پاورپوینت کامل در پریشانی ما هر چه شنیدی هیچ است ۴۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل در پریشانی ما هر چه شنیدی هیچ است ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در پریشانی ما هر چه شنیدی هیچ است ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل در پریشانی ما هر چه شنیدی هیچ است ۴۹ اسلاید در PowerPoint :
>
حضور من در کاروان کربلا، صرف علاقه به برادر نبود، بلکه فراتر و والاتر از این علاقه بود و من احساس کردم که این حرکت اصلاح طلبانه، مثل خونی است که در رگ های دین باید جاری شود تا دین زنده گردد و فقط امام و ولی خدا می تواند زنده کننده ی دین الهی باشد.
کنفرانس مطبوعاتی حضرت زینب(س)
در مقابل شخصیتی بزرگ و گرانقدر نشسته ام نواده ی بزرگمردی که قرآن او را به خلق عظیم ستوده است، آیه ی تطهیر و مباهله در شأن خانواده ی این بانوی عزیز، نازل شده، آیات بسیاری از قرآن کریم در شأن پدر بزرگوارشان نازل شده است.
ایشان سلاله ی پاک زهرای مرضیه(س)، حضرت زینب کبری(س)هستند، که لقب قهرمان کربلا، نائبه الحسین، عقیله ی بنی هاشم سزاوار ایشان است هم کلاسی برادران بزرگوارش امام حسن مجتبی و امام حسین(ع)در کلاس بندگی در سایه سار وحی الهی با استادی پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین و زهرای اطهر:. ایشان پس از واقعه ی کربلا، کنفراس مطبوعاتی تشکیل دادند و انگیزه ها و اهداف قیام امامشان را بیان نمودند و به مردم غافل روزگار، بصیرت بخشیدند تا سره را از ناسره بشناسند. ایشان مکمل قیام عاشورا هستند و پرده ی آخر قیام کربلا را با عزت و شهادت به بهترین صورت به پایان رساندند.
در فضایل و کمالاتشان، نمی توان حق سخن را ادا کرد، همین بس که برادرزاده ی معصومشان، امام سجاد(ع)به ایشان فرمودند: «وَ أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَهٌ غَیرُ مُعَلَّمَهٍ فَهِمَهٌ غَیرُ مُفَهَّمَهٍ» به مناسبت ایام سوگواری اباعبدالله الحسین(ع)و عرض تسلیت به همه ی دوستداران این خاندان فرصت را مناسب دیدیم تا مصاحبه ای با این بانوی نمونه و ارجمند، انجام دهیم.
با عرض سلام و کسب اجازه از محضر شما که به عنوان یکی از بهترین الگوهای زنان و مردان آزاده مطرح هستید، دوست داریم بدانیم با توجه به این که هرکسی همسر، فرزند و زندگیش را دوست دارد، شما چطور از این ها گذشتید و با کاروان برادرتان همراهی کردید؟ آیا فقط به خاطر محبت زیاد به برادرتان امام حسین(ع)بوده یا علت دیگری هم داشته است؟
بسم الله الرحمن الرحیم. درود و رحمت الهی بر پیامبر خاتم(ص) و اهل بیت پاکش. من هم به شما و همه ی دوستداران نبوت و امامت سلام عرض می کنم. وقتی در جامعه ی اسلامی، بسیاری از ارزش های دینی تغییر کرد، فاسقان و شراب خوران مدیریت جامعه را به عهده گرفتند، دستاوردهای رسالت پیامبر(ص)در معرض نابودی قرار گرفت، نا اهلان یکّه تازی کردند و مردم از سعادت حقیقی دور شدند. [۱]
(با این که فقط حدود ۵۰ سال از زمان رحلت جدّمان گذشته بود[۲] برادرم احیای سیره و سنت نبوی را وظیفه ی خود دانست(س) و من هم در راه رسیدن به این مهم، همراه آن ها شدم. پس حضور من در کاروان کربلا، صرف علاقه به برادر نبود، بلکه فراتر و والاتر از این علاقه بود و من احساس کردم که این حرکت اصلاح طلبانه، مثل خونی است که در رگ های دین باید جاری شود تا دین زنده گردد و فقط امام و ولی خدا می تواند زنده کننده ی دین الهی باشد.
یعنی حضور در این کاروان را مهمتر از همسر و زندگی شخصی خودتان قرار دادید؟
البته من هم مانند همه ی خانم ها به همسر و فرزند و زندگی خود علاقه داشتم. و از طرفی می دانستم همراهی با این کاروان، حتماً مشکلات و رنج هایی خواهد داشت، اما آن قدر هدف، والا و بزرگ بود که برای رسیدن به آن، باید از همه ی علاقه ها و خوشی هایم می گذشتم.
ولی زندگی شما با خیلی از مردم فرق می کرد، همسر شما عبدالله بن جعفر از متموّلین شهر بود و دل کندن از چنین زندگی ای حتماً سخت تر است.
بله، همسرم از ثروتمندان شهر بود، اما ثروت برایش وسیله بود نه هدف. همان طوری که پدرم فرموده اند: «برای خدا بنده هایی است که برای سود رساندن به دیگران، نعمت های خاصی به آن ها بخشید شده است».[۳] خانواده ی ما از ثروت برای سود رساندن به بندهای خدا استفاده می کرد ما مغرور و سر مست از نعمت های مادی نبودیم تا وابسته به آن ها باشیم. خداوند هم فرموده است. «ما فاتَکمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکمْ»[۴]
ما فراموش نکرده بودیم نصحیت پدرم را که فرمودند: نه دنیا برای شما جاودانه است و نه شما در آن جاودانه خواهید ماند. دل از دنیا برگیرید. آگاه باشید آن چه برای حفظ دین از دست می دهید، زیانی به شما نخواهد رساند. [۵]
ببخشید، فکر نمی کنید اگر در مدینه کنار همسرتان می ماندید و با اموال خود از قیام امام(ع)حمایت می کردید بهتر بود، انجام وظیفه نمی شد؟
در این حرکت الهی جان و خون مورد نیاز بود، مال نمی توانست رسالت جان و خون را انجام دهد. [۶] همان طور که وقتی برادرم از عبیدالله بن حر جعفی طلب یاری کرد و او گفت خودم نمی آیم اسبم را می دهم، برادرم فرمودند ما را نیازی به تو و اسب تو نیست. [۷] در قرآن هم خوانده ام که خداوند به پیامبرش(ص) فرمود: «قُلْ إِنْ کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکمُ اللَّهُ»[۸]
و آیه ی «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ»[۹] را هم خوانده بودم و می دانستم که پیامبر اکرم(ص)در پاسخ به جابربن عبدالله انصاری، اولی الامر را معرفی کردند. و برادرم امام حسین(ع)هم یکی از آن ها بودند[۱۰]. پس تبعیت از امامم، اولی الامرم، تبعیت از پیامبر اکرم(ص)و خدا محسوب می شد. به امامم و اهداف و اعمالش ایمان داشتم که همه به اذن الهی و برای رضایت اوست.
ای عقیله ی بنی هاشم! در دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران هم، نوجوانان و جوانان بسیار، مادران و دختران و همسران زیادی به تبعیت از شما خاندان، به فرمان ولی فقیه زمان، امام خمینی (ره) در میدان های نبرد حاضر شدند تا از کشور اسلامی دفاع کنند.
بله من هم از دیدن نوجوانانی مثل حسین فهمیده ی ۱۳ ساله ی دختران، مادران و همسران شهید، که ادامه دهنده ی راه ما بودند، خوشحال می شدم خداوند در قرآن به کسانی که او و دینش را یاری کنند وعده ی یاری داده است: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْکمْ»[۱۱]جدم، پیامبر اکرم(ص)هم در غدیر خم برایشان دعا کرده است: «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»[۱۲]در جبهه هم وقتی شهید برونسی دید من در حال کمک کردن هستم و او گفت ما مردها هستیم شما چرا زحمت می کشید به او گفتم مگر شما در راه برادر من زحمت نمی کشید؟
هرکس که یاور ما باشد البته ما هم یاری اش می کنیم. [۱۳]
شما چطور از فرزندان خود دل کندید و آن ها را هم همراه خود بردید و مانع شهادت آن ها نشدید؟ مگر عاطفه ی مادری نداشتید؟ مگر فرزندانتان جوان و رشید نبودند؟
همراهی من و فرزندانم با امام(ع)چیزی نبود، وظیفه بود. نه تنها من و فرزندانم، بلکه جوانان و نوجوانان بسیاری مثل علی اکبر(ع) [۱۴]و قاسم بن حسن(ع) [۱۵]، فرزندان مسلم بن عقیل[۱۶] و بقیه برای جان فشانی آماده شده بودند حتی رباب و فرزند شیرخوارش، علی اصغر هم برای یاری آمده بودند. [۱۷]
مادرهایی همراه کاروان بودند که عاطفه ی مادری زمین گیرشان نکرده بود. [۱۸]خون فرزندان من که از خون دیگر جوانان و نوجوانان کاروان، رنگین تر نبود. خداوند در قرآن فرموده است.
گاهی مال و اولاد سبب آزمایش انسان می شوند: «إِنَّما أَمْوالُکمْ وَ أَوْلادُکمْ فِتْنَهٌ»[۱۹]از خدا خواستم که مرا در این آزمایش یاری کند. خداوند هم قول داده کسانی را که در راه او جهاد و تلاش کنند به راه راست هدایت کند: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا»[۲۰]
یعنی ارتباط با خدا می تواند انسان ها را در آزمایش ها و مدیریت هیج
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 