پاورپوینت کامل خواصی از جنس بی بصیرت ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خواصی از جنس بی بصیرت ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خواصی از جنس بی بصیرت ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خواصی از جنس بی بصیرت ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
>
نباید تصور شود کسی که مرتبه بالایی دارد، لزوماً از همه ی مسائل آگاه و نسبت به همه ی امور بصیر باشد. بسیاری از خواص عوام زده هستند و با اکتفا به شنیده ها و شایعات تحت تأثیر ظاهرسازی ها، آمارها و گزارش های نادرست نتیجه گیری های نادرست می کنند.
تبیین نقش خواص بی بصیرت در شکل گیری فاجعه عاشورا
اژدر شمخانی (کارشناس ارشد آموزش بزرگسالان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان )
شیرین ایزدی معز (کارشناس ارشد علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان)
بصیرت
بصیرت در معنای جامع، دریافتی از واقعیت است که انسان را از سطح به عمق، از ظاهر امور به باطن آن، از وضعیت فعلی به وضعیت بعدی و از آغاز به فرجام امور رهنمون می شود. در قرآن، واژه های بصیره، بصیر، تبصره، مبصر، مبصره، مستبصر و ابصار به کار رفته است.
«بصیر» یکی از اوصاف خداوند است. در ادبیات آیینی ما، بصیرت با تعابیری چون: بینش، فهم عمیق و درک قلبی یا آگاهی مفهوم سازی می شود. در لغت عرب نیز بصیرت به معنای عقیده ی قلبی، شناخت، یقین، زیرکی و عبرت آمده (ابن منظور، بی تا، ص۴۱۸) برخی گفته اند بصیرت، معرفت و اعتقاد حاصل شده در قلب نسبت به امور دینی و حقایق امور است.
بصیر کسی است که بتواند در هنگام فتنه های اجتماعی حق را از باطل تشخیص دهد و موضع مناسب بگیرد و در سیاهی فتنه ها و تاریکی آن بتواند با نور معرفت تقوای الهی، مسیر را شناخته ودرآن مسیر حرکت کند. (شعبانی سارویی، ۱۳۸۹، ص۴۸)
در مقابل، ناآگاهی و بی بصیرتی، نقیصه و آفت بزرگی است (ابن شعبه حرانی، بی تا، ص۲۶۶) بی بصیرتی و ناآگاهی ممکن است هم شامل عوام شود و هم شامل خواص. هرگز نباید تصور شود کسی که مرتبه بالایی دارد، لزوماً از همه مسائل آگاه و نسبت به همه ی امور بصیر باشد.
بسیاری از خواص عوام زده هستند و با اکتفا به شنیده ها و شایعات تحت تأثیر ظاهرسازی ها، آمارها و گزارش های نادرست نتیجه گیری های نادرست می کنند. (نعیم آبادی، ۱۳۷۹، ص۲۰۰) هرچه مسئولیت، قدرت و نفوذ شخص در جامعه بیشتر باشد، آثار منفی ناشی از بی بصیرتی او وسعت و عمق می یابد و آسیب آن بیشتر است (زمانی محبوب، ۱۳۸۹، ص۱۰)
در نهضت عاشورا بسیار بودند کسانی که می دانستند چه جریانی حق است و چه جریانی باطل امّا دنیا طلبی، ساده اندیشی، خودپرستی، انگیزه های غیرالهی، سستی و غفلت، ترس و نگرانی، و بروز اختلاف و… مانع بصیرت آن ها شد و در نتیجه ی چرخش از جریان حق و قرار گرفتن در صف باطل شد، بنابراین تنها عنوانی که می توان آنان نهاد همان خواص بی بصیرت است.
نقش خواص بی بصیرت در شکل گیری فاجعه ی عاشورا
پیدایش هر حادثه ای در جوامع بشری در مرتبه ی اوّل، معلول عملکرد خواصّ آن جامعه است که طبیعتاً این عملکرد تأثیر پذیری عوام را به دنبال دارد. خواص بی بصیرت کسانی هستند که از همکاری با امام حسین (علیه السلام) به دلایلی باز ماندند یانسبت به آرمان امام حسین(علیه السلام) خیانت کردند واز اقدام بجا خودداری ورزیدند و سبب تقویت جبهه ی باطل شدند و یا زندگی در دنیا را بر یاری امام حسین(علیه السلام) ترجیح دادند و توفیق حضور در رکاب امام (علیه السلام) را از دست دادند.
شریح قاضی
شریح بن حارث، قاضی معروف کوفه بود. شریح یکی از خواصّ بی بصیرت دوران امام حسین(علیه السلام) بود که نسبت به امام (علیه السلام) و جهان اسلام خیانت بزرگی کرد. هانی بن عروه از شیعیان مخلص ساکن در کوفه بود که مسلم بن عقیل را در خانه ی خود جای داد. عبیدالله، هانی را دستگیر کرد و با چوب دستی او را مجروح کرد.
گروهی از طرف داران هانی دارالعماره را محاصره کردند و درخواست آزادی او را کردند. در این هنگام، شریح به دستور عبیدالله میان مردم ظاهر شد و گفت: «واهمه نداشته باشید، هانی زنده است و آسیبی به او نرسیده است».
مردم با شنیدن این سخنان شریح آسوده خاطر شدند و به خانه های خود برگشتند و بدین سان عبیدالله از خطری بزرگ رهایی یافت. (مقتل ابو مخنف، ص۳۸). اگر شریح واقعیت را به طرفداران هانی می گفت شاید او کشته نمی شد و نهضت کربلا به وجود نمی آمد، امّا افسوس که شریح دنیا را بر دین ترجیح داد و این همان مصداق کامل بی بصیرتی است.
سلیمان بن صرد خزاعی
سلیمان بن صرد خزاعی از بزرگان و رهبران شیعه ی عراق و از اصحاب و یاران نزدیک امامان نخستین شیعه بود که در بیشتر حوادث سیاسی، به ویژه جنگ های دوران امام علی و امام حسن (علیهما السلام) در کنار امامان حضور داشته و سابقه ی درخشانی از خود به جای گذاشته است.
وی با این که طلایه دار نهضت دعوت از امام حسین (علیه السلام) برای آمدن به عراق بود، امّا خود در حادثه ی عاشورا غایب بوده است. درباره ی علّت عدم حضور سلیمان بن صرد در حادثه ی عاشورا چند احتمال مطرح است: نخست، آن که سلیمان و سایر بزرگان شیعه از آغاز شکل گیری نهضت امام حسین (علیه السلام) و ورود مسلم بن عقیل به کوفه، در زندان عبیدالله گرفتار بودند، امّا این مطلب در هیچ یک از منابع اصیل تاریخی تأیید ندارد.
دوم، آن که سلیمان و یارانش نتوانستند خود را به امام برسانند چون تدابیر شدید امنیتی از سوی ابن زیاد اعمال می شد. این احتمال نیز با رسیدن به موقع شیعیانی، مثل حبیب بن مظاهر به کربلا منتفی است.
سوم، عدم پیش بینی شهادت امام حسین (علیه السلام) و احتمال عدم جنگ و درگیری میان امام و سپاه یزید احتمال دیگری است که برخی مطرح کرده اند که این خود عذری بدتر از گناه است؛ زیرا سخت گیری های شدید امویان و شهادت مسلم و هانی و قیس و دیگران و تجهیز سپاه چند هزار نفری برای رویارویی با امام حسین (علیه السلام) هر صاحب بصیرتی را به واقعه ای بزرگ و خونین آگاه می ساخت. (عرب ابوزید آبادی، ۱۳۸۷)
عبیدالله بن حرّ جعفی
او کسی است که امام حسین(علیه السلام) از او یاری خواست، امّا او قبول نکرد و گفت که اسب و شمشیر خویش را به امام می دهد. چون امام مأیوس شد که او سعادت را دریابد، فرمود: اسب و شمشیرت از آن خودت، ما از خودت یاری و فداکاری می خواستیم.
اگر حاضر به جانبازی نیستی، ما را نیازی به مال تو نیست، تو را نصیحتی می کنم: آن این که تا می توانی خود را به مکان دوری برسان تا صدای استغاثه ی ما را نشنوی؛ زیرا به خدا سوگند اگر صدای استغاثه ی ما به گوش کسی برسد و به یاری ما شتاب نکند، خداوند او را در آتش جهنم قرار خواهد داد (ابن اعثم کوفی، ۸۴/۵). وی پس از نهضت کربلا، به شدت از کوتاهی در یاری کردن امام پشیمان شده بود و خود را ملامت می کرد.
از خواصّ بی بصیرت دیگری که زندگی دنیا را بر یاری امام حسین(علیه السلام) ترجیح دادند و در کربلا حضور نیافتند می توان از مسیب بن نجبه فزاری، عبدالله بن سعد، عبدالله بن وال، رفاعه بن شداد بجلی و… را نام برد. اینان در صف یاوران امام حسین(علیه السلام) جای نگرفتند و پس از عاشورا به خود آمدند و دریافتند دچار اشتباه شده اند و این اشتباه جبران پذیر نیست.
اینان اگر چه علیه دستگاه شیطانی بنی امیه قیام کردند و نهضت توّابین را شکل دادند ولی هرگز به ثمرات پر بار همراهی با امام حسین(علیه السلام) دست نیافتند. برخی از خواص بی بصیرت دیگری نیز قیام و جان فشانی همراه با امام حسین(علیه السلام) را با رفاه و آسایش خود ناسازگار دیدند و کوشیدند آن حضرت را از قیام علیه حکومت اموی بازدارند، مثل طرماح بن عدی که در نزدیک کوفه چنین کرد. (طبری، ۴۰۶/۵)
عبدالله بن مطیع عدوی به امام گفت: به خدا سوگند اگر با بنی امیه در افتی، تو را خواهند کشت و اگر تو را بکشند، دیگر به هیچ کس رحم نخواهد کرد. بی حرمتی به شما بی حرمتی به اسلام، قریش، و همه ی عرب است، بنابراین، چنین مکن و کوفه نرو و با بنی امیه در نیاویز. (طبری، ۳۹۶/۵)
گروه دیگری از خواص به طور واضح در جبهه ی کفر بودند و در مقابل امام حسین(علیه السلام) صف کشیده بودند و در زمینه سازی و پیدایش نهضت عاشورا تأثیر بسزا داشتند. از آن جمله می توان به افراد زیر اشاره کرد:
عمربن سعد بن ابی وقاص
از نمونه های بارز خواص بی بصیرت دوران امام حسین(علیه السلام)، عمربن سعد بن ابی وقاص می باشد. او یکی از شخصیت های باطل و مؤثّر در تحقّق نهضت کربلا بود. وی برخلاف افرادی چون عبیداله بن زیاد و یا شمربن ذی الجوشن که در
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 