پاورپوینت کامل منزلت انبیا، ارثیه ی اوصیا ۸۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل منزلت انبیا، ارثیه ی اوصیا ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل منزلت انبیا، ارثیه ی اوصیا ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل منزلت انبیا، ارثیه ی اوصیا ۸۹ اسلاید در PowerPoint :

>

زمینه ها و بسترهای طرح مسئله امامت توسط امام رضا (علیه السلام) در خراسان

دوران امامت امام رضا (علیه السلام) یکی از حساس ترین دوران تاریخ اسلامی هم از جنبه های مذهبی و آئینی و هم از جنبه های سیاسی بود. تلاش های فراوانی که گروه های مذهبی و آیینی به منظور تدوین، تبیین و تشریح نوشتارهای اعتقادی خود برای ترکیب جماعت اسلامی می کردند، تقریباً از دوران روی کار آمدن عباسیان رشد خود را آغاز کرد و در عصر هارون و پس از او مأمون با نهضت ترجمه حرکتی رو به رشد یافت.

شاید بتوان گفت گسترش قدرت تفکر در زمینه های اجتماعی و فرهنگی برای بیان صریح نظریات و تفکرات اسلامی و فلسفی که از سوی خلفای عباسی در سطح جامعه حمایت می شد، ناخواسته زمینه های صعود امام رضا (علیه السلام) و مطرح شدن وی را به عنوان یک نظریه پرداز عالم به دین، فراهم کرد؛ شرایطی که برای موسی بن جعفر (علیه السلام) فراهم نبود.

از این رو باید بررسی کرد که چگونه امامت امام هشتم (علیه السلام) پس از یک دوره فترت در دوران موسی بن جعفر (علیه السلام) به خاطر فشار و اختناق هارون الرشید به چنان درجه ای از تعالی رسید که امام توانست بدون هیچ تقیه ای مقام امامت و درجات والای انسان کامل را روشن و بیان کند که این مقام اختصاص به او و خاندان گرامیش دارد در حالی که از نظر سیاسی کاملاً تحت نظر بود و حتی از زمان ورودش به مرو، تمام رفت و آمدهای شیعیان با ایشان کنترل شده بود.

در این دوره فشار و اختناق حاکم بر حکومت اموی، تعصبات نژادی و روحیه ی بی بندوباری و هتک مقدسات اسلامی، گروه های اجتماعی جامعه اسلامی را برای رهایی از این وضعیت به تحرک واداشت.

از دیگر سو رواج عقاید مرجئی و قدری و خوارج و تردید و اضطراب در عقاید دینی به ویژه در نقاط دوردست خلافت، چون خراسان و رواج اعتقادات مبالغه آمیز و غُلات که ریشه در عقاید زرتشتی و مانوی داشت این اندیشه را گسترش داد که تنها کسی که می تواند گره از این مشکل بگشاید مهدی (عجل الله تعالی فرجه) است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) از آمدنش زمانی که جهان پر از ظلم و جور شده خبر داده بودند. به طوری که مردمان آزرده و ستمدیده که به دنبال مفرّی از این اوضاع بودند تنها راه برون رفت از این محیط را آمدن منجی ای که نجات بخش آنان باشد می دانستند.

بنابراین اگر کسی می توانست از اعتقادات رایج و روایت های بومی به بهترین وجه بهره برداری کند، می توانست پشتیبانی انبوهی از مردم را به دست آورد. در همین دوران از سوی علویان و در اعتراض به وضعیت موجود، قیام هایی روی داد.

زید بن علی بن حسین که خودکامگی امویان به ستوهش آورده بود در صفر ۱۲۲ه در کوفه قیام کرد، اما به زودی توسط هشام بن عبدالملک او و پیروانش قتل عام شدند. (طبری، ۱۸۵/۷) بعد از او یحیی پسر زید فعالیت های پدر را ادامه داد و تصمیم گرفت به منظور کسب حمایت گروه هایی از هواداران اهل بیت (علیهم السلام) که در خراسان زندگی می کردند به این استان دور دست برود، ولی در سال ۱۲۵ ه پس از سه سال تلاش بی ثمر، یحیی نیز به همان سرنوشت پدر مبتلا شد. (ابن اثیر، ۲۷۱/۵)

این که چرا زید و یحیی نتوانستند گروه های فعال جامعه را جذب کنند، به علل مختلفی بر می گردد که شاید مهم ترین آن نبود سازمان متشکل، استفاده نکردن از ظرفیت های جامعه و تحریک عواطف و احساسات جامعه به نفع قیام بود. در عین حال قیام او اثری عمیق به خصوص بر قسمت های شرقی مملکت اسلامی گذاشت و راه را برای مدعیان دیگر صاف کرد و زمینه ی مساعدی برای قیام های مؤثّرتر به وجود آورد؛ به طوری که زمانی که عبدالله بن معاویه که از فرزندان جعفر بن ابیطالب، بود در کوفه شورش کرد، توانست به سرعت در مناطق غربی ایران مستقر شود و برای مدتی حکومت کند.

شاید موفقیت بیشتری که عبدالله نسبت به زید و یحیی به دست آورد به این بر می گشت که وی توانست گروهی بسیار از مردم ناهمگون از موالی، عرب، شیعه و. .. را با خود همراه سازد. گرچه سرانجام عبدالله با ملحق شدن به ابومسلم زمینه ی گرفتاری خود را توسط عباسیان فراهم کرد (ابن اثیر، ۴۶۳/۳) اما توانست به عباسیان بنمایاند که جامعه از حکومت اموی ناراضی است و امویان نیز توان مقابله با قیام ها را ندارند. (التون. ل. دینل: ص۴۲)

بنابراین عباسیان که سالیان دراز مترصد به دست گرفتن قدرت بودند و با تشکیل سازمانی قوی از داعیان، نه تنها امکان ریسک و شکست در امر دعوت را پایین آوردند بلکه با کمک همین سازمان توانستند از احساسات تحریک شده ی مردم به بهترین وجه بهره برداری کنند. به ویژه این که از قیام های قبلی شیعیان درس هایی آموخته بودند که می توانست در پیروزی آنان مؤثر باشد.

آنان در دعوتشان به شخصی مبهم از اهل بیت (علیهم السلام) دعوت می کردند و شعارشان الرضا من آل محمد بود، (سیوطی، ص۲۰۶) با این ترفند آنان توانستند حمایت تمام هواداران اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) و شیعیان را به خود جذب کنند.

امویان بعد از قتل یحیی، پیکر او را برای تنبیه دیگران بر دار کرده بودند و این خود فرصتی شد برای بهره گیری بیشتر عباسیان و تحریک افکار عمومی و این که باید انتقام مظلوم گرفته شود. در واقع پیکر یحیی تا زمانی که بر دار ماند چنین می نمود که فریاد خونخواهی سر می دهد و عباسیان مدعی خونخواهی او شدند.

داعیان عباسی در برانگیختن شور و احساسات زیدی چنان فعالیت می کردند که در سطح جامعه گمان می رفت ایشان هواخواه علویان اند و نه عباسیان که دعات عباسی فضائل علی بن ابیطالب (علیه السلام) و فرزندانش و ظلم هایی که از جانب اموی ها به آنان از جمله امام حسین (علیه السلام) و یحیی شده بود را باز می گفتند و با تحریک عواطف مردم به سود خود بهره می بردند. (یعقوبی، ۳۲۶/۲)

این شرایط زمینه را برای استفاده ی بهینه ی عباسیان از تفکر مهدوی فراهم ساخت به طوری که آنان همواره در دعوت هایشان به مردم چنین بشارت می دادند و در صدر دعوت هایشان این که مهدی یکی از اهل بیت است را تاکید می کردند.

ابراهیم امام، رهبر دعوت عباسی، با استفاده از همین آمادگی اجتماعی و با بهره وری از اعتقاد رایج که مهدی انتقام مظلومان را خواهد گرفت به هوادارانش در خراسان دستور داد تا برای قیام در برابر بنی امیه جامه ی سیاه بپوشند و درفش سیاه برگزینند.

احتمالاً منظور از این اقدام، هدایت افکار مردم به این مسأله بود که آنان به عنوان اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) قصد خونخواهی کسانی که مظلومانه توسط امویان کشته شده اند را دارند و از این رو زمان وعده ی الهی در مورد قیام مهدی به سر رسیده است.

این روش عباسیان و سوء استفاده از عقیده ی مهدویت در شرایطی که مردم از ظلم و بیداد بنی امیه به ستوه آمده بودند، برای جذب گروه های رنج دیده مؤثّر بود. به طوری که این انقلاب حتی در میان غیر مسلمانان که متأثّر از انتظار ظهور رهایی بخش بودند و در پایان عصر اموی همه جا سخن از آن می رفت امیدهایی را زنده کرده بود (کمبریج، ۵۸/۴) و باعث گرایش و همکاری آنان با دعات عباسی و سرانجام پیروزی آنان شد.

این حقیقت را نمی توان انکار کرد که در میان مسلمانان طی سه چهار قرن اولیه ی پیشرفت اسلام، مباحث دینی جنبه ی سیاسی و اجتماعی نیز داشت و کوشش بنی عباس برای بهره برداری از جنبه های مذهبی جهت نیل به اهداف سیاسی در همین راستا بود. آنان کوشیدند تا این مفهوم را جا بیندازد و افکار را در این جهت هدایت کنند که آنان اهل بیت پیامبرند و از نظر نسب و شرافت استحقاق تصدی مقامات معنوی و سیاسی جامعه را توأماً دارند.

از قدیم الایام در جامعه ی عرب هر گونه اعتبار و افتخار افراد و هم چنین تمام قبیله منحصراً به نیاکان آن ها بستگی داشت. کلمه ای که در این مورد به کار می رفت «حسب» بود که نسب شناسان عرب آن را به مفهوم شمارش کارهای معروف اجداد توصیف کرده اند.

بنابراین به شمارش نیاکانی که در شجره ی نسب پدری و مادری ذکر می شد منحصر نمی شد بلکه چنان که از بیان معروف «الحسب یا شرف الضخم» پیداست اگر اعمال نیک پدران به حد کافی و به نحو فراوانی قابل ذکر بود که توسط اعقابشان به گونه ای افتخارآمیز شمارش گردد، آن کسی غنی تر بود که حسب یا شرفش بیشتر باشد.

در واقع معروفیت و امتیاز شخصی ای که خود فرد بر اساس تلاش و یا نیرنگ به دست می آورد در تعیین موقعیت و مقام متعالی برای شخص کمتر به حساب می آمد اما معروفیت و شرافت ارثی شهرت مناسبی را در جامعه ایجاب می کرد.

در مقابل خاندانی که از نظر تعداد افرادش زیادتر ولی از جهت کردار نیک و اعمال خوب و مشهور نیاکان اندک بود، نه تنها از نظر اجتماعی دون پایه بود بلکه در معرض استهزا و تمسخر آن هایی قرار می گرفت که قادر بودند اعمال نیک پدرانشان را بر شمارند و به رخ بکشند. (جعفری، ص۱۶-۱۹)

از این رو همواره کسانی که می خواستند به نحوی افکار عمومی را به سود خود جذب نمایند و یا قیام هایی به راه اندازند، می کوشیدند نسب خود را به شریف ترین افراد جامعه منسوب کنند.

آن چه را در این جا باید یادآور شد این است که در بین ایرانیان نیز بر اساس نظام فکری و اعتقادات زرتشتی این باور وجود داشت که مقام شرافت به صورت ارثی منتقل می شود و پادشاهان و موبدان زرتشتی قداست و شرافت خویش را به صورت ارثی نسلی بعد از نسل به یکدیگر وا می گذارند.

یعنی در واقع فرزندان و نزدیکان هر فرد شریف، ممتازترین و آگاه ترین آن ها برای تصدی مقام جانشینی بعد از او می باشند. بنابراین وقتی ایرانیان به دین اسلام شرفیاب شدند، با توجه به همین واقعیت معتقد بودند که باید اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) آگاه ترین و شایسته ترین افراد بعد از او باشند و می توانند جانشین او در امور مذهبی، سیاسی و اجتماعی باشند.

گزارشی که یکی از دعوتگران عباسی به نام بکیر بن ماهان به محمد بن علی عباسی، به رئیس این دعوت گران عباسی داده، تا حدودی این باور را بهتر می نمایاند:

«سراسر جهان را گردیده ام و به خراسان رفته ام در آن جا گواه گشودن جرجان بودم به دست یزید بن مهلب، هرگز کسانی را این چنین شیفته ی خاندان پیامبر ندیدم که مردم مشرق. تصادفاً به یک ایرانی برخوردم، شنیدم به فارسی می گفت که هرگز کسانی را به گمراهی عربان ندیده ام.

پیامبر ایشان در گذشت و قدرت او به دست دیگران جز از خاندان او افتاد. سپس گریست. به خدا سوگند که من نتوانستم از گریستن با او خودداری کنم. بدو گفتم خدا تو را رحمت کند! ای بسا که دیده ام فریب، راستی را پنهان ساخته و عرب پی نبردند؛ اما بسیاری از ایشان از خواب برخاسته اند و به گمراهی خویش پی برده اند. وی گفت: پس چرا خاندان پیامبر را پیدا نمی کنید و قدرت را بدیشان وا نمی گذارید من ضمانت می کنم که همشهریان من در این امر با شما همداستان خواهند شد». (اخبار الدوله العباسیه، ص۱۹۸)

از این رو شاید بتوان دریافت که چرا عباسیان در تمام دعوت هایشان خود را جزء اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قلمداد می کردند به طوری که گاه به عنوان مهدی که یکی از اهل بیت است و سرانجام انتقام گیرنده ی خون مظلومان است، ظاهر می شوند و سعی می کنند قرابت خود به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و این را که خلافت، حق قانونی آن هاست در بین افکار تسری بخشند.

در عین حال به نظر می رسد که عباسیان برای دعاوی قرابت بلافصل با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و حق وراثت ارثی، نیاز داشتند تا به گونه ای انتقال این حق را از فرزندان علی (علیه السلام) به فرزندان عباس قانونی جلوه دهند؛ از این رو آنان مدعی شدند چون ابوهاشم فرزند محمد حنفیه توسط سلیمان بن عبدالملک مسموم شد، وی در روستای حمیمه بر علی بن عبدالله بن عباس وارد شد و راز دعوت به او گفت و حقوق خود را به او تفویض کرد و به یارانش دستور داد پس از او از عباسیان اطاعت کنند. (اخبار الدوله العباسیه، ص۱۷۳)

با وجود این، با قدرت یافتن بنی عباس دیگر آنان نیازی به طرح این دعوی نمی دیدند. از این رو خلفای عباسی مصرانه و بی پروا خود را از نزدیکان و مقربان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، حتی در حضور علویان و اهل بیت واقعی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح می کردند. ابن اثیر و دیگر مآخذ به تفصیل، چگونگی یکی از دعاوی در حرم نبوی را به تصویر کشیده اند:

روزی هارون الرشید وارد شهر مدینه شد و به زیارت قبر نبوی رفت در حالی که انبوه جمعیت از قریش و بنی هاشم و دیگر مردم در آن جا گرد آمده بودند. هارون رو به قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نموده گفت: «السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا ابن عم!»

در واقع بدین وسیله او کوشید تا بار دیگر نسب و قرابت خود را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در برابر ازدحام جمعیت به تصویر کشد؛ اما با واکنش موسی بن جعفر (علیه السلام) رو به رو شد. در این هنگام موسی بن جعفر (علیه السلام) جمعیت را شکافت و به کنار روضه نبوی آمد و با صدای بلند گفت: «السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا اباه». هارون از این سخن سخت برآشفت و بی اختیار گفت واقعاً این افتخار است. (ابن اثیر، ۱۶۴/۶)

اما هارون برای کنار راندن خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پا را فراتر نهاد و با طرح مسائلی کوشید قرابت ایشان را زیر سؤال برد که هر بار با پاسخ های علمی موسی بن جعفر (علیه السلام) رو به رو شد. از جمله طرح این مسأله به امام موسی کاظم (علیه السلام) که شما چگونه ادعا می کنید فرزند پیامبر هستید در حالی که در حقیقت فرزند علی هستید، زیرا هر کس به جد پدری خود منسوب می شود نه جد مادری؟

امام کاظم (علیه السلام ) با استناد به آیات ۸۵ و۸۶ سوره ی انعام که عیسی (علیه السلام) را از فرزندان ابراهیم بر می شم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.