پاورپوینت کامل برشی از یک کتـــاب ۶۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل برشی از یک کتـــاب ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل برشی از یک کتـــاب ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل برشی از یک کتـــاب ۶۸ اسلاید در PowerPoint :
>
عقل؛ مفتـــاح و مصباح دین
اشاره: آنچه پیش روی شماست تلخیصی از کتاب ارزشمند «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» اثر حضرت آیت الله جوادی آملی است که توسط مرکز نشر اسرا به چاپ رسیده است. چنانچه در مقدمه کتاب آمده است این کتاب حاوی نظریه ای وحید و ایده ای متفرد است که توسط استاد آیت الله جوادی آملی طی دو دهه اخیر بیان شده است .
بخش اول: منزلت عقل
پیش درآمد
محور بحث، پاسخ به این پرسش می باشد که «آیا ره آورد عقل، خارج از محدودهی معرفت دینی و در برابر شناخت دین است یا داخل در هندسه ی معرفت دینی و منبعی معتبر در کنار نقل، برای تکوین معرفت بشر نسبت به دین» کسانی که شناخت دین را صرفاً در حصار نقل (آیات و روایات) محدود می کنند، دستاوردهای عقل را معرفتی کاملاً بشری و بی ارتباط با دین می دانند، مرز روشنی میان «معرفت دینی» و «معرفت بشری» ترسیم می کنند و عقل را در برون مرزی دین قرار داده و مقابل آن می نشانند.
در نقطه مقابل این نگرش، بخش اول کتاب، عهده دار دفاع از نظری های است که عقل را در برابر نقل می داند؛ نه در برابر دین. اگر نقل معتبر، «ما أنزله الله» است، عقل برهانی نیز «ما ألهمه الله» است و این هر دو، منبع معرفت دینی و هرکدام بال وصول بشر به شناخت حقیقی دینی اند.
فصل اول: تحلیل مفاهیم پایه
در سنجش نسبت عقل و دین، باید روشن شود که مراد از دین چیست و منظور از عقل کدام است و مقصود از نقل و نسبت آن با وحی چیست. در بحث حاضر دو امر مهم به عنوان پیش فرض پذیرفته می شود. ۱- ارزش معرفت بخشی عقل ۲- وجود دین حق(اسلام) به عنوان مصنوع و مجعول خداوند متعال.
مراد از دین
دین مجموعه ای از عقاید، اخلاق، قوانین فقهی و حقوقی است که از ناحیه ی خداوند برای هدایت بشر، تعیین شده است. مثلا جمله فاعلم انه لا اله الا الله گزاره ای دینی است که محتوای آن جزء دین است.
اعتقاد به اینکه خدا هست و واحد است جزء بخش اعتقادات دین است؛ اما خود خداوند بخشی از دین نیست. بلکه مبدا ایجاب آن است. و دو امر دین و تدیّن نیز کاملا متمایز واز هم جدا هستند.
با تعریف دین دو پرسش اساسی رخ می نماید؛ در پرسش اول از منشأ پیدایش (جنبه هستی شناختی) این مجموعه سوال می کند و پرسش دوم (جنبه معرفت شناختی) آن است که بشر از کجا و به چه طریق علم به محتوای دین پیدا می کند و می فهمد چه عقیده ای جزء دین و چه حکمی داخل در مجموعه دین است. در بحث کنونی، صحبت از نسبت دین حق (اسلام) با عقل است.
مراد از عقل
مقصود از عقل، خصوص عقل تجریدی محض که در فلسفه و کلام براهین نظری خود را نشان می دهد، نیست، بلکه گستره آن، «عقل تجربی» را که در علوم تجربی و انسانی ظهور می یابد، «عقل نیمه تجریدی» را که عهده دار ریاضیات است و «عقل ناب» را که از عهده عرفان نظری بر می آید نیز دربرمی گیرد. لذا در مقام تعیین منزلت عقل در هندسه معرفت دینی نسبت هر چهار قسم عقل با دین مشخص می شود.
گفتنی است که محصول معرفتی عقل در ساحت های مختلف آن در صورتی به حریم بحث حاضر وارد می شود که یا از سنخ قطع و یقین باشد و یا مفید اطمینان عقلایی و به تعبیر رایج فنّ اصول فقه، علم یا علمی باشد؛ بنابراین آنچه مفید وهم، گمان، قیاس و ظنّ است از چارچوب بحث کنونی بیرون است (اِنّ الظن لا یُغنِی مِن الحق شیئاً؛ یونس ۳۶)
پس منظور از عقل همانا علم یا طمأنینه علمی است که از برهان تجربی محض یا تجریدی صرف یا تلفیقی از تجربی و تجریدی حاصل شده باشد در قبال نقل که همانا مدلول معتبر متون دینی مانند قرآن و روایت است.
تذکر:
۱- باید توجه کرد که یقین، مقول به تشکیک است و شدت و ضعف می پذیرد؛ مثلاً جزم و یقینی که در ریاضیات به دست می آید، در علوم تجربی حاصل نمی شود.
۲- عقل به معنایی که اینجا اراده کرده ایم، علم مصطلح و فلسفه را پوشش می دهد. در اصطلاح رایج چنین رسم شده است که شاخه های مختلف علوم تجربی و انسانی، نظیر فیزیک و شیمی و زیست شناسی را علم بنامند، حال آنکه از نگرش کنونی به مسئله، شاخه های مختلف معرفت که محصول کاربست گونه های چهارگانه عقل (تجربی، نیمه تجریدی، تجریدی و ناب) هستند، در صورتی که یقین آور یا موجب طمأنینه گردند، علم به شمار آمده و در کنار نقل منزلت ویژه ای را در ساحت دین شناسی حائز می شوند.
وحی و نقل
از نکات پایه و کلیدی بحث حاضر لزوم تفکیک وحی از نقل است. الفاظ قرآن همانند مطالب آن وحی الهی است و بشر عادی لفظی را که تلاوت می کند عین وحی است و هیچ افزایش یا کاهش در متن الفاظ وحی راه نیافته و نمی یابد؛ امّا فهم مفسّر، فقیه، متکلم و فیلسوف از آیات قرآنی، قابل مقایسه با فهم معصومین (علیهم السلام) از آیات قرآنی نیست.
معصومین در خدمت وحی معصوم و دیگران در خدمت الفاظ منقول اند. یعنی معصوم در سه مقطع تلقّی؛ضبط و نگهداری؛املاء و ابلاغ وحی دارای عصمت است.
سرّ اختلاف فهم متکلمان و فقیهان و عالمان اصولی درباره مضامین قرآنی این است که آنها در خدمت الفاظ منقول هستند؛ نه در خدمت محتوایی که عین وحی است،
آنچه بر این مبنا مترتب می شود این است که: عقل همتای نقل است نه همتای وحی؛ بنابراین علوم نقلی نظیر تفسیر و فقه در برابر علوم عقلی نظیر فلسفه و عرفان نظری و کلام (در بخش هایی از آن) قرار می گیرند و اساساً سخن گفتن از نسبت وحی و فلسفه یا وحی و عرفان نظری، به کلّی نارواست؛ زیرا وحی سلطان علوم است و صاحبان علوم عقلی و نقلی را به حریم آن راهی نیست.
هیچگاه علوم عقلی مانند فلسفه، هم سطح وحی نیستند؛ اما آن علوم می توانند هم سطح علوم نقلی باشند؛ یعنی آنچه برهان فلسفی افاده می کند با آنچه از ظواهر قرآن به وسیله مفسران فهمیده می شود هم سطح، بلکه متحد و یکسان باشد؛ نقل، مؤید عقل و عقل، مؤید نقل باشد؛ اما خود وحی از حریم بحث بیرون است.
فصل دوم: شأن عقل در قلمرو دین
آنچه در این بخش بررسی می شود تبیین سهم و کارکرد عقل در زمینه دین شناسی است.
عقل و بُعد هستی شناختی دین
دخالت عقل در بُعد هستی شناختی دین به آن است که عقل بتواند چیزی را به مجموعه دین اضافه کند و به بیان دیگر، دین ساز و در تکوین محتوای آن سهیم باشد.
حق آن است که منبع هستی شناسی دین فقط اراده و علم ازلی الهی است و همه اصول و فروع محتوایی آن از ناحیه خدای سبحان تعیین می شود و عقل آدمی فاقد شأن حکم کردن است. عقل هیچ جایی حکم مولوی ندارد و تنها می تواند برخی احکام مولوی شارع را کشف و آن را ادراک کند یعنی همانند نقل تنها گزارشگر و ادراک کننده احکام الهی است. چون انشای حکم مولوی از عهده کسی بر می آید که حق ربوبیت داشته و به جمع مصالح و مفاسد آگاه و قدرت بر پاداش و کیفر و عقاب داشته باشد.
عقل در عالم تشریع فقط می تواند منبعی برای ادراک احکام الهی باشد. اینکه گفته می شود عقل حکم می کند، یعنی حکم خدا را می فهمد.
تشخیص حسن و قبح توسط عقل و بیان آن در قالب باید و نباید، همانند اوامر ارشادی طبیب است. درحقیقت همه گزاره های انشایی طبیب به گزاره های اخباری باز می گردد؛ یعنی گویا پزشک به بیمار می گوید اگر این کار را کردی سالم می شوی و اگر آن را انجام ندادی بیماری تو شدّت می یابد.
طبیب نمی تواند دستور مولوی دهد که اگر بیمار تخطی کرد او را مجازات و عقاب کند. عقل آدمی نیز درباره افعال اختیاری انسان، چنین وضعیتی را دارد و با ادراک حسن و قبح افعال و بیان آن در قالب بایدها و نبایدها سهم ارشادی خود را ایفا می کند.
عقل چون ظاهر الفاظ کتاب و سنّت، کشاف و پرده بردار از احکام الهی است و همچنان که ظاهر قرآن و روایت، فاقد مولویت هستند و عقوبت و پاداش ندارند، بلکه بیانگر پاداش خدا و کیفر الهی اند، عقل نیز نسبت به قوانین فردی و جمعی فاقد چنین شأنی است. عقل احکام ارشادی دارد و حکم ارشادی تابع مرشد الیه است.
و عقل تنها وجود آن را کشف می کند و از آن خبر می دهد، همه گزاره های ارشادی و انشایی عقل به گزاره های اخباری بر می گردد. عقل؛ مانند طبیب، اهل درایت و معرفت است؛ نه اهل ولایت و حکومت.
همچنین قاعده « کلّ ما حَکمَ به العقلُ،حَکمَ به الشرعُ و کل ما حَکمَ به الشرعُ،حَکمَ به العقلُ» ناظر بر این است که:همه جا عقل مدرٍک و فهم کننده است، مفاد قاعده این است که عقل همتای نقل و در کنار آیات و روایات، منبع کسب معرفت به احکام شرع است. در مستقلات عقلیه عقل به ادراک مناطات و ملاکات احکام نایل آمده و از کشف ملاک حکم و علم به مناط آن به کشف و ادراک حکم واصل می شود.
دفع شبهه: شاید تصور شود آنچه هم اکنون گذشت، مربوط به عقول انسانهای عادی است که توان آن را ندارد مصدر صدور احکام دینی قرار گیرد؛ اما نفوس کامله؛ یعنی انبیاء و معصومان(علیهم السلام) دارای ولایت تشریعی هستند و چون برخوردار از عصمت اند می توانند بر مجموعه دین بیفزایند و احکام و قوانینی را در آن بگنجانند.
جواب: این تقریر از شأن تشریعی پیامبر و معصومان (علیهم السلام) ناصواب است، چون باید اراده و علم ازلی الهی تعیین کننده محتوای برخی احکام نباشد، بلکه آن را به نبی اکرم و یا ائمه(علیهم السلام) واگذار کرده باشد چون وجود نامحدود هرگز قدرتش که عین ذات اوست محدود نمی شود و محال است در حیطه ای که به غیر تفویض می کند قدرت نداشته باشد یا اعمال قدرت نکند. و فقیر محض نیز نمی تواند مستقل باشد، پس اختیار موجودات و داد و ستد و اعمال اختیار و قدرت آنها همگی در دست قدرت الهی است. لذا تفویضی که مستلزم فاعلیت استقلالی مفوّض الیه است، نه تنها در امر تشریع، بلکه در هر امر دیگری محال است. پس عقول انبیاء و نفوس قدسی اولیای معصوم، مجرای بروز اراده تشریعی خداوند هستند.
عقل و بُعد معرفت شناختی دین
عقل چراغ دین و در کنار نقل، منبع معرفت بشر از دین و کاشف محتوای اعتقادی و اخلاقی و قوانین فقهی و حقوقی دین است. البته کشف عقل از حکم شرعی به این معنا نیست که عقل در پیدایی و حصول آن مضمون دینی مؤثر و سهیم بوده، آنگونه که اجازه و رضایت مالک در بیع فضولی در حصول و تأثیر عقد سهیم می شود. بلکه عقل صرفاً مضمونی را که به اراده و علم ازلی الهی جزء دین قرار گرفته، ادراک می کند.
عقل را میزان دین و شریعت قرار دادن، نگاهی افراطی به شأن عقل در قلمرو دین است. عقل را از مرز اعتدال بیرون بردن، آثار سوء فراوانی دارد که یکی از ثمره های تلخ آن، ارائه تفسیری ناصواب از خاتمیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که بر اساس آن، هنگامی که عقل بشر رشد کرد، دیگر نیازی به وحی نیست؛ چون عقلی که مبنای سنجش صحت و سقم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 