پاورپوینت کامل معرفی کتاب، رابطه متقابل کتاب و سنت نوشته حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی نصیری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل معرفی کتاب، رابطه متقابل کتاب و سنت نوشته حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی نصیری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معرفی کتاب، رابطه متقابل کتاب و سنت نوشته حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی نصیری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل معرفی کتاب، رابطه متقابل کتاب و سنت نوشته حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی نصیری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
مقدمه
پیامبر خدا محمد مصطفی (ص)، دنیا را ترک گفت و دو گوهر گرانسنگ برای فرزندان آدم یادگار نهاد: قرآن و اهل بیت خود را. به درازنای تاریخ اسلام بر حجّیت این دو چشمه پاک یزدانی، بحث های گسترده رفته و قلم فرسایی ها شده است.
رابطه ای که قرآن با سنتِ برجامانده از اهل بیت، از حیث استقلال و وابستگی دارد نیز آبشخور بحث های فراوان بوده و هست. سخن بر سر آن است که سنت چه جایگاهی در فهم دین دارد؟ آیا قرآن به تنهایی بسنده نیست؟ آیا قرآن به تنهایی، فهم شدنی است یا برای فهم آن به سنت نیازمندیم؟
اگر برای فهم قرآن به سنت نیاز داریم، نقش سنت در این قلمرو تا چه اندازه است؟ آیا نقش آسان سازی و آموزش دارد یا اصلاً قرآن، بی سنت، کتابی دست نیافتنی خواهد بود؟ آیا سنت در مقام حجّیت، وابسته به قرآن است یا خود برای اثبات حجّت بودنش بسنده است؟
این ها و پرسش هایی دیگر از این دست، ذهن و زبان دانشوران دانش های دینی را بسیار به خود انگیخته است و در نتیجه، نگارش های بسیار را سبب شده است که از آن میان می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. السنه؛ حجّیتها و مکانتها فی الإسلام و الردّ علی منکریها، محمد لقمان السلفی، مدینه، مکتبه الإیمان، ۱۴۰۹ق.
۲. السنه النبویه و بیانها للقرآن الکریم، محمود احمد حسین عبد ربّه، جدّه، دارالقبله، ۱۴۱۰ق.
۳. القرآنیون و شبهاتهم حول السنه، خادم حسین الهی بخش، مکتبه الصدیق، ۱۴۲۱ق.
۴. السنه تشریع لازم و دائم، فتحی عبدالکریم، قاهره، مکتبه وهبه، ۱۴۰۵ق.
۵. السنه المفتری علیها، سالم علی البهساوی، قاهره، دارالوفاء، ۱۴۱۳ق.
۶. المدخل الی السنه النبویه، عبدالمهدی بن عبدالقادر بن عبدالهادی، قاهره، دارالإعتصام، ۱۴۱۹ق.
۷. حجّیه السنه، عبدالغنی عبدالخالق، بیروت، دارالقرآن الکریم، ۱۴۰۷ق.
۸. حجّیه السنه، عبدالمتعال محمد الجبری، قاهره، مکتبه وهبه، ۱۴۰۷ق.
۹. السنه مع القرآن، سید احمد رمضان المیسر و سید محمد احمد رمضان المیسر، قاهره، دارالندی، ۱۴۲۱ق.
۱۰. منزله السنه من الکتاب، محمد سعید منصور، قاهره، مکتبه وهبه، ۱۴۱۳ق.
۱۱. المرجعیه العلیا فی الإسلام للقرآن و السنه، یوسف قرضاوی، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۱۴ق.
۱۲. مفتاح الجنّه فی الاحتجاج بالسنه، جلال الدین سیوطی، قاهره، مکتبه الثقافیه الدینیه، ۱۹۸۵م.
پیرامون رابطه قرآن و حدیث، چهار رویکرد وجود دارد:
۱. اصالت قرآن و نفی حجّیت حدیث؛
۲. اصالت حدیث و عدم حجّیت ظواهر قرآن؛
۳. اصالت قرآن و حدیث؛
۴. اصالت قرآن و حجّیت حدیث.
علی نصیری در شماره پانزدهم مجله علوم حدیث (چاپ شده به سال ۱۳۷۹ خورشیدی)، مقاله ای با عنوان «رابطه متقابل کتاب و سنت» ارائه کرد و مهدی مهریزی در شماره بیست و نهم همان مجله (چاپ شده به سال۱۳۸۲ خورشیدی)، سرمقاله ای با عنوان «رابطه قرآن و حدیث» به رشته نگارش درآورد و پیرامون این رویکردها و تحلیل و بررسی آن، در اندازه مقاله ای سخن راند؛[۱] تا این که در سال ۱۳۸۶ علی نصیری، این موضوع را در اندازه کتابی با عنوان «رابطه متقابل کتاب و سنت» در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر کرد.
این کتاب در پنج فصل به رشته نگارش درآمده است. فصل اول و دوم با انگیزه به دست دادن مبانی و پیش انگاره های تعامل کتاب و سنت، به بررسی مباحثی در زمینه قرآن و سنت؛ همچون: حجّت و اعتبار قرآن، ویژگی های بیانی قرآن، مفهوم و گستره سنت، جایگاه سنت و حجّیت سنت اختصاص یافته است.
در فصل سوم، چهار دیدگاه در ترسیم رابطه کتاب و سنت، مورد بحث و بررسی قرار گرفته که عبارت است از: ۱- قرآن محوری، ۲- سنت محوری، ۳- قرآن محوری و سنت مداری، ۴- دوگانه محوری. از این میان، دیدگاه چهارم، مورد تأیید قرار گرفته است.
بر اساس نظریه دوگانه محوری که بر استقلال کتاب و سنت و ضرورت وجود هر کدام در دین شناخت تأکید دارد، فصل چهارم به عنوان مهم ترین فصل کتاب، به تفصیل، به بررسی سه عرصه اساسی نقش سنت در تبیین قرآن؛ یعنی تقریر، تبیین و نوگستری اختصاص یافته است و پس از آن در فصل پنجم، نقش قرآن در رابطه با سنت، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
به استناد نظریه نخست(قرآن محوری)، قرآن، نیازی به سنت ندارد و خود گره گشای تمام مشکلات است. پایه گذار این نظریه، خلیفه دوم است.
دیدگاه سنت محوری، درست در نقطه مقابل نظریه نخست است. بر پایه این نظریه از آن جا که قرآن، آسمانی است، فهم آن تنها برای آسمانیان، فرشتگان و زمینیانِ متّصل به آسمان؛ یعنی پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) میسّر است؛ از این رو قرآن برای ما زمینیان نمی تواند به عنوان منبع شریعت قلمداد شود. بنابراین آن چه محور شناخت معارف دینی محسوب می گردد، تنها سنت است. این دیدگاه به اخباریان نسبت داده شده است؛ هرچند اطلاق این نسبت، جای تأمّل دارد.
دیدگاه سوم، قرآن محوری و سنت مداری است که آن را علامه طباطبایی مطرح کرده و بر این اصل، استوار است که حجیّت روایات، از قرآن سرچشمه گرفته است؛ لذا نمی تواند حکومت تفسیری بر آن داشته باشد؛ نیز قرآن خود را «تبیان کلّ شیء» معرّفی کرده است (نحل:۸۹).
با این حال چگونه می توان پذیرفت که از تبیین خود غفلت کرده باشد؟[۲] بنابراین در عین آن که قرآن، محور است، نقش سنت، تنها ارائه راه کارهای مراجعه به قرآن است، نه نوگستری معنایی یا حکومت تفسیری.
دوگانه محوری، نظریه رایج است که از ظاهر گفتار مشهور فریقین به دست می آید. بر اساس این دیدگاه، سنت در عرض قرآن می تواند منبع اجتهاد و استنباط احکام فقهی و نیز مأخذ استخراج نظرگاه های قرآن در گزاره های کلامی، اخلاقی و فقهی باشد. در این دیدگاه، نقش سنت، نقش تکمیلی خواهد بود. به این معنا که سنت در کنار قرآن، انعکاسِ بخشی از آموزه های دین را بر عهده دارد. نصیری دیدگاه چهارم را پذیرفته است.
به استناد مدارک تاریخی موجود، دیدگاه قرآن محوری را در قالب «کفانا کتاب الله» نخستین بار، خلیفه دوم مطرح کرد. میزان خسارت ناشی از حاکمیت دیدگاه قرآن محوری را وقتی درمی یابیم که بدانیم یکی از توجیهات منع از کتابت حدیث در طول یک سده پس از رحلت پیامبر(ص)، ادّعای کفایت قرآن بوده است.
وضع و جعل هزاران حدیث، تحریف معنوی معارف قرآن، راهیابی اسرائیلیات به روایات، وارونه ساختن ارزش های اخلاقی و شخصیت های دینی و… از جمله نتایج سوء چنین اندیشه خامی است. [۳]
دلایل فرقه قرآنیون
دلیل نخست: پاسخ گویی قرآن به همه نیازها
قرآنیون متأثر از شعار خلیفه دوم که گفت: «حسبنا کتاب الله» می گویند: هر چیز که به دین مربوط است، در قرآن آمده است؛ بنابراین ما نیازی به سنت نداریم.
دلیل دوم: انحصار وحی به قرآن
قرآنیون می گویند: تنها پیروی از وحی و گفتار وحیانی لازم است و وحی نیز منحصر در قرآن است و ادعای وحی بودن سنت مردود است. آنان بر این اساس معتقدند که تقسیم وحی به قرآن و سنت از یهود، عاریه گرفته شده است که به وحی مکتوب، «شبکتب» و به وحی نقل شده با روایت، «وشبعلفه» می گویند. در گفتار جکرالوی، دو اشکال صغروی و کبروی بر سنت نبوی منعکس شده است:
۱. اساساً اصل صدور روایات از پیامبر اکرم(ص) جای مناقشه دارد(اشکال صغروی). این اشکال به صورت صریح تری در گفتار این فرقه آمده است که در ادامه دلایل خواهیم آورد.
۲. سنت نبوی، وحی نیست تا پیروی شدنی باشد(اشکال کبروی). این در حالی است که به اتفاق فریقین از آن جا که پیامبر(ص)، معصوم است، آن چه ارائه کرده، هرچند به صورت غیر مستقیم، بازگوکننده وحی و گفتار الهی است و آیه «مَا یَنطِقُ عَنِ الهَوَی اِن هُوَ اِلَّا وَحیٌ یوحَی»(نجم:۴-۳) گرچه به دلیل مطابقی، وحیانی بودن قرآن را اثبات می کند، اما مناطاً اثباتگر وحیانی بودن سنت نیز هست.
دلیل سوم: اعتبار سنت به معنای دوگانگی حکم خداوند
قرآنیون می گویند: به استناد آیه شریفه «اِنِ الحُکمُ اِلَّا الله»(أنعام:۵۷؛ یوسف:۴۰و۶۷) که در قرآن تبلور یافته است، اگر قرار باشد سنت را نیز معتبر بدانیم، مستلزم آن است که خداوند، دچار تعدّد و تکثّر گردد.
دلیل چهارم: عدم اهتمام پیامبر(ص) به کتابت حدیث
قرآنیون می گویند: اگر سنت بسان قرآن، جزء منابع دین بود، می بایست مثل قرآن، مورد اهتمام پیامبر(ص) قرار می گرفت؛ در حالی که تاریخ، عکس این امر را برای ما نقل کرده است؛ یعنی پیامبر در برابر اهتمام کامل به ثبت و کتابت قرآن، از کتابت حدیث نهی کرده است.
دلیل پنجم: انحصار ارشادهای پیامبر(ص) به عصر ایشان
قرآنیون می گویند: گفتار و رهنمون های پیامبر(ص) به دوران ایشان منحصر است و سایر دوران ها را دربرنمی گیرد. قرآنیون می پذیرند که خطاب قرآن، عام است، اما مخاطبانِ احادیث را منحصر به عصر رسالت می دانند.
دلیل ششم: مخدوش بودن سنت از نظر سند و متن
قرآنیون می گویند: اگر احادیث، جزء دین و منبع شناخت احکام الهی بود، نمی بایست در احادیث خدشه شود و نقدهایی بر سند و متن احادیث از سوی مخالفان دین ارائه گردد.
دلیل هفتم: سنت، زمینه ساز تفرقه مسلمانان
قرآنیون معتقدند به عکس قرآن که باعث وحدت و یکپارچگی مسلمانان است، سنت زمینه ساز تفرقه و پراکندگی مسلمانان است. آنان تا آن جا پیش رفته اند که می گویند: تدوین صحاح ستّه، توطئه ایرانی برای نابودی اسلام بوده و از این که حتی یک نفر از صاحبان صحاح ستّه عرب نیستند، اظهار شگفتی می کنند.
دلیل هشتم: قطعی نبودن صدور سنت موجود از پیامبر(ص)
قرآنیون برآن اند که روایات موجود در جوامع حدیثی حداقل دو قرن پس از رحلت پیامبر(ص) تدوین یافته است و پیش از آن نیز تا یک قرن، از کتابت و تدوین حدیث جلوگیری شد. با این حال چگونه می توان این روایات را به پیامبر(ص) منتسب دانست؟
نقد دلایل قرآنیون
الف) نقد ادلّه دسته نخست (عدم نیاز به سنت به دلیل پاسخ گویی قرآن به همه نیازها)
این نگرش، افزون بر مخالفت با قرآن، با روایات و دیدگاه مشهور فریقین (اگر نگوییم اجماع آنان) مخالف است.
ب) نقد دلایل دسته دوم (عدم صحّت انتساب روایات به پیامبر(ص))
قرآنیون برآن اند که پیامبر(ص) به کتابت حدیث اهتمام نداشته و حتی از آن ممانعت کرده است(دلیل چهارم) و نقدهایی که به سنت وارد شده، نشانگر مخدوش بودن سنت از نظر سند و متن است(دلیل ششم) و از آن جا که سنت، دو قرن پس از پیامبر(ص) نوشته شده، فاقد اصالت است(دلیل هشتم). همان گونه که اشاره کردیم این اشکالات بر اساس حقایق تاریخ حدیث اهل سنت پدید آمده است؛ زیرا به استناد گزارش های فراوان تاریخی، خلفای سه گانه از کتابت و تدوین احادیث به بهانه های واهی ممانعت به عمل آوردند.
این ممانعت تا سده نخست هجری ادامه یافت؛ تا آن که عمر بن عبدالعزیز، خطاب به کارگزار خود در مدینه، ابوبکر بن حزم انصاری، دستور گردآوری احادیث را صادر کرد و به این ترتیب، شماری از محدّثان به تدوین حدیث روی آوردند[۴] که از میان آن ها صحاح شش گانه اهل سنت که در سده سوم میان سال های ۲۵۰ تا ۳۰۰ هجری قمری تدوین یافت، معتبرترین منابع حدیث اهل سنت به شمار رفت.
در برابر، سنت و روایاتِ نقل شده در جوامع حدیثی شیعه، به دلیل اتصال سند، با چنین اشکالی روبه رو نیست؛ زیرا مثلاً نخستین جامع روایی معتبر شیعه را ثقهالاسلام کلینی(م۳۲۹) زمانی تدوین کرد که امام عصر(عج) در دوران غیبت صغرا با شیعیان در ارتباط بوده، میان کلینی و ایشان یا امام حسن عسگری(ع) تنها یک واسطه بوده است؛[۵] چراکه شیعه، روایات را تنها منحصر به پیامبر(ص) نمی داند، بلکه معتقد است روایات ائمه(ع) در اعتبار، هم پای روایات پیامبر(ص) است.
این امر، گذشته از این نکته است که عالمان شیعه معتقدند به رغم جلوگیری خلفا از کتابت و تدوین احادیث، ائمه(ع) و یارانشان به کتابت و تدوین حدیث، اهتمام کامل داشته اند. صرف نظر از این اشکال، این مدّعا که پیامبر اکرم(ص) نسبت به کتابت حدیث، اهتمام نداشته و حتی از آن نهی کرده، مردود است.
فراهم آمدن کتاب جامعه که با املای پیامبر(ص) و به قلم علی(ع) نوشته شد و «الصحیفه الصادقیه» که به دست عبدالرحمن بن عمرو بن عاص فراهم آمد و سایر مکتوبات حدیثیِ دوران پیامبر(ص)، همگی حکایت از اهتمام پیامبر(ص) به کتابت حدیث دارد.
روایتِ نقل شده از پیامبر اکرم(ص) مبنی بر محو نوشته های حدیثی به دست شماری از صاحب نظران اهل سنت و عموم اندیشه وران شیعه، از نظر سند و متن نقد شده است. درخواست پیامبر(ص) در واپسین لحظات حیات برای کاغذ و قلم و نوشتن وصیت نامه هدایت و نیز عدم استناد خلیفه اول و دوم برای جلوگیری از کتابت حدیث به روایت یا روایاتی از پیامبر(ص)، در این زمینه بهترین شاهد است که این دست از روایات را طرفداران خلفا برای توجیه کار آنان جعل کرده اند.
این که بر اساس دلیل چهارم، گفته شده: چون به سنت نقدهایی وارد شده، پس فاقد اصالت است، گفتار موهومی است؛ زیرا اگر صِرف نقد و اشکال، دلیل بی اعتباری باشد، پس به خاطر شبهات بی حدّ و مرز معاندان و مخالفان نسبت به قرآن، این کتاب آسمانی را بایستی بی اعتبار دانست.
ج) نقد دلایل دسته سوم قرآنیون (عدم اعتبار سنت با فرض صحت انتساب)
دلیل دوم قرآنیون، این است که اساساً سنت، وحی نیست و پیروی از آن ضرورت ندارد و دلیل پنجم آنان، این است که آموزه های پیامبر(ص) به عصر ایشان منحصر است. در برابر این تفکّر، عموم صاحب نظرانی که درباره سنت پیامبر(ص) تحقیقی ارائه کرده اند، با استناد به آیاتی از قرآن؛ نظیر «مَن یُطِعِ الرّسُولَ فَقَد أطَاعَ الله»(نساء:۸۰) «وَ مَا آتیکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُم عَنهُ فَانتَهُوا»(حشر:۷)، سنت را معتبر و منشأ اعتبار آن را وحیانی بودن آن دانستند؛[۶] زیرا معصوم بودن پیامبر(ص) به این معناست که هرچه می گوید و انجام می دهد، مطابق اراده و خواست الهی است؛ هرچند الفاظ روایات ایشان از خداوند نباشد.
سنت در صورت اثبات صحّت صدور، مرتبه ای از وحی به شمار می آید و به همین جهت معتقدیم که راه اثبات اعتبار سنت، منحصر به قرآن نیست و از راهی دیگر؛ نظیر برهان عقلی مبنی بر عصمت و وحیانی بودن سخنان معصومان(ع) نیز اثبات شدنی است.
ادّعای انحصار آموزه های پیامبر(ص) به عصر ایشان نیز ادعایی پوچ و بی اساس است؛ زیرا اگر قرار باشد چنین ادعایی درباره سنت پیامبر(ص) طرح شود، می بایست درباره قرآن نیز چنین امری را ادّعا نمود؛ چه این که قرآن و سنت از نظر نوع خطاب ها و گفتمان ها با نسل عصر نزول آیات و صدور روایات و نسل های بعد، یکسان است.
آیا گفتاری؛ نظیر «إنی تارک فیکم الثقلین ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا کتاب الله و عترتی أهل بیتی و إنهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض»[۷] را که در آن، تمسّک مسلمانان بر کتاب و اهل بیت(ع) تا روز قیامت تأکید شده است، می توان ناظر به عصر پیامبر(ص) دانست؟ آیا قرآنیون به روایاتی؛ نظیر «حلال محمد حلال إلی یوم القیامه و حرامه حرام إلی یوم القیامه» برنخورده اند؟
دلیل سوم قرآنیون از آن جهت مخدوش است که آنان سنت را در تعارض با قرآن دیده اند؛ در حالی که سنت ضرورتاً همگام و هم آوا با قرآن است. سنت هیچ گاه حکمی را که در تعارض با قرآن باشد، نیاورده است و اگر چنین باشد، باید کنار گذاشته شود؛ چنان که پیام روایاتِ عرضه به قرآن همین است که روایات مخالف قرآن از معصومین(ص) صادر نشده و باید کنار گذاشته شوند.
این نیز که در دلیل هفتم گفته اند که سنت باعث تفرقه است، ادّعای روشنی نیست. باری اگر مقصود، روایاتِ نقل شده در جوامع حدیثی است، می توان فی الجمله این ادّعا را پذیرفت؛ به این معنا که بخش اندکی از اختلافات (نه همه یا بیشتر آن ها) از روایات ضعیف یا مجهولی ناشی شده که در این جوامع آمده است، اما اگر مقصود، سنت واقعی است که قطعاً منسوب به معصوم(ع) است، ادعایی کاملاً بی اساس است؛ زیرا چنان که تأکید کرده ایم، قرآن میان خود و چنین سنتی فرق نگذاشته است و معنا ندارد که سنتِ بازگوکننده اراده الهی، زمینه ساز تفرقه مسلمانان باشد.
پرهیز از مراجعه مستقیم به قرآن و روی آوردن به سنت، نخستین بار از برخی صحابه و تابعین گزارش شده است. آن ها به جهت احتمال درغلتیدن در ورطه تفسیر به رأی، از تفسیر قرآن سر باز می زدند؛ به گونه ای که برخی از ایشان به توقیفی بودن تفسیر قرآن رأی دادند و آن را تنها در انحصار پیامبر(ص) دانستند.
در میان شیعه، ریشه های چنین نگرش هایی از دیرینه بسیاری برخوردار است، اما با ظهور محمدامین استرآبادی و شکل گیری نهضت اخباری، به اوج خود رسید. اخباری گری که می توان آن را به مثابه نهضت اشعری در مقابل نهضت اعتزالی دانست، در مقابل اصولیان، بلکه تمام عقل مشربان شیعه، قد برافراشت. نفی عقل و اجتهاد و نیز انکار حصول یا حجّیت قطع و… از جمله عقاید این فرقه است. [۸]
اخباریان به استناد روایاتی که اهل بیت(ع) را به عنوان راسخان در علم و حاملان علوم قرآن معرّفی کرده اند و با تکیه به روایاتی چون: «إنما یعرف القرآن من خوطب به» مدّعی شدند که قرآن نمی تواند برای ما آبشخور فهم دینی باشد؛ از این رو با حذف عقل و قرآن ـ با بیان گفته شده ـ و نیز ارجاع اجماع به سنت، تنها منبع استخراج احکام نزد اخباریان، سنت خواهد بود.
ادلّه دیدگاه سنت محوری
مهم ترین ادلّه ای که بر نظریه افراطی سنت محوری اقامه شده، دو دسته از روایات است که در دسته نخست، از ائمه(ع) به عنوان آگاهان راستین به معارف و علوم قرآن یاد شده است. آبشخور بنیادی این دیدگاه، آن است که آیات قرآن سراسر لُغَز و معمّا تلقّی شده است که تنها برای محرمان، راز نقاب از چهره آن ها برداشته می شود. بنابراین دیگران را جز مراجعه و پرسش از اهل بیت(ع) روا نباشد. در روایت دسته دوم که بر نهی از تفسیر به رأی تأکید دارد، مردم از مراجعه مستقیم به قرآن برحذر داشته شده اند.
نقد دیدگاه سنت محوری
لُغَز و معمّا بودن تمام آیات قرآن، خلاف بداهت است؛ زیرا به عنوان مثال، معنای آیات شریف «وَ لَکُم فِی القِصَاص حَیَوهٌ یَا أولِی الألبابِ»(بقره:۱۷۹) و «وَ لا تَقتُلُوا النَّفسَ الّتی حَرَّمَ الله إلَّا بِالحَق»(أنعام:۱۵۱) و صدها آیه دیگر را درمی یابیم؛ به گونه ای که بسیاری در فهم برخی از آیات قرآن، تنها شرط را دانستن زبان عربی دانسته اند که مفهوم آن، سهیم بودن افراد آشنا به زبان عربی با اندیشمندان در فهم بخش اعظمی از آیات است.
از طرفی پذیرش چنین ادعایی با معجزه بودن قرآن ناسازگار است؛ زیرا مفهوم معجزه آن است که مردم، به جهت فرازمینی بودن آن، به صدق و درستیِ مدّعی منصب آسمانی ایمان آوردند. اگر معجزه ای معمّا باشد، چگونه چنین نتیجه ای به دست می آید؟
اشکال دیگر آن، ناسازگاری با صفات روشنگر قرآن است که واژه هایی همچون: بیان، تبیان، بیّنات، تبصره، نور و ذکر در آن آمده است. برخورداری قرآن از معارف غامض و پیچیده به این معنا نیست که همه آیات این گونه است که در نتیجه همگان از دستیابی به آن محروم باشند. قرآن بسان اقیانوسی است لبریز از گوهرهای گرانسنگ که هر کس به قدر توان خود می تواند به غور در آن و به گردآوری درّهای آن بپردازد.
دیدگاه قرآن محوری و سنت مداری
در برابر دو دیدگاه پیشین؛ یعنی دیدگاه قرآن محوری و سنت محوری، دیدگاه دیگری وجود دارد که نه قرآن را مستقلاً محور می داند و نه سنت را و از سوی دیگر به محور و منبع بودن هر یک از آن ها به گونه مستقل نیز باورمند نی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 