پاورپوینت کامل مدیریت نفس و آراستگی شخصیت در نهج البلاغه ۷۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مدیریت نفس و آراستگی شخصیت در نهج البلاغه ۷۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مدیریت نفس و آراستگی شخصیت در نهج البلاغه ۷۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مدیریت نفس و آراستگی شخصیت در نهج البلاغه ۷۳ اسلاید در PowerPoint :
>
مقصود از نفس من، شخصیت و روح آدمی است، که همه ی استعدادها و فعّالیّت های علمی و معرفتی را به دست می آورد و اگر شناخته نشود، نه ماهیت شناخت های علمی و معرفتی خود را درک خواهد کرد و نه ارزش ها و ضرر و نفع آن ها را.
سرمست و قبراق، شاد شاد، به زمین، به هوا و به این طرف و آن طرف می پرد. به آن چه می خواست رسیده است. خوشحالی تمام وجودش را فرا گرفته و چند روز بعد… افسرده و غمگین، شکسته و عبوس، کناری نشسته، گمان می کنی کشتی آرزوهایش غرق شده است. به راستی این چه حالتی است؟!
حقیقت این است که انسان موجود عجیبی است. در تابستان، زمستان را می خواهد، وقتی زمستان فرا می رسد منکرش می شود و آرزوی تابستان می کند. او به هیچ حالی از حالات رضایت نمی دهد؛ نه به تنگی علاقه دارد و نه به گشایش و عیش فراوان؛ به هر مزیت شایسته ای هم که برسد باز قیافه ی انکار به خود می گیرد.
ظهور و بروز این حالات به دلیل دو بعد و حقیقت اصلی است که وجود انسان را در برگرفته؛ یکی از دو رکن، عبارت از جنبه ی مادّی اوست که تسلیم مجرای قوانین طبیعت بوده و نمی توان آن را خارج از قلمرو ماده و مادّیات بررسی کرد؛ دومین رکن انسان جنبه ی معنوی و روحانی اوست که هر آن بخواهیم آن را نایده بگیریم، نتیجه ای جز فریب خود نداریم.
اصل حاضر بیانگر این واقعیّت است که انسان دارای من (خود و شخصیّت)، خودآشنایی و خودبیگانگی، خودکم بینی و خودبزرگ بینی، احساسات خوب و بد، احساس خیر و شر، زیبایی و زشتی، احساس عظمت و پستی و… می باشد.
علّامه جعفری در تفسیر و شرح نهج البلاغه ی خود حدود ۲۱۳ صفت برای انسان برشمرده اند (جعفری، محمّد تقی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۳).
توضیح این که برخی اجسام دارای آثاری هستند که به صورت یکنواخت از آن ها ظاهر می شود؛ مثلاً آتش همیشه سوزنده است، یخ همواره سرد بوده و خورشید همیشه سوزان است و نورافشانی می کند. امّا این حقیقت وجودی انسان (نفس) او را منشأ آثار متفاوتی می کند. که به برخی از آن ها اشاره کردیم.
منظور از نفس در تحقیق حاضر هم، من، شخصیّت و روح انسانی است.
با بررسی مختصری درخواهیم یافت که معنای عمیقی در رابطه ی انسان با این حقیقت وجودی وجود دارد و آن این که موجودیت طبیعی انسان ها همیشه در حال تغییر و تحوّل و دگرگونی است؛ با کوچک ترین تغییر در دیدگاه، با مختصرترین سخن که از راه گوش به درون او وارد می شود، با زنده شدن یک خاطره در ذهن و نیز با دگرگونی ناچیز محیط، نفس او دچار تغییر و تردید گشته و در میان انجام دهم یا خیر، بگویم یا نگویم و هزاران می خواهم و نمی خواهم متحیّر خواهد ماند؛ تمامی این آثار از مبدأ واحدی سرچشمه می گیرند که آن «نفس» است.
با توجّه به این که موضوع روح و نفس انسان مقوله ای فرامادّی و داخل در حوزه ی مجرّدات است و شناخت کامل مجرّدات زمانی حاصل می شود که انسان بتواند با نفسی فارغ از تعلّقات جسمانی و بشری به آن بپردازد، به سراغ نهج البلاغه که کلام انسانی الهی است می رویم؛ انسانی که فنای عارفانه را تجربه کرده و طعم مرگ قبل از مردن را نیز چشیده است.
سخن بر محور این است که:
الف) آیا نفس بدون هدایت و رهبری می تواند مسیر رشد و تکامل انسان را هموار سازد؟
ب) آیا نفس در ذات خود مذموم است یا ممدوح؟
ج) تعبیر میراندن نفس به چه معنا است؟
یافتن پاسخ این سؤال ها در نهج البلاغه نتایج معرفتی مهمّی در بر دارد که در مقابله با خواهش های نفسانی و مدیریت و رهبری نفس به کار انسان می آید.
دو گانگی شخصیت انسان، مبنای مبارزه با نفس
نگاه نهج البلاغه به انسان دیدگاهی است که از پیچیدگی و گستردگی فراوان برخوردار است.
امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) در خصوص انسان می فرمایند: «ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَسَهْلِهَا، وَعَذْبِهَا وَسَبَخِهَا، تُرْبَهً سَنَّهَا بالمَاءِ حَتَّی خَلَصَتْ، وَلاَطَهَا بِالبَلَّهِ حَتَّی لَزَبَتْ، فَجَبَلَ مِنْها صُورَهً ذَاتَ أَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ، وَ أَعْضَاءٍ وَ فُصُولٍ: أَجْمَدَهَا حَتَّی اسْتَمْسَکَتْ، وَأَصْلَدَهَا حَتَّی صَلْصَلَتْ، لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ، وَأجَلٍ مَعْلُومٍ، ثُمَّ نَفَخَ فِیها مِنْ رُوحِهِ فَمَثُلَتْ إِنْساناً ذَا أَذْهَانٍ یجیلُهَا، وَفِکَرٍ یتَصَرَّفُ بِهَا، وَ جَوَارِحَ یخْتَدِمُهَا، وَ أَدَوَاتٍ یقَلِّبُهَا، وَ مَعْرِفَهٍ یفْرُقُ بِهَا بَینَ الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ، والأَذْوَاقِ والْمَشَامِّ، وَالْأَلْوَانِ وَالْأَجْنَاسِ، مَعْجُوناً بطِینَهِ الْأَلْوَانِ الْمُخْتَلِفَهِ، وَالْأَشْبَاهِ الْمُؤْتَلِفَهِ، وَالْأَضْدَادِ الْمُتَعَادِیهِ، والْأَخْلاطِ المُتَبَاینَهِ، مِنَ الْحَرِّ والْبَرْدِ، وَالْبَلَّهِ وَالْجُمُودِ»؛
آن گاه خدای سبحان، از زمین درشتناک و از زمین هموار و نرم و از آن جا که زمین شیرین بود و از آن جا که شوره زار بود، خاکی برگرفت و به آب بشست تا یک دست و خالص گردید. پس نمناکش ساخت تا چسبنده شد و از آن پیکری ساخت دارای اندام ها و اعضا و مفاصل و خشکش نمود تا خود را بگرفت؛ چونان سفالینه و تا مدّتی معین و زمانی مشخّص سختش گردانید.
آن گاه از روح خود در آن بدمید. آن پیکر گلین که جان یافته بود، از جای برخاست که انسانی شده بود با ذهنی که در کارها به جولانش درآوَرَد و با اندیشه ای که به آن در کارها تصرّف کند و عضوهایی که چون ابزارهایی به کارشان گیرد و نیروی شناختی که میان حقّ و باطل فرق نهد و طعم ها و بوی ها و رنگ ها و چیزها را دریابد.
معجونی سرشته از رنگ های گونا گون؛ برخی همانند یکدیگر و برخی مخالف و ضدّ یکدیگر، چون گرمی و سردی، تری و خشکی [ اندوه و شادمانی]. (نهج البلاغه، خطبه ۱).
تمام معانی ذکر شده در کلام امام (علیه السّلام) بیانگر این ویژگی مهم است که خداوند جسم انسان را ترکیبی از موادّ مختلف و کیفیات گوناگون و استعدادها و غرائز متفاوت (بعد مادی) قرار داده که این تفاوت ها سرچشمه ی اختلاف های بسیاری در طرز تفکّر و روش زندگی انسان ها شده است که خود منشأ صدها پدیده است که به هیچ وجه قابل لمس و دیدن نمی باشد (بعد معنوی و روحی).
همان گونه که هماهنگی میان این اجزاء یکی از دو رکن اساسی حیات انسانی است، اضدادی نیز در وجود انسان قرار دارند که در تکاپو و پویندگی منظّم خود، ادامه ی حیات را امکان پذیر می سازند.
مفهوم واژه ی نفس
معادل کلمه ی”نفس” در فارسی “خود” است که به تدریج استعمال معیّنی یافته و علاوه بر معنای سابق، دلالت جدید تری به خود گرفته، که بر طبق این دلالت حاکی از شخصیت آدمی می باشد یعنی مجموعه ی بدن و روحی که به آن تعلّق گرفته است.
نهایتاً کلمه ی نفس، معنای یگری را نیز افاده می کند که می توان از آن به حقیقت وجود انسان تعبیر کرد. در این معنا حتّی اگر بدن آدمی متلاشی شود و وحدت ارگانیکی خود را از دست بدهد، نفس باقی می ماند. در عموم آثاری که در آن ها از نفس آدمی سخنی به میان آمده و از جمله در تحقیق حاضر نفس به همین معناست.
در شناخت حقیقت نفس نیز می توان گفت نفس در اصل لغت بر خروج نسیم دلالت می کند و تنفّس نیز به همین معنا می باشد. واژه ی نفس در کتاب های لغت بیشتر به معنی ذات و حقیقت شیء آمده است: «قَتَلَ فلانُ نَفسَهُ»؛ یعنی ذات و حقیقت خودش را هلاک کرد (ابن منظور، ص۲۲۳).
واژه های معادل نفس در نهج البلاغه
میزان تأکید حضرت بر هر یک از این مقوله ها یعنی نفس، قلب و روح شاخص مهمی در کارآمدی آن ها دارد (دشتی، محمّد، فرهنگ واژه های معادل نهج البلاغه، مؤسّسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین، قم، ۱۳۷۶).
خودشناسی «العالم من عرف قدره» (خطبه ۱۰۲)، خودموعظه گری، خودمحاسبه گری «من حاسب نفسه ربح و من غفل عنها خسر» ( حکمت۲۰۸)، میزان قرار دادن نفس « یا بنی اجعل نفسک میزاناَ بینک و بین غیرک» ( نامه ی ۳۱)،
خودارزشی « قیمه کل امری ما یحسنه» (حکمت ۸۱)، اهمّیت دادن به نفس خویش «اکرم نفسک عن کل دنیهِ وان ساقتک الی الرقاب فانک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضاَ» ( نامه ی ۳۱)
«وَاعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ لَمْ یعَنْ عَلَی نَفْسِهِ حَتَّی یکُونَ لَهُ مِنْهَا وَاعِظٌ وَزَاجِرٌ، لَمْ یکُنْ لَهُ مِنْ غَیرِهَا زَاجِرٌ وَلاَ وَاعِظٌ» (خطبه ی ۸۹)، بدگمانی به نفس «المومن لا یمسی و لا یصبح الا و نفسه ظنون عنده» (خطبه ی ۱۷۵)،
کرامت نفس «من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته» (حکمت ۴۴۱) و… از جمله مفاهیمی است که حضرت در موضوع مدیریت نفس بیان می دارند.
تأکید حضرت امیر در مدیریت صحیح نفس، متّهم ساختن و مذموم دانستن آن است؛ امّا نه به معنای نفی نفس ممدوح. با این وصف حتّی پیروی از تمایلات کوچک نفسانی نیز ممکن است انسان را از دایره ی انسانیت خارج نماید.
به فرموده ی حضرت امیر (علیه السّلام): «فَالصُّورَهُ صُورَهُ إِنْسَانٍ، وَالْقَلْبُ قَلْبُ حَیوَانٍ…» صورت او مثل صورت انسان است ولی قلبش قلب حیوان… (نهج البلاغه، خطبه۸۷).
نتیجه ی فوق العاده با اهمّیّتی که از این اصل به دست می آید هدف قرار دادن اصل ذمّ نفس بر مدح آن در کلام امام (علیه السّلام) است که به منظور حفظ ثابتات در شاکله ی وجود انسان در قلمرو خویش و در ارتباط با خود و برای صعود به مقام نفس مطمئنّه مطرح می شود. مقصود از این ثابتات و بایستگی ها، قوانین و مقرّراتی الزامی است که انسان در قلمرو حفظ ذات خود ملزم به عمل به آن ها می باشد.
شناخت نفس
در بسیاری از منابع اسلامی چه در قرآن مجید و چه در احادیث معتبر، خودشناسی فراوان مورد تأکید قرار گرفته است: حدیث مشهور «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ»؛ آن که خود را شناخت، بی تردید خدایش را شناخته است (بحار، ج۲، ص۳۲) گویای این حقیقت است که اگر من آدمی همه جانبه و به خوبی شناخته شود، بزرگ ترین گام در راه خداشناسی برداشته شده است.
علی (علیه السّلام) فرموده است: «مَعرِفَهُ النَّفس أنفَعُ المَعارِف»؛ شناخت نفس سودمندترین معرفت هاست (غررالحکم، ص۳۱۹). پر واضح است که مقصود از این نفس من، شخصیت و روح آدمی است، که همه ی استعدادها و فعّالیّت های علمی و معرفتی را به دست می آورد و اگر شناخته نشود، نه ماهیت شناخت های علمی و معرفتی خود را درک خواهد کرد و نه ارزش ها و ضرر و نفع آن ها را.
مراتب نفس
عرفا، حکما و بزرگان، نفس را به انواع و مراتبی تقسیم کرده اند، امّا به استناد آیه ی شریفه ی «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» (شمس/۸)، نباید تصوّر کرد که در وجود انسان چند نفس وجود دارد؛ بلکه درست آن است که بگوییم نفس آدمی نردبانی چند پلّه است و ساختاری چند لایه دارد.
آدمی در این نردبان گاه بر پایه ی نفس امّاره است و گاه بر پلّه ی نفس لوّامه و زمانی هم همه را زیر پا می گذارد و به اوج نفس مطمئنّه صعود می کند. تمام این مدارج، مراتب تشخیص آدمی است (شجری، ص۱۱۸).
انسان به واسطه ی این نفس می شنود و می بیند، می خورد و می آشامد، می ایستد و می نشیند، می خندد و می گرید و شاد می شود و محزون می گردد.
کفر کافران، شرک مشرکان، طغیان طاغیان، کبر متکبّران و… نیز به واسطه ی نفس است.
مدیریت نفس در کلام علوی
علی (علیه السّلام) در تعبیری زیبا و رسا حقیقت نفس و لزوم مدیریت آن را این گونه بیان می دارند: «ا یهَا النَّاسُ! إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیکُم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 