پاورپوینت کامل گام اوّل دشمن شناسی(همسو با اسراییل) ۶۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گام اوّل دشمن شناسی(همسو با اسراییل) ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گام اوّل دشمن شناسی(همسو با اسراییل) ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گام اوّل دشمن شناسی(همسو با اسراییل) ۶۰ اسلاید در PowerPoint :

>

مقام معظم رهبری: امروز آن دستی که آمریکا علیه وحدت تجهیز کرده عبارت از همین دست پلید وهابیت است؛ این را صریح به مردم بیان کنید، پرده پوشی نکنید.

باز شناسی اندیشه ای وهابیت در فاجعه پاراچنار

شناخت دشمن اوّلین گام در راه مبارزه با اوست در شماره های پیشین این نشریه مقاله ای با عنوان، ماری در آستین جادوگر به چاپ رسید که با بیان مطالب تاریخی درباره ی محمّد بن عبدالوهاب مؤسّس فرقه وهابیت همراه بود در این مقاله برآنیم تا ریشه عقاید وهابیت را شناسانده، تا فِرَق مختلفی که براساس این عقاید در عصر حاضر مشغول فعّالیّت هستند، به خوانندگان شمیم بشناسانیم.

پله ی اوّل

طرّاح و متفکّر اصلی عقاید وهّابیت احمدبن تیمیّه، در سال ۶۱۱هـ.ق یعنی ۵ سال پس از سقوط خلافت عباسی در حرّان عراق به دنیا آمد و حرکت منافقانه خود را در سخت ترین شرایط زمانی مسلمانان آغاز کرد. این دوران مصادف بود با اوج گیری جنگ های صلیبی بین اسلام و مسیحیت و موج فزاینده ی کشتگان، آوارگان و مجروحانی که از این نبردها بر جای مانده بودند و نیز هم زمان، جهان اسلام با یورش مغولان از شرق و آمادگی غازان خان ایلخانی برای فتح مناطق حسّاس و آسیب دیده ی شام و مصر مواجه شد.

در چنین احوالی ابن تیمیّه با بسط و گسترش افکار خود جهان اسلام را به چالشی خطرناک وارد ساخت.

سلفی گری

آن چه وهّابیت از آن گریزان است، شهرت و هّابی است. آن ها می کوشند تا خود را به عنوان «سلفی» معرّفی نمایند.

«سلف» در لغت به معنای «پیشین» است. آنان می گویند، بهترین عصر، عصر سلف صالح است. عصری که به زمان پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، و زمان نزول وحی نزدیک تر است.

پس مسلمین صدر اسلام سنّت پیامبر و قرآن کریم را بهتر درک می کرده اند، لذا فهم آنان برای ما حجّت است. (رضوانی، ۱۳۸۵: ۵۰۷)

از لحاظ تاریخی سلفیان کسانی هستند که در قرن پنجم هـ.ق می زیسته اند؛ امّا از جهت اعتقادی، مراد صحابه، تابعین و تابعینِ تابعین هستند. سلفیون کسانی هستند که می گویند: ما ایمان داریم به آن چه مسلمانان پیشین از صحابه ی رسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ائمّه ی دین به آن ایمان آورده اند. (همان، ۲۷-۲۵)

از جمله مهم ترین سردمداران و احیا کنندگان سلفی گری «احمد بن حنبل» است؛ او که خود از شاگردان «محمّد بن حنفیه» مؤسّس فرقه ی حنفیه از فرق چهارگانه ی اهل سنّت است، وی در دورانی زندگی می کرد که به واسطه ی فضای باز عقیدتی در دوران اوّل حکومت عباسی عقاید حقّه ی اسلامی در معرفی تهاجم افکار و عقاید فلسفی یونان، هند و ایرانی قرار گرفته بود.

لذا او به اجتهاد خود و برای مصون نگه داشتن احادیث و روایات از هجوم ها و به تبع ضایع شدن آن ها، سبک و شیوه ی نوینی را پایه گذاری کرد. احمد بن حنبل احادیث را مطلق می پذیرفت و راه هر تردید، تأویل و تفسیری را در آن ها می بست. وی هیچ ارزشی برای عقل قایل نبود و می گفت: «ما به تمام احادیث ایمان داریم و همه ی آن ها را می پذیریم و هیچ گونه تأویلی برای آن ها نمی کنیم.» (محمّد بن عبدالوهاب، ص۱۵۵)

این در حالی است که حتّی خود پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز قابل به این امر نبودند و می فرمودند که احادیث ما را به قرآن عرضه کنید؛ هر چه با قرآن همراهی کرد بپذیرید و گرنه آن را به سینه دیوار بکوبید.

از دید اهل سنّت هر کس که پیامبر را درک کرده و حدیثی از ایشان روایت کند، گرچه یک روایت از صحابه بوده، مقدّس است و حرف و عمل او قابل پیروی است. از این روست که احمد بن حنبل نیز چشم و گوش بسته با معطل گذاردن «عقل» تمام و کمال سخن صحابه و تابعین را چه عالم و چه جاهل، چه متّقی و چه ناپرهیزگار، می پذیرفت و حرفی بیش از آن چه آنان گفته اند نمی گفت و حدیثی را تفسیر و تأویل نمی کرد و نمی شکافت. (شیخ محمّد بن عبدالوهاب، ص۱۵۵)

البتّه لازم به ذکر است که روّات و محدّثین شیعه را نیز قبول نداشتند، چرا که در حرکت فقهی و اعتقادی شیعه «عقل» یکی از ارکان مهم به شمار می رود و آن چه با عقل، قرآن و سخن اهل بیت (علیهم السّلام) هم خوانی نداشته باشد را به طور کل واگذاشته رد کرده، کنار می گذارند. امّا احمد بن حنبل قایل به عدم جواز عقل و ناقص بودن ادراکات عقلی بود و در دین، ورود عقل را جایز نمی شمرد، بلکه آن را تکفیر نیز می کرد.

پایه دوم

احمد بن تیمیّه با بهر جویی از شرایط زمانی و مکانی که در ابتدا بیان شد و با پر و بال و بسط دادن به افکار احمد بن حنبل، دست به گسترش افکار خود که بر چهارپایه بنیان نهاده بود، زد.

اصول عقاید ابن تیمیّه

الف: جسم بودن خداوند: اسلام از آغاز پایه های فکری ـ اعتقادی بت پرستان، اهل کتاب را که برای حضرت پروردگار جسم قایل بودند، بر هم ریخت و پایه های درست و قدرتمند توحید را که بر عدم جسمانیت خداوند استوار است، پی ریزی کرد.

او با تکیه بر نظرات احمد بن حنبل در معطل نگه داشتن عقل در معرفت دینی و با استفاده از شرایط زمانی ـ مکانی و وضع آشفته ی موجود، اندیشه ی جسمانیت حضرت پروردگار را پی ریزی و منتشر کرد.

وی تمام کنایه های قرآنی و حدیثی، مانند: «عین»، «ید» و «وجه» را برای خداوند سبحان در معنای مصطلح مادّی گرفت و خداوند را صاحب دست و چشم و صورت خواند و در جواب چگونگی آن گفت: « این ها برای خدا به شکل مادی وجود دارد، آن چه هست این است که چگونگی آن برای ما روشن نیست».

ابن تیمیّه پا را از این نیز فراتر گذاشت و حتّی در آن جا که احمد بن حنبل درباره ی روایات تجسّم خداوند فرمان به سکوت می داد، وی آن ها را در اثبات جسمانیت حضرت احدیت جلّ و علا گسترش داد. چنان که در تعبیر عرش الهی، آن را به تختی بلند تعبیر کرد که خداوند هر شب بر بالای آن می نشیند و از آسمان هفتم تا آسمان زمین فرود می آید و به اجابت بندگانش می پردازد.

ابن تیمیّه به تمام سعی می کرد تا افکار حنابله را پیروی کند و آن را برای خود حجّت می دانست مستبصر معاصر، استاد شیخ معتصم سیّد احمد درباره ی حنابله می گوید: «کسی که در کتاب های حنابله نظر کند به یک سری عقایید که با یکدیگر در تناقضند یا مخالف با عقل و فطرت انسان است پی می برد!» (ن.ک: الحقیقه الضائقه، ص۳۶۲)

با این که قرآن مردم را به تفکّر و تدبّر دعوت می کند، حنابله و پیروان ابن تیمیّه (وهابیون امروزی)، خود را ملزم به پیروی بدون دلیل از احادیث می دانند و این در حالی است که به واسطه ی منع جمع آوری احادیث توسّط عمر تا دوران عثمان بسیاری از احادیث نبوی از دست رفت و در طول دوران حکومت آل امیّه بازار جعل احادیث به شدّت گرم بود. و در نتیجه اسرائیلیات توسّط یهودیان در سطح بسیار گسترده ای وارد روایات اسلامی شد. (ن.ک: ملل و نحل شهرستانی، ج۱، ص۱۰۶؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۴، ص۷۳، تاریخ بغداد، ج۲، ص۹۸؛ الغدیر علام امینی، ج۵و۶)

از سوی دیگر خود اصحاب رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و در رأس ایشان ابن ابی قحافه و ابن خطاب در جمع مردم مدینه، به طور علنی اظهار به عدم فهم و درک آیات و احادیث نبوی می کردند. (ن.ک: سنن دارمی، ج۲، ص۳۶۵؛ تفسیر قرطبی، ذیل آیه کلاله) لذا ابن حزم اندلسی که از اندیشمندان و متفکّران عالی رتبه ی اهل سنّت است، می گوید:«محال است که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) امر به متابعت از هر چه که صحابه می گویند، نموده باشند زیرا مسایلی وجود دارد که گروهی از صحابه آن را حلال و گروهی دیگر حرام می دانند». (ن.ک: الاحکام فی اصول الاحکام، ج۶، ص۸۳)

با این تفاصیل لازم است از دو جهت روایات را مورد بررسی قرار دهیم: (اموری که حنابله و ابن تمیمه آن را ممنوع کردند.)

اوّل: بررسی حدیث و تعیین صحّت و سقم راوی، اموری که حنابله و ابن تمیمه آن را ممنوع کردند، هم سو بودن آن با آیات قرآن و سنّت متواتر نبوی و عرضه ی آن بر عقل.

دوّم: تبیین روایات و تأویل آن ها از ظاهر و پی بردن به معنای واقعی آن، چیزی که در زندگی روزمرّه نیز جایگاه خاصی دارد. مثل به کار بردن مثلهایی چون: سنگ کسی را به سینه زدن که یک معنای لغوی و یک معنای حقیقی و کنایی دارد که در فهم آیات و روایات از ضروریات است.

ب: کاستن از مقام انبیا و اولیای الهی: در مکتب ابن تیمیّه: این افراد انسان هایی هستند که کمالات و مقاماتشان با مرگ آن ها تمام می شود. لذا توسّل به آنان را بدعت و کاری باطل دانست.

ج: تکفیر مسلمانان: او مسلمانان را به خاطر توسّل به اولیای الهی تکفیر کرد و از این طریق نوعی دو دستگی در میان آنان پدید آورد.

د: بی احترامی به خاندان رسالت: در سراسر نوشته های ابن تیمیّه، دشمنی با خاندان رسالت به چشم می خورد، او پیوسته می کوشد تا فضایل امام علی (علیه السّلام) را منکر شود و گاهی او را به خطا در اندیشه و رفتار متّهم می سازد!

ابن تیمیّه که متفکّر و طرّاح فرقه ی ضالّه وهابیّت می باشد، همواره از دشمنان اهل بیت (علیهم السّلام) دفاع می کرد و مرتبه ی ایشان را بی جهت بالا می برد. او با تمام توان از بنی امیّه دفاع می کرد و کتابی را با نام فضایل معاویه و یزید تألیف نمود و این در حالی است که ذهبی از قول احمد بن حنبل می گوید: « هیچ روایتی درباره ی فضایل معاویه درست نیست و زمانی که اهل دمشق از نسانی (صاحب سنن نسایی) در خواست حدیثی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.