پاورپوینت کامل گفتاری پیرامون جایگاه عقل در اندیشه علمی امام خمینی (ره) ۶۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گفتاری پیرامون جایگاه عقل در اندیشه علمی امام خمینی (ره) ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتاری پیرامون جایگاه عقل در اندیشه علمی امام خمینی (ره) ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتاری پیرامون جایگاه عقل در اندیشه علمی امام خمینی (ره) ۶۴ اسلاید در PowerPoint :
>
پیوند عقل ناب با عرفان و تعبد
اشاره: آنچه در ذیل می آید گفتاری پیرامون جایگاه علوم عقلی در اندیشه علمی حضرت امام خمینی(ره) است. حجت الاسلام والمسلمین علیرضا تقوایی استاد سطوح عالی فقه و اصول حوزه امام رضا(ع) و حوزه مروی در این بیانات ضمن تبیین جایگاه علوم عقلی در فهم دین به اهمیت این امر نزد امام خمینی(ره) پرداخته است.
وی در سال ۱۳۴۰ در اراک به دنیا آمد و در سال ۱۳۵۵ به تهران مهاجرت نمود و پس از اخذ دیپلم ریاضی فیزیک، قسمت اعظم تحصیلات حوزوی را در تهران و بعضی را در قم گذراند. ایشان دروس خارج را نزد اساتیدی چون حضرات آیات غلامرضا رضوانی، جعفری اراکی و مهدوی کنی گذراندند.
وی در زمینه های عرفان، منطق، ادبیات، فقه و اصول تالیفاتی دارد لیکن تاکنون موفق به طبع آنها نگردیده است. وی هم اینک در سطوح بالای حوزه به تدریس فقه، اصول، فلسفه و عرفان مشغول است.
جایگاه علوم عقلی و علوم نقلی
علوم عقلی، در مورد قوانین و قواعد کلی بحث می کند و از یک دیدگاه خاصی اشیا و عوالم را مورد بررسی قرار نمی دهد. مثلا موضوع فلسفه وجود مطلق بما هو موجود است، ملاصدرا(ره) در شواهد الربوبیه می گوید «من غیر ان یصیر ریاضیا او کیمیاویا» خصوصیت ریاضی یا شیمی یا فیزیک در آن شی را مد نظر قرار نمی دهد.
مثل قانون علیت که یک قانون اساسی در فلسفه است، در مورد همه اشیا از جهت عامه بحث می کند و جهت مخصوصی را مد نظر قرار نمی دهد. لذا در محمولات مسایل فلسفی، یا مساوی با موجود است یا با مقابلش، مساوی با موجود است.
از طرف دیگر غایت فلسفه شناخت حقایق عالم و تمییز موهومات و امور باطل از امور حقیقیه است. علوم عقلیه جایگاه بسیار مهمی در علوم، دارا هستند و نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند و از یک جهتی همه علوم به فلسفه نیاز دارند؛ ولی فلسفه به علوم دیگر نیاز ندارد. چون برای شناخت مطلق، نیاز به مقیدات نیست ولی بر عکس است در شناخت مقید چاره ای جز شناخت مطلق نیست. به خاطر همین جایگاه مهم است که مقام معظم رهبری به آن تاکید کردند.
شاید از این حیثیت است که علوم عقلی کاملا برای تمام اقشار می تواند قابل استفاده باشد. چون قواعد عقلی، مورد شناخت عقل است و عقل، حقیقتی است که همه گروه های علما و غیر علما از آن استفاده می کنند. مخصوصا طریقه فلسفه که طریقه برهانی است، قابل استفاده برای تمام مخاطبین است.
البته حرف ابن رشد که فلسفه برای خواص است از یک جهت درست است چرا که منظور او فلسفه اصطلاحی و علمی است، ولی اگر فلسفه را به صورت کلی در نظر بگیریم، بین مردم جایگاه دارد و همه مردم از عقلشان استفاده می کنند. قواعد کلی فلسفه در شرع به طور وسیعی استفاده شده است.
در مورد قانون علیت روایت داریم البته مدلول مطابقیاش را دقیقا منظور نیست ولی به نوعی به این قانون اشاره دارد می فرماید «الله یجری الامور باسبابها» خطبای ما در منبر به مطالب عقلی شان فخر می کنند. گرچه از شعر و جدل و خطابه هم استفاده می کنند نقطه قابل اتکای آنها مطالب عقلی است.
مردم اگر چه عوام باشند تفکر می کنند، امام در این مسائل به مردم بسیار اتکا می کرد و می فرمود مردم فهمشان از خواص بالاتر است. در سخنرانی های امام معمولا خطابه و جدل و شعر کم وجود دارد بلکه بیشتر مخاطب را به تفکر و تدبر و تعقل وادار می کند.
قرآن کریم که مخاطبش عموم مردم و همه اقشار است مدام فریاد می زند: افلایتفکرون، افلایتدبرون، افلایعقلون و… در مورد تفکر آیه و روایت بسیار داریم اگر مخاطب توانایی تفکر نداشتند این قدر به صورت فراگیر توصیه نمی شد.
لذا روی این جهات، طریقه عرفان یک امر قابل اثبات برای دیگران نیست چون شهودات جزیی و شخصی است ولی طریقه فلسفه نه اگر کسی عقلش را به کار بیندازد به آن میرسد. چارچوب های همین فلسفه صدرایی یا مشاء، فکری و عقلی است. و چارچوب هایشان هم ساده است. قرآن کریم هم همین طور است از قصه ها و تاریخ برای اثبات مسایل کلی استفاده می کند و در واقع مسایل عقلی را تقویت می کند نه آنکه به تنهایی از تاریخ استفاده کند.
روایات ما با کتاب عقل شروع می شود، در کتب روایی معمولا شروعشان با کتاب عقل و علم است. نهایتا علوم عقلی به این دلایل، جایگاه عالی و گسترده و مهم و ریشه ای در میان علوم دارد. علوم دیگر به عنوان تقویت کننده و تایید علوم عقلی است.
استوانه و اصل علوم عقلی است. در روایت داریم «اول ما خلق الله العقل ثم قال له اقبل فاقبل ثم قال له ادبر فادبر» معلوم است اساس دین ما را عقل تشکیل می دهد. این روایت از امام صادق(ع) خیلی اهمیت دارد که فرمود: اگر دین مقدس اسلام نبود و شما عقلتان را به صورت کامل استفاده می کردید، می توانستید به شریعت اسلام دست پیدا می کردید، تمام دین ما بر اساس عقل است.
منقولات و لو جزیی باشند ختم به مسایل کلی می شوند. در اجتهاد چه اتفاقی می افتد؟ رد الفروع الی الاصول است. در دین جایی نداریم از محدوده عقل خارج باشد. ممکن است عقلمان به اندازه کافی کامل نشده باشد که آن را درک کنیم نه اینکه عقل درک نمی کند.
نکته دیگر اینکه حتی وجه الله و عرفان و مطالب عرفانی که مثلا عرفا می فرمایند و درست هم می گویند که جبرییل گفت «لو دنوت انمله احرقت» جبرییل عقل کلی است و توانایی رسیدن به شهود اسما و صفات را که بالاتر از عقل است ندارد حتی این اسما و صفات و حقایق اعیان ثابته تنزلشان در مقام عقل وجود دارد.
لذا آیت الله جوادی می گوید هر مطلبی باید با عقل و وحی منطبق باشد. اصولا عوالم مثلا عالم ملک تنزل عالم مثال است، عالم مثال تنزل عالم عقل است و عالم عقل تنزل عالم اسما و صفات است. عقل که واسطه عالم اسما و صفات و دو عالم دیگر است همه حقایق را دارد یا به نحو حقیقت(نسبت به عالم پایین تر) یا به نحو رقیقت(نسبت به عالم بالاتر). در واقع فلسفه اعلی، فلسفه وسطی، فلسفه سفلی(دنیا) فلسفه اینجا به معنای علم است. فلسفه اعلی همین علوم عقلی است.
اما علوم نقلی مربوط به فعل مکلف و مسایل جزیی تر است و جایگاه محدودتری را در دین را اشغال می کنند لذا به آن فقه اصغر اطلاق می شود این نکته مهم است که فقه اصغر در مورد فعل مکلف است، در واقع ظواهر انسان را به تکامل می رساند اما این دلیل بر بی اهمیتی آن نیست و لو اینکه محدوده اش پایینتر است ولی پایه است و اگر این پایه اشتباه باشد تا ثریا می رود دیوار کج! لذا از این جهت که جنبه مقدمیت دارد جایگاه مهمی دارد.
تبعات فهم ناقص دین
کسانی شاید اینجا تصور کنند اهمیت بیش از حد به عقل موجب تضعیف قرآن و حدیث و بیتوجهی به نقل می شود. اینها در واقع قرآن و حدیث را نفهمیده اند. بنده بحث های فلسفی حوزه را چندین بار بحث کردم و دریافتم بحثهای عرفانی و فلسفی همه اش در قرآن کریم و احادیث است. اینها دین را کامل متوجه نشده اند! فقط یک قسمتی از دین را متوجه شدند.
شاید این اشکال وارد باشد. بعضی از فقهای ما حتی در حد خیلی بالایی می رسند ولی حتی راجع به قرآن شناخت دقیقی ندارند. در فقه و رجال و علم الحدیث (از یک جهات محدود) بسیار قوی است اما در مورد قرآن و تفسیر آن آشنایی ندارد.
چرا در حوزه علم تفسیر مذموم بود اگر عالم بزرگی تفسیر میگفت زیر سوال میرفت که علمش کم است. باید در معرفت شناسی و بصیرت مان تجدید نظر کنیم در ابزار شناخت و بصیرت باید تجدید نظر کرد.
پس علوم نقلی در حین اهمیت زیادی که دارد اما قسمت محدودی از دین ما و شریعت مقدس را شامل میشود. اگر چه این نکته دقیق است که در واقع دین یک وحدت بسیط و حقیقی وجود دارد که قابل انفکاک از هم نیست. شریعت – طریقت – حقیقت که از هم جدا می کنند کار درستی نیست اصل مطلب درست است اما جدا کردن اینها از هم صحیح نیست. مثلا می گوید در مسایل فقهی از هر کسی می خواهی تقلید کن، مهم معنویت است برای آن بیا اینجا فقه را بیاهمیت جلوه می دهند. یا برخی فقها قداست را در فقه می دانند و معارف را خارج از دین می دانند! یعنی این قدر بیگانه شدند از دین که معارف و عرفان نظری و فلسفه را خارج از دین می دانند.
غرض این است تمام این علوم یک حقیقت را معرفی می کنند و قابل انفکاک از هم نیست، فقه تنها نقص است، عرفان تنها نقص است، اخلاق تنها نقص است. برای همین هدف ما باید فردی جامع باشد و بین ظاهر و باطن، تخلق به اخلاق الهی، سیر مدارج عرفانی وفقه جمع کند، مثل امام که فقه و فلسفه و تفسیر و عرفان و رجالش همه یک حقیقتی بود که دارای وجه کامل بود. همه دین را پذیرفته بود. تسلیم یکی از منازل سالک است و این تسلیم به صورت کامل در امام تجلی کرد، نه به صورت ناقص و یک جهته!
نقش علوم عقلی در تحول علوم نقلی
نه فقط فلسفه، بلکه عرفان و اخلاق در علومی که فقیه به آن می پردازد تاثیر مستقیم دارد. اینکه امام صادق(ع) میفرماید اگر عقل کامل باشد به دین دست پیدا کند ولو اینکه دینی برای شما نازل نشده باشد و توسط جبراییل بیان نشده باشد این تجلی کامل در مثل امام است که هم در تعبد یگانه است، با فقه اصغر توانسته است اعضا و جوارحش را نورانی کند و بتواند این بدن نورانی پایه ای برای تجلی حقایق ملکوتی در وجود باشد هم تخلق به اخلاق داشت و قلبش را مهذب کرد و هم با عرفان روحش و یا فلسفه عقلش را سیراب کرد به بالاترین درجات رشد و تعالی رسانده است. چنین کسی در فقه خیلی خوب می توند نظر بدهد.
برخی گمان می کنند چون امام دید عقلی داشت و فلسفه کار کرده بود در نتیجه فقه خوبی نداشت و بیشتر به بحث علمای دیگر که در منقولات کار کردهاند متمایل می شوند این درست بر عکس است. به عنوان مثال در استعمال یک لفظ در آن واحد در چند معنا آخوند(ره) می فرماید این امر عقلا محال است و استدلال عقلی می آورد که در کفایه است که اینها مانند مرآت است و فانی در معنا می شوند و جایی برای معنای دوم نمی ماند.
امام خمینی(ره) بسیار عالمانه جایگاه امور اعتباری را حفظ می کند…. جایگاه امور عقلی را نیز حفظ می کند، جایگاه ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 