پاورپوینت کامل مکتب تفکیک، دستخوش تفکیکی دیگر ۴۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مکتب تفکیک، دستخوش تفکیکی دیگر ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مکتب تفکیک، دستخوش تفکیکی دیگر ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مکتب تفکیک، دستخوش تفکیکی دیگر ۴۵ اسلاید در PowerPoint :

>

اشاره:

آیت اللّه سید ابراهیم خسروشاهی از علمای تهران است که سال ها در حوزه های مختلف منقول و معقول، همچون فقه و اصول، عرفان، اخلاق و فلسفه اسلامی به تعلیم و تربیت شاگردان پرداخته اند. مقاله ایشان با عنوان: « مکتب تفکیک دستخوش تفکیکی دیگر» که در سال ۱۳۸۲ منتشر گردید، به بررسی و نقد برخی از مهم ترین مبانی نظری مکتب تفکیک می پردازد.

این مقاله، در همایشی که جهت نکوداشت ایشان در سال ۱۳۹۰ با حضور علما و اندیشمندان برگزار شد، مورد تجلیل و تقدیر قرار گرفت. در این مراسم، دکتر مهدی محقّق، رئیس هیأت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با اشاره به اینکه دانشمندان سنّت شکن، موجب بالندگی علم شده اند، خاطر نشان کردند: «مقاله آیت الله خسرو شاهی در باب مکتب تفکیک، توجّهات را به سوی خود جلب می کند».

مقاله آیت الله سیّد ابراهیم خسروشاهی، با عنوان «مکتب تفکیک دستخوش تفکیکی دیگر»* از جمله نقدهای جدّی به برخی مبانی مکتب تفکیک است که علاوه بر دقّت علمی، محتوای آن به گونه ای ارائه شده که اگر چند مورد مختصر را در شیوه نگارش، نادیده بگیریم، در مجموع، یک اثر خوش خوان و مختصر به حساب می آید.

سطح علمی اثر به گونه ای است که برای آشنایی مقدّماتی با مبانی مکتب تفکیک و همچنین فلسفه و نقش و جایگاه آن در فهم معارف دینی مناسب نیست. به نظر می رسد این اثر بیشتر به حال کسانی مفید است که به طور کلّی با هر دو جریان فلسفه و تفکیک آشنایی اجمالی داشته و مشتاق اند درباره برخی از چالش هایی که پیش رویِ آن ها برای پاسخگویی به یکدیگر قرار دارد، آگاه شوند. همچنین ظرافت های علمی این مقاله برای افرادی که به صورت تخصّصی در هر دو زمینه فعالیّت علمی داشته اند نیز، سودمند است.

متن نوشتاری مقاله به دلیل وجود جملات طولانی و گاه استفاده از چند نقل قول در یک جمله و ارائه پی درپی مطالب و نکات مختلف که البته طبیعت این گونه نوشتارها است، کمی پیچیده شده و شاید برای خوانندگانی که با متون و اصطلاحات تخصّصی آشنایی اندکی دارند، کمی سخت جلوه کند؛ امّا مطالب از آن مقدار جذّابیت برخوردار هست که خواننده را با شوق، تا پایانِ مقاله درگیر خود نگاه دارد.

از نکات قابل ذکر، یکی آنکه به رغم محتوای غنی، مطالب ارائه شده از چینش و نظمی منطقی، پیروی نمی کنند و سبک “ألکلام یجر الکلام” را پی گرفته که در بعضی مواقع ذهن خواننده را برای صورت بندی محتوا، با مشکل مواجه می سازد.

دیگر آنکه، در نگاه اوّل، به عنوان مقاله، به نظر می رسد با مجموعه ای مواجه خواهیم بود، که در صدد تحلیل مبانی وساختار معرفتی جریان تفکیک است؛ امّا به نظر می رسد، عنوان، با بخش عمده محتوا چندان تناسب نداشته و تنها در یکی دو قسمت کوتاه از مقاله، اشاره کمی به محتوای عنوان شده است. بیشترین حجم محتوای مقاله به بحث پیرامون مصادیق مورد چالش میان جریان تفکیک و جریان مدافع فلسفه اختصاص یافته است.

نویسنده مقاله بر آن است که ضمن بررسی و نقد برخی از ادّعاهای مکتب موسوم به معارف اهل بیت(علیهم السلام)، نسبتِ میان علوم عقلی، به خصوص فلسفه را، با آموزه های وحیانی و روایات ترسیم نماید. به نظر می رسد مهم ترین دغدغه نویسنده این است که نشان دهد، جهت رسیدن به فهمی خالص و به دور از شائبه تفسیر به رأی در متون مقدس، راهی مطمئن تر از روش استدلال عقلانی و بهره گیری از یافته های فلسفه نیست.

بخش قابل توجّهی از حجم مقاله نیز به ارائه چند نمونه از آیات و روایات و نقش استدلال عقلانی و قواعد فلسفی در فهم صحیح آن ها، و در مقابل، بررسی اندیشه تفکیکیان مبنی بر عدم نیاز به علوم عقلی؛ بلکه انحراف در فهم درست آیات و روایات، در صورت بهره جستن از فلسفه، اختصاص یافته است که انکار علوم عقلی و گاه انتساب نسبت های ناروا به فلسفه را در پی داشته است.

نویسنده، موضع گیری تفکیکیان در مقابل فلسفه را ناشی از نا آشنایی با مبانی و اصول فلسفه و عدم فهم صحیح آن، که گاه حاصل طی نشدن فرآیند نظام مند فلسفه آموزی و یا عدم فهم دقیق منظومه علوم و معارف اسلامی، یا به تعبیری معرفت شناسی علوم اسلامی می داند که با خلط مرز میان معارف و کارکرد ویژه هر کدام، و همچنین عدم فهم صحیح نسبت میان آن ها، ایجاد شده است.

علت انتخاب عنوان ” مکتب تفکیک دستخوش تفکیکی دیگر” را می توان در دو بخش از مقاله جست:

الف) «لازم است مکتب تفکیکی دیگر، به قلم شریفِ یکی از این آگاهان ماهر و خبره، تأسیس و مطالب اختصاصی مکتب تفکیک خراسان از ساحت قدسِ دین و تشیّع جدا گردد؛ زیرا آنان از خلوص دین وحیانی و جدایی آن از تعالیم بشری سخن می گویند، ولی اینان از خلوص سنّت معصومیّه اهل البیت و تفسیر کتاب . .. و ضرورت عقول و نتیجه ریاضات اصحاب معارف، از پندارهای مکتب آنان دم می زنند و لذا این گونه پاک سازی، اهمّ است» (ص۱۸۶).

ب) «باید گفت: دانشمندان مکتب تفکیک اگر واقعاً بخواهند از وحی خالص استفاده کنند، راهی جز اتّصال به وحی ندارند و در غیر این صورت، هر چندگاه باید مکتبی جدید برای تفکیک مطالب شان از وحی خالص، سرکار آید.» (ص۱۹۰).

مقاله، با طرح بخشی از مقدّمه آقای حسین فشاهی برکتاب ترجمه حقایق مرحوم فیض، اینگونه آغاز می گردد:

«تا حدّی مدلّل داشته ام که برای پاسبانی شرع مقدّس اسلام، احتیاجی به دریوزگی از فلسفه کهن یونانی و تصوّف افراطی هندی نداریم؛ چون اوّلی (فلسفه) دو رکن اصلی دارد: الهیّات و طبیعیّات؛ امّا در الهیّات روشن است که عقل محدود بشر را به عوالم مافوق خود، راهی نبوده و عقل در این قسمت، جز حدس و گمان و تخمین، چیزی به دست نمی دهد. .. و باید عقل را در الهیات برای فهم کلمات و آرای انبیا و استنتاج قواعد کلّی از جزئیات و… به کار انداخته و از اظهار رأی و نظر خودداری نمود.

و امّا در طبیعیّات، این وظیفه را هم دانشمندان علوم تجربی مادّی به نحو احسن در طول تاریخ بشری انجام داده و می دهند. .. با بیان مطالب فوق الذّکر مجملاً معلوم می شود که باید علوم الهی را در مکتب انبیا (علیهم السلام) و علوم طبیعی را در کلاس دانشمندان علوم تجربی آموخت و مکتبی به نام فلسفه را دیگر کلاهی بر سر نیست.» (ص۱۷۳).

نویسنده در پاسخ می نویسد:

«همان فلسفه طبیعی قدیم، قرن ها برنامه علمی بشر بوده و در همان اعصار نیز از روش تجربی استفاده می شده و به تدریج رو به تکامل نهاده تا به اینجا رسیده است… و امّا درباره الهیات، اینکه: «باید عقل را در الهیات برای فهم کلمات و آراء انبیا (علیهم السلام) و استنتاج قواعد کلّی . .. به کار انداخت» نشان می دهد که منظور از محدودیت عقل بشر، نه این است که در هر صورت جز حدس و گمان و تخمین چیزی به دست نمی دهد، بلکه این جمله، نیاز عقل به کانون مقدّس وحی و الهام را متذکّر می گردد و البته آن هم پس از استقلال عقل در تلاش ابتدایی و وصول آن به حجیّت نقل قطعی و در این صورت، آیا به کار اندازی عقل در فهم کلمات و آراء انبیا (علیهم السلام)، نیاز به هیچ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.