پاورپوینت کامل نظـرات سیوطی، غزالی و ابن تیمیه در ردّ علوم عقلی ۷۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نظـرات سیوطی، غزالی و ابن تیمیه در ردّ علوم عقلی ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظـرات سیوطی، غزالی و ابن تیمیه در ردّ علوم عقلی ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نظـرات سیوطی، غزالی و ابن تیمیه در ردّ علوم عقلی ۷۶ اسلاید در PowerPoint :
>
چکیده:
از مخالفان سرسخت علوم عقلی مانند فلسفه و کلام بخشی از اهل ظاهر بوده اند که با استناد به سیره صحابه هر گونه استفاده از علوم عقلی مانند فلسفه و کلام و منطق را حرام دانسته و با آن مقابله می نمودند و ردیه هایی در نقد آثار فلاسفه و متکلمین می نگاشتند.
در این نوشتار با آرای سه تن از بزرگان اهل سنت یعنی سیوطی، غزالی و ابنتیمیه در مخالفت با علم کلام و فلسفه و منطق پرداخته شده است که البته می تواند نشانگر آرای جمع بیشتری از علمای اهل سنت در این باره باشد.
مقدمه
بعد از ماجرای جنگ صفین و پیدایش خوارج مباحثی درباره ایمان و کفر سر گرفت. آیا کسی که گناه کبیره ای انجام می دهد مومن می ماند؟ کافر است یا فاسق؟ دامن زدن به همین مباحث و مشاجرات سیاسی باعث شد امت اسلامی تکه تکه شود و هر فرقه و حزب برای خود مبانی و ایدئولوژی ساخت و باعث پیدایش علمی به نام «کلام» شدند. البته هنوز این علم مدون و سازماندهی نشده بود.
البته عده ای مبدا «کلام» را پس از رحلت پیامبر و انتخاب خلیفه می دانند. به هر حال با مرور زمان این بحث ها گسترش یافت و «اصول عقاید» را در بر گرفت. تا قبل از خلافت عباسیان را «کلام نقلی» و از آن به بعد را «کلام عقلی» می نامند. که با ترجمه آثار یونانی در بلاد اسلامی کلام با منطق آمیخته شد. این نوع کلام را عدهای از دانشمندان اسلامی بر نتافته و شدیداً علیه آن تاخته اند.
از دلایل مخالفت این گروه با کلام نقلی میتوان این چند دلیل را برشمرد (نعمانی، ۱۳۲۸ش: ۲۶)
۱- محدثین فلسفه یونان را بد میدانستند و کلام را با فلسفه یکی می دانستند.
۲- محدثین آرا مخالف را حتی به صورت نقل قول برنمی تافتند. وقتی یکی از محدثین کتابی بر رد معتزله نوشت فقط به خاطر اینکه برخی از عقاید آنان را نقل کرده بود، احمد بن حنبل (امام احمد بن حنبل ابو عبدالله المروزی البغدادی، ۱۶۴ – ۲۴۱ ه.ق) رابطهاش را با او قطع کرد!
۳- محدثین سر مسائلی همچون مناظره آدم و موسی (علیهما السلام)، گذاشتن پای خدا در جهنم و. .. با متکلمین اختلافات اساسی داشتند. در زمان هارون وقتی یکی از محدثین داستان مناظره آدم و موسی را تعریف کرد یکی از متکلمین از چگونگی جمع بین این دو پیامبر پرسید. و هارون او را کشت!
مخالفین کلام معتقد بودند: «ان اکثر الکلام اهل الکلام فی هذه الامور بلا علم و لا عقل و لا شرع» (نعمانی، ۱۳۲۸ش.: ۸۴)
در نوشته پیش روی شما به نظرات بعضی از کسانی خواهیم پرداخت که در رد کلام قلم فرسائی کرده اند. و همانطور که گفتیم مخالفت این عده با کلام به خاطر مخالفت شان با منطق و فلسفه بوده است. نگارنده در این مقاله نظرات سیوطی، غزالی و ابن تیمیه را بررسی کرده است.
جلال الدین سیوطی
در میان کسانی که با «کلام» مخالفت ورزیده اند «سیوطی» -عبدالرحمن ابی بکر ملقب به جلال الدین (۹۱۱- ۸۴۹ ه.ق) از دانشمندان پر کار بوده است و در فقه، بیان، معانی، تفسیر و بدیع و نحو حدود ۵۰۰ اثر از خود بر جای گذاشته است. (دهخدا،۱۳۳۹: ۷۸۶)-ویژگی خاصی دارد. او اصلا به علم کلام نزدیک نشده است و برای اینکه به ناپاک جلوه دادن علم کلام بپردازد از شیوه «فقهی» و «روایتی» استفاده کرده است.
او کتابی دارد به نام «الصون المنطق و الکلام عن فن المنطق و الکلام» او در این کتاب با تلاش فراوانی سعی دارد با نقل قول های فراوان از بزرگان سلفی و اهل حدیث جایی برای اینکه مخاطب به «کلام» بپردازد نگذارد. او در ابتدای این کتاب علت تالیف کتابش را دیدن فتوای «ابنصلاح» به حرمت منطق و علوم نقلی می داند.
وی برای اینکه علت این فتوا را جستجو کند تلاش فراوانی می کند و به کتاب «نصیحه اهل الایمان فی الرد المنطق الیونان» یا «الرد علی المنطقیین» ابنتیمیه (۷۲۸ -۶۶۱) می رسد و قانع می شود و آن کتاب را خلاصه می کند به نام «جهد القریحه فی التجرید النصیحه»
اینک به بررسی آرای سیوطی در کتاب «صون المنطق…» می پردازیم:
سیوطی برای اینکه ذهن مخاطب را برای ناپسند بودن کلام آماده کند به معرفی علم منطق و واضع آن می پردازد و از قول ابن تیمیه می نویسد: «واضع علم المنطق ارسطو طالیس رجل من الیونان و هو من قال یقدم العالم» و ادامه میدهد که یونان جایگاه مشرکین و ستاره پرستان بود که از یهودیان و نصاری بدتر بودند (سیوطی، ۱۴۲۷: ۸). او در جایی دیگر به صراحت مشخص می کند که مخالفتش با کلامِ عقلی است و نه کلام نقلی:
«شیخ نصر مقدسی گفت که از ابی زید فقیه مالکی شنیدم که می گفت خدا بنی امیه را رحمت کند که بدعتی در دین نگذاشتند و اعمالشان مثل اعراب بود ولی وقتی خلافت به بنی عباس رسید که فارس بودند و بغض اعراب را داشتند در اسلام روزنه افتاد و ارکانش را فرو ریختند (خدا لعنتشان کند). آنها اولین کاری که کردند این بود که کتاب یونانیان را ترجمه کردند و وارد بلاد اسلامی کردند» (همان: ۹).
او از ابن تیمیه نقل می کند: «ما اظن ان الله یغفل عن المامون و لا بدان یقابله علی ما اعتمده مع هذه الامه من ادخاله هذه العلوم الفلسفیه بین اهلها ثم قال «الصفدی» ان المامون لمیبتکر العقل و التعریب بل نقل قبله کثیر فان یحیی بن خالد بن برمک عرب کثیر امن کتب الفرس مثل کلیله و دمنه و عرب لاجله کتاب المحصطی من کتب الیونان و المشهور ان اول من عرب کتب الیونان خالد بن یزید بن معاویه لما اولع بکتب الکیمیاء» (همان: ۱۰)
جا دارد به شیوه های ترجمه آثار یونانی به عربی هم بپردازیم:
در آن زمان دو نوع ترجمه وجود داشت:
الف- ترجمه لغت به لغت و کلمه به کلمه افرادی مثل ابن الناعمه المحصی و یوحنا بن البطریق روی به این موضوع آوردند. و چون گاهی برای کلمه ای یونانی معادلی نمی یافتند همان را جای گذاری می کردند و همین باعث ورود لغات بیگانه به زبان عربی شد. (همان: ۱۱). که این به مذاق سیوطی نحوی و اهل ادبیات خوش نمی آید.
ب – ترجمه جمله به جمله که مفهوم یک جمله را به عربی ترجمه می کردند. حسین بن اسحاق و جوهری از جمله این مترجمانند. (همان).
صفدی ریشه اختلافات مسلمین را بعد از وفات پیامبر می داند و استناد به حدیث رسول الله که فرمود: «امت من بعد از من ۷۳ فرقه می شوند که جز یکی همه در آتشند» می کند و ادامه می دهد ریشه مطالب عقلی و جدلی قبل از مامون بود و معتزله آن را تقویت کردند و با وارد کردن مباحث فلسفی در اصول دین در دین بدعت گذاشتند. (همان: ۱۲)
رد فقهی:
بخش عمده ای از ردیه سیوطی بر کلام اختصاص به فتاوی بزرگان اهل تسنن دارد که در این بخش به آنها می پردازیم.
یکی از دلایلی که فقهای مورد استشهاد سیوطی آورده اند این است که فلسفه و کلام در زمان صحابه قائلی نداشته است؛
«لاشک ان المجتهد یحرم علینا احداث القول لم یقل به احد و اختراع رای لم یسبق الیه و لهذا کان من شروط الاجتهاد معرفه الاقوال العلماء من الصحابه فمن بعدهم بعدهم اجماعا و اختلافا لئلایخرق الاجماع فیه یختاره فوجب ذکر اقوال العلماء فی هذه المساله قبل اقمه الدلیل لکون الکتاب مولف علی طریقه الاجتهاد».
او صحابه را چنین معرفی میکند: «اما الصحابه- رض- والتابعون و اتباعهم فلم یود عنهم فیه التصریح شی کلونه لمیکن موجودا فی زمنهم و انما حدث فی الاواخر القرن الثانی. و کان الامام الشافعی- رض- (متوفی ۲۰۴) حیا اذ ذاک فتکلم فیه و هو اقدم من راقبه حط (اسقط) علیه. (همان: ۱۴)
اما نظر امام شافعی: آنچه باعث جهل مردم و اختلاف آنها شد ترک زبان عربی و میل آنها به زبان ارسطو بود. او برای دلیل فتوایش به آیه چهار سوره ابراهیم استناد کرده و می گوید هر که از لسان شرع عدول کند جاهل و گمراه است و به مقصد نمی رسد.» (همان: ۱۵)
اما شافعی برای حرمت فلسفه و کلام به این روایت از ابوهریره استناد می کند: «کنا عند عمر بن الخطاب اذا جاءه رجل ساله عن القرآن «مخلوق هو و غیر مخلوق؟ فقال علی: هذه کلمه و یسکون لها ثمره و لو ولیت من الامر ما ولیت ضربت عنقه» و پیروان شافعی اعتقاد دارند: لهذه العله حرم الشافعی – رض- نظرنی علم الکلام». (همان: ۱۷) نقل شده شافعی حکم داده است اهل کلام را تازیانه زده از و از شهر تبعید کنید! (همان: ۲۵)
سیوطی بعد از آنکه نظرات شافعی را بیان می کند به نظرات سایر بزرگان هم گذری می زند:
-خلاصه ای از کتاب ذم الکلام اسماعیل هروی:
فان هذه الامه لمتاتوا فی دینها من شیء ما او توفیقه من قبل التکلف و الجدال و هی داء الامم السالفه…. و کتاب ا…. انهی شی عنهما و الرسول المصطفی اکره الخلق لهما و قال احمد بن المحسن الفقیه الحنبلی، کل ما احدث بعد نزول هذه الآیه «الیوم الکت لکم دینکم. …. مائده ۳». فهو فضل – فضول مذموم- و زیاده و بدعه و ملک من کان تلکم بکثره سوالهم و اختلافهم علی انبیاه. (همان: ۳۳). هروی با بیان روایات متعدد از حضرت رسول پرداختن به فلسفه و کلام را جدال بی مورد و جدایی از کتاب و سنت دانسته و آنها را بدعت عنوان می کند:
-نظر ابن مالک: (همان: ۵۶)
«ایاکم و البدع: قیل یا ابا عبدالله و ما البدع. قال: اهل البدع الذین یتکلمون فی اسماء الله و صفاته و کلامه و علمه و قدرته و لایستکون عما سکت عنه الصحابه و التابعون لهم».
– نظر حارث محاسبی (متوفی ۲۴۳) شافعی در کتاب الرعایه به نقل از او می گوید: اوهم جدال و مخاصمه را که ترک سنت نبوی است ثمره کلام می داند و آن را رد می کند. (همان: ۷۵).
-نظر بخاری صاحب صحیح در کتاب خلق الافعال العباد: او بحث از اشیاء و مطالب پیچیده را ناپسند میداند و از اهل کلام دوری می کرد و دلیلش احادیث از جمله این سخن عائشه است که «من تحمل عملا لیس امرنا فهو رد» (همان: ۷۸)
– نظر ابن جریر طبری در صریح السنه، (۳۱۰-۳۲۴) او از مجتهدین شافعی بوده است که با کلام به شدت مخالف بوده است. (همان: ۸۱)
– ابی احمد بن محمد الخطابی (متوفی ۳۸۸) در رساله الغنیه عن الکلام. او هم با استناد به سیره سلف ورود در کلام و فلسفه را نهی میکند و با استهزاء می گوید: «خدایا ما را از حیرت جاهلانه و قول در چیزی که فایدهای در آن نیست نگه دارد». (همان: ۸۵)
-ابیالقاسم اللالکائی در اصول السنه (متوفی ۴۸۴) می گوید: «اوضح لجه و معقول کتاب الله الحق المبین» و با این کلام خط بطلانی بر نظریههای عقلی میکشد و سران معتزلی مانند نظام، علاف و جبایین را به شدت نقد می کند (همان: ۹۱-۱۰۶)
– الحافظ ابیبکر آجری (متوفی ۳۶۰) در الشریعه می گوید: «وقتی مردی نزد مالک بن انس آمد و از شکست در مناظرهای ابراز ناراحتی کرد مالک به او گفت: دین رسول خدا واحد است و تو را می بینم که داری از دین خارج می شوی». (همان: ۱۰۷)
سیوطی سپس نظرات ابوطالب مکی در قوت القلب، ابوعمر بن عبد البر در بیان العلم، خطیب بغدادی در شرف اصحاب الحدیث، ابومظفر بن سمعانی در انتصار لاهل الحدیث را بیان نموده که همگی بر تحریم علم کلام اتفاق نظر دارند و بعد از آن سخن امام الحرمین را بیان می کند:
-امام الحرمین جوینی (متوفی ۴۷۸) که از اشعریون بود می گوید: «لاتشتغلوا الکلام فلو عرفت ان الکلام یبلغ بی مابلع تشاغلت به»
– غزالی (۴۵۰-۵۰۵ ق) در کتاب «تفرقه بین الایمان و الزندقه» چنین می گوید: «من اشد الناس غلوا و اسرافا طائفه من المتکلمین کفّروا عوام المسلمین و زعموا ان من لایعرف الکلام معرفتنا و لمیعرف العقائد الشرعیه بادلتها التی حررناهما فهو کافر فهولاء ضیقوا رحمه الله علی عباده اولا و جعلوا الجنه وقف علی شرذمه یسروا من المتکلمین ثم جهلوا ما تواتر من السنه ثانیاً. (همان: ۱۶۰).
آنچه گذشت قسمتهایی از کتاب «صون المنطق و الکلام عن فن المنطق و الکلام» سیوطی بود که نویسنده در آن کوشیده بود مسلمانان را از شر «منطق و کلام» حفظ کند. وی در پایان کتابش مناظرهای میان متی بن یونس قنایی که از فلاسفه است و ابوسعید سیرافی از مخالفین
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 