پاورپوینت کامل رهنوردان را سبکباری بُوَد ۱۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رهنوردان را سبکباری بُوَد ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رهنوردان را سبکباری بُوَد ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رهنوردان را سبکباری بُوَد ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

>

سلامش کردم. جواب سردی داد و بدون این که به من نگاه کند رفت روی تختش دراز کشید و با گوشی جدیدش سرگرم شد. گفتم: حالت خوبه؟ سرش را کمی به جلو خم کرد و صدای خفه ای از ته حنجره اش بیرون داد.

با این برخوردها دیگر ایستادن و صحبت کردن با او معنی ندارد. رفتم به آشپزخانه و دیگ را بار گذاشتم. آب به جوش آمد. به صدای قل قل آن گوش دادم. برنج های خیس شده را در آب جوش ریختم. صدای زنگ در دوباره بلند شد.

چهره ی دخترم بود. دکمه ی آیفون را زدم تا در باز شود. منتظرش نماندم و به آشپزخانه رفتم. حتماً خودش یک سری به آشپزخانه می زند تا بفهمد من کجایم و کی در را باز کرده برایش.

برنج را آبکش کردم، ته دیگ سیب زمینی گذاشتم و در دیگ را بستم. اما هیچ کس به آشپزخانه سر نزد. دیگ را روی اجاق گذاشتم و زیر خورشت را کم کردم. به هال رفتم تا ببینم کسی وارد شده یا نه. دخترم همان جا دم در روی صندلی اولی نشسته بود و داشت پیام هاش را چک می کرد.

متوجّه حضور من نشده بود. به او نزدیک شدم و عکس های گوشی اش را از فاصله ی نزدیک تر دید زدم. انگار که متوجّه من شده باشد یک دفعه از جا پرید و با صدایی که پر از تنفّر و شکایت بود داد زد: اِه! مامان! چرا فضولی می کنی؟

گفتم: به من می گی فضول؟

سریع به سمت اتاقش رفت و جوابم را نداد. انگار که خودش فهمیده بود بد گفته و بد کرده.

بوی سوختنی از آشپزخانه می آمد. ای وای! زیر پلو را کم نکرده ام. به طرف آشپزخانه رفتم و دیگ را با همان دمکنی رویش برداشتم و داخل ظرف شویی گذاشتم و آب سرد را باز کردم. کسی کلید انداخت و در را باز کرد.

فوراً یک پیاز پوست کندم و داخل دیگ برنج انداختم تا بو را بکشد و همزمان با صدای بلند داد زدم: سلام آقا! بفرمایید تو. من تو آشپزخانه ام. صدایی از فاصله ی نزدیک، نزدیک تر از گوش راستم آهسته گفت: سلام. من همین جام داد نزن. چه بوهایی میاد!

زود در دیگ را بستم و گفتم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.