پاورپوینت کامل رایـه الهدی (بررسی خطبه ۸۶ نهج البلاغه) ۸۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رایـه الهدی (بررسی خطبه ۸۶ نهج البلاغه) ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رایـه الهدی (بررسی خطبه ۸۶ نهج البلاغه) ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رایـه الهدی (بررسی خطبه ۸۶ نهج البلاغه) ۸۰ اسلاید در PowerPoint :
>
در روز قیامت که انسان غافل، نتیجه ی اعمال خود را می بیند از خواب غفلت بیدار می شود و با حسرت می گوید: ای کاش در دنیا برای زندگی ابدی امروز کار خیری انجام داده بودم و زاد توشه ای پیش فرستاده بودم اما این توجه و تذکر دیگر سودی ندارد.
توحید نظری و توحید عملی
نگاهی برخطبه ی۸۶ (اعتقادی، اخلاقی )
استاد نوقانی
بخش اول این خطبه درباره ی معرفی چند صفت از صفات الهی است که توحید نظری نام دارد و بخش دوم آن پند و نصیحت و سفارش به تقوا و دوری از گناه و حفظ حقوق الهی است که توحید عملی نامیده می شود.
در این خطبه مولا مانند معلمی آگاه و پدری دلسوز و راهنما و پیشوایی که به راه و مقصد کاملأ آگاهی و به گفته های خود صدرصد ایمان دارد، به راهنمایی و ارشاد انسان های غافل و سرگرم به زندگی دنیا و دل بسته به آن پرداخته و آنان را به راهی که در پیش دارند تذکر داده و به هدف آفرینش که بازگشت به سوی حق است ارجاع می دهند؛ چرا که انسان، مجذوب این دنیای پرزرق و برق و فریبنده که با طبیعت حیوانی او بیشتر سنخیت دارد، شده و از خالق خود و هدف خلقت خویش غافل گشته، خدا را فراموش نموده و در نتیجه خود و آینده ی خود و زندگی پس از مرگ را از یاد می برد. «نَسواالله فَانساهُم اَنفُسهُم»(حشر/۱۹)؛«خدا را فراموش کردند، خدا هم خودشان را از یاد شان برد».
گرچه انسان رو به آخرت است ولی تمام همّش دنیاست و از آن حقیقتی که در پیش دارد غافل است و یا خود را به تغافل زده تا مرگ و اهوال پس از مرگ فکرش را مشغول نسازد. بنابراین مولا در ابتدای خطبه، خدا را با صفات ثبوتیه(علم، قدرت و غلبه) معرفی می نمایند، چرا که اگر انسان خدا را با این صفات بشناسد و ایمانش به حد یقین برسد ممکن نیست در اعمال و رفتارش مراقبت و مواظبت نباشد.
علم و قدرت الهی
فراز۱: «قَدْ عَلِمَ السِّرائِرَ، وَ خَبَرَ الضَّمائِرَ، لَهُ الاْحاطَهُ بِکلِّ شَیء، وَ الْغَلَبَهُ لِکلِّ شَیء، وَ الْقُوَّهُ عَلی کلِّ شَیء»؛ «خداوند به تمام اسرار نهان آگاه و از باطن همه با خبر است، به همه چیز احاطه دارد و بر همه چیز غالب و پیروز و بر همه چیز توانا ست».
خداوند در اول سوره ی بقره در توصیف متّقین که مشمول هدایت قرآن کریم می باشند می فرماید:« الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَیقِیمُونَ الصَّلاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینفِقُونَ والَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیک وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِک وَبِالآخِرَهِ هُمْ یوقِنُونَ»(بقره/۳و۴)؛
«آنان که به غیب ( آن چه از حس پوشیده و پنهان است) ایمان می آورند و نماز را بر پا می دارند و از تمام نعمت ها و مواهبی که به آن ها روزی داده ایم انفاق می کنند و آنان که به آن چه بر تو نازل شده و به آن چه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می آورند و به رستاخیز یقین دارند».
متّقین کسانی هستند که ایمان به غیب دارند و به لوازم آن که نماز و انفاق و ایمان به قرآن و اوامر و نواهی آن و ایمان به تمام پیامبران الهی است، عمل می کنند و به زندگی پس از مرگ هم یقین دارند. ایمان به غیب یعنی توحید نظری و ایمان به لوازم آن، توحید عملی است.
اگر انسان ایمانش به خدا به حد یقین و باور رسیده باشد و او را در تمام امور خود حاضر و ناظر بداند، ممکن نیست در محضر خدا معصیت و نا فرمانی کند، حتی فکر گناه را هم در دل و ضمیر خود راه نمی دهد.
بنابراین مولا قبل از پند و نصیحت، خدا را با صفاتی که در قرآن خود را معرفی نموده توصیف می نمایند، چون بشر با علم محدود نمی تواند به وجود نا محدودی مثل خدا و صفاتی که ذاتی اوست، علم و شناخت پیدا کند، مگر به آن چه خود توصیف و معرفی نموده است: «أَلَمْ یعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللّهَ عَلاَّمُ الْغُیوبِ»(توبه/۷۸ )؛
«آیا نمی دانستند که خداوند اسرار و سخنان درگوشی آن ها را می داند و خدا دانای همه ی غیب ها (و امور پنهانی) است؟» مولا در این خطبه با اقتباس از این آیه و امثال آن که در قرآن زیاد است می فرمایند:« قَدْ عَلِمَ السِّرائِرَ، وَ خَبَرَ الضَّمائِرَ»؛
«به نهان ها آگاه است، و از اندیشه ها باخبر است». خدای متعال نسبت به تمام موجودات و کل هستی چون مخلوق او هستند علم حضوری دارد.
هیچ چیز از حیطه ی علم و قدرت او خارج نیست؛ او احاطه ی علمی به همه چیز دارد.«الا إِنَّهُ بِکلِّ شَیءٍ مُّحِیطٌ»(فصلت/۵۴)؛ « آگاه باشید که خدا بر همه چیز احاطه دارد».
سوره ی تغابن و سوره ی حدید موضوع علم و قدرت الهی را در رابطه با خلقت و مالکیت ذات اقدس الهی چنین مطرح می کند: «هُوَ الَّذِی خَلَقَکمْ فَمِنکمْ کافِرٌ وَمِنکم مُّؤْمِنٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ. خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَکمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکمْ وَإِلَیهِ الْمَصِیرُ. یعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَیعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»(تغابن/۲-۴)؛
«او کسی است که شما را آفرید (و به شما آزادی و اختیار داد) گروهی از شما کافرید و گروهی مومن و خداوند به آن چه انجام می دهید بیناست. آسمان ها و زمین را به حق آفرید و شما را (در عالم جنین) تصویر کرد، تصویری زیبا و دلپذیر و سرانجام (همه) به سوی اوست.
آن چه را که در آسمان ها و زمین است می داند و از آن چه پنهان یا آشکار می کنید، باخبر است و خداوند از آن چه درون سینه هاست آگاه است».
«لَهُ مُلْک السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یحْیی وَیمِیتُ وَهُوَ عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ»(حدید/۲و۳)؛
«مالکیت (و حاکمیت) آسمان ها و زمین از آن اوست؛ زنده می کند و می میراند و او بر هر چیز تواناست اول و آخر و پیدا و پنهان اوست و او به هر چیز داناست».
این آیات بیانگر این حقیقت است که خدا به علم و قدرتش موجودات را خلق کرده است؛ بنابراین علم و قدرتش بر همه چیز از ظاهر و باطن و ابتدا و انتهای آن ها احاطه دارد، چرا که علمش در محدوده ی زمان و مکان نیست؛ بلکه او خالق زمان و مکان است و خالق، علم و قدرتش محیط بر مخلوق است، پس هیچ چیز از علم او خارج و پنهان نیست و همه چیز مخلوق و مملوک اوست.
زنده می کند و می میراند و همه ی موجودات تحت سیطره و حکومت او هستند و او بر همه چیز غالب و قادر است؛ به فرموده ی مولا: «وَ الْغَلَبَهُ لِکلِّ شَیء، وَ الْقُوَّهُ عَلی کلِّ شَیء». قرآن کریم نیز می فرماید:«وَاللّهُ غَالِبٌ عَلَی أَمْرِهِ وَلَکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لاَ یعْلَمُونَ»(یوسف/۲۲)؛ «و خداوند بر کار خود پیروز است ولی بیشتر مردم نمی دانند».
قهر و غلبه در انسان ها به وسیله ی نیرو و قدرت های نسبی آن ها اعمال می شود. هر کس نیرو و قدرت و امکانات بیشتری داشته باشد بر کسی که قدرت کمتری دارد سلطه و غلبه پیدا می کند.
هر غالبی مغلوب ما فوق خود و هر مغلوبی غالب بر مادون خود می باشد. ولی قهر و غلبه و سلطه ی الهی از این مقوله نیست او چون خالق و هستی بخش است و همه ی موجودات، وجود و هستی شان از اوست؛ لذا همه تحت سیطره و اراده ی او هستند و در عالم تکوین از خود اراده ای ندارند.
در قرآن کریم این مطلب چنین آمده است: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَنْ یقُولَ لَهُ کنْ فَیکونُ»(یس/۸۳)؛ «فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند تنها به آن می گوید موجود باش، آن نیز بی درنگ موجود می شود».
ولی با این وصف به انسان در امور تشریعی اختیار و آزادی داده که در انتخاب راه و پیمودن طریق سعادت و کمال یا شقاوت و فساد، خود تصمیم بگیرد و برگزیند.
اگر راه سعادت را انتخاب کرد، خدا توفیق می دهد و یاری اش می نماید و اگر با سوء انتخاب راه فساد و شقاوت را اختیار نمود او را به حال خود وا می گذارد؛ پس مولا در ادامه ی خطبه ی۸۶ سفارش به توحید عملی نموده، می فرمایند:
فراز۲: «فَلْیعْمَلِ الْعامِلُ مِنْکمْ فی اَیامِ مَهَلِهِ قَبْلَ اِرْهاقِ اَجَلِهِ، وَ فی فَراغِهِ قَبْلَ اَوانِ شُغُلِهِ، وَ فی مُتَنَفَّسِهِ قَبْلَ اَنْ یؤْخَذَ بِکظَمِهِ، وَلْیمَهِّدْ لِنَفْسِهِ وَ قَدَمِهِ، وَلْیتَزَوَّدْ مِنْ دارِ ظَعْنِهِ لِدارِ اِقامَتِه»؛
«هر کس از شما در روزگارانی که مهلت دارد به اعمال نیکو بپردازد پیش از آن که مرگ فرا رسد و در ایام فراغت پاک باشد، پیش از آن که گرفتار شود، و در ایام رهایی نیکوکار باشد،
پیش از آن که مرگ گلوگاه او را بفشارد، پس برای خود و جایی که می رود آماده باشد و در این دنیا که محل کوچ کردن است برای منزلگاه ابدی، توشه ای بردارد».
کسانی که اهل عملند، قبل از این که مرگ آن ها فرا رسد و قبل از این که به عذاب الهی، بیماری، پیری، ضعف، فقر و سایر عوارضی که حال عبادت و توان عمل را از آن ها می گیرد، مبتلا شوند؛ یعنی در زمان آسودگی و سلامتی باید برای خود و جایی و راهی که در پیش دارند آماده شوند و از این گذرگاه دنیا که سرانجام باید از آن رفت، برای جایگاه و منزلگاه ابدی خود زاد و توشه ای بردارند.
پیامبراکرم(صلی الله علیه واله) نیز به این مطلب اشاره فرموده اند: «اغْتَنِمْ خَمْساً قَبْلَ خَمْسٍ- شَبَابَک قَبْلَ هَرَمِک وَ صِحَّتَک قَبْلَ سُقْمِک وَ غِنَاک قَبْلَ فَقْرِک وَ فَرَاغَک قَبْلَ شُغُلِک وَ حَیاتَک قَبْلَ مَوْتِک»(مجلسی، ص۷۷)؛
«پنج چیز را پیش از پنج چیز غنیمت شمار: جوانیت را پیش از پیری تندرستی ات را پیش از بیماری، دارائی ات را پیش از ناداری، آسودگی ات را پیش از سرگرمی، زندگی ات را پیش از مردن».
مولا پس از این که خدا را با آن صفات معرّفی فرمودند برای این که انسان دل بسته به این دنیا نشود و از خدا و هدف آفرینش و خلقت خود غافل نگردد به این حقیقت که زندگی دیگری پس از ایام زود گذر دنیا وجود دارد تذکر می دهند،
چون یاد مرگ علاقه و دلبستگی به دنیا را کم می کند و اگر انسان علاقه و محبت دنیا را از دل خود بیرون کرد آن گاه یاد خدا و محبت خدا در دلش جای گزین می شود و این محبت او را به اطاعت و عبادت وادار می کند و از معصیت مانع می شود.
«قال الصّادق(علیه السّلام): ذِکْرُ الْمَوتِ یُمِیتُ الشَّهَواتِ فِی النَّفْسِ وَیَقْطَعُ مَنابِتَ الْغَفْلَهِ وَیُقَوِّی القلبَ بِمَواعِدِ اللّهِ وَیُرِقُّ الطَّبْعَ وَیَکْسُرُ اَعْلامَ الْهَوَی وَیُطْفِیءُ نارَ الْحِرْصِ وَیُحَقِّرُ الدُّنْیا»(گیلانی، ص۵۰۵)؛
«حضرت امام صادق(علیه السلام) فرموده اند: یادکردن مرگ و به یاد موت بودن، شهوت ها را بر طرف می کند و خواهش های نفس را می میراند و هر چه را که مورث غفلت است قلع می کند و میل به جانب خدا را قوّت می دهد و دل را نرم می کند و آثار و علامات هوا و هوس را درهم می شکند و آتش حرص را خاموش می کند و دنیا را در نظر او بی قدر و بی اعتبار می کند».
مرگ چیزی نیست که کسی باور نداشته باشد؛ چون هر انسانی در طول زندگی خود با مرگ عزیزانی مواجه بوده و هست، ولی آن چه را که یقین و باور ندارد زندگی و بقای بعد از مرگ و عالم برزخ و قیامت است و از همین روست که دنیا را هدف قرار داده و برای بیشتر ماندن و به عیش و نوش گذراندن حاضر است همه ی انسان ها را فدای خود کند تا چند صباحی بیشتر به زندگی ادامه دهد؛
اما انسانی که دنیای زودگذر و قدرت رو به زوال خود را می بیند و به زندگی پس از مرگ یقین دارد هدفش رسیدن به آن زندگی است که زمانش نامحدود و لذتش لایزال است؛ بنابراین حاضر نیست برای رسیدن به دنیا دانه ای را از دهان مورچه ای جدا کند.
این است فرق دو انسانی که یکی هدفش دنیا و رسیدن به آمال و آرزوهای آن است و یکی هدفش آخرت و رسیدن به مقام قرب الی الله و جلب رضای اوست؛ پس مولا به چنین انسانی که زندگی پس از مرگ را باور دارد تذکّر می دهند تا در این دار دنیا که دار مهلت و فراغت است برای آینده ی خود که فرصت هایش از دست می رود کار کند، چرا که وقتی اجل فرا می رسد دیگر زمان عمل نیست؛ بلکه هنگام نتیجه ی عمل است؛ «یوْمَئِذٍ یتَذَکرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّی لَهُ الذِّکرَی، یقُولُ یا لَیتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیاتِی»(فجر/۲۳-۲۴)؛
«آن روز انسان متذکر می شود؛ اما این تذکر چه سودی برای او دارد؟ می گوید ای کاش برای (این) زندگیم چیزی از پیش فرستاده بودم».
در روز قیامت که انسان غ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 