پاورپوینت کامل علم در قرآن (مقدمه ای بر نهضت تولید دانش) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل علم در قرآن (مقدمه ای بر نهضت تولید دانش) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علم در قرآن (مقدمه ای بر نهضت تولید دانش) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل علم در قرآن (مقدمه ای بر نهضت تولید دانش) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

حمیدرضا مظاهری سیف[۱]

چکیده:

به منظور فراهم شدن زمینه مناسب برای بحث منطقی درباره تولید دانش باید مبادی تصوریه آن از جمله مفهوم علم روشن شود. بشر معاصر به امید ساختن بهشت زمینی با تکیه بر شناخت طبیعت و غفلت از پایه های معنوی تفکر وتمدن به پیش رفت، اما امروزه با توجه به توسعه علوم گوناگون، با بحران های بی شماری دست به گریبان است.

با شکل گیری انقلاب اسلامی و احیای اندیشه پویای دینی، مبانی تازه ای برای تولید دانش و تحقق تمدن اسلامی کشف شد. ازاین رو پرسش از حقیقت علم در نظر قرآن که در این کتاب آسمانی بر آن تأکید فراوان شده است، ضروری می نماید.

در این مقاله، ضمن شرح نظریه «طرح جامع شناخت در قرآن»، پایه ها و پیامدهای علوم جدید نقادی شده و مبانی و مختصات علم از منظر قرآن که حاصل هم نهادی حس و تجربه و ایمان و خرد و تقوا است، تبیین می گردد.

مقدمه

انقلاب اسلامی موجب توجه جهانیان به دین و آثار حیات بخش آن در جوامع بشری گردید. این در حالی بود که ابرقدرت های غرب و شرق در اوج غرور و قدرت با بحران های جدی روبه رو بودند. حیات و تمدنی که آن ها برپایه علوم سکولار پی ریزی کرده بودند به بن بست های جدی رسیده بود که گذر از آن ها غیر ممکن به نظر می رسید و حتی تا امروز هم نه تنها گریزگاهی برای آن نیافته اند بلکه پس از فروپاشی ابرقدرت شرق، بحران های بیش تری دامنگیر غرب شده است.

این همه آشفتگی و سرگردانی که رشد دانش بدون رشد انسان پیش آورده به این دلیل است که انسان موجودی معنوی و خلیفه خداوند روی زمین است و همه شئون حیات و هستی او باید با ملاحظه این حقیقت پژوهش شده و پرورش یابد. دانش بشری نیز از این قاعده بیرون نیست.

اگر دانش برپایه مبانی معنوی یعنی انسان شناسی الهی و جهان بینی دینی شالوده ای محکم پیدا کند نردبان ترقی و شکوفایی آدمی در حیات فردی و جمعی می گردد. دراین فضا انسان می تواند از همه امکانات معرفت شناختی خود درشناخت و تصرف عالم استفاده کند.

در غیر این صورت، دانش در حقیقت اوهام نظام یافته ای است که هم چون پلکانی سست خواهد بود که انسان را چند گامی به بالا می برد اما او را به سختی برزمین خواهد کوبید.

انسان عصر مدرنیته با رویکردی این جهانی به حیات و تمدن خویش راه دوم را پیش گرفت و با سراب علوم سکولار در حسرت بهشت زمینی و رؤیاهای عصر روشن گری ماند.

انقلاب اسلامی در دوران درماندگی و ظهور تناقضات و چالش های مدرینته، پدید آمد و طرحی دیگر برای حیات و تمدن بشر پیشنهاد کرد. برای این که فرهنگ اسلامی به تمدن تبدیل شود نیازمند حلقه واسطه ای است که ارزش های فرهنگی را بسان روحی در کالبد ساختار مادی تمدن اسلامی بدمد.

این حلقه واسطه که نرم افزاری برای سخت افزار تمدن است چیزی غیر از دانش نیست.بی تردید دانشی که نرم افزار تمدن اسلامی است از دامن ارزش های فرهنگ متعالی آن برمی خیزد و مفهوم و ماهیتی غیر از دانش سکولار دارد. دراین پژوهش می کوشیم این مفهوم را تبیین نماییم.

مبانی فلسفی، کارکردها، حوزه یقینیات و مظنونات، اخلاق و آثار علم مباحثی است که در این مقاله پی گیری می شود.

ضرورت این پژوهش

ورود به هر مبحثی نیاز به تعریف و توضیح مبادی تصوری آن دارد. اگر از مفهوم «علم» در عبارت «نهضت تولید علم» تعریفی شایسته ارایه نشود چه بسا گروهی از درک تازگی و ضروت آن باز مانند، در اصل موضوع تردید نمایند و تصور کنند چون امروزه دانش در مراکز علمی و تحقیقاتی جهان در حال تولید است، ما هم باید سعی کنیم راه پیموده آن ها را طی کنیم تا به آن ها رسیده و سهمی از تولید دانش را به خود اختصاص دهیم.

انسان معاصر بارویکرد این جهانی[۲] به دانش، بنای شکوه مند و مهیب عصر جدید را به پا نمود. پس از رنسانس توجه یک سو نگرانه انسان غربی به خود و توانایی هایش موجب دوری او از سایر حقایق گردید و با تکیه بر این استعدادهای ناشکفته، شعار خرد، طبیعت و پیشرفت را سر داد[۳]و پرنده بلند پرواز اندیشه را در حصار این جهانی حیات طبیعی به بند کشید.

در آستانه دوران تجدد، اندکی بیش از دو صده پیش، به طور رسمی حس و تجربه را تنها راه دانش پنداشته و هر علمی غیر از آن را مردود و مرده انگاشتند و آن را به اتهام اوهام و افسانه بودن، بی اعتبار شمردند.

اما امروز با پیشرفت شتاب زده و کورکورانه دانش سکولار، کارکردهای اصیل و سازنده علم از دسترس انسان دور افتاده و در موارد بسیاری، تباه کننده انسانیت و آرزوهای متمدنانه بشری و حتی تهدیدی جدید برای آرامش و امنیت شده است.

گذشته ازاین مشکلات آشکار، درلایه های ژرف تر نیز معضلا ت جدی سر برآورده و مبانی دانش جدید در حوزه مطالعات فلسفی متزلزل شده است. [۴] پرسش ها و جواب های کوته نظرانه از چیستی علم، طولانی و ملال آورده شده و بسیاری از مکاتب فکری در این وادی جز حیرت نیفزوده اند.

در این گرداب پر حادثه، قرآن عظیم رشته هدایتی است که از دست یازیدن به آن امید نجات می رود.

امروزه به اقتضای گسترش علم، شعبه ها و شاخه های فراوانی از آن به وجود آمده و هر کدام از این شاخه ها خود بسیار گسترش یافته است. اصل روش شناختی تقسیم[۵] برای حل مسایل و پاسخ یابی پرسش ها به وسیله تجربه و عقل جزئی چنان سیطره یافته و حجاب درک صورت و معنای کلی عالم شده است، که فقط پی گیری و تعمق در یک یا دو رشته از علوم جدید یگانه راه و تنها لازمه معقول عالم شدن انگاشته می شود.

در این راه که سر انجام آن به بحران علم رسیده است، نه تنها دانش از فلسفه و فلسفه از دین و معنویت جدا شده بلکه خود علم شرحه شرحه و هزار پاره گردیده و موضوعات در علوم گم شده[۶] و علم جدید به حالت احتضار افتاده است، به صورتی که وقتی انسان به اندوخته های علمی خود نظری دقیق و عمیق می افکند، در این تردید می ماند که آیا به راستی حقیقت علم چیزی است که او یافته است.

در این جا باید توجه داشت که علم غیر از اطلاعات است. اطلاعات، به مجموعه آگاهی های پراکنده ای گفته می شود که جهت دار نیست، اما علم جهت مند بوده و دارای ارتباطی منطقی، پیوسته، و روشن گر است.

چیستی علم در قرآن

قرآن شریف در طرح جامع شناخت، افزون بر این که به مطالعه پدیده های طبیعی و انسانی با استفاده از حس و تجربه تأکید می ورزد، این ادارک را به تدبر و خردورزی پیوند زده و با توجه دادن به ژرفای الهی پدیده های عالم در رابطه با پدید آورنده، دانشی بر آمده از حس و تجربه و خرد و ایمان و پرهیزکاری را در راه تعالی و شکوفایی، فراوری انسان می نهد.

تعبیر شهید مطهری برای ماهیت دانش از نظر قرآن «شناخت آیه ای که بر مبنای آن همه عالم آیت و علامت حق تعالی است»[۷] می باشد و علامه جعفری آن را «شناخت تذکری» نامیده است. [۸] به این ترتیب، طرح جامع شناخت درقرآن با دعوت انسان به مطالعه تاریخ، طبیعت و خود انسان، راه کشف آیات و آثار الهی را نشان می دهد.

تا افزون برگسترش سطح دانش در شناخت روابط این جهانی میان پدیده ها، موجب گشایش لایه های ژرف آگاهی انسان از طریق درک رابطه پدیده ها و نشانه ها با معنای بنیادین هستی شده و انسان را به مسیر صلاح و فلاح سیر دهد.

علامه طباطبایی مفهوم علم را در ادبیات قرآن چنین تعریف کرده است: «اصولاً علم درزبان قرآن عبارت است ازیقین به خدا و آیات او»[۹]، و در جای دیگر گفته است: «قرآن مجید به این علوم دعوت می کند، به این شرط که به حق و حقیقت رهنما قرار گیرند و جهان بینی حقیقی را که سرلوحه آن خدا شناسی می باشد، در برداشته باشند، و گرنه علمی که انسان را سر گرم خود ساخته ازشناختن حق وحقیقت بازدارد، در قاموس قرآن مجید با جهل مرداف است».[۱۰]

هم چنین غزالی در احیاء العلوم و فیض کاشانی در محجه البیضا علم را این گونه تعریف کرده اند: «العلم و قد کان یطلق ذلک علی الله تعالی و بآیاته و افعاله فی عباده و خلقه»[۱۱].

محققان تلاش های فراوانی برای تدوین نظریه علم در قرآن نموده اند[۱۲]، اما باید توجه داشت که در قرآن کریم کلمه علم به صورت جمع به کار نرفته است، زیرا علم یکی بیش نیست و آن شناخت حق تعالی و آثار و آیات بی کران اوست که در آفاق و انفس پراکنده شده و جلوه نموده است و شالوده آن شناخت آیه ای است که همه امکانات ادراکی انسان را برای تأمین و دست یابی به هدف خلقت سازمان دهی می کند.

«قرآن کریم از علم و یقین به عنوان هدف آفرینش یاد کرده و این در حالی است که از عبادت به عنوان هدف وسط یاد شده است. زیرا در سوره الذاریات می فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإِْنْسَ إِلاّ لِیعْبُدُونِ» و در سوره مبارکه حجر می فرماید: «وَ اعْبُدْ رَبَّک حَتّی یأْتِیک الْیقِینُ»؛ به این معنا عبادت گرچه هدف است لیکن هدف برتر همان یقین یعنی شناخت مصون از اشتباه و دگرگونی است».[۱۳]

مفهوم جهل

عقل در حدیث معروف جمود عقل و جهل، با اخلاق فاضله ملازم دانسته شده است. جهل نیز نه تنها مرادف کژی و کاستی در شأن نظری انسان است بلکه به معنای نادرستی های رفتاری و اخلاقی است. در حقیقت علم و جهل هر دو بر گستره ای از مصادیق نظری و عملی دلالت دارند. جهل در حقیقت وصفی برای نوعی شخصیت است که خصوصیات شناختی و رفتاری فرد را توصیف می کند.

ابزار تحصیل دانش

علوم جدید تنها با استفاده از حس و تجربه پیش می رود و بر این مبنای روش شناختی نهاده شده است. با پیدایش تزلزل در این بنیان سست و نادرست، پس از اثبات گرایی، ابطال گرایی و بعد اقسام مکاتب نسبی گرایی در متدلوژی علوم جدید راه یافت[۱۴] و خاکستر شکاکیت بر پیکر آن نشست.

اما قرآن مجید با تعریف مسئولیت همه امکانات شناختی انسان بنایی پایدار را پدید آورده که تاب حمل علم را تا افق های بی کران دارد. «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُوادَ کلُّ أُولئِک کانَ عَنْهُ مَسْولاً»[۱۵]

بنابراین نه تنها حواس – که برای نمونه، شنوایی و بینایی ذکر شده – بلکه قلب (عقل) نیز مسئولیت خود را دارا است. این مضمون درآیات دیگر نیز تکرار شده است، از جمله در آیه ۷۸ سوره مؤمنون و آیه ۷۸ سوره نحل که درپایان این دو آیه برلزوم شکر گذاری برای نعمت شنوایی وبینایی و اندیشیدن تأکید شده است. و بی تردید شکر گذاری شایسته از نعمت های الهی، استفاده مناسب از آن ها است.

در این جا ذکر دونکته لازم است: اولاً این که: قرآن مجید خصوصیتی برای سمع و بصر قائل شده که شاید دلیل آن استفاده بیش تر از آن دو می باشد. اما به هر حال سایر حواس ظاهری را در راه شناخت بی فایده ندانسته و در مواردی دیگر از ارزش معرفتی آن ها سخن گفته است. مثلاً درباره بویایی، در ماجرای رسیدن بوی پیراهن یوسف به حضرت یعقوب[۱۶] و در مورد حس لامسه، در آیه هفتم سوره انعام و از حس چشایی در آیه ۲۲ سوره اعراف سخن گفته است.

مطلب دوم این که: فؤاد یا قلب که در تکمیل عملکرد حواس ظاهری در آیات مذکور از آن یاد شده است، کارآیی هایی از قبیل اندیشیدن، دقیق دانستن و فهمیدن دارد که امام صادق علیه السلام در حدیثی به آن اشاره نموده است. [۱۷] چنان که قرآن کریم نیز در آیات ۴۶ سوره حج و ۱۷۹ سوره اعراف به آن اشاره دارد.

از سوی دیگر، قلب جایگاه ایمان نیز هست، چنان که خداوند می فرماید: «إِنَّمَا الْمُومِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»[۱۸] و در جای دیگر خطاب به اعراب می فرماید: «وَ لَمّا یدْخُلِ الإِْیمانُ فِی قُلُوبِکمْ»[۱۹] به این ترتیب طرح جامع شناخت در قرآن، ایمان را کنار عقل و حواس ظاهری قرار داده و حاصل ادارک حسی و فهم عقلی را به شرط این که در قلب همنشین ایمان شود و رنگ الهی بگیرد، علم می داند.

در غیر این صورت ادراکات حسی برای مردمان بی ایمان بی فایده است؛ «انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الأَْرْضِ وَ ما تُغْنِی الآْیاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یومِنُونَ»[۲۰]

تقوا و عمل صالح نیز ابزار دیگری برای شناخت می باشد که در قرآن و احادیث به آن اشاره شده است. پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام تلاوت آیه شریفه «وما یعقلها الا العالمون»[۲۱]، می فرمودند: «العالم الذی عقل عن الله فعمل بطاعته و اجتنب سخطه»[۲۲] البته نباید پنداشت که پرهیزگاری و نیکوکاری ثمره علم است، هر چند از جهتی چنین می باشد.

زیرا علم و عمل هر دو دارای مراتب اند و با ملاحظه مرتبه ای از علم مشاهده می کنیم که سطوحی از عمل صالح سبب و علت آن و بخشی دیگر ثمر و معلول آن است. چنان که خداوند می فرماید: «اتقوا الله و یعلمکم الله»[۲۳]و در آیه ۱۳۰ سوره نجم رو گرداندن از یاد خدا را نتیجه نادرستی و سستی دانش اهل دنیا بر می شمارد.

ممکن است گفته شود که نباید ایمان و تقوا را با مقوله دانش که بر آمده از حواس و خرد است، به هم آمیخت. در پاسخ باید گفت: اگر منظور، مسایل و قوانین خرد علوم است، مثل قانون نسبیت عام یا خاص و یا قوانین نیوتن، این ها اطلاعات خوبی است و ارزش در خور خویش را دارد، اما این امور زمانی علم محسوب می شود که انسان را از کشف علت های ظاهری به سوی علت حقیقی سیر داده و ابعاد اساسی هستی شناختی پدیده ها را آشکار سازد و درک او را از عالم ارتقا بخشد و در زندگی و رفتار انسان تاثیر هدایت گرانه بگذارد. هم چنان که پیامبران این گونه از علم بهره بردند.

اما چنان که این اطلاعات با اعراض از یاد پروردگار همراه شود و علت های ظاهری را به جای علت حقیقی بنشاند و حقیقت هستی پدیده ها را در غباری از پندارها فرو ببرد، همگی جهل و انحراف در رفتار و زندگی و اخلاق خواهد بود.

کارآمدی تجربه

– خداوند به تجربه حسی اعتبار داده است، چنان که با گرفتن جان مرد صالحی از بنی اسرائیل و زنده کردن دوباره او حقیقت حشر را برای او آشکار نمود.[۲۴] و یا در داستان حضرت ابراهیم، به وسیله تجربه، یقین و ایمان او را کامل کرد.[۲۵]

اما تجربه نمودن آیات الهی برای کسانی ارزش علمی دارد که اهل اندیشه و ایمان باشند.

در فرهنگ قرآن، شالوده علم طرح جامع شناخت است که از تجربه حسی، تعقل، ایمان وعمل صالح بر می آید. بنابراین اگر در هر یک از این ارکان خللی پیدا شود، از مسیر صحیح بندگی وشکر گذاری منحرف شده و در انجام مسئولیت آن ها کژی افتاده است. از این رو، همان طور که خداوند مردمان بی ایمان و بی تقوا و نیز کسانی را که اهل تدبر و خردورزی نیستند، ملامت می نماید، در آیات فراوانی گمراهانی را که حواس ظاهری خود را به درستی و براساس طرح جامع شناخت به کار نمی گیرند، توبیخ می نماید[۲۶]:

«أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکثَرَهُمْ یسْمَعُونَ أَوْ یعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاّ کالأَْنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلاً»[۲۷]

وقتی حواس ظاهری با حواس باطنی درفرایند تحقق دانش مشارکت نکند، گویی شخص فاقد آن حواس ظاهری است، زیرا به درستی و در سازمان دهی مثمر ثمر و معنادار عمل نکرده است؛ «مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی الآْخِرَهِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبِیلاً»[۲۸]؛ «تابَ اللّهُ عَلَیهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا کثِیرٌ مِنْهُمْ»[۲۹] حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید:

«نظر البصر لایجدی اذا عمیت البصیره»[۳۰]؛ یعنی چشم ظاهری فایده ای ندارد در حالی که چشم باطن و بصیرت آدمی نابینا و معیوب باشد.

مبانی دانش تجربی در قرآن

دانش تجربی نیازمند مبانی و پایه های چندی است تا بر آن ها تکیه نموده و به حیات و تکامل خود ادامه دهد. پاره ای از این مبانی در علوم سکولار و علم به مفهوم قرآنی مشترک است و بخشی دیگر تنها در طرح جامع شناخت قرآنی جایگاه یافته و از آن جا تأمین می شود.

البته مبانی خاص قرآنی علوم تجربی ضامن حیات و بقای مبانی مشترک است، چنان که در فلسفه علم این مبانی مشترک به چالش کشیده شده و راه نجات از بحران تزلزل در مبانی دانش تجربی تنها تمسک به طرح جامع شناخت در قرآن است.

اولین و مهم ترین مبنا در مطالعه پدیده های مادی عالم، اعتقاد به واقیعیت خارج است. هر چند پذیرش این اصل به ناچار بر همه لازم است و کسی را گریز از آن نیست اما حل این موضوع در مقام نظر و اندیشه، مباحثی را در فلسفه پدید آورده و برخی از بزرگان پذیرش اصل واقعیت را مرز میان فلسفه و سفسطه دانسته اند.[۳۱]

شاید نتوان کسی را یافت که به راستی منکر این اصل باشد. اما بسیاری ندانسته اند که چگونه آن را بپذیرند و بسیاری دیگر به اموری اعتقاد پیدا نموده اند که لازمه آن سفسطه است. از جمله اصالت دادن و انحصار روش شناسانه در تجربه و حس با ملاحظه خطاهای بی شمار و محدودیت و نسبیت ره آوردهای این ابزار که منجر به شکاکیت می شود و سفسطه و انکار یا دست کم لا ادری گری در برابر اصل واقعیت را به همراه دارد. زیرا اگر راه مطمئنی برای شناخت پدیده ها و درک آن ها وجود ندارد، از کجا اصل وجود آن ها اثبات می شود.

در قرآن مجید آیات بسیاری به این موضوع اشاره نموده و پذیرش این اصل را به روشی معقول بیان نموده است. مهم ترین آیه در این باره آیه ۵۳ سوره مبارکه فصلت است که می فرماید: «سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الآْفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتّی یتَبَینَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ یکفِ بِرَبِّک أَنَّهُ عَلی کلِّ شَیءٍ شَهِیدٌ».

در قسمت اول آیه تا کلمه «الحق»، به هستی پایدار و واقعیت ثابت عالم که با نظر در آیات آفاقی و انفسی کشف می شود اشاره شده است، اما در بخش دوم می فرماید حقیقت معنای آیات الهی پیش از آن آیات مشهود است.[۳۲] به این ترتیب، به وسیله برهان «لِمّ» و با سیر از علت به معلول واقعیت عالم را اثبات می کند.[۳۳] این آیه مبارکه با عنایت به ضرورت ازلیه هستی ذات پروردگار، بر وجود امور فانی و در حال گذر استناد می کند و مسیر برهان را بر خلاف فراز نخستین تغییر جهت می دهد.

دومین مبنا، اعتقاد به نظام علّی و اسباب و مسببات است. در علوم جدید بارها این اصل مورد تردید قرار گرفته است. در فیزیک کوآنتم با طرح اصل عدم قطعیت هایزنیرگ اصل علیت به چالش کشیده شده است.

گروهی از آیات بر این اصل تأکید نموده است:

۱- آیاتی که قطعی بودن سنت های الهی را بیان می کند، مانند آیه ۳۸ و ۶۲ احزاب، ۷۷ اسرا، ۲۶ نساء، ۱۱ و ۱۷ رعد، ۵۵ نور، ۱۳۹ آل عمران، ۱۱۷ هود و ۴۳ فاطر؛

۲- آیاتی که مبین سیر برخی از پدیده ها است:

۱-۲- آیات مبین سیر تکاملی و مراحل رشد جنین؛ (مؤمنون/۱۲و۱۳).

۲-۲- آیات مربوط به باران و رویش گیاهان؛ (بقره/۲۲).

۳-۲- آیات مربوط به طلوع و غروب و پدیده های وابسته به آن ها؛ (بقره/۲۵۸) و (یس/۳۸و۴۰).

۴-۲- آیات تأثیر بعضی امور در حوادث عالم؛ (فیل/۳و۴)، (نحل/۶۵و۶۷)، (حجر/۲۲) و (توبه/۱۴).

صورت ریاضی پدیده های طبیعی و این جهانی یکی دیگر از مهم ترین مبانی دانش تجربی ومطالعه آیات طبیعی است. معانی ژرف و حقایقی برتر در ورای این صورت انتزاعی وجود دارد که دانش راستین به مفهوم قرآنی از این صورت روزانه ای به معنای بی کران هستی می گشاید و دل های شنوا آن حقیقت را از تسبیح همه ذرات عالم می شنود.

قرآن با تأکید بر تأمل و تعمق در معنای ژرف آفرینش، بر توجه به صورت کمی و ظاهری آن اصرار نموده است، مانند آیه ۲۸ جن، ۲ فرقان، ۱۹ و ۲۱ حجر، ۹۴ مریم، ۱۲ یس، ۴۷ انبیا، ۲۹ نبأ و ۳ اعلی. البته لازم به ذکر است که فیزیک معاصر در شناخت بنیادین ماده به پدیده هایی برخورد نموده که به جهت سرگشتگی در تبیین آن ها، از نظم ریاضی روگردانده و به راه های دیگر رو آورده است.

از دیگر مبانی دانش تجربی، ملازمت قضایای عقلی محض با گزاره های اثبات پذیر یا ابطال پذیر حسی و تجربی است.

اگر عقل از حس جدا شود، غیر از تصورات پراکنده، نامضبوط و آشفته، چیزی برای انسان باقی نمی ماند. با حس و تجربه محض نه تنها هیچ قاعده علمی را نمی توان تعمیم داد، بلکه هیچ قضیه علمی را نمی توان به دست آورد. از این رو در برخی آیات قرآن، از حواس عمده در کنار قلب (عقل) نام برده شده است. و در آیات بسیاری، تکیه بر حس محض مذمت گردیده و بی علمی دانسته شده است: «وَ قالَ الَّذِینَ لا یعْلَمُونَ لَوْ لا یکلِّمُنَا اللّهُ».[۳۴]

اما مبانی قرآنی علم عبارت است از:

۱- توجه به خداوند: که محیط بر سایر اسباب ظاهری است و آثار و خواص امور گوناگون به اذن او آشکار می شود؛ «وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یخْرُجُ إِلاّ نَکداً»[۳۵]

حتی شیرینی و تشنگی زدایی آب به خواست اوست[۳۶] و آتش به اراده او می سوزاند و گاهی گلستان می شود.[۳۷] این مبنا توحید را به صورت فلسفی و کلامی در دانش بشری رسوخ می دهد و علمیت آن را به عنوان شناخت آیه ای تضمین می کند.

۲- توجه به سایر علت های غیر مادی در طول اراده الهی: که در زبان دین و قرآن با نام فرشتگان از آن ها یاد شده است. آن ها کارهای زیادی انجام می دهند، مثل حمل میراث موسی وهارون برای حضرت طالوت[۳۸]، یاری مؤمنان[۳۹]، عقاب کافران[۴۰]، قبض روح[۴۱]، انجام فرمان های خداوند[۴۲]، لعن کفار[۴۳]، استغفار نمودن برای مؤمنان[۴۴]، صلوات فرستادن بر مؤمنان[۴۵] و رسول خدا[۴۶] و…

در روایات آمده است که همه امور عالم را فرشتگان مخصوص انجام می دهند. این مبنا با توجه دادن به نشانه های غیبی، فراخ دستی پروردگار و تعلق عالم به اراده او را در علوم نمایان ساخته و دانشی دقیق نه به معنای ریاضی و ذهنی بلکه به معنای عینی و آیه ای برای انسان ایجاد می کند.

۳- نگاه خدا بینانه به عالم: این گزاره با مطلب نخست متفاوت است. در این جا مراد این است که

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.