پاورپوینت کامل معرفی مکتب تفکیک ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل معرفی مکتب تفکیک ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معرفی مکتب تفکیک ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل معرفی مکتب تفکیک ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint :
>
چکیده مقاله:
مقاله حاضر بر اساس منابع دست اوّل مکتب تفکیک که پیروان آن غالباً آن ها را از دسترس محققان دور نگه می دارند، اثبات می کند که مبانی مکتب تفکیک که داعیه مخالفت با فلسفه و عرفان دارد، دقیقاً همان مبانی مکتب فلسفه و عرفان است، و ایشان در مطالبی مانند «نفی معنای حقیقی خلقت» و «وحدت وجود و یکی بودن خالق و مخلوق» و «نفی تعقّل و تفکّر و روی آوردن به کشف و شهودهای صوفیانه» و «سوفسطایی گری و نفی هر واقعیّتی غیر از وجدان و شهودهای درونی» و سایر مطالب اساسی عقیدتی، کاملاً هم نوا با همان فلسفه و عرفانی هستند که خیال می کنند با آن مخالفند.
کلید واژه
مکتب تفکیک، میرزا مهدی اصفهانی، عرفان، تجرید، عقل.
مقدمه
دفاع عقلی و برهانی از مکتب قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) اساس دین است و کوشش در این راه و مبارزه با نظریات بی اساس بشر ساخته فلسفی و عرفانی که غالباً با عنوان بی محتوای «مطالب عقلی و عرشی» ارائه می شود، در بین اساطین مکتب ما سابقه ای بس دیرین و متّصل به زمان معصومین (علیهم السلام) دارد؛ امّا متأسفانه اخیراً گروهی به عنوان مکتب تفکیک، با ادّعای دور از واقع مخالفت با فلسفه و عرفان، تمامی زحمات اعاظم متقدّمین را به نفع خود مصادره کرده و بدتر اینکه همان مطالب فلاسفه و عُرفا را به عنوان مکتب قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) ارائه داده اند.
در این نوشته تنها محل شاهد مطالب و آخرین نظرات بزرگان تفکیکی مورد توجه قرار گرفته و در این راستا کاملاً دقت شده است که با توجّه به قبل و بعد کلام، مراد گویندگان تغییر نکند و امانت علمی مراعات شود. لذا هیچگونه تقطیع مخلّی صورت نگرفته است.
لازم به ذکر است که تفکیکیان اصلاً دوست ندارند که اسرار کتب دست اوّل ایشان فاش شود، و با ترفندها و سختگیریهای خاص خود، آنها را بین خود و افراد سرّ نگهدار حفظ می کنند . لذا غالب نسخه های خطی مکتب ایشان صورت مضبوطی ندارد؛ بلکه بسیاری از تلامذه در حدّ وسع و سلیقه خود مطالبی از آنها را جمع کرده اند.
آدرس دادن دقیق از کتب ایشان کاری نسبتاً دشوار، و در برخی موارد غیر ممکن است. در عین حال اصل و تصویر تمامی کتب و نوشته های نایابِ مورد استناد این مقاله، نزد مؤلّف موجود است و در صورت لزوم در اختیار محقّقان گرامی قرار خواهد گرفت.
پاورپوینت کامل معرفی مکتب تفکیک ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint
«مکتب تفکیک» که برخی آنرا مکتب و روش علما و فقهای امامیه نیز می خوانند، مکتبی است با داعیه بسیار زیبای: «مکتب دفاع از معارف مکتب وحی، در مقابل مکاتب معرفت بشری و فلسفی و عرفانی!» که مضمون این مدّعا سر سلسله عموم کتب و نوشته های مکتب ایشان را تشکیل می دهد (اصفهانی،بی تا: ۱ /۲۶).
کتابهای تفکیکیان دارای یک جنبه مثبت و یک جنبه منفی است؛ جنبه مثبت آن فی الجمله نقد فلسفه و عرفان و نشان دادن مبانی و مطالب نادرست فلاسفه و عرفا است و جنبه منفی آن این است که ایشان در مقام اثبات و ارائه مذهب حق، جز همان مبانی فلاسفه و عرفا چیز دیگری ندارند. سالهای متمادی دوستداران معارف اهلبیت (علیهم السلام) را به عنوان تعلیم معارف الهی و مخالفت با فلسفه و عرفان سر درس می نشانند امّا در طول این مدت، جز مجموعه ای از الفاظ و اصطلاحات منحرف کننده که عیناً همان مطالب فلاسفه و عرفا که در پرده ضخیم تری پیچیده شده، چیز دیگری دستگیر جویندگان نشده و از چاله در نیامده به چاه می افتند.
وقتی انسان با عنوان زیبای معارف الهی در مقابل افکار و اندیشه های بشری روبرو می شود ، بسیار به وجد و شعف می آید که در این دورانی که پر است از انحرافها و افکار بی سر و ته بشر ساخته، با مکتبی روبرو می شود که به راحتی دست او را میگیرد و یکسره به دست مکتب وحی می سپارد، امّا افسوس که وقتی مستقیماً به کتابها و مدارک دست اوّل این مکتب مراجعه می کند می بیند که: «مکتب تفکیک یکی از دورترین مکاتب، از معارف قرآن و اهلبیت (علیهم السلام) است.»
این جریان، گاهی در پوشش عبارات دو پهلو و فریبنده و دیگرگاه کاملاً صریح و بیپروا، همان مطالب باطل بشر ساخته و انحرافی را به عنوان مکتب وحی و اهلبیت (علیهم السلام) ارائه می دهد!
تفکیک، مذهب و مکتبی با ظاهر فریبا و باطنی دیگر، خلوص معارف الهی را به شدّت از درون تهدید می کند ؛ زیرا برخی مریدان آن با وجهه محترم و غالباً حوزوی و موجّه، همان مبانی صوفیّه و شیخیّه و بابیه را به عنوان معارف مکتب کتاب و سنّت تقویت می کنند.
مخفی نماند که شیخ احمد احسایی رئیس مکتب شیخیّه و بالمآل مؤسّس بابیت و بهائیت، نیز در ابتدا در بین علما دارای وجاهت خاصّی – بسیار بیشتر از میرزای اصفهانی رئیس تفکیک – بود و بعداً ماهیت انحرافی او توسّط جمعی از علما و فقهای بزرگوار آشکار شد(تنکابنی، بی تا: ۳۰ – ۶۶؛ رشتی، بی تا: – ).
میرزای اصفهانی نیز در ابتدای امر، حاضر در درس مرحوم نائینی بوده است (اصفهانی، ۱۳۸۷/ ۳۰) و از این راه برای خود احیاناً نزد برخی از علما اعتباری در فقه و اصول کسب کرده است، امّا این علما از ادّعاهای بعدی میرزا – حتی در فقه و اصول – هم، چندان اطّلاعی ندارند؛ چرا که میرزا مثلاً حجیّت ذاتی یقین را که از مسلّمات نزد محقّقین اصولیین است، نفی می کند ؛ چنانکه میگوید: فتوهم أن حجیته ذاتیه لا عرضیه بدیهی البطلان! (همان:۳۰۶).
بنده، روزی در محضر برخی از اعاظم مراجع که از فقه و اصول میرزا، تمجیدی فرمودند عرض کردم که میرزا اصولاً یقین را از اساس آن باطل و موهوم و جنون می داند! و با توجّه به این مطلب، میرزا چگونه میتواند کمترین حرفی در اصول داشته باشد؟!
و برخی عبارات میرزای اصفهانی را برای ایشان خواندم و ایشان در این باره هیچ دفاعی از میرزا نکردند، و البته ایشان بارها گفته اند: میرزا اگر چه شخصی بزرگ و مخالف فلسفه و وحدت وجود است امّا حرفهای او همان حرفهای فلاسفه است (جمعی از اساتید معارف حوزه علمیه قم، بی تا: ۶۳).
کما اینکه میرزا، علم تعلیمی و تعلّمی را از اساسِ آن موهوم می داند، و جز کشف و شهود و تجرید صوفیانه، هیچ چیز دیگری را قبول ندارد. بنابراین ایشان چگونه می تواند مدّعی فقه و اصول باشد؟! تقریباً تمامی مبتدئین در علم هم می دانند که قیاس برهانی با قیاس مورد نهی در روایات معصومین (علیهم السلام) – که در واقع همان تمثیل است نه برهان – تفاوت اساسی و جوهری دارند امّا با کمال تأسف، این مطلب هم بر میرزا و غالب هواداران وی مخفی مانده است.
لذا وی به استناد روایاتی که از قیاس، نهی کرده اند، تمامی استدلالها و براهین عقلی را موهوم و ضلالت و الحاد می داند و اهل استدلال و برهان عقلی را مجنون می شمارد و این واقعاً جای بسی شگفتی است (خراسانی،میم. (۱۳۸۹). پاسخی به کتاب مساله قیاس مخالفت با برهان و استدلال یا مخالفت با نواقص منطق؟!، سمات،۴،۱۸۳/۱۷۴)
یکی از مهمترین وظایف علما، شناساندن واقعیّت مسالک و مذاهب و احزاب انحرافی به دیگران است که بحمد الله، این مهم در مورد معارف مکتب تفکیک هم توسط مراجع بزرگوار و بسیاری از محقّقان و نویسندگان مسئول و آگاه، انجام یافته که نمونهای از نظرات ایشان در کتاب شناخت اجمالی کلام فلسفه و عرفان، زیر نظر جمعی از اساتید معارف حوزه علمیّه قم، انتشار یافته است (جمعی از نویسندگان، بی تا: ۶۴/۶۰).
فرقه شیخیّه در مورد شیخ احمد احسایی و صوفیّه در مورد ملّاسلطان گنابادی و تابنده و… به تقدّس و عصمت تلویحی و رکنیّت و قطبیّت قائلند. در مکتب تفکیک نیز غالباً اینگونه القاء می شود که برخی رهبران و مؤسّسان مکتب ایشان، اشخاصی مقدّس و ممتاز نسبت به سایر علماء می باشند، چرا که – طبق مدارکی که نمونه ای از آن در انتهای مقاله آمده است – به ادّعاهای ایشان، امام زمان (ع) مؤسّس مکتب ایشان را متحمّل علوم خود نموده اند و ایشان با شخصی دارای علوم و معارف امام زمان (ع) در ارتباط بوده است.
این مطلب را از جمله شیخ محمود حلبی در ابتدای کتاب تقریرات به رمز نوشته است، همچنین در مقدّمه ابواب الهدی، ص ۲۷ – ۲۸ به این مطلب تصریح شده و نیز شیخ حسنعلی مروارید و سید محسن خرّازی، در روزنه هایی از علم غیب ۱۳۸۳، ص۳۴۴ به این مطلب اشارت دارد. لذا در نظر تفکیکیان، شخصیت، عقاید و مطالب میرزای اصفهانی همچون شیخ احمد احسایی در نزد شیخیان، عملاً غیر قابل نقد است، بلکه میرزای اصفهانی علوم و یافته های خود را نور، و مطلقاً معصوم از خطا می داند! (اصفهانی۱۳۸۷: ۱۴۲) و متقابلاً، علوم مخالفانِ روش خود را مطلقاً قطع و یقین های بی اعتبار می شمارد (همان: ۱۴۷/ ۱۴۳).
میرزای اصفهانی و همچنین تلمیذ اعظم او شیخ محمود حلبی، هرگز جز با فلاسفه و عرفا حشر و نشر نداشته اند. لذا از آنجا که اطّلاع و آگاهی درخورری نسبت به مبانی کلامی مکتب و متکلّمان بزرگ شیعه مانند شیخ طوسی و سیّد مرتضی و… ندارند، بر خلاف عموم فقها و متکلّمان بزرگوار که مبانی و مطالب خلاف شرع فلاسفه را وهمی و غیر عقلی می دانند، میرزای اصفهانی، مطالب ایشان را برهانهای عقلی قطعی موجب یقین می شمارد!
چنان که می گوید: «إن الفلاسفه مع کثره اختلافاتهم لکل منهم برهان وقیاسات عقلیه قطعیه یوجب الیقین»! این مطلب را میرزای اصفهانی در انوار الهدایه، صفحه ۳۰۵ آورده است. دوری ایشان از مبانی اصیل مکتب، موجب شده است که در مقابلِ فلاسفه و عرفا ضعیف عمل نموده و به ناچار حجیّت عقل و برهان و استدلال را از اساس انکار کنند.
بسیاری از مدافعان مکتب تفکیک، از باطن و مدارک اصیل آن اطّلاع کافی ندارند و فقط ظاهر تبلیغاتی آن را می شناسند؛ همچنان که بسیاری از منتقدان ایشان نیز در مقابل ایشان به دفاع از فلسفه و عرفان برمی خیزند در حالی که خبر ندارند مکتب تفکیک، جز تصوّف در لباس معارف قرآن و اهلبیت (علیهم السلام) چیز دیگری نیست.
یکی از فعالیّتهای موفّق و مؤثّر فرهنگ های بیگانه این است که برای ترویج فلسفه، بهترین نقشه را این دیده است که در لباس مخالفت با فلسفه، فلسفه و عرفان و تصوّف و قِدَم عالم و یکی بودن خالق و مخلوق و جبر و… را ترویج کند؛ همچنانکه در مکتب شیخیّه نیز دقیقاً همین روش وجود دارد که امروزه در لباس تفکیک آن را انجام می دهد!
البته بطلان مکتب فلسفه و عرفان بر اساس عقل و وحی و تصریحات قاطعانه اساطین مکتب – مانند علّامه حلّی (ره)که در کتاب تذکره الفقهاء(حلّی، بی تا:۹،۴۱/ ۳۶)؛ جهاد با فلاسفه را به جهت اینکه منکر ضروریات دین شده اند واجب می داند و خواندن فلسفه را جز برای ردّ، نقض و ابطال آن جایز نمی شمارد – امری مسلّم و قطعی است و قرن ها قبل از تولّد و تکوّن میرزای اصفهانی و سایر تفکیکیان موجود بوده است، امّا تفکیکیان با تعصّب شدید درباره شخص میرزا و حزب وی، پیوسته در تلاش هستند که تمامی زحمات علما و فقها و زعمای دین را به نام میرزای اصفهانی مصادره کنند و متأسفانه از این راه بزرگترین ضربه را بر پیکر عقلانیّت دین می زنند.
برخی دیگر هم با مسامحه های نابجا و عملکردهای متناقض، که گاهی در بن بستها صریحاً به بطلان مطالب تفکیکی اعتراف می کنند (جمعی از نویسندگان، بی تا: ۶۳/۶۴) و دیگرگاه، با تمام امکانات از ایشان دفاع های حساب شده و حزبی می کنند ، این جریان ضدّ عقل و دین را تقویت می کنند.
برای شیخیّه و صوفیّه به هر قیمتی که باشد، تنها حفاظت از مقام قطب و رکن رابع مهم است. برای اینان نیز تنها حفظ موقعیّت حزب میرزای اصفهانی مهم است و بس؛ ولو اینکه به قیمت از بین بردن تمامی زحمات علمای شیعه در طول تاریخ، تحریف معارف دینی، تقویت مبانی فلسفه و عرفان و تصوّف، و نسبت دادن هر گونه دروغ و فحشا و منکر به محقّقانِ بی طرف، تمام شود.
برخی از ادّعاهای مکتب تفکیک عبارتند از:
۱) انکار معنای واقعی خلقت، نفی وجود حقیقی مخلوقات و منحصر دانستن وجود به خدا.
۲) انکار علم ذاتی حق تعالی به اشیاء و ادّعای حدوث معلومیّت اشیا برای ذات احدیّت پس از حدوث اشیاء.
۳) ادّعای بیاساس تشرّف، و اتّصال با منبع علم الهی و افراد خاص تعیین شده از طرف امام زمان (عج).
۴) انکار روش تعلیم و تعلّم و تعقّل، و منحصر دانستن راه، به کشف و شهود صوفیانه.
۵) اعتقاد به شناخت و شهود کنه ذات احدیّت.
ایشان روش استدلال و برهان و تفکّر و تعقّل و تعلّم علوم نظری، و استناد به ضروریّات و بدیهیّات تصوّری و تصدیقی را که روش تمامی فقها و متکلّمین و بلکه تمامی عقلای عالم غیر از سوفسطائیان است تخطئه می کنند و آن را روش دیوانگان می خوانند و متقابلاً خود را دارای نور علم و عقلی می شمارند که از هر گونه خطا و اشتباه مصون است و هرگز جهل مرّکب در آن راه ندارد، و همانند شیخ احمد احسایی تلویحاً خود را دارای مقام عصمت می دانند.
بدیهی است، این مبنا موجب تفرقه و آشوب میان ایشان شده، خطر پدید آمدن گروه هایی افراطی مانند وهابیّت، بهائیّت و… را در پی خواهد داشت.
میرزا برای رفع اتّهام، کتابی در ردّ همتای واقعی خود، شیخ احمد احسایی نوشته که در آن، پیوسته از جنون و نادانی شیخ و حماقت پیروان وی دم میزند (اصفهانی،۱۳۸۷: ۷۵/۷۶)، همانطور که کتابهای او در ردّ فلاسفه نیز گاهی چنین است.در مکتب تفکیک اصیل، تنها چیزی که ارزش دارد کشف و تجرید و شهود صوفیانه است و برخی تفکیکیان متأخّر، چون این انحراف و نقص جبران ناپذیر مکتب خود را دیده اند، به طور غیر محسوس در پی بازسازی مکتب و مرام خود برآمده و بر خلاف اصول مکتب تفکیک، پیوسته دم از استدلال، عقلانیّت و آیه و روایت میزنند و برخی ناآگاهانِ از کتب و مبانی ایشان هم ادِعای دور از واقعیّت آنان را می پذیرند!
سند و سلسله مکتب میرزا و داستان غیر واقعی دیدار امام زمان (عج)
در مکتب تفکیک، برای میرزا مهدی اصفهانی، رهبر و مؤسّس این گروه، ادّعای تشرّف به خدمت امام زمان (عج) نیز شده است، در حالی که دست نوشته خود میرزا نشان می دهد که ایشان تنها دست نوشته ای را در خواب دیده است. سند مذکور در پایان کتاب ابواب الهدی، صفحه ۶۹۴ توسّط پیروان وی کلیشه شده است و در صفحه ۲۶ – ۲۷ نیز متن آن آمده است.
با اینحال، گاه ادّعا می شود میرزا مهدی اصفهانی در عالم کشف و شهود به خدمت شخصی به نام صاحب علم جمعی (شبیه به رکن رابع شیخیان) که دهها سال قبل از او از دنیا رفته است می رسیده و کسب معارف می نموده است. برخی پیروان میرزا درباره مقامات و شدّت ارتباط وی با امام زمان (عج) مدّعیاند:
«…متوسّل به حضرت شده بود. حضرت، در بیداری، بر سر قبر هود و صالح در وادی السّلام نجف تشریف فرما شدند و بر او تجلّی کردند، و راه را به او نمایاندند. متوسّل به حضرت شد، و ایشان بر او تجلّی کردند. نواری سبز رنگ که جلو سینه مبارکشان بود، با خطّی نورانی این عبارات نوشته شده بود: «طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوق لانکارنا وقد اقامنی الله وانا حجه ابن الحسن.» (حلبی، بی تا: ۸ / ۶).
این داستان را بسیاری از پیروان میرزای اصفهانی بیمحابا نقل می کنند و آن را در السنه و افواه پراکنده اند؛ در حالی که داستان مذکور اساسی ندارد، زیرا میرزای اصفهانی به استناد دستنوشته خود که در پایان کتاب ابواب الهدی صفحه ۶۹۴ توسّط پیروان وی کلیشه شده و در صفحه ۲۶ – ۲۷ نیز متن آن آمده، تصریح می کند که آنچه بیان شد در خواب بوده است نه بیداری و تنها، کاغذی را در خواب دیده است نه امام زمان (عج) را، و در حجره بوده نه در وادی السّلام، و عبارت مذکور نیز چیز دیگری بوده که تفکیکیان آن را تحریف نمودهاند. (جمعی از اساتید معارف حوزه علمیّه قم، بی تا: ۴۸ /۵۰)
همچنین در جایی دیگر، درباره میرزا مهدی اصفهانی چنین ادّعا می کنند : «خداوند بر علوّ درجات صاحب علم جمعی بیفزاید که خداوند به وسیله او زنده کرد روایات را. هزار و سیصد سال گذشته است و آقایان این روایات را می دیدند و اشتباه می کردند!» (حلبی، بی تا: ۱۴۶).
شیخیّه نیز معتقدند علوم اهل بیت (علیهم السلام) تا زمان ظهورِ رکن رابع و مشایخ ایشان، مخفی بوده است، و پس از گذشت بیش از هزار سال از ظهور پیامبر اکرم (ص)، توسّط مشایخ ایشان ظهور یافته و به ایشان رسیده است (کرمانی،بی تا: ۳۹۳ – ۳۹۴). تفکیکیان نیز می گویند:«در کتابهای کلامی هم این مطلب یافت نمیشود. دریافت این اصل از آنِ کسانی است که ملکوتشان به مقام امام زمان (عج) اتّصال یافته است و آن حضرت آنها را بر این حقیقت واقف نمودهاند و تنبّه دادهاند و اکنون پس از پنج واسطه برای شما مطرح میگردد.» (حلبی، بیتا: ۲۵۷).
نمونهای از عبارت های تفکیکیان که همان مطالب عرفا و فلاسفه است
وحدت وجود و موجود، و یکی بودن خالق و مخلوق:«حقیقت، مختصّ ذات خداوند است. ذات، مختصّ حضرت ربّ العزّه میباشد. پس تو ذات، خدا هم ذات؟ تو حقیقت، خدا هم حقیقت؟ نه نه نه. غلط محض است کفر محض است. اگر چنین باشد پس تو هم مقابل خدایی. تو یکی خدا هم یکی!» (اصفهانی، ۱۳۸۷: ۱۲۹).
«انه تعالی غیره مباین معه بینونه صفه متقومه بموصوفها» (اصفهانی،بی تا، د، ۱۶۸).«خلق، جدا از خداست امّا مانند جدایی صفتی که به موصوف خود متقوّم است.»
«ان هذا الکون المتطّور بالکائنات… حیث ذاته الشّیئیّه والکون بالحقّ تعالی شانه. ولیس له کینونه وشیئیّه بنفسه فی وجه من الوجوه» (
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 