پاورپوینت کامل شرط اول قدم آنست که مجنون باشی ۴۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شرط اول قدم آنست که مجنون باشی ۴۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شرط اول قدم آنست که مجنون باشی ۴۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شرط اول قدم آنست که مجنون باشی ۴۳ اسلاید در PowerPoint :

>

هرگاه می خواستند ما اهمیت مطلبی را تأکید کنند همیشه با این کلام هشدار می دادند: «عزیزانم شما شاگردان و سربازان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستید، حضرت به شما توجه دارد».

در محضر استاد

در جهان همیشه معدود انسان هایی همت و شیفته کمال هستند که تمام سرمایه وجودی خویش را صرف بدست آوردن ارزش های حقیقی و شناخت معبود و پیمودن راه بندگی می کنند. از جمله این افراد دانشمند فرزانه استاد سید فاطمه خاموشی «طاهایی» که عمری در طریق معرفت گام برداشت تا این که از دانسته هایش چراغی افروخت که روشنی بخش راه همه راهروان راه علم و طریقت و شیفتگان راه توحید و ولایت باشد.

به هوس راست نیاید به تمنی نشود کاندرین راه بسی خون جگر باید خورد

الف: تفسیر ولایت از زبان یکی از طلبه ها

تلاش ها کردم، راه ها پیمودم، چه بسیار درها کوبیدم، اما هرچه بیشتر رفتم بر حیرتم افزوده تر گشت. دیگر نمی دانستم چه باید کرد. دانستم، که نمی دانم، گمشده ی خویش نمی شناسم. می روم و بسیار می جویم اما حتی نمی دانم به دنبال چه هستم. درون پر تلاطم مرا به حرکت وامی دارد و چیزی می طلبد اما چه؟ خود نیز به در ستی نمی دانم!

تا این که نغمه ای به گوش جانم رسید. «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ…» ( نور /۳۵) آن نغمه از نور می گفت، از راه، از روشنایی، نور آنست که روشن است و روشنی بخش دیگران با نغمه همراه شدم. انّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً. عظمت را می سرود.

از کشتی نجات می خواند. مثل اهل بیتی کمثل سفینه نوح من رکبها نجی و من تخلف عنها هلک نغمه اوج گرفت، پرشورتر می خواند، از عشق می سرود، از مهربانی و رحمت. انّا غیر مهملین لمراعاتکم و لاناسین لذکرکم. ما در رعایت حال شما کوتاهی نکردیم. پر طنین تر نواخت و «وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَهُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ…» (سبأ، ۲۳) همیشه با شماییم، همیشه در کنارتان هستیم، در دنیا، در لحظات جان کندن، در وحشت قبر، در قیامت تنهایتان نمی گذاریم. ما محبینمان را فراموش نمی کنیم.

دل را بی قرار کرد. اشک جاری شد. عقل متحیر گشت. آوای نغمه آرام تر شد. از صفات محبوب خواند، صبر، خلوص، ذکر، طاعت و جمله کمالاتش. نغمه از مظهر می سرود. از آینه ی تمام نمای احدیت. از امکان کسب صفات الوهیت در سایه عبودیت، از وسایط فیض، از نقطه اوج انسانیت، از بهانه های آفرینش، راهنمای بندگان. محبوبان اله، مفاخر الله. تمام آهنگ نغمه نور بود. از سنخ نور بود. او سرود و من از آوای دلنشین سرمست شدم.

ب- حقوق خانواده

حقوق خانواده یکی از مباحثی بود که احساس عزت نفس را در من زنده کرد. استاد از حق و تکلیف می گفت، از حقوق متقابل زن و شوهر، حقوق والدین و فرزندان. حق، این حق ها که استاد می گفت از کجا آمده اند، من که نبودم، قبل از آمدنم به این دنیا این حقوق برایم مشخص شده بود.

نه من و دیگری هیچ کدام این حق ها را به خود ندادیم. پس این حق ها را که به ما داده. برای چه داده، چه بسیار داده. وقتی استاد حقوقی را که من بر گردن دیگران دارم را بر می شمرد هم به وجد می آمدم و هم شرمسار می شدم. من که بودم که این همه مرا مورد لطف قرار داده و عزیزم داشته؟

پیش از این که در کلاس درس استاد نشینم وقتی از حق و حقوق سخن می رفت وقتی از تکلیف چیزی گفته می شد ناراحت می شدم گاهی هم به خشم می آمدم چرا که همیشه از حق هایی که دیگران دارند شنیده بودم که من باید رعایت کنم و تکالیفی سنگین که موظف به انجام آنم. خشک و سخت. ولی سخن او رنگ و بویی دیگر داشت.

زیبا می سرود، متوازن و هماهنگ، کلامش دلنشین بود. زیبا به تصویر می کشید، مهر و عقل را با هم در می آمیخت، معجونش شیرین بود، نفس را بر نمی آشفت بلکه جان را صفا می داد. با مهر آغاز کرد. حقوق را مهربان ترین مهربانان عطا کرده و با آن حقوق انسانیت انسان را گرامی داشته، تکلیف کرده تا انسان بمانم. تا زنده بمانم و جاوید و با عقل استحکام بخشید زمانی که گفت در مقابل هر حقی تکلیفی است مساوی با آن.

وقتی حقوقی متقابل زن و مرد را و تکلیفشان را بیان کرد، حقوقی مشترک و حقوقی که خاص هر کدام است و پاداش در نظر گرفته شده برای این تکالیف را و از دلیل و فلسفه ی تکالیف گفت وقتی حقوق والدین و فرزندان را طرفینی مطرح می کرد و حقوق فرد و جامعه را با هم به تصویر کشیدند نه یک طرفه. زیبایی عدالت را دیدم. فلسفه ی حقوق و تکالیف را پذیرفتم و حکمتش را ستودم. و مهرش را، مهربانی اش را، زیبائی اش را، در وضع این حقوق و تکالیف دیدم. تکالیف دیگر برایم سنگین و ناراحت کننده نبود.

حالا دیگر تکالیفم را دوست داشتم. و این هنر استاد بود. این حاصل تلاش استاد بود. برداشتن فاصله ها، بارورکردن عاطفه ها، نمایاندن زیبایی ها، و ایجاد روح آزادگی و عزت نفس. یادش گرامی باد.

ج- آثار شناخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

شمرده و آرام سخن می گفت تا همه گوش باشند تا جان خود نیز همه گوش شود و بشنود. متفکر و متمرکز و عمیق سخن می راند. از همان ابتدای بحث از اولین گام ورود به بحث از توسل ابتدای کلامش که همیشه به امام زمان بود. «السلام علی المهدی الذی یملاءالارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً». هیچگاه جاری شدن قطرات اشک استاد را هنگامی که سرود منم شاگرد مهدی را می خواندیم از یاد نمی برم. زمانی که بعد از هر برنامه چه در اعیاد و چه در عزاها به حضرت توسل می جست و برایمان دعا می کرد از او می خواست خودش مزد کسانی که تلاش کردند برای برنامه ها بدهد و همه آمین می گفتند.

نوشتن چکیده ای از دروس استاد به من محول شد. تعدادی از سخنرانی های استاد را که نوشته شده بودم خواندم، منقلب شدم، وقتی سخنرانی ها را کنار هم مشاهده کردم چیزهایی فهمیدم که قبل از آن متوجه نشده بودم. تازه متوجه نگاه استاد شدم نگاهش، نگاه مهر بود، برخوردش همه احترام بود.

چه ما را بزرگ می دید، عزیز و محترم می دید. هرگاه مخاطبمان می ساخت، هرگاه می خواست ما را متوجه اهمیت مطلبی کند همیشه با این کلام هشدار می داد. عزیزانم شما شاگردان و سربازان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستید، حضرت به شما توجه دارد. در غالب سخنرانی های استاد این توجه دادن ها بود.

او به این دید بر ما می نگریست پس بسیار دوستمان داشت و دغدغه حال و آینده مان را. روز اولی که وارد حوزه شدیم به ماتبریک گفت از این که وارد خانه مادر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شده ایم از این که حضرت ما را انتخاب کرده است. همه چیز را با او می دید، در ارتباط با او می دید و جستجو می کرد.

اثر او را در همه جا می جست، حتی در چهره گنهکاری چون من و یاد محبو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.