پاورپوینت کامل یادداشت، تطوّر اصول فقه شیعه در هندسه زمان ترویج و القای تفکّر اصولی از سوی معصومین(ع)، آری یا خیر؟ ۴۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یادداشت، تطوّر اصول فقه شیعه در هندسه زمان ترویج و القای تفکّر اصولی از سوی معصومین(ع)، آری یا خیر؟ ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یادداشت، تطوّر اصول فقه شیعه در هندسه زمان ترویج و القای تفکّر اصولی از سوی معصومین(ع)، آری یا خیر؟ ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یادداشت، تطوّر اصول فقه شیعه در هندسه زمان ترویج و القای تفکّر اصولی از سوی معصومین(ع)، آری یا خیر؟ ۴۱ اسلاید در PowerPoint :
>
مقدمه
علوم مختلف پس از شکل گیری و جوانه زدن روزبه روز در مسیر تکامل قرار می گیرند و در هر برهه و زمانی، تحوّلاتی را می پذیرند. بررسی این تحوّلات در علوم مختلف، حائز اهمیّت است؛ زیرا این بررسی ها سبب می گردند عوامل پیشرفت و یا رکود علمی، دانسته شوند. دانش اصول فقه نیز از این قاعده، مستثنی نبوده و در قرون مختلف به وسیله دانشمندان بر وسعت و انشعابات و فروع آن افزوده شده است.
مسائل علم اصول در گذشته، مستقل نبود و در خلال مسائل فقهی مطرح می شد و به تدریج استقلال یافت. مسائل اصول، چون دیگر مسائل و پدیده های علمی، یک باره پدید نیامده و پیوسته به یک حال باقی نمانده است. ولی این که چه وقت پیدا شده و چه تحوّلاتی در آن رخ داده است، مسئله ای است قابل بحث و درخور تحقیق.
اصول فقه در نیمه اول قرن اول هجری و حداکثر در نیمه دوم آن جوانه زده است. در عصر نص؛ یعنی زمان حیات رسول اکرم(ص)، از آن جا که در مسائل فقهی و استنباط احکام، مراجعه به ایشان و استفتاء از ایشان ممکن بود، نیاز به رای و قیاس و اجتهاد شخصی چندان احساس نمی شد؛ ولی از سوی دیگر، همگان در همه جا و همه وقت به حضرت رسول(ص) دسترسی نداشتند.
احادیثی نیز وجود دارد حاکی از این که حضرت(ص) به عاملان و والیان خود، در مواردی که حکمی در کتاب و سنت بیان نشده، اجازه می داد تا رأی شخصی خویش را اِعمال کنند. در شیعه، عصر نص و دسترسی به معصوم(ع) تا زمان غیبت کبری (۳۲۹ق) ادامه داشت؛ مع الوصف همان گونه که نطفه های علم اصول فقهِ اهل سنت در حیات حضرت رسول(ص) منعقد گردیده، علم اصولِ فقه شیعه نیز در عصر ائمه اطهار(ع) به خصوص امامین صادقین(ع) نشو یافته است؛ چنان که از امام صادق(ع) و امام رضا(ع)، روایتی به این مضمون نقل شده که «القای اصول از ماست و تفریع آن از شماست» (حرّ عاملی، ۱۴۰۹، ج۲۷: ۶۲).
همچنین امام صادق(ع) به ابان بن تغلب فرموده است: «در مسجد بنشین و فتوا بده؛ چه دوست دارم در میان شیعیان من کسانی چون تو باشند و به این کار بپردازند» (محدّث نوری، ۱۴۰۸، ج۱: ۵۷).
بررسی تاریخی
برای دانش اصول فقه در طول تاریخ، ادواری متصوّر است که هر یک، از مزایایی خاص برخوردار بوده و در تاریخ تحوّل علم، تأثیر بسزائی داشته است، این ادوار، بعضی به اهل سنت اختصاص دارد و برخی به شیعیان؛ برخی هم بین هر دو مذهب، مشترک است.
تاریخ اصول فقه شیعه در مجموع، به شش دوره تقسیم می گردد که در ذیل به بررسی مختصر آن ها می پردازیم:
۱- دوره اول (عصر ائمه (ع))
برخی از شیعیان؛ همچون سید حسن صدر در کتاب «تأسیس الشیعه»، مؤسّس علم اصول را امامین همامین، حضرت باقر(ع) و حضرت صادق(ع) می دانند. او می گوید: «أول من أسّس علم الأصول و فتح بابه و فتق مسائله، الإمام أبوجعفر الباقر علیه السلام، ثمّ بعده ابنه الإمام أبوعبدالله الصادق علیه السلام أملیا علی أصحابهما قواعده» (صدر، ۱۳۷۰: ۳۱۰).
روایات فقهی- اصولی ائمه اطهار(ع)، به خصوص امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) در کتب اربعه، مندرج است. چند تن از علمای قرونِ متأخّر، اختصاصاً این دسته از روایات را جمع و تدوین کرده اند؛ از جمله شیخ حرّ عاملی (۱۱۰۴ق) در کتاب «الفصوص المهمّه فی أصول الأئمه»، سید عبدالله شبّر (۱۲۴۲ق) در اثر خود تحت عنوان «اصول اصلیه» (شامل ۱۹۰۳ حدیث) و هاشم بن زین العابدین خوانساری اصفهانی (۱۳۱۸ق) در کتاب «اصول آل رسول» (شامل ۴۰۰۰ حدیث).
نخستین کسی که از میان علمای شیعه رأساً به تألیف در اصول فقه پرداخت، هشام بن حکم (۱۹۹ق) است که کتابی را با نام «ألفاظ و مباحثها» به نگارش درآورد؛ و نیز یونس بن عبدالرحمن که «إختلاف الحدیث و مسائله» را که در به بحث تعارض حدیثین و تعادل و تراجیح می پردازد، از امام موسی بن جعفر(ع) روایت کرده است؛ همچنین حسن بن موسی نوبختی، کتاب «خبر الواحد و العمل به» را گرد آورد. این دوره، با آغاز عصر غیبت کبری ختم می شود.
البته اهل سنت در این بحث، دیدگاه دیگری را مطرح می کنند؛ از جمله این که محمد ابوزهره، واضع علم اصول را شافعی دانسته و در کتاب «محاضرات فی أصول الفقه الجعفری» به آن تصریح کرده است.
او در کتاب «الشافعی» پس از ذکر این معنا اضافه می کند که فخر رازی گفته است: «إعلم أن نسبه الشافعی إلی علم الأصول کنسبه الأرسطو إلی علم المنطق و کنسبه الخلیل بن احمد إلی علم العروض» (گرجی، ۱۳۸۵: ۲۵). ابن خلدون نیز در مقدمه تاریخ خود می گوید: «کان أول من کتب فیه (یعنی: فی علم الأصول) الشافعی و لی فیه رسال مشهوره تکلّم فیها فی الأوامر و النواهی» (ابن خلدون، بی تا: ۴۵۵).
سید حسن صدر در پاسخ به این ادّعای اهل سنت، برخی از امالی صادقین(ع) را که بعداً به صورت تصنیفاتی درآمده است، برشمرده و سپس می نویسد: «بنابراین، سخن جلال الدین سیوطی در کتاب «الأوائل» که گوید: «أول من صنّف فی أصول الفقه، الشافعی»؛ اگر مقصود او تأسیس باشد، بجا نیست و اگر هم مقصود، تصنیف متعارف باشد، باز هم درست نیست؛ چه این که اولین مصنّف در علم اصول، هشام بن حکم، شیخ متکلّمان امامیه است که کتاب «الألفاظ و مباحثها» را تصنیف کرده و پس از او یونس بن عبدالرحمن، کتاب «إختلاف الحدیث» را که همان مبحث تعادل و تراجیح است، از امام موسی بن جعفر(ع) روایت کرده و شافعی از هر دو متأخّر است» (صدر، ۱۳۷۰: ۳۱۱).
۲- دوره دوم (قرون دوم و سوم)
در این دوره که از عصر غیبت کبری تا پایان عصر شیخ طوسی را دربرمی گیرد، علم اصول فقه از فقه و نیز از کلام جدا می شود و به صورت یک علم مدوّن مستقل درمی آید. نخستین فقیه شیعه که در این دوره، اثری در باب اصول فقه تدوین کرده است، حسن بن علی بن ابی عقیل نعمانی، معاصر شیخ کلینی و علی بن بابویه است.
۳- دوره سوم (قرون ششم تا یازدهم)
این دوره از عصر ابن ادریس، نیمه قرن ششم تا ظهور اخباری گری، اوایل قرن یازدهم امتداد دارد. این دوره، مسبوق به رکودی است که پس از وفات شیخ طوسی تا عصر ابن ادریس حلی، بر اجتهاد و اصول فقه شیعه، سایه افکنده بود.
شخصیت و نفوذ علمی شیخ الطایفه تا به حدّی بود که شاگردان او و فقهای بعد، یک سره تحت سیطره آن قرار داشتند؛ به نحوی که ابن ادریس، دانشمندان این عصر را «مقلده» می نامد. این رکود با مجاهدات علمیِ مبتکرانه و جسورانه محمد بن ادریس عجلی حلی (۵۹۸ق)، صاحب «السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی» شکسته شد و علم اصول، نضج و نهضتی یافت.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 