شود که هر کدام می تواند یک روش انحرافی برای شرح و تفسیر متون دینی به شمار آید. ویژگی مشترک این دسته از روش های جدید آن است که فهم از دین را تابعی از ادراکات حسی و تجربی بشر قرار داده و از این طریق زمینه را برای هرگونه دخل و تصرف نابجا در مفاهیم دینی فراهم می سازند. مطرح کنندگان این مباحث ابتدا بین دین و معرفت دینی (یعنی فهم و برداشت ما از منابع دینی) تفکیک قایل می شوند و برخلاف ذات و ماهیت دین که امری قدسی و آسمانی است، معرفت دینی را یک امر عادی و هم ردیف سایر علوم و تجارب بشری معرفی می کنند.

سپس به تبیین رابطه معرفت دینی با سایر معارف بشری پرداخته و تأکید می کنند که معرفت دینی متأثر از سایر علوم و معارف بشری است؛ یعنی به هر میزان که علم و دانش مادی بشر توسعه یابد معرفت دینی نیز کامل تر شده و برداشت فقها و صاحب نظران از متون دینی دقیق تر می گردد.

از این رو با ورود هر فرضیه یا تئوری جدید به میدان علم و دانش باید منتظر ایجاد تحولات تازه در معارف دینی بود و فتاوای فقهی و توصیه های اخلاقی نوینی را به جامعه ارایه نمود. البته رشد و تکامل علوم مادی نیز بدون دلیل صورت نمی گیرد بلکه چون نیازهای مادی بشر رو به توسعه است و انسان هر روز به دنبال امکانات رفاهی بهتر و مدرن تر است علم و دانش بشر نیز پیشرفت می کند تا این نیازهای رو به توسعه را تأمین نماید.

بنابراین ریشه تمامی این تحولات به نیازهای مادی و خواسته ها و امیال نفسانی باز می گردد. یعنی چون انسان به دنبال تأمین زندگی بهتر و دست یابی به امکانات رفاهی مدرن تر است به تولید علم و دانش و تکنولوژی می پردازد و سپس با به وجود آمدن تحول در این علوم، فهم و تفسیر متون دینی نیز تغییر کرده و برداشت های جدیدی از دین ارایه می شود.

سیر تکاملی این فرایند را به این شرح می توان به تصویر کشید:

گسترش نیازهای مادی و ضرورت ایجاد امکانات و ابزارهای مدرن تر برای تأمین این نیازها

پیشرفت علوم و دانش مادی بشر برای تولید ابزارها و روش های بهتر زندگی

تحول در فهم متون دینی و ارایه برداشت های نو از این متون

بی شک این چرخه یا فرایند کاملاً باطل است و تکامل معرفت دینی هیچ گاه نباید و نمی تواند تابعی از رشد و پیشرفت علوم مادی بشر بشود؛ زیرا در این صورت کلام وحی و متون مقدس دینی بازیچه دست کسانی خواهد شد که هر روز در آزمایشگاه ها و آکادمی ها مدعی دست یافتن به نتایج تازه علمی هستند. یعنی در این صورت، دین حقیقت و هویت مستقل خود را از دست می دهد و متون و منابع دینی، هر زمان به شکلی متناسب با خواسته های نفسانی برخی از مردم شرح و تفسیر می شود.

بنابراین، در جریان تبیین رابطه معارف دینی با علوم مادی و تجربی، نمی توان به حاکمیت علوم مادی و تابعیت معارف دینی رأی داد. برای مثال، حکم یک فقیه درباره شراب، هیچ گاه نباید متأثر از نظرات شیمی دانان، پزشکان یا اقتصاددانان باشد؛ زیرا چه بسا نظرات کارشناسان این علوم درباره شراب، در زمان های مختلف تغییر کند؛ یعنی در یک زمان مدعی مضرّ بودن شراب شوند و در زمانی دیگر از منافع و خوبی های آن سخن گویند.

هم چنین در حوزه مسایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز نمی توان فهم از منابع دینی را تابعی از نظرات متخصصان و صاحب نظران این رشته ها قرار داد؛ زیرا نظرات کارشناسان و تئوری های علمی و اقتصادی همواره تغییر کرده و به تبع عوامل گوناگون عوض می شود.

البته مخالفت با حاکمیت «علوم مادی» بر «علوم دینی» به معنای جانب داری از بی ارتباطی و عدم تعامل این دو حوزه معرفتی با یک دیگر نیست، زیرا بخش های مختلف علم و دانش بشر، خواه ناخواه، بر یک دیگر تأثیر می گذارند و این تأثیرگذاری یکی از عوامل رشد و تکامل آن ها به شمار می آید.

اما همه سخن آن است که شکل ارتباط این دو حوزه معرفتی نباید به صورت حاکمیت علوم مادی بر علوم دینی باشد، بلکه نقطه شروع این ارتباط باید از تأثیرگذاری علوم و معارف دینی و آموزه های قطعی وحی بر علم و دانش مادی پدید آید و در گام های بعدی نیز از دستاوردهای علوم مادی می توان در راستای اصلاح و تکمیل روش اجتهاد استفاده کرد و با تکیه بر آن ها اصول و قواعد استنباط را توسعه داد، نه آن که تغییرات علوم مادی به طور مستقیم موجب تحوّل در معارف دینی شود.

شرح و تبیین ارتباط صحیح این دو حوزه معرفتی نیاز به فرصت بیش تری دارد، ولی به هر حال الگوی منطقی توسعه تفقه بر پایه همین ارتباط صحیح سامان می یابد و دور شدن از این شکل ارتباط صحیح، ما را به ورطه خطرناک تفسیر به رأی و تأویل نابجای منابع دینی می کشاند.

الگوی منطقی توسعه تفقه

«توسعه تفقه» هدف ارزشمندی است که دست یافتن به آن مستلزم تلاش های علمی و پژوهشی فراوان است، اما این تلاش ها باید در در چارچوب الگویی صحیح و منطقی صورت گیرد تا از هرگونه اشتباه و انحراف مصون مانده و تکامل معرفت دینی را به بهترین شکل محقق سازد.

در این راستا باید توجه داشت که ریشه و اساس هر نوع تکامل در معارف دینی به رشد و تقویت ایمان یا «توسعه تعبد» باز می گردد. یعنی برای فهم بهتر متون دینی، ابتدا باید ایمان و اعتقاد خود به کلام وحی را تقویت کرد و ارزش و قداست کتاب و سنت را بیش تر باور نمود.

به عبارت دیگر، کسی که به دنبال برداشت صحیح از متون دینی است در گام نخست باید خود را از لحاظ روحی برای این کار آماده کرده و ملکه عدالت و تقوا را در عمق جان خویش راسخ نماید، والا امکان ندارد که یک فرد فاسق و بی ایمان بتواند در مسیر توسعه معارف دینی گام برداشته و برداشت های عمیق و لطیف از متون دینی ارایه نماید.

در واقع باید بین کلام وحی با سایر متون بشری تفاوت قایل شد؛ زیرا ممکن است متون بشری، ساکت و صامت بوده و هر کس بتواند به هر نحو آن ها را شرح و تفسیر نماید. اما کتاب و سنت، زنده و در بستر زمان جاری اند و شارع مقدس همواره به آن ها حیات و نشاطی نو می بخشد و از این رو برای فهم این متون، باید ارتباط روحی و معنوی خود را با صاحب این متون و اولیای الهی مستحکم تر کرد تا آن ها معانی و مفاهیم دقیق تری به ذهن پژوهشگران القا گردد.

متأسفانه برخی اهمیت این مسئله را به خوبی درک نکرده و از نقش عوامل معنوی و ملکات روحی در فهم معارف دینی غافل هستند. در حالی که عدالت، تقوا و توسل به اولیای الهی مهم ترین رکن اجتهاد است و مدارج علمی فقها نیز در پرتو ملکات روحی آن ها ارزش می یابد. بنابراین برای توسعه تفقه باید تلاش کرد همین ویژگی روش اجتهاد را به سایر پژوهش ها سرایت داد و بهره مندی از عدالت و تقوا را شرط ضروری استنباط معارف دین در همه بخش ها و زمینه ها دانست.

البته عدالت، تقوا، توسل و تولی به ولایت اولیای الهی، شرط لازم فهم متون دینی است نه شرط کافی، از این رو علاوه بر «توسعه تعبد» باید سایر شرایط و مقدمات علمی این امر نیز مورد توجه قرار گیرد و اصلاحات لازم در مورد آن ها هم صورت پذیرد.

بنابراین، پس از «توسعه تعبد» نیاز به «توسعه مبانی و مقدمات علمی اجتهاد» است تا ظرفیت و کارآمدی این امور افزایش یافته و امکان ارایه برداشت های جدیدتر و کامل تر از منابع دینی به شکل منظم و قاعده مند فراهم آید.

در وا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.