پاورپوینت کامل مسأله شر از دیدگاه استـاد جوادی آملی ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مسأله شر از دیدگاه استـاد جوادی آملی ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مسأله شر از دیدگاه استـاد جوادی آملی ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مسأله شر از دیدگاه استـاد جوادی آملی ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :
>
چکیده:
در این نوشتار مسأله شر و راه حل های استاد جوادی آملی برای رفع ناسازگاری وجود خیر و شر با وجود خدا و صفات او بحث شده است.
دو راهکار اساسی مورد نظر ایشان یکی عدمی بودن شر و دیگری اثبات نظام احسن عالم است که اولی از نگاه سلبی ودیگری با رویکرد ایجابی مورد بحث واقع شده است. ایشان در راهکار نخست در صدد اثبات این امر است که خیر مساوی بلکه مساوق وجود بوده وبه همین دلیل صدور شر از مصدر خیر و وجود محال است.
راه حل دیگر راه حل نظام احسن است؛ نظام احسن مبتنی بر این اصل است که محال است خداوند احسن الخالقین به خلقت جهانی دست بزند که دارای عیب و نقص است، ومنشا تزاحمها، طبیعت عالم خاکی و عنصری است.
استاد در راهکار نظام احسن در تلاش برای تبیین تمام ابعاد موضوع از منظره ای مختلف قرآنی، برهانی و عرفانی هستند، علاوه بر این که در روش قرآنی از دو سویه علت به معلول ومعلول به علت بهره برده اند.
مقدمه
مسأله شر شاید از دشوارترین، بحث برانگیزترین و دیرینه ترین مباحث کلامی باشد. چه بسیار دانشمندانی که در طول تاریخ اندیشه، با رویکردهای مختلف به بررسی مسأله شر پرداخته اند. برخی، شرور عالم را ناسازگار با وجود خدا و صفات حق تعالی می دانند و عده ای ناسازگاری شرور با وجود خدا و صفات حق تعالی را نمی پذیرند و در صدد پاسخگویی به ملحدان برمی آیند.
افلاطون، وجود شرور را ناسازگار با خیرخواهی خداوند دانسته و نسبت شرور به خدا را انکار نموده است چرا که به عقیده او از نیک غیر از خیر سر نمی زند لذا نتیجه می گیرد: «پس بر خلاف عقیده عموم، خداوند چون خوب است مسبب همه چیز نیست، بلکه فقط جزء کوچکی از آن چه برای انسان رخ می دهد از جانب خدا است و آن خیر است و حال آن که قسمت اعظم آن چه بر بشر وارد می شود یعنی شر از جانب خدا نیست. به عبارت دیگر هر آن چه خیر است جز خدا مسببی ندارد ولی منشأ شر غیر از خدا است.» (افلاطون، ۱۳۶۰: صص ۱۳۶-۱۳۳)
اپیکور (- ق.م) فیلسوف رواقی می گوید:
«آیا خدا می خواهد از شر جلوگیری کند اما قادر نیست؟ در این صورت او قادر مطلق نیست. آیا قادر است اما نمی خواهد؟ در این صورت بدخواه است. آیا هم قادر است هم می خواهد؟ در این صورت شر از کجا است؟» (هاسپرس، ۱۳۷۹: ۵۲۲)
در جهان اسلام نیز گروهی به بحث و بررسی شرور پرداخته اند. برخی، شرور را با صفات آفریدگار ناسازگار می خوانند. برای نمونه واصل بن عطاء بنیان گذار فرقه معتزله آفریدگار هستی را حکیم و عادل می خواند و نسبت ظلم و شر را به خدا ناروا می داند:
«ان الباری حکیم عادل، لایجوز ان یضاف الیه شر و لاظلم، و لایجوز ان یرید من العباد خلاف ما یأمر، و یحکم علیهم شیئا هم یجازیهم علیه، فالعبد هوالفاعل للخیر و الشر، و الایمان و الکفر، و الطاعه و المعصیه. و هوالمجازی علی فعله»(شهرستانی، ۱۳۶۷: ۵۱)
اخوان الصفا نیز در برابر هجمه های مخالفان خداپرستی یا خرده گیران دیندار به بحث و بررسی مسئله شرور نشسته اند و با عناوین زیر در صدد رفع ناسازگاری شرور با صفات خدا پرداخته اند:
«فصل فی بیان قول القائلین ان اسباب الشرور فی العالم بالعرض لا بالقصد»
«فصل فی بیان کمیه انواع الخیرات و الشرور فی هذا العالم»
«فصل فی بیان الشرور التی فی جبله الحیوانات»
«فصل فی بیان انواع الشرور التی تنسب الی الانفس الانسانیه من جهه احکام النفوس» (اخوان الصفا، ۱۳۷۵: ۳/ ۴۷۹-۴۷۱)
ابن سینا نیز در کتاب نجات فصلی در بیان کیفیت دخول شرور در قضاء الهی و انواع شر، منعقد نموده است. به باور ابن سینا توصیف خداوند به خیر محض با وجود شرور در عالم هستی سازگار نیست و باید توجیه شود. (ابن سینا، ۱۳۷۹: ۶۶۸)
استاد جوادی آملی از اندیشمندانی اند که در باره مسأله شر و راه حل های آن با رویکردهای مختلف به بحث و بررسی پرداخته اند.
به منظور بررسی دیدگاه استاد جوادی آملی در مسأله شر، ابتدا به معناشناسی اصطلاح شر و ارتباط ماهوی و معرفتی آن با پنج مفهوم نقص، سیئه، ضرر، قبح و عدم در آثار ایشان می پردازیم.
۱- معناشناسی شرّاز نظر استـاد
معمولاً شر در کتب لغت عمومی و قرآنی به ضدّ خیر تعریف می شود. اصطلاح شرّ با چند واژه دیگر قریب المعنی به نظر می رسد که از جمله آن ها نقص، ضرر، سیئه، قبح و عدم می باشد، که تفاوت معنایی شرّ با هر کدام از آنها در آثار استاد به تفکیک مورد بررسی قرار گرفته است که به گزیده ای از آنها اشاره می شود.
۱- ۱ تفاوت نقص و شرّ
نقص غیر از شرّ است، شرّ می تواند به معنایی اعمّ به کار رود و آن معنا عبارت از مطلق کاستی است، و بر این اساس نه تنها موجودی که سلامت و حیات خود را از دست بدهد گرفتار شرّ می شود. بلکه هر موجود جز ذات اقدس اله از آن جهت که فاقد برخی کمالات است قرین شرّ است، و این معنا تنها به عالم ماده و طبیعت محدود نمی شود، بلکه همه موجودات ماهوی را دربر می گیرد، زیرا موجود ماهوی ناقص است. ملائکه و فرشتگان که هر یک دارای مقام معلومی هستند نسبت به آنچه که در فراسوی آنهاست، ناقص می باشند، ولکن معنای اصطلاحی شر درباره آنها اطلاق نمی گردد. (جوادی آملی،۱۳۸۲: ۲۰۵)
نقص هیچ موجودی به وجود و یا فیضی که از هستی دریافت داشته است باز نمی گردد، بلکه به شیئیّت ماهوی و به جهت محدودیت آن بازگشت می نماید و همان گونه که اصل ماهیت، مجعول به جعل تألیفی و یا بسیط نیست، محدودیت و نقص آن نیز مجعول نمی باشد. (همان:۲۰۴)
بر این اساس بازگشت این نقص به امکان است که می توان از آن به شر امکانی یا شر وجودی یاد کرد.
۱-۲ تفاوت سیئه و شرّ
سیئه یک امر نسبی و در قیاس با انسان است، اما ظلم و شرّ از اموری نیست که در عین سوء بودن، نسبت به یک شیء یا شخص با کل نظام، نیکو باشد، بلکه شرّ با صرف نظر از هرچیز دیگر، قبیح است و این دسته امور نه «من الله» بلکه «من عندالله» می باشند و فقط به قوابل ماهوی نسبت داده می شوند.
سیئه به معنای عام شامل سیئاتی که مصداق شرّند همراه آن هایی که در قیاس با انسان سوء هستند می گردد، که فقط قسم دوّم من عند الله است، بر عکس قسم اوّل (همان: ۲۳۵) سیئه گاهی بر شرّ تکوینی نیز اطلاق می شود مانند آن چه در سوره اعراف آیه ۱۶۸ «و بلوناهم…» آمده که مشیر به این مطلب است.(جوادی آملی،۱۳۸۳ب: ۲/۴۰۴)
۱-۳ تفاوت ضرر و شرّ
گاهی ضرر در برابر خیر است. (سوره انعام: ۱۷) اما شرّ به لحاظ هدف است و ضرر به اعتبار راه، شرّ خواندن چیزی یعنی باید از شر پرهیز کرده پس خیر هدف است و باید آن را انتخاب کرد و هر چه برای این هدف سودمند است نافع و هرچه برای رسیدن به این هدف مانع است ضار نامیده می شود. (جوادی آملی،۱۳۸۷: ۱۳/۵۷۹) مانند رابطه هدایت و ضلالت باسعادت و شقاوت که اوّل نسبت به راه سنجیده می شوند ولی دوّمی معمول به لحاظ هدف و پایان راه مطرح است. (جوادی آملی، ۱۳۸۳ب: ۲/۴۰۳)
۱-۴ تفاوت قبح و شرّ
خیر و شرّ ناظر به حقایق جهان هستی است و حسن و قبح ناظر به اعتباریات قانون گذاری است.
لذا از این رو که خیر و شرّ حقایق وجودیاند ناظر به اصل نظم در جهان نیست، یعنی پیدایش شرور اشکال بر اهل نظم وارد نخواهد کرد، زیرا شرور نه با تصادف پیدا می شود و نه با نظام علّی و معلولی مخالف است. بلکه یقیناً هر رویدای که شرّ نامیده می شود دارای سبب و علّت مخصوص به خود می باشد. (جوادی آملی، ۱۳۸۳ب: ۲/۴۰۴ و جوادی آملی، ۱۳۷۲: ۲۳۱)
۱-۵ تفاوت عدم و شرّ
خیر مساوی بلکه مساوق با وجود است، اما شرّ مساوی با عدم نیست بلکه اخص از عدم است، یعنی هر امر شرّی عدمی است اما هر عدمی شرّ نیست، به تعبیر دیگر شرّ عدم خاص است، و آن عدم ملکه از موضوع قابل و مستعد است، بنابراین خیر و شرّ مانند وجود و عدم که نقیض یکدیگرند نقیض هم نیستند.(جوادی آملی، ۱۳۸۳ب: ۲/۴۰۳)
۲- راهکارها و راه حل ها
راهکارهای متعددی در آثار استاد جوادی در دفع شبهه شرقابل پیگیری است، که به نظر میرسد ایشان بر دو راهکارتاکید بیشتری دارند.
۱. راهکار نیستی انگاری
۲. راهکار نظام احسن
۲-۱ راهکار نیستی انگارانه
از جمله کهنترین راه های مقابله با تفکر دوگانه پرستی راهکار عدمی بودن شرّ است، آغازگر این ایده افلاطون حکیم است، که در جواب عقیده ثنویه از اساس منکر وجود شر در عالم شده و معتقد بوده شرور همگی اعدام و بطلان محضاند. که پس از او نیز این روش به عنوان یکی از محکم ترین براهین مورد توجه دوگروه فیلسوفان و متکلمان بوده است. که شاید اوج توجه به مفهوم عدم در دفع شبهه شر را در فلسقه وکلام اسلامی بتوان یافت.
۲-۱-۱ ترابط خیر با وجود
یکی از راههای اثبات عدمی بودن شرکه هم درمنابع فلسفی مورد توجه قرار گرفته است وهم در ادبیات و آموزه های دینی، تاکید بر همخوانی خیر و وجود و عدم امکان صدور شر از مصدر خیر و وجود است.
۲-۱-۲ تساوق خیر با وجود
از نگاه مباحث حکمی وفلسفی خیرو وجود نه تنها مساوی بلکه مساوق یکدیگرند. مساوق بودن وجود تا جایی است که حکما آن را بدیهی تلقی نموده اند. (جوادی آملی، ۱۳۷۲: ۲۳۳) و آن را یکی از ادله اصالت وجود برشمرده اند.
بنابراین در عدمی بودن شرّ هیچ تردیدی نیست، اگر گفته شود شرور منشأ پیدایش بسیاری از خیرات است مثلاً این سخن که بیماری زمینه پیشرفت علم پزشکی را فراهم می کند و مانند آن، یک نوع سهل انگاری در آن راه یافته است، زیرا شرّ به عنوان یک امر عدمی هرگز ذاتاً منشأ خیر به عنوان یک امر وجودی نخواهد بود و آنچه واقعاً عامل شکوفایی علم پزشکی است علاقه به سلامت است، پس شرّ که عدمی است نه فاعل ذاتی دارد و نه مبدأ ذاتی چیزی خواهد بود، و عدم هرگز نه در علل ردیف فاعلی است و نه علل قابلی و اعدادی یعنی علت معده مگر بالعرض والمجاز.(جوادی آملی، ۱۳۷۲: ۲۴۲)
در عدمی بودن شرّ صرف تحلیل مفهوم شرّ کافی است. سپس موارد خارجی و استقرائی به این تحلیلِ مفهومی کمک خواهد کرد که در تمام زمینه های شرّ، یا چیزی از بین می رود یا کمالی را از دست می دهد و به اصطلاح یا «لیس تامّه» است یا «لیس ناقصه» و هرگز یک امر وجودی، از آن جهت که وجودی است و سبب زوال هیچ چیزی نمی شود، وشرّ نخواهد بود. این تحلیل، مورد پذیرش همه حکمای الهی است؛ نه آنکه برخی مانند افلاطون آن را بپذیرند و بعضی مانند ارسطو آن را انکار کنند و چون شرّ امری است، عدمی و عدم نیازی به علت ندارد.
بلکه نبود سببِ خیر همان علّت شرّ می باشد؛ پس شرور جهان هستی به فاعل حقیقی استناد ندارند؛ چنان که وجود قیاسی برخی از اشیاء نسبت به بعضِ دیگر نیز وجود بالعرض خواهد بود؛ نه وجود حقیقی یعنی از آن جهت که به غیر نسبت داده می شود، وجود جداگانه و حقیقی ندارد؛ پس اگر گفته شود که فلانپدیده نسبت به فلان شی ء شرّ است، این نه به آن معناست که وجود نفسی آن پدیده که یک امر حقیقی می باشد، شرّ است؛ بلکه وجود قیاسی او که در حقیقت وجود بالعرض است، نه وجود حقیقی و ذاتی، شرّ است و وجود قیاسی و بالعرض مانند امر عدمی، نیازی به سبب فاعلی ندارد. بنابراین، برای شرور مبدأ حقیقی نخواهد بود و شرّ نیازی به مبدأ فاعلی ندارد؛ تا اینکه در پیدایش آنها از واجب تعالی اشکالی مطرح شود که از خیر محض چگونه شرّ پیدا شد یا چنین چاره اندیشه شود که مبدأ حقیقی شرورْ موجودی است شریر به نام اهریمن. (جوادی آملی، ۱۳۸۴: ۳/۶۲۸-۶۳۰)
۲-۱-۳ خیر بودن مصدر وصادر
قرآن به صراحت اشاره می کند که آنچه از حسنات به شما می رسد از سوی خداست و آن چه از شرّ نصیب تان می گردد از طرف خودتان می باشد.
«ما اصابک من حسنه فمن الله وما اصابک من سیئه فمن نفسک» (نساء: ۷۹) البته در آیه قبل همین سوره به ظاهر تضادی با این آیه دارد که می فرماید: «وان تصبهم حسنه یقولوا هذه من عند الله وان تصبهم سیئه یقولوا هذه من عندک قل کل من عند الله…».( نساء: ۷۸)
تناقضی که در این دو آیه توهم شده است، این است، که در آیه نخست گفته شده «قل کل من عند الله» و در آیه دوّم آمده است «ما اصابک من سیئه من نفسک» در آیه دوّم سیئه و بدی به پیامبر به عنوان یک انسان مکلف نسبت داده شده. و در آیه دیگر همه امور اعم از خوب و بد به خدا نسبت داده شده، آیه اوّل موجبه کلیه و آیه دوّم موجبه جزئیه است پس این دو قضیه متناقض اند.
جواب اینکه حسنه هم «من عند الله» است و هم «من الله» اما سیئه فقط «من عند الله» است بلکه «من الانسان» است.به بیان کاملتر، در موجبه کلیه از عبارت «من عند الله» استفاده شده، و در سالبه جزئیه عبارت «من نفسک» به کار رفته است، در بیان اوّل همه امور از نزد خداوند هستند و در بیان دوّم سیئه از نفس انسان و نه از نزد نفس اوست، و این با توحید افعالی منافات ندارد، که شرور منسوب نیستند، چون جهات شر و قبح، نقص و عیب است و خدای سبحان منزه از عیب است.
بنابراین مطابق آیه اوّل امور اعم از حسنات و سیئات ریشه در اسماء و صفات الهی دارد، و مطابق آیه دوّم ظهور سیئه به نفس شخص مصاب استناد پیدا می کند، پس نقیض «من عند الله» نفی عند الله است و نقیض من نفسک رفع آن است و هرگز عنوان من نفسک نقیض عنوان من عند الله نخواهد بود. (جوادی آملی، ۱۳۸۳ب: ۲/۴۰۹ ـ ۴۰۵)
بازگشت کمالات به خدای سبحان و رجوع نقایص و شرور به ماهیات امکانی، از مسائل مورد اتفاق در آموزه های دینی است، حضرت ابراهیم(ع) بیماری را به نفس خود اضافه می کند، و شفاء را به پروردگار نسبت می دهد. واذا مرضت فهو یشفین (شعراء: ۸۰) در سخن امام صادق(ع) که ملهم از آیات قرآن است، نیز می فرماید: «الخیر فی یدیک والشر لیس الیک» (کلینی: ۳/۳۱۰) یا در تعبیر دیگری می فرماید: «فمن وجد خیراً فلیحمد الله ومن وجد غیر ذلک فلا یلومنّ الاّ نفسه». (سیوطی،۱۴۱۴: ۵/۳۴۰)
شرّ معدوم بالذات و موجود بالعرض است، و نیز شرّ معلول بالعرض است نه بالذات، در نتیجه شرّ نه مبدأ فاعلی بالذات می خواهد و نه غایت بالذات دارد. (جوادی آملی، ۱۳۸۳ب: ۲/ ۴۱۳ ـ ۴۱۴)
در نتیجه با تبیین و توجیه راهکار نیستی گرایی جا برای این سؤال باقی نمی ماند که مبدأ فاعلی شرّ خداست یا غیر خدا، و نمی توان گفت اگر فاعل شرّ خدا باشد، با حکمت و عدل او و با نظام احسن الهی ناسازگار است و اگر غیر خدا باشد با توحید افعالی و عموم خالقیت خدا منافات دارد.
زیرا ثابت شد که شرّ ذاتاً معدوم است و حقیقت آن نبود وجود یا فقدان کمال است. (همان: ۴۱۴ ـ ۴۱۳؛ مبدأ و معاد، ص۲۳۵) و اگر انتسابی هم به علت بیدا می کند به لحاظ جنبه وجودی آن می باشد نه انتساب آن به عدم.
۲- ۲ راه حل نظام احسن
بسیاری ازحکما و فیلسوفان اسلامی در آثار و نوشته های خود در دفع شبهه شرّ و اثبات زیبایی خالق و مخلوقات راهکار نظام احسن را مورد توجه قرار دارند.که این گاه از طریق علّت به معلول است و گاه از معلول به علّت.
منظور از أحسن بودن در مسئله نظام احسن، یعنی وجود حقیقی برتر و کامل تر؛ نه به معنای آنچه در مسائل ارزشی و قانونگذاری و امور اعتباری مطرح می شود (جوادی آملی، ۱۳۸۴: ۳/۶۵۰ )
نظام احسن مبنی بر این اصل کلی است که از خداوند احسن الخالقین نشاید که به خلقت جهانی دست بزند که دارای عیب و شرّ باشد، و آنچه از شرور و ناملایمات در عالم تحقق دارد، ریشه در تضادها و تزاحم های عالم حاکی و عنصری دارد.
بزرگانی مانند فارابی، ابن سینا، غزالی، ابن رشد، میرداماد، ملا صدرا و دیگر حکمای متقدم وحتی متأخر و معاصر به تبیین نظام احسن به عنوان یکی از براهین اثباتگر احسن المخلوق بودن نظام هستی پرداخته اند.
از امتیازات این نظریه پشتوانه های قرآنی و حکمی است، و حتی به نحوی می تواند برخی دیگر از راهکارها را مانند نسبی یاعدمی بودن شرّرا در بربگیرد. از این رو استاد آن را با سه ن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 