پاورپوینت کامل اندرین دریا نماید هفت دریا شبنمی ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اندرین دریا نماید هفت دریا شبنمی ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اندرین دریا نماید هفت دریا شبنمی ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اندرین دریا نماید هفت دریا شبنمی ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint :

>

امام (علیه السلام) ماه تابان، چراغ فروان و نور درخشان است و ستاره ای راهنما در دل تاریکی ها و در گذر شهرها و کویرها و گرداب دریاهاست. امام (علیه السلام) آب گوارایی است برای تشنگان و راهنمای هدایت و منجی از هلاکت است.

امامت از دیدگاه امام رضا (علیه السلام)

استاد رثایی

حمد و سپاس به درگاه ایزد منان که ما را به دین اسلام مفتخر کرد و از نعمت عظمای امامت و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) بهره مند نمود. نعمتی که نقش بی بدیل آن در بقای دین مبین اسلام و مصون نگه داشتن و نجات آن از خطر اضمحلال و نابودی در مقاطع مختلف تاریخی، منحصر به فرد بوده است.

به یقین اگر بعد از دوران رسالت حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم)، امامت ائمه ی معصومین (علیهم السلام) نبود، امروز سخن گفتن از اسلام ناب محمدی معنا و مفهومی نداشت.

دوران ۲۵۰ ساله ی امامت اهل بیت (علیهم السلام) در حقیقت تداوم نبوت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده، چنان که گویی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ۲۵۰ سال از خداوند تبارک و تعالی عمر گرفته است.

به طور کلی هدف از امامت، ایجاد جامعه ای بر مبنای اصول اسلامی بوده و هست تا انسان به تکامل، تعالی و قرب پروردگار خود برسد. در جهت ایجاد چنین مجموعه ای بود که امامان معصوم (علیهم السلام)، هرکدام به نوبه ی خود و به شیوه ای مناسب زمان خویش، بی وقفه تلاش کردند و اگر چه در دوران امامت خود به هدف نهایی چنین جامعه ای نرسیدند؛ لیکن زمینه ی فکری و بار علمی و فرهنگی آن را به طور کامل در شیعیان خود فراهم ساخته، آنان را چنان پرورش دادند که احتمال خطر انحراف در مسائل مهم و اساسی در میان آنان، به صفر رسید.

امروز فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، به عنوان فرهنگ اسلام ناب، غنی ترین، عمیق ترین و اصیل ترین فرهنگ مذهبی و دینی در دنیاست و این، یک از برکات حیات طیبه ی ائمه ی معصومین (علیهم السلام) است. اگر چشم دل بگشاییم و اندکی فراتر از محسوسات را بنگریم، چهارده حقیقت ملکوتی و چهارده وجود نورانی را خواهیم دید که بر بلندای آفرینش به بندگی حق مشغولند.

در جایگاهی چنان رفیع که از دسترس عرشیان و فرشیان بدور است، شناخت حقیقی این بزرگواران به تمام و کمال، برای ما خاکیان و حتی افلاکیان، امری ناممکن و دست نیافتنی است. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در خطبه ی سوم نهج البلاغه می فرمایند: «ینْحَدِرُ عَنِّی السَّیلُ وَ لَا یرْقَی إِلَی الطَّیرُ»: (هر فیض و برکتی که در عالم خلقت نصیب موجودات شده) از دامنه کوهسار من جاری گردیده و مرغان بلند پرواز اندیشه ها به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد.

در زیارت جامعه ی کبیره نیز این حقیقت از لبان مقدس امام هادی (علیه السلام) بیان شده «فَبَلَغَ اللَّهُ بِکمْ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُکرَمِینَ وَ أَعْلَی مَنَازِلِ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ الْمُرْسَلِینَ حَیثُ لَا یلْحَقُهُ لَاحِقٌ وَ لَا یفُوقُهُ فَائِقٌ وَ لَا یسْبِقُهُ سَابِقٌ وَ لَا یطْمَعُ فِی إِدْرَاکهِ طَامِعٌ»: خداوند شما را به شریف ترین جایگاه اهل کرامت رساند و در برترین منازل مقربّان سکنی بخشیده و در رفیع ترین درجات مرسلین قرار داد، جایگاهی که هیچ کس به آن نرسد و به آن تفوق نیابد، سبقت نجوید و طمع در ادراک آن نبندد».

حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) می فرمایند: «نَحنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا»: ما ساخته ی پروردگار هستیم و پس از آن، خلایق برای ما آفریده شده اند. (غیبت شیخ طوسی، ص۱۷۳)

مسأله ی امامت و نحوه ی موضع گیری در قبال آن، حقیقتی است که در نهایت، خطِ مشی انسان را در طول حیات دنیوی اش معین می کند، بلکه سرنوشت آینده ی او را نیز ترسیم خواهد نمود، این که انسانی در شاهراه هدایت سیر کند و یا در بی راهه ی جاهلیت قدم بگذارد، ثمره ی این انتخاب است. رسیدن به سعادت جاودانی، یا شقاوت ابدی، نتیجه ی پذیرش یا عدم قبول این اصل اصیل اسلامی است.

امامت حتی در کیفیت اندیشیدن انسان و نیز در زندگی خصوصی و در فرهنگ و آداب و رسوم، نقش اساسی ایفا می کند. بنابراین، تجاهل در مسأله ی امامت و عدم موضع گیری صریح در انتخاب امام و پیشوا، به معنای انکار و طرد آن از گستره ی زندگی است و ثمره ی آن مرگ بر جاهلیت و برجای ماندن آثار مهلک و مخرّب آن بر مجموعه ی حیات انسان و عاقبت بد او در دنیا و آخرت است.

موضوع امامت یک مسأله ی تاریخی و کهنه نیست، بلکه موضوعی نو و تازه و اساساً یک امر حیاتی است. همان گونه که ماهی درآب زنده است و بدون آن ادامه ی حیاتش ممکن نیست، انسان مسلمان نیز اگر از اصول سیاسی اسلام جدا شود، مرده است و روشن است که امامت از ارکان دین واصول این آیین می باشد و چنان چه امامت از اسلام گرفته شود، چیزی جز جسدی بی روح باقی نخواهد ماند.

البته چنان چه متذکر شدیم، مردم به آسانی نمی توانند جایگاه حقیقی و بلند مرتبه امامت را بشناسند، چه رسد به این که در مقام رقابت درآیند یا امام تعیین کنند مقام امامت ناشی از استعداد و شایستگی ویژه ای است که محصول عطا و عنایت الهی است؛ نه تکیه بر این مسند عالی کار هر کسی است و نه ردای امامت برازنده ی هر قامتی.

پس شناخت مقام امام و شأن امامت کاری سهل و آسان نیست و تنها به توفیق الهی و معرفی خداوند امکان پذیر است. تنها راه شناخت شایستگی های امام این تجسم تقوا و فضیلت، بهره جستن از کلام خود این هادیان نور است که به مانند چراغی ظلمت جهل را شکسته و روشنای هدایت را ارزانی می دارند.

در این نوشتار تلاش بر این است تا در محضر مولایی باشیم که قرن ها پیش، زمانی کوتاه میهمان سرزمین مان بوده است و می خواهیم عطر کلمات آن حضرت شمیم جانمان را نوازش دهد و از دریای معرفت آن امام همام بهره گیریم.

حضرت رضا (علیه السلام) یکی از عمده ترین ارکان دین و جوشان ترین چشمه های زلال معرفت و یقین به شمار می رود. اسرار نبوت و ودایع امامت بعد از پدر بزرگوارش حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) به ایشان انتقال یافت و آن حضرت گنجینه دار این اسرار گردیدند.

ایشان چنان مزین به اخلاق اسلامی بودند که دوست و دشمن در برابر خوی آسمانی و ملکوتی اش سر تعظیم فرود آورده و موافق و مخالف، شیفته ی آن امام بزرگوار شده بودند و به تعبیر روایات، این خود یکی از علل ملقب شدن حضرت ثامن الائمه (علیه السلام) به «رضا» می باشد.

به این ترتیب آن حضرت نمونه ی بارز تربیت الهی بود و تمامی حالات، رفتار و سکنات وجود گرانمایه اش به شیفتگان، درس کرامت و بزرگواری می آموخت.

حضرت علی بن موسی (علیه السلام) دانسته های گوناگون خود را به اصحاب و شاگردانش به چند طریق تعلیم داده است. برخی در قالب پاسخ به پرسشها و بعضی در مباحثات علمی و عقیدتی با رهبران مذاهب دیگر بیان شده است وبه این وسیله اندیشه ی اسلامی و ولایی را غنی وپر بار نموده است.

به گواهی تاریخ در زمان حضرت رضا (علیه السلام)، دیگر بار احیای معارف دینی صورت گرفت و تلاش عظیمی در زمینه ی مباحث توحیدی، بیان جایگاه امامت واثبات شؤون ولی معصوم انجام شد.

ایشان با این اقدامات ارزشمند خود غبار غفلت را از دیدگان بسیاری از حق طلبان زدوده و با بیان رسای خویش آن چنان مدعیان دروغین را رسوا نمودند که همگان انگشت حیرت به دندان گزیدند! این نکات را می توان در مباحثات وجلسات مناظره ای که مأمون به خیال باطل خویش جهت خرد کردن مقام علمی امام (علیه السلام) به راه می انداخت به خوبی مشاهده کرد.

زنده شدن غدیر در نیشابور

امام هشتم (علیه السلام) در ارتباط با جایگاه امامت، ماجرای غدیر و وصایت امیر مومنان (علیه السلام) در مناظرات و مباحثات علمی، مطالب سودمندی را ارائه فرمود که بیان آنها در جهت روشن نمودن افکار، عبادتی بزرگ و گامی بلند در احیای امر امامت است.

مهم ترین و معتبرترین گزارشی که از بیانات حضرت ضبط شده، حدیث مشهور و معروف «سلسله الذهب» در توقف کوتاه آن حضرت در نیشابور است. چه منظره ی عجیبی! انبوه جمعیت! هر یک تلاش می کنند تا شاید خود را به امام (علیه السلام) نزدیک تر کنند و بر رکاب حضرتش بوسه زنند.

در بیان ابراز احساسات وصف ناشدنی مردم نیشابور نقل شده است که حدود بیست هزار و به نقلی بیست و چهار هزار نفر قلم ها را از قلم دان ها بیرون آورده منتظر سخن امام (علیه السلام) می مانند آن گاه حضرت رضا (علیه السلام) لب به سخن گشوده، از پدران بزرگوارش چنین نقل می فرماید: «یقُولُ اللَّهُ تَعَالی لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی» خداوند بلندمرتبه می فرماید: لا اله الا الله د‍ژ محکم من است. هر کس وارد این دژ شود، از عذاب من در امان خواهد بود.

امام (علیه السلام) در این موقعیت با مردم از مسائل فرعی و موعظه های اخلاقی سخن نمی گوید، بلکه ایشان به عنوان رهبری الهی مردم را متوجه مهم ترین مسأ له ای می سازد که مسیر زندگی حال و آینده ی آنان را تعیین می نماید «امام (علیه السلام) از توحید سخن می گوید» و سپس در آخرین لحظات حرکت کاروان توقف کرده این عبارت را به کلام شریفش می افزاید که: «بِشُروُطِهَا وَ أَنَا مِن شُروُطِهَا» (داخل شدن در این دژ) شرط هایی دارد که از جمله ی آن شرایط من هستم)

حضرت رضا (علیه السلام) ولایت و امامت را پس از توحید مطرح می فرماید تا به مردم بفهماند که امامت از جانب خداست نه از جانب مأمون و مردم بشناسند که ایشان از طرف خدا امام مسلمانان است و اطاعت از او بر آنان واجب می باشد.

رفتار امام (علیه السلام) در این مورد از جهتی به رفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیر خم شباهت دارد. شاید باز گرداندن گروهی از مردم که محل غدیر را ترک کرده بودند، شبیه به سر بیرون آوردن امام (علیه السلام) از هودج باشد که هر دو به قصد جلب توجه صورت گرفته است.

حضرت با بیان این دو جمله که در نهایت فصاحت و بلاغت طرح گردیده است، یک بار دیگر می کوشد با بیانی نو پیام غدیر را از ورای قرن ها به گوش مسلمانان برساند و پیوند استوار توحید و ولایت را یاد آور شود.

امام رضا (علیه السلام) در مرو

هنگامی که حضرت رضا (علیه السلام) وارد مرو شدند، استقبال با شکوهی از آن حضرت به عمل آمد و مأمون در تعظیم و تکریم ایشان بسیار کوشید. خوشبختانه منافع تاریخی گزارش های زیادی از حوادثی که برای آن حضرت در مرو روی داده است ثبت کرده اند بسیاری از آن ها را مناظره ها و گفتگوهای میان امام (علیه السلام) و مأمون و دانشمندان تشکیل می دهد.

اثبات امامت و اعلمیت امام (علیه السلام) در مجالسی اتفاق می افتد که مأمون بزرگ ترین دانشمندان یهودی، مسیحی، زرتشتی و دیگر مذاهب را مانند: جاثلیق، رأس الجالوت، نطاس رومی و عمران صابی را به حضور خوانده و از حضرت رضا (علیه السلام) دعوت می نماید که در آن مجالس تاریخی با ایشان مناظره کنند.

در آن مجالس، به حقیقت تمام کفر در برابر تمام اسلام قرار می گرفت؛ مانند جنگ احزاب که امیر المؤمنین علی (علیه السلام) در برابر عمر بن عبدود قرار گرفت و بنا به فرمایش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) «بَرَزَ الْإِیمَانُ کلُّهُ فِی مُقابِلِ الکُفر کلِّهِ»

تمام ایمان در مقابل تمام کفر ظاهر شد؛ چنان که اگر آن روز خدای نخواسته عمرو پیروز می شد، کفر بر اسلام پیروز شده بود؛ در این مجالس هم اگر مدافع اسلام و ولایت شخصی غیر از حضرت رضا (علیه السلام) می بود و شکست می خورد، اسلام شکست خورده بود. آن جا مواجهه ی اسلام و کفر مواجهه ی عملی بود و این جا مواجهه ی علمی.

البتّه می دانیم که خواب های سیاست مداران کهنه کاری هم چون مأمون برای چیست و چه جنبه هایی می تواند داشته باشد! آیا واقعاً او طرفدار علم و دانش بود؟ یا این که این گونه مجالس را یک نوع سرگرمی می دانست و یا می خواست دکانی در برابر مکتب علمی و عقیدتی اهل بیت (علیه السلام) به وجود بیاورد تا از مشتریان آن مکتب کم کند و فروغ آن را بکاهد؟

این گونه مناظرات چندین مرتبه اتفاق افتاد که علیرغم تفکرات مأمون در شکست وجهه ی امام (علیه السلام) به نفع حضرت و مکتب تشیع قرار گرفت. مناظرات و مباحثات امام (علیه السلام) با دانشمندان جهان در عصر طلایی اسلام واقع شد؛ یعنی در زمانی که اسلام از لحاظ جغرافیایی به وسیع ترین و پهناورترین دوران خود رسیده بود؛ از حجاز شروع شده از یک طرف به تونس، مراکش، مصر و اسپانیا و از طرف دیگر به فلسطین، ایران، افغانستان و تا حدود چین ادامه یافته بود.

در چنین عصری که آوازه ی اسلام به گوش همه ی جهانیان رسیده و دانشمندان از لحاظ علمی خود را آماده ی مقابله با آن نموده بودند حضرت رضا (علیه السلام) با بیان مسائل اسلام و حقانیت امامت را در خاندان پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و بطلان همه ی ادیان و مذاهب دیگر را به اثبات می رساند. مناظرات امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) الهام بخش برای زندگی امروز ماست. گفتنی است که مناظرات حضرت یک مسأله ی تاریخی و متعلّق به گذشته نبود؛ بلکه از نظر پاسداری از حریم اسلام و خط مکتبی، الگوی بسیار جامعی برای امروز و هر زمان دیگریست.

در آن روز وسایل ارتباط جمعی مثل امروز گسترده نبود، ولی حضرت رضا (علیه السلام) از آن جلسات به عنوان یکی از مؤثرترین وسایل ارتباط جمعی بهره گرفت؛ چرا که اخبار این جلسات به خاطر شرایط خاص حاکم بر آن در سرتاسر کشورهای اسلامی پخش می شد و از این طریق نه تنها توطئه های تخریبی مأمون را خنثی می نمود و او را ناکام می گذاشت بلکه جامعه ی اسلامی آن روز را که به دلیل جو اختناق، در شرایط بسیار حساسی از نظر فکری و فرهنگی به سر می برد از انحراف رهایی می بخشید.

حدیث رضوی در باب امامت

بیانات حضرت رضا (علیه السلام) در شهر مرو در بین پیروان مذاهب مختلف مسلمان و غیر مسلمان، گستره ی وسیعی از حقیقت امامت را در بر دارد. امام (علیه السلام) نه تنها امامت و ولایت را تبیین فرمود، بلکه زوایایی از اعماق آن را نیز به مشتاقان نشان داد.

نکته ی قابل توجه این که در این کلام وحی گونه به آیات قرآنی، روایات و نصوص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره شده و هم چنین از منظر عقل بیان روشنی درباره ی مفهوم امامت ارائه گردیده است، به طوری که هر کس در دل شک و شبهه ای از امامت دارد، شاه کلید حل آن را به آسانی پیدا می کند.

مضامین این حدیث بی نیاز از سند است؛ چرا که جز امام معصوم (علیه السلام) کسی نمی تواند چنین تعریف کامل و عمیقی از تمام امامت داشته باشد، لازم و ضروری است که هر شیعه و محبی، حتی برای یک بار هم که شده در عمر خود این حدیث شریف را مطالعه و سیری در مطالب عمیق آن بنماید.

عبدالعزیز مسلم می گوید:

همراه با حضرت رضا (علیه السلام) در شهر مرو بودیم، روز جمعه ای در مسجد جامع گرد آمدیم، موضوع امامت را مورد بحث قرار داده و در مورد اختلاف بسیار مردم در این زمینه سخن می گفتیم، من برای امام گفتگوی مردم را عرضه داشتم، حضرت تبسّمی فرمود و روایت گهرباری را انشاء نمود که بیان کننده اوصاف و خصال امام (علیه السلام) و ویژگی های امامت الهی می باشد و به روشنی ثابت می کند که این مقام، تنها شایسته برگزیدگانی است که دست عنایت حضرت حق، آنان را به امامت انتخاب نموده و جز در مورد امامان دوازده گانه شیعه صدق نمی کند.

منابع و مآخذ این حدیث شریف بسیار است از جمله: (اصول کافی، ج۱، ص۱۹۸) کتاب کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۶۷۵ و….

حضرت رضا (علیه السلام) در جواب عبدالعزیز با این بیانات آغاز فرمودند:

‍«یا عَبْدَ الْعَزِیزِ جَهِلَ الْقَوْمُ وَ خُدِعُوا عَنْ آرَائِهِمْ…» «ای عبدالعزیز، مردم نمی دانند و در اندیشه و نظرشان فریب خورده اند. خداوند هنگامی پیامبرش را از دنیا برد که دینش را کامل کرده و قرآن را (که روشن گر همه چیز است) بر آن حضرت نازل کرده بود. در قرآن حلال، حرام، حدود، احکام و تمام آنچه که مردم به آن نیاز دارند، بیان شده است.

چراکه خداوند خود فرموده «ما فَرَّطْنا فِی الْکتابِ مِنْ شَی ءٍ» (انعام/۳۸) ما در این کتاب هیچ چیزی را فرو گذار نکردیم و در حجه الوداع که اواخر عمر پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) بود این آیه را نازل کرد «الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً» (مائده/۳) «امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم».

و به راستی که امامت نشانه ی تمامیت دین است. پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) از دنیا نرفت مگر این که نشانه های دین را برای امتش تبیین فرمود و راه را برایشان آشکار ساخت و آنان را در مسیر حق قرار داد و علی (علیه السلام) را به عنوان امام و راهنمای ایشان تعیین فرمود و تمام آن چه را که امّت به آن نیاز داشت، بیان کرد.

بنابراین هر کس گمان کند خداوند دینش را کامل نکرده، در حقیقت خدا را را رد کرده است و هرکس کتاب خدا را رد کند کافر است.

آیا مردم به قدر و ارزش امامت و موقعیت آن در بین امّت آگاهند، تا انتخاب آنان در این مورد، قابل قبول باشد؟ امامت، قدرش والاتر و شأنش بزرگ تر، جایگاهش والاتر و کرانه هایش دورتر و عمقش ژرف تر از آن است که مردم با خرد خود به آن دست یابند، یا به آرا و عقاید خود آن را دریابند، یا بتوانند با انتخاب خ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.