پاورپوینت کامل مفعول مطلق یا مفعول به؟ ۳۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مفعول مطلق یا مفعول به؟ ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مفعول مطلق یا مفعول به؟ ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مفعول مطلق یا مفعول به؟ ۳۳ اسلاید در PowerPoint :
>
درآمد: نوشتار ذیل از سوی معاونت پژوهش حوزه علمیه خاتم الاوصیاء(عج) به نشریه ارسال گردیده است. در اقدامی ابتکاری بر روی تابلوی پژوهشی این حوزه، طلاب محترم، نکات دقیق علمی را که حاصل مطالعه و تامل شان است، نصب می کنند تا دیگر طلاب و احیاناً اساتید به بحث درباره آن نکات بپردازند.
یکی از این نکات را که در سال تحصیلی ۸۹-۸۸ نصب شده بود همراه با حاشیه یکی از اساتید با هم می خوانیم. موضوع این نکته، نحوی است. اما جذابیت آن به همراهی با مباحث فلسفی و منطقی است. این یک اصل مهم است که نباید آن را فراموش نمود که مباحث فلسفی نباید ما را از درک عرفی زبانی دور سازند.
در این نوشتار، تلاش استادانه جهت حفظ این اصل و نیز تلاش استادانه تری جهت حفظ توأمان اصول فلسفی و نحوی را مشاهده می کنیم. در شماره های آتی نیز اقداماتی مشابه از این سنخ از سایر حوزه ها نیز مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
یکی از موارد مورد اختلاف علماء نحو، ترکیب جملاتی همچون: «والله انبتکم من الارضِ نَباتاً»؛ «خَلَقَ اللهُ السَّموات»؛ «أنشأت کتاباً»؛ «علمتُ خیراً»؛ «آمنوا و عملوا الصالحات» و … می باشد. اختلاف در این است که آیا «کمْ، السَّموات، کتابا، خیراًً، الصالحات» در این مثالها، مفعول به است یا مفعول مطلق؟
تحریر محل نزاع:
گروهی از بزرگان علم نحو نظیر «عبدالقاهر جرجانی»، «زمخشری»، «ابن حاجب» و «ابن هشام» و نیز مفسرینی همچون «فخر رازی» بر این باورند که این موارد از مصادیق «مفعول مطلق» است. ذیلاً به دو مورد از عبارات نحویون اشاره می شود:
ابن هشام در باب ششم مغنی اللبیب، «التحذیر من أمور اشتهرت بین المعربین و الصواب خلافها»، مساله هفدهم، می نویسد: «قولهم فی نحو: «خلق الله السموات»(عنکبوت: ۴۴) إن السموات مفعول به؛ والصواب أنه مفعول مطلق لأن المفعول المطلق ما یقع علیه اسم المفعول بلا قید، نحو قولک: «ضربت ضرباً» و المفعول به ما لا یقع علیه ذلک الا مقیداً بقولک «به» کـ: «ضربت زیداً»، و انت لو قلت «السموات» مفعول کما تقول «الضرب» مفعول کان صحیحاً، و لو قلت «السموات» مفعول بها کما تقول «زید» مفعول به لم یصح»[۱].
سیوطی در کتاب «الاشباه و النظائر فی النحو» در بیان نظر جرجانی چنین می گوید:
«اورد الشیخ عبدالقاهر الجرجانی علی قولهم فی مثل: «خَلَقَ الله السموات»(عنکبوت: ۴۴): إن السموات: مفعول به» ایراداً هو أن المفعول به عباره عمّا کان موجوداً فاوجد الفاعل فیه شیئاً آخر، نحو: «ضربت زیداً»، فانّ زیداً کان موجوداً و الفاعل أوجد فیه الضربَ. و المفعول المطلق هو الذی لم یکن موجوداً، بل عدماً محضاً و الفاعل یوجده و یخرجه من العدم و «السموات» فی هذا الترکیب انما کان عدماً محضاً فأخرجها الله تعالی من العدم الی الوجود»[۲].
نحوه استدلال:
استدلال کسانی که در موارد فوق الذکر قائل به مفعول مطلق بودن کلمه منصوب هستند، این است که: «انّ المفعول به ما کان موجوداً قبل الفعل الذی عمل فیه ثم اوقع الفاعل به فعلاً کضربت زیداً؛ فزیداً کان موجوداً قبل الضرب و انت فعلت به الضربَ»، در حالی که در مفعول مطلق وضع فرق می کند بطوری که: «فعلُ الفاعل فیه هو فعلُ ایجاده». بنابراین، مفعول مطلق وجودی مستقل از فعل فاعل ندارد، بلکه همان فعل فاعل است، بر خلاف مفعول به که وجودی مستقل است که فعل فاعل بر آن واقع می شود.
ایضاح:
عباره اخرای دیدگاه فوق همان بحثی است که در فلسفه از آن تعبیر به اضافه اشراقیه می شود. توضیح اینکه: یک بار شما به منظره ای که در عالم خارج است فکر می کنید. در اینجا ما یک «فکر» داریم و یک «منظره خارجی» که مستقل از هم اند و با هم نسبت اضافی خاصی دارند و گاهی صورت ذهنیِ همان منظره خارجی شما را لحاظ می کنیم که دیگر نمی توانیم بگوییم یک «فکر» داریم و یک «صورت ذهنی»، بلکه این دو متحدند و فکر، عین همان صورت ذهنی موجود در نزد شماست و وجودی مستقل از آن ندارد یا به عبارتی در طرفین اضافه، مضاف و مضاف الیه متحدند، بر خلاف نوع اول از اضافات که اتحاد نداشتند. به این دسته از اضافات، اضافه اشراقیه می گویند.
مثلاً می گوییم همه امور قوام به الله تعالی دارند و خداوند متعال قیوم است. منظور این نیست که ما اشیایی داریم و خدایی که اشیاء به آن وابسته اند، به گونه ای که این اشیاء حالت مفعول به داشته باشند، بلکه منظور این است که این اشیاء عین قیومیت الله تعالی می باشند نه چیز دیگری، لذا اصلاً پای غیر در کار نیست و قیومیت، صفت ذات است نه صفت فعل. در اینجا نیز مانند «الله انبتکم»، «خلق الله السموات» اینطور نبوده که ما یک «کمْ» یا «سموات» داشته باشیم و بعد «انبات» و «خلق» به آنها اسناد داده شده باشند، بلکه «کمْ» و «سموات» و … عین «انبات» و «خلق» می باشند؛ لذا در ترکیب باید آنها را «مفعول مطلق» دانست و کذلک فی نحو: «قلتُ: زیدٌ عالمٌ (هذا القول)»؛ «انشأت کتاباً» و ….
اشکال:
نحویون گفته اند: «مفعول مطلق مصدر است»، حال اگر «کم»، «السموات» و … مفعول مطلق باشند، مستلزم آن است که امثال «کم» و «السموات» مصدر باشند و حال آنکه چنین نیست.
جواب:
«والذی غرّ اکثر النحویین فی هذه المساله أنّهم یمثلون المفعول المطلق بأفعال
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 