پاورپوینت کامل بیانات، ضرورت پژوهش؛ ضرورت بشرط محمول ۶۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بیانات، ضرورت پژوهش؛ ضرورت بشرط محمول ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بیانات، ضرورت پژوهش؛ ضرورت بشرط محمول ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بیانات، ضرورت پژوهش؛ ضرورت بشرط محمول ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

>

اشاره

حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه (متولد سال ۱۳۴۵ در شهرستان دزفول)، از شاگردان حضرات آیات: فاضل لنکرانی و وحید خراسانی، مکارم شیرازی و سبحانی در فقه و اصول و نیز حسن زاده آملی و جوادی آملی، مصباح یزدی، انصاری شیرازی و تدین نژاد در فلسفه و عرفان می باشد.

او که دارای مدرک دکترای کلام اسلامی از مؤسسه امام صادق بوده و در میان اندیشمندان حوزوی از جایگاه برجسته ای برخوردار است، در سیر مطالعات خود، بیش ترین گرایش را به مباحث کلام جدید و فلسفه دین دارد. عناوین پرشمار تألیفات وی در این زمینه؛ اعم از کتاب و مقاله، گواهی بر این مدّعاست.

برخی آثار قلمی او در این حوزه عبارت اند از: «آسیب شناسی دین پژوهی معاصر»، «انتظارات بشر از دین»، «انتظار بشر از دین در عرصه اقتصاد»، «تمایز دین از معرفت دینی در قبض و بسط»، «دین شناسی»، «عارفان و انتظار بشر از دین»، «قرائت پذیری دین یا اختلاف پذیری ثفقه»، «قرائت های مختلف از دین»، «قلمرو دین»، «کلام جدید»، «کلام نوین اسلامی»، «گستره شریعت»، «مسایل جدید کلامی و فلسفه دین»، «منشأ نظریه قرائت های مختلف از دین کجاست؟» و «مقدمه ای بر چیستی دین پژوهی». حجت الاسلام خسروپناه در حال حاضر، ریاست مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران را بر عهده دارد.

آن چه در این جا می خوانید، بیانات وی در دیدار با طلاب اهل قلم حوزه علمیه استان تهران می باشد که در تاریخ ۲۷/۹/۱۳۹۲ در محلّ مؤسسه پژوهشی مذکور ایراد گردید.

ضرورت پژوهش به قول اهل منطق، «ضرورت بشرط محمول» است و احتیاج به برهان و حدّ وسط ندارد. اگر کسی تصور درستی از پژوهش داشته باشد، بالضروره، آن را تصدیق می کند و نیاز به صغری و کبری چیدن و استفاده از قیاس اقترانی و استثنایی برای اثبات ضرورت آن ندارد؛ زیرا پژوهش، عبارت است از حلّ مسئله؛ یعنی پژوهش به معنای دقیق کلمه، زمانی صورت می گیرد که یک مسئله یا سؤال یا ابهامی که تا به حال، حل نشده و پاسخی به آن داده نشده است، پاسخش به دست آید و مجهول، معلوم گردد.

البته طبیعتاً انسان تا بخواهد به این مرحله برسد و به معنای واقعی کلمه، پژوهشگر شود، باید ابتدا پژوهش های عمومی و به تعبیری، پژوهش های مجازی را انجام دهد تا آن که بعداً به پژوهش های حقیقی برسد.

پژوهش های عمومی و مجازی، این است که یک پرسشی مطرح شود که دیگران قبلاً به آن پاسخ داده اند؛ ولو این که ممکن است پاسخ های گوناگونی به آن داده شده باشد. در این جا فرد می آید و این پاسخ ها را شناسایی، استقصاء و جمع آوری می کند؛ فیش برداری می کند؛ بعد به این پاسخ ها نظم می دهد و سرانجام نتیجه گیری و جمع بندی می کند.

اکثر مقالات و کتبی که نوشته می شود، بر پایه چنین پژوهشی، صورت گرفته است و به ندرت می توان با پژوهشی مواجه شد که مجهولی را که تاکنون معلوم نشده است، معلوم کند؛ این، خیلی نادر است. عمدتاً پژوهش ها، تألیف و گردآوری است؛ دیدگاه ها را کنار هم گذاشتن است.

حتی در درس خارج می بینیم که بسیاری از اساتید می آیند و در فلان مسئله، دیدگاهِ مثلاً چهار فقیه را ذکر می کنند؛ نقض و ابرام می کنند و بعد می گویند مثلاً دیدگاه چهارم، از سه دیدگاه دیگر، بهتر است. این، پژوهش به معنای دقیق کلمه نیست؛ اما به هر حال، لازم است انجام شود تا شخص به یک فعلیتی برسد. به عنوان مثال، فرد می آید و در باب «فقه موسیقی»، دیدگاه های مختلفی را نقل می کند و سپس از بین آن ها، یکی را انتخاب می کند؛ اما اگر کسی آمد در مسئله «فقه رسانه» که هنوز هیچ فقیهی درباره آن، هیچ پژوهشی انجام نداده است، پژوهش کند و سؤالات فقه رسانه را پاسخ دهد، در این جا دیگر نمی تواند بگوید مثلاً چهار دیدگاه هست؛ چرا که اصلاً دیدگاهی وجود ندارد؛ مجهولی است که هنوز کسی، آن را معلوم نکرده است.

ممکن است کسی بیاید در زمینه یک مسئله فلسفی؛ مثلاً «اصالت وجود» یا «اصالت ماهیت»، سؤالی را طرح کند و به بررسی دیدگاه مشّائیان، اشراقیان و حکمت متعالیه بپردازد و بعد بگوید به نظر من، مثلاً دیدگاه حکمت متعالیه، نسبت به سایر دیدگاه ها، ترجیح دارد؛ خب، این، یک پژوهش عمومی است.

اما اگر کسی بیاید پرسش های فلسفه رسانه و هستی شناسی آن را بررسی کند؛ در این جا دیگر با اقوالی مواجه نیست، بلکه خودش باید ابتدا به ساکن، شروع به تحقیق کند و به فکر کردن، مطالعه کردن و مجهول را معلوم کردن بپردازد. پژوهش به معنای دقیق کلمه، همین قسم دوم است.

حال، آیا بشر، موجودی ثابت، ایستا و ساکن است؟ یا مرتب در حال تغییر و تحول است؟ تاریخ بشریت نشان می دهد که ما بشر ثابت نداریم؛ بشر، هم خودش تغییر می کند، هم منشأ تغییر جامعه می شود و هم منشأ تغییر طبیعت می شود. وقتی بشر، هم خودش تغییر می کند، هم جامعه را تغییر می دهد و هم طبیعت را تغییر می دهد، این تغییرات باعث می شود نیازهای جدیدی برای انسان به وجود بیاید. نیازهای جدید، منشأ پرسش های جدید است.

پرسش های جدید هم به پژوهش های جدید نیاز دارد. خب، حالا کسی می تواند بگوید که من می خواهم اهل علم باشم، اما پژوهشگر نباشم؟ می دانید معنی این حرف چیست؟ یعنی چنین کسی، فقط می خواهد به معلومات قبل از خودش، علم پیدا کند؛ اما نسبت به نیازهای معاصر و پرسش های جدید، بی تفاوت است و نمی خواهد در این زمینه، کاری انجام دهد. این فرد، عالمی است که پژوهشگر نیست.

چه بسا ممکن است عالم موفقی هم باشد و هر سؤالی در علوم مختلف از او بپرسید، می تواند جواب دهد؛ سؤالات فلسفی؛ اعم از حکمت متعالیه، اشراق و مشّاء، یا سؤالات عرفانی؛ اعم از ابن عربی، قونوی، جندی و عرفای قبل از ابن عربی، یا سؤالات ادبی و یا سؤالات فقهی و اصولی؛ اعم از شیخ انصاری، آخوند خراسانی، مرحوم نائینی و علمای قبل از شیخ انصاری تا شیخ طوسی را به راحتی پاسخ می دهد. عالم موفقی است و دانش های گذشته را خوب بلد است؛ اما دانش امروز چه؟ پرسش های امروزی چه؟

این که عرض کردم اگر کسی تصور درستی از پژوهش داشته باشد، ضرروت پژوهش را تصدیق می کند، با این توضیح که دادم، معلوم می شود که ما برای اثبات آن، نیازی به حدّ وسط و برهان نداریم. حال، آیا در عصری که ما زندگی می کنیم، به عالمان پژوهشگر، بیشتر نیاز داریم یا به عالمان غیرپژوهشگر؟

ما اگر عالم غیرپژوهشگر شویم، حتی اگر عالم خیلی موفقی هم باشیم؛ مثلاً در حدّ شیخ انصاری باشیم، نهایتاً می توانیم نیاز عصر شیخ انصاری را برآورده کنیم؛ یعنی اگر مردم عصر شیخ انصاری (مردم دویست سال پیش) از ما سؤال کنند، می توانیم به آن ها جواب دهیم.

ولی مردم عصر شیخ انصاری الآن نیستند که ما بخواهیم به آن ها جواب بدهیم. الآن مردم قرن پانزدهم هجری هستند و آن ها از ما سؤال دارند؛ آن ها از فقه حکومت، فقه سیاست، فقه فرهنگ، فقه مدیریت (فقه الإداره)، فقه تربیت، فقه اقتصاد می پرسند. الآن از ما در این حوزه ها سؤال دارند. الآن از فلسفه فرهنگ، فلسفه رسانه، فلسفه زبان و سایر فلسفه های مضاف، پرسش دارند.

باید توجه داشت که حتی اگر کسی می خواهد در زمینه تاریخ، تخصّص پیدا کند، نمی تواند بگوید تاریخ، مربوط به حوادث گذشته است و من دیگر نیازی ندارم به پرسش های امروز پاسخ دهم؛ چون بعضی پرسش های تاریخیِ امروزی هست که دیروز نبوده است. یک مورّخ، موظّف است که سؤالات تاریخیِ امروزی را هم جواب بدهد؛ به عنوان مثال، الآن ما دغدغه بسیار مهمی داریم با عنوان «الگوی اسلامی پیشرفت» یا «تمدن نوین اسلامی». به هر حال، این مسئله، یکی از نیازهای جدّی عصر ماست.

۳۰ یا ۵۰ سال گذشته، این مسئله، نیاز ما نبود. اصلاً ۵۰ سال پیش، کسی سؤال نمی کرد که تمدن اسلامی چگونه به وجود آمد. اصلاً این مسئله، برای کسی مهم نبود. ۵۰ یا ۱۵۰ سال پیش، بحث از «علل انحطاط مسلمین» مطرح بود؛ اما این که چگونه به تمدن نوین برسیم، مطرح نبود. حتی ۲۰۰ سال پیش، سؤال از علل انحطاط مسلمین هم نبود. خب، حالا ما می خواهیم به تمدن نوین اسلامی برسیم؛ می خواهیم از تاریخ گذشته استفاده کنیم.

ما در گذشته، چند حکومت کلان شیعی داشتیم که در تمدن سازی نقش داشته اند؛ مثل آل بویه، فاطمیه و صفویه. البته حکومت های کوچک دیگری هم بوده اند؛ مانند علویان در طبرستان، مشعشعیان در خوزستان، مرعشیان در مازندران و سربداران در خراسان. در اهل سنت هم چند حکومت موفق وجود داشته است؛ مانند سامانی ها و عثمانی ها. این ها حکومت های موفقی بودند؛ یعنی در تمدن سازی نقش داشته اند.

خب، یکی از سؤالات مهمی که امروزه مطرح است، این است که چه علل و عواملی باعث شد آل بویه با این که بیشتر از ۱۲۰ سال، عمر نکردند و عمر آن ها، از سلجوقیان و همین طور از عثمانی ها که بالای ۷۰۰ سال عمر کردند، کمتر بود، تمدن سازتر از عثمانی ها ظاهر شوند؟

چه کار کرده اند و چه عواملی، باعث تمدن سازی آن ها بوده است؟ چه عواملی وجود داشته است که اگر آن عوامل، امروزه استفاده شود، موجب تمدن سازی می گردد؟ این سؤال، دقیقاً سؤالی تاریخی است؛ سؤال از گذشته است؛ اما مربوط به نیاز حال و آینده ماست.

این است که اگر افراد، فقط دغدغه آموزش داشته باشند و تنها کارهای آموزشی انجام دهند و از اقدامات پژوهشی، غفلت کنند، دو خسارت می بینند: یکی این که نیاز امروز را برآورده نمی کنند؛ مشکلات امروز را برطرف نمی کنند؛ مجهولات امروز را معلوم نمی کنند.

خسارت دیگر، آن است که به خودشان ضربه می زنند. فردی که فقط کار آموزشی یا تحصیلی داشته باشد، ولی کار پژوهشی نکند (حتی پژوهش به معنای اعمّ آن که عرض کردم)، خود به خود دلسرد می شود و احساس می کند که هیچ فایده و خاصیتی ندارد.

بنابراین همان گونه که برای کارهای آموزشی، وقت می گذارید؛ مثلاً درس استاد می روید و مباحثه می کنید، حتماً ساعت هایی را هم در روز، فیش برداری کنید؛ بنویسید؛ تا این قلم، روان شود. ممکن است در ابتدای راه، کار سخت باشد؛ مثلاً ببینید یک سال، گذشته است و هنوز نتوانسته اید یک مقاله بنویسید. اشکال ندارد؛ به مرور زمان، بهتر می شوید. یک مقدار آن، مهارت است؛ تمرین می خواهد. کار کنید؛ به مرور زمان، استعداد شما به فعلیت می رسد. همه شما استعداد کار پژوهشی را دارید؛ از کارهای سبک شروع کنید.

همان طور که عرض کردم، از کارهایی شروع کنید که پیشینه دارد. لازم نیست در بدو امر، به سراغ پژوهشی بروید که مثلاً مشکلات جهان اسلام را حل کند؛ یا این که بخواهید گره ای را باز کنید که تا به حال، هیچ کس، آن را باز نکرده است. البته خوب است انسان، چنین سوداهایی در ذهن داشته باشد؛ اما ممکن است به ذوقتان بخورد و در میانه راه بمانید.

می توانید به سراغ کارهای عمومی تر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.