پاورپوینت کامل وظیفه اندیشمندان اسلامی در قبال فرهنگ و سبک زندگی بسیار سنگین است ۸۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل وظیفه اندیشمندان اسلامی در قبال فرهنگ و سبک زندگی بسیار سنگین است ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وظیفه اندیشمندان اسلامی در قبال فرهنگ و سبک زندگی بسیار سنگین است ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل وظیفه اندیشمندان اسلامی در قبال فرهنگ و سبک زندگی بسیار سنگین است ۸۴ اسلاید در PowerPoint :
>
اشاره:
سید محسن میرباقری، از اساتید و پژوهشگران قرآنی هستند که بیشتر در دانشگاه های کشور به تدریس معارف قرآنی اشتغال دارد. وی تحصیلات دانشگاهی خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته اقتصاد ادامه داد و به دلیل علاقه وافری که به علوم حوزوی و معارف قرآنی داشت، دکترای خود را در رشته علوم قرآن اخذ نمود. چندین مقاله و کتاب در زمینه معارف قرآن و تدریس در دانشگاه های مختلف کشور، از جمله فعالیت های علمی ایشان محسوب می شود.
همان طور که مستحضر هستید، هنگامی که سخن ازسبک زندگی اسلامی به میان می آید، در واقع به طور خاص سخن از چگونه زیستن یک انسان مسلمان است. این گستره چگونه زیستن در واقع از بدو تولد (یا شاید بتوان گفت پیش از تولد) تا زمان مرگ را شامل می شود به نحوی که به طور مستقیم چگونگی حیات اخروی را رقم خواهد زد.
به هر حال دامنه سبک زندگی اسلامی بسیار گسترده است. قرآن کریم به عنوان مهم ترین منبع معرفتی در میان علوم اسلامی جایگاه بسیار ویژه و اصیلی دارد. اجمالاً بفرمایید که نگاه و توصیه قرآن درباره چگونه زیستن انسان و نگاه او به حیات دنیوی چیست.
امروز یک اقبال شدیدی به زندگی دنیا شده است. طبیعتاً در این نگاه و اندیشه و در این بحث هایی که امروزه، خصوصاً در غرب رایج شده، زندگی دنیا اصل می شود و در این زندگی تمایلات انسانی محور می شود. کاری که دنیای غرب امروز داعیه آن را دارد و به آن افتخار می کند.
آیا سبک زندگی قرآنی و اسلامی هم این است؟ ما اجمالاً احساس می کنیم این نیست؛ اما چگونه این اجمال را به تفصیل باید برسانیم و از کجا زوایای بحث را دنبال کنیم و به نتیجه برسیم، من به نظرم می آید اولین قدم این نیست که باید وارد مسائل اجرایی شویم، اولین قدم توجه به ساختار فکری در این رابطه است. به عبارت دیگرقدم اول این است که نگاه ما به زندگی دنیا چه باید باشد.
من دو، سه مؤلفه از قرآن کریم عرض می کنم. اولاً عدم اصالت زندگی دنیاست. به این معنا که زندگی دنیا برای دنیا خلق نشده، خدا دنیا را برای دنیا خلق نکرده. برای هدف دیگری خلق کرده، «الدنیا مزرعه الآخره» (رسول الله)، «الدنیا متجر اولیاء الله» (حکمت ۱۱۳ نهج البلاغه). اینجا تجارتخانه و مزرعه است. سرتاسر قرآن کریم روی این بحث را رویش تکیه می شود منتها با عبارت های مختلف، می گوید:
«اِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الأَرْضِ زِینَهً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا» (کهف/۷). ما همه امکانات روی زمین را، زیب و زیور زمین قرار دادیم که مردم را بیازماییم کدام یک بهتر عمل می کنند، «وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَیْهَا صَعِیدًا جُرُزًا» (کهف/۸). روزی هم که امتحان به پایان برسد، او را تبدیلش می کنیم به یک خاک بی حاصل. خب خدا چرا این برکاتی که ایجاد می کند از بین می برد، او یک هدف دیگری دارد، هدف که انجام شد این دوره را جمعش می کند.
زندگی دنیا یک هدف دیگری دارد و آن رشد معنوی انسان در مسیر بندگی و قرب به خداست، هدف انسان برای آمدن به دنیا از هدف عام خلقت جدا نیست، خداوند همه موجوداتی را که آفریده، در مسیر بندگی خود قرار داده، انسان ها را که وارد زندگی دنیا کرده، به همین خاطر است. برای دوره بندگی. «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لیعبدون» (الذاریات/۵۶). چرا برای بندگی خلق کرده، برای اینکه بندگی به انسان تعالی می بخشد.
خداوند می فرمایند: ما انسان را خلق کردیم و به این دنیا آوردیم برای بندگی، منتها بندگی ما در دنیا، یک بندگی فوق العاده ارزشمند و متفاوت با بندگی سایر موجودات است. در زندگی دنیا محدودیت هایی وجود دارد و کمبودهایی هست که باید تحمل کنیم. مشکلات وابتلائاتی هست، باید این ها را به جان بخریم تا این دوره را با موفقیت بگذرانیم. البته در این دوره هم که هستیم یکی از وظایف ما هم سروسامان دادن به زندگی خودمان است. بالاخره باید زندگی را در حدّی سامان داد. این ها مانعی ندارد ولی این ها برای آماده سازی زمینه برای آن هدف بالاتری هست که ان شاءالله باید به آن برسیم.
خب حالا اگر نگاه ما و انتظار ما این باشد، چه باید کنیم؟ مرحله اول فکر است. عمل تابع فکر است ولی یک واسطه می خواهد. عمل بخشی، هم تابع حس است.فرض کنید که کسی نسبت به چیزی حسد برایش پیش می آید، بعد می نشیند فکر می کند، می گوید اولاً خدا اگر به او یک چیزهایی داده، به من هم چیزهای دیگری داده، اگر مصلحت من هم بود به من هم می داد.
ثانیاً این صفت، صفت بدی است، باید به آن چیزی که خدا تنظیم کرده راضی باشم، آرام آرام می بینید که این افکار، حس قلبی او را عوض می کند، بنابراین ما اولاً باید فکر کنیم که دنیا چگونه زندگی ای را می طلبد، دوم این تفکر را قلبی اش کنیم، اگر یک کسی چیزی داشت من نداشتم، نباید ناراحت باشم، دنیا همین است یک چیزهایی خدا به تو داده که به آن ها نداده، باید قلبمان را با این طراحی خدا هماهنگ کنیم و این معنای تسلیم است.
می گویند ما در زندگی دنیا، یک جایی کم می گذاریم ناراحت نباشید. زندگی بنا نیست پُر و پیمان باشد، یک جایی به او بیشتر می دهند یک جایی به شما بیشتر می دهند. سبک زندگی دینی این است که اوّلاً خوب فکر کنیم که دنیا را چگونه ببینیم، دوم احساساتمان را کنترل کنیم. حرص به دنیا را کنار بگذاریم. تا فکر درست نشود تا احساسات قلبی درست نمی شود، عمل و اجرا هرگز به نتیجه نمی رسد. چون آدم در عمل دنبال آن چیزی می رود که دلش بر او حکم می کند. اگر در دلش حرص به دنیا باشد، چطور می خواهد سبک زندگی دینی داشته باشد؟
در زندگی دینی به ما می گویند حریص نباشید، قانع باشید؛ «و نفس به ما رزقتها قانعه» (از ادعیه ماه رجب) خدایا نفسی به من بده که به آن مقداری که به من دادی قانع باشد. هر کسی در شئون خودش دیگری را می بیند که از او جلو زده، ناراحت می شود؛ کسی در شغل، در مقام، در پول، شخص دیگری در معلمی.
در سبک زندگی دینی مرحله اوّل اصلاًح فکر است. فکر و نگاه به زندگی باید دینی و قرآنی باشد. دوم دل آدم باید اصلاح شود، پس باید حرص را از دلش بیرون کند، زندگی بدون حرص می شود زندگی دینی. نه اینکه تلاش نکند، تلاش یک وظیفه اجتماعی است، انسان خودش هم که مصرف زیاد نداشته باشد، برای خانواده اش باید تلاش کند، برای جامعه اش تلاش کند.
حرص نداشتن با فعالیت نکردن دو چیز است. مطلب قابل تأملی را درباره اولیا خدا از جمله امیرالمؤمنین (ع) می گویند ایشان در مصرف قانع بودند، نه در تولید. امیرالمؤمنین (ع) همین که خانه نشین شد، رفتند یک نهالستان را غرس کردند. این تعبیر نهالستان از یکی از اساتید ماست، خیلی زیباست، نخلستان نبود نهالستان بود. یک کار ابتکاری کردند، نهالستان را تأسیس کردند. نقل است که حدود ۱۰۰ هزار نهال خرما بوده است تا کسانی که می خواستند ۱۰ سال بعد نخلستان احداث کنند از این سرمایه بهره ببرند.
فایده این نهالستان به ۴۰ هزار دینار در سال رسیده بود. پس در تولید قناعت نکردند، در مصرف قانع بودند. قرآن به ما دستور می دهد که «فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا» (فاطر/۵). زندگی دنیا شما را نفریبد، این جمله را قرآن کریم تکرار می کند. نمی فرماید استفاده نکنید، اما گول نخورید، این ها تعلق به شما ندارد. این ها ابزار موقت شماست، یک ذره اش را با خودتان نمی برید، مگر آن هایی که اینجا در راه خدا مصرف کنید.
در زندگی اجتماعی انسان وظیفه دارد هرچه بیشتر به فکر تولید و پیشرفت جامعه باشد، منتها با تعریف های خاص خودش، نه توسعه ای که دنیای غرب می خواهد. همه این ها باید کارشناسی شود. در زندگی خانوادگی، هم تأمین رفاه حساب شده و هم دل نبستن انسان به این رفاه. انسان به عنوان انجام وظیفه باید این مسائل را انجام دهد.
مسأله پنجم این است که نسبت به دیگران، نسبت به بندگان خدا وظیفه حسن معاشرت داریم. زندگی دینی، زندگی همراه با حسن معاشرت است و در روایات «کتاب العشره» بسیار مفصّل بحث شده است که آداب معاشرت را می آموزد. زندگی خشن همراه با بدخلقی بدون ارتباط با دیگران، مورد پسند خدا نیست. به ما دستور صله رحم داده اند، به ما دستور احسان داده اند، «وبالوالدین احسانا» (بقره/۸۳). قرآن در ارتباط با زندگی اجتماعی دو فرمان به ما می دهد: «إنّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ» (نحل/۹۰)؛ عدل یعنی «اعطاءُ کل ذی حقٍ حقَّه» یعنی حق طرف را بدهید. احسان یعنی نه تنها حق را بدهید، خیری را هم به او برسانید ولو بر حسب ظاهر طلبی از شما ندارد.
قرآن کریم درباره بنی اسرائیل می فرماید: ما از این ها پیمان گرفتیم که در چهار زمینه احسان کنند؛ «وإذ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً وَذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی والمساکین» (بقره/۸۳). درباره مسلمانان این چهار مورد را می گوید و چهار مورد دیگر هم اضافه می کند پس معلوم می شود که اخلاق و حسن معاشرت در اسلام توسعه یافته تر است. پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: «إنّما بُعثتُ لِأتمم مکارمَ الأخلاقِ». در سوره نساء آیه ۳۶ می فرماید: «وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَی وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ». همسایه دور و نزدیک، کسانی که با هم مصاحب بودید، رفیق بودید، به بردگان تان هم باید احسان کنید.
در حسن معاشرت یک وظیفه به عموم مردم داریم، حتی یهود و نصاری و غیر مسلمان؛ حسن خلق، وفای به عهد، ادای امانت، مروت، عفو و گذشت. این ها در ارتباط با عموم مردم هستند ولو مسلمان نباشند. در ارتباط با اهل ایمان این ها هست و مواردی هم به آن اضافه می شود. در سوره حجرات هشت دستور قرآن است که: تجسس نکنید، غیبت نکنید، در کار یکدیگر سوءظن نداشته باشید، به همدیگر نگاه برادرانه داشته باشید. نسبت به نزدیکان وظیفه ما سنگین تر می شود که حداقل اش احسان است و ما باید خیری برسانیم و. … سبک زندگی دینی، سبکی است که انسان فقط زندگی خودش را تأمین نمی کند و در فکر احسان به دیگران است که هشت مورد را قرآن کریم نام می برد. این ها بر گردن ما حق احسان دارند.
علوم انسانی عموماً با یکدیگر ارتباطاتی دارند. این ارتباط گاه نزدیک و گاهی دور است. اندیشمندان در حوزه های مختلف علوم انسانی از فقه و سیاست گرفته تا اقتصاد و روانشناسی، از تولیدات مفسرین و اندیشمندان علوم قرآنی استفاده می کنند. علوم قرآنی و تفسیر یک سهم بسیار حیاتی در تولید علوم انسانی و اسلامی دارند. همینطور در سطح وسیع تری که امروز با عنوان سبک زندگی اسلامی از آن یاد می کنیم. ظرفیتی که الآن در حوزه علوم قرآنی و تفسیر داریم آیا واقعاً می تواند پاسخگوی نیاز نظری اندیشمندان سایر علوم اسلامی و انسانی در تولید علم باشد؟
دو نگاه به این قضیه وجود دارد. یک نگاه به قضیه این است که به طور مثال، شما مباحث اقتصادی را در اقتصاد طراحی کنید براساس آن چیزی که فعلاً در دنیا موجود است بعد ما بیاییم این را با تفکرات اسلامی و آموزه های اسلامی هماهنگ کنیم. این یک نگاه است که خیلی وقت ها این کار شده؛ مثلاً روانشناسی غرب را گرفتند اسلامی اش کردند. اقتصاد غرب را اسلامی اش کرده اند، گفتند یک سری مسائلش را گرچه با روح اسلام سازگاری ندارد، قبول می کنیم و یک تغییراتی می دهیم.
اما قبل از این باید تعاریف، ملاک ها و منظومه مشخص و بسیار دقیقی از نگاه اسلام به اقتصاد داشته باشیم و بعد می توانیم بگوییم که فلان چیز در اقتصاد مثلاً غربی با اقتصاد اسلامی همخوانی دارد یا ندارد.
منظورم این است که یک وقت ما می آییم زندگی را، اقتصاد را تعریف می کنیم و بعد از تعریف، می خواهیم طرح ها و برنامه هایی را که دنیا آماده کرده با خودمان هماهنگ کنیم؛ اما روش دوم این است که ما سیاست گذاری کار و شاکله کار را در تفکرات خودمان طراحی کنیم، مثل چیزی که بنده الآن عرض کردم، بعد این را بدهیم دست اقتصاد، با این نگاه حالا شروع به طراحی می کنیم. نظر بنده این است که ما باید این کار دوم را بکنیم، وگرنه محصول کار، دینی نخواهد بود.
گاهی با نگاه خاص به انسان که نگاهی منهای خدا و آخرت است یک دستگاه روانشناسی طراحی شده. البته بحث های علمی اش خوب است، اما خطوطی که دنبال می شود، این خطوط، خطوط دینی نیست. حالا ما بخواهیم آن را اسلامیزه اش کنیم، این خیلی صحیح نخواهد بود. ما بیاییم انسانی را که ما می بینیم در قرآن بیاییم مشخصش کنیم، انسانی که باید به آخرت فکر کند، انسانی که آخرت باید برایش مهم تر از دنیا باشد، انسانی که باید بنده خدا باشد، بعد این را بیاییم از این آموزه ها در طراحی خودمان کمک بگیریم. من نظرم این دومی باید انجام شود و اگر می خواهیم این کار را بکنیم ظرفیت امروز ما بالقوه کافی است، یعنی اندیشمندانی که داریم صاحبان علوم قر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 