پاورپوینت کامل خیر ببینی!!! (داستان کوتاه) ۱۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خیر ببینی!!! (داستان کوتاه) ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خیر ببینی!!! (داستان کوتاه) ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خیر ببینی!!! (داستان کوتاه) ۱۹ اسلاید در PowerPoint :
>
هوا عالی است. نسیم خنک عصرگاهی برگ های تازه متولّد شده را به آرامی در هوا می رقصاند و سایه ی زیبا و لرزانی بر زمین می پراکند.
به ساعتت نگاه می کنم. مهین دیر کرده است. قرار بود برویم عیادت مریم.
میوه ها توی دستم سنگینی می کند. می گذارمشان زمین.
کلافه شده ام. از هیچ چیز به اندازه ی منتظر ماندن کنار خیابان بدم نمی آید.
شماره ی مهین را برای سومین بار می گیرم… برنمی دارد.
حالا نیم ساعت از قرارمان گذشته است. ترجیح می دهم پیاده به سمت خیابان اصلی بروم.
صدای گوشی می ایستاندم. مهین است. عذرخواهی می کند و می گوید نزدیک است.
چند دقیقه بعد مهین می رسد. سوار می شوم. دوباره عذرخواهی می کند. سعی دارد توجیهی برای دیر آمدنش دست و پا کند.
تلاش بی وقفه اش را با هدیه ای با چاشنی لبخند پاسخ می دهم: یک کتاب درباره ی مدیریت زمان. کتابی است که مدت هاست توی کیفم گذاشته ام تا در موقعیت مناسبی به مهین بدهم.
خوش حال نمی شود. من اما خوش حالم.
***
نمی دانم چرا این خیابان این قدر شلوغ است! نه می شود شیشه ی ماشین را پایین بکشی و نفسی تازه کنی؛ نه می شود کامل توقّف کنی و به کار دیگری مشغول شوی. ترمز… حرکت… ترمز… حرکت….
واقعاً خسته کننده است. معلوم نیست چه اتفاقی باعث این ترافیک شده!
گمانه زنی ها شروع می شود. یکی از مسافرها می گوید: لابد تصادف شده.
دیگری می گوید: نه بابا! دارند آسفالت خیابان را مرمّت می کنند.
کنار دستی ام می گوید: آخر سرِ ظهر وقت این کارهاست؟
خنده ام می گیرد.
همان مسافر اوّلی می گوید: تقصیر این راننده های بی ملاحظه ای است که توی لاین خودشان حرکت نمی کنند.
چشم تیز می کنم می بینم توی لاین هستم.
دیگری می گوید: این تک سرنشین ها هم بی تقصیر نیستند!
راست می گوید.
مسافر پشت سرم می گوید: هیچ کدامشان نمی دانند چه حق الناسی به گردنشان است.
همه تأیید می کنند.
ناچارم شیشه را بکشم پایین؛ هوای ماشین خوب نیست. همین که می خواهم سرم را کمی بیرون ببرم، راننده ی ماشین کناری دست تکان می دهد. گوش می کنم. با صدای بلند می گوید: داداش خودت را بکش این طرف. آن طرف کلاً بسته است. اگر گیر کنی حالا حالاها نمی توانی بیایی بیرون.
دستی تکان می دهم تا از خیرخواهی اش تشکّر کرده باشم.
***
توی مترو نشسته ام. این هفته هر روز کلاس دارم. مترو می رسد و من سوار می شوم. تقریباً همه ی صندلی ها پر است و کسی هم سرپا ایستاده نیست.
صدای بلندگوی مترو خبر از رسیدن به ایستگاه بعدی می دهد. در که باز می شود هفت هشت نفر سوار می شوند. چند زن و دختر جوان و میان سال؛ تنها و با بچه و….
احساس می کنم یکی از خانم ها باردار است. دستم را تکان می دهم و با اشاره او را فرامی خوانم.
می آید و روی صندلی می نشیند. لبخند گرمش احساس خوبی به من می دهد.
***
هوا گرم است. تشنه ام شده به مغازه می روم تا آب معدنی بخرم. دو نفر قبل من هستند فروشنده دارد حسابشان را جمع می
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 