پاورپوینت کامل نقشه خوان ۳۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقشه خوان ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقشه خوان ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقشه خوان ۳۱ اسلاید در PowerPoint :
>
پیچ کوچه را که رد می کند بالای پله ای کوتاه، در آهنی نیمه بازی را روبه روی خود می بیند. تابلویی بزرگ و سبز رنگ که با خط سفید روی آن نوشته: کارگاه خود اشتغالی عمار!
پله را که بالا می رود از پشتِ در چوبی نیمه بازی چند دار قالی پیداست و دخترانی که پشت آن نشسته اند. صدایی دلنشین در فضا می پیچید: «یشکی دوشکی سنجتی پیش رف، دوشکی قهوه ای دو تا بیدمشکی، پشتش دارچینی دو تا قهوه ای پیش رف، جاشکی پیش رف سفی جا خود، واگشت فیروزه ای سه تا…» و دختران در پاسخ هر بند از نجوای او پاسخ می دهند: «زدم». مهری در زمزمه ی شورانگیز پاورپوینت کامل نقشه خوان ۳۱ اسلاید در PowerPoint غرق شده است.
حرکت تند دست های میمنت خانم او را به داخل کارگاه می کشد. بافندگان متوجه آن ها شده اند. ساکت شدند و سکوت، نگاه همه دختران قالیباف را به سمت او برد. میمنت خانم با خوشحالی رو به پاورپوینت کامل نقشه خوان ۳۱ اسلاید در PowerPoint می گوید: «ایشون مهری جون، نوه ی دختری حاج خانم ستوده خیّر مهربون محله مون هستند.
دانشجوی سال دوم رشته ی معماری. من ازشون دعوت کردم بیان کارگاه هنری ما و قالی بافی یاد بگیرن و بعد یکی از اعضای گروه ما بشن».
مریم با مهربانی در حالی که برمی خیزد، دستش را به سوی مهری دراز می کند، مهری با دستپاچگی سلام می کند، همگی به گرمی پاسخش را می دهند و صدای کوبش دفه بر روی گره های قالی از گوشه و کنار برمی خیزد.
مریم که هنوز دست مهری را در دست دارد او را به وسط کارگاه که چند صندلی چوبی و یک میز گرد قرار دارد می برد. صدای میمنت خانم شنیده می شود: «خانم ها صبر کنین تا مریم جون بیاد از روی نقشه پیش بریم، ممکنه مثل اون دفعه بعضی ها عقب بیفتن یا بعضی ها زیادی پیش برن و مجبور به دوباره کاری بشیم».
مهری که محو فضای کارگاه شده می گوید: «تا حالا قالی بافی ندیده بودم، فکر می کردم این کار دخترای روستایی باشه»!
مریم لبخندمی زند و می گوید: «ما یه عده دانشجوییم که سعی کردیم یه گرهی از کار مردم باز کنیم. من که قالی بافی و گلیم بافی بلدم، چند تا از دوستان هم خیاطی و گلدوزی و نقاشی رو پارچه یکی هم مکرومه بافی و چرم دوزی بلده پدرم هم سفالگری یاد داشتن.
گفتیم تو این منطقه محروم یه کارگاه هنری بزنیم و بچه ها رو به کار بگیریم. هم یه هنری یاد میگیرن هم یک کمکی به اقتصاد خانواده شون میشه. ببین این کیف های چرمی و این گلدون های نقاشی شده سفالی و این مکرومه ها و هر چی این جا می بینی کار دست و هنر بچه هاست.
مهری می گوید: «این همه ظرافت و زیبایی! این همه هنر هست ولی کار ما شده خوردن و خوابیدن و درس خوندن و فضای مجازی». یکی از کیف های چرمی را به دست می گیرد و زیر و رو می کند.
چرم را به بینی نزدیک می کند، می بوید. درز های کیف را واکاوی می کند و با دیدن پرزهای پشت چرم لبخندی می زند. مریم حرکات او را زیر نظر دارد. می گوید: «حرفه ای هستی ها»! مهری پاسخ می دهد: شما هم حرفه ای کار زدین، این چرم اصله، هزینه هاتون رو نمی بره بالا؟ مریم می گوید: «ارائه کار اصیل و با کیفیت از اصول ماست.
کم کم همه دخترها دور مهری و مریم حلقه می زنند. میمنت خانم با اشتیاق زیلوها و جاجیم ها را به او نشان می دهد و از کیفیت عالی پشم و نخ آن می گوید، طرح یکی از سفالینه ها مهری را مجذوب خود می کند.
سطح صیقلی و صاف، نقش های هندسی منظم، نگاهی به کارها می اندازد که با دقت روی هم چیده شده اند. می پرسد: حالا از این هنر شما استقبال هم میشه؟
شما با این زحمت و هزینه،کاری با این ظرافت و کیفیت تهیه می کنین اونوقت، چینیِ همین کارها ارزون تر ریخته تو بازار، بعد این همه کار رو دستتون نمی مونه؟ من که باشم میرم سراغ جنس ارزونِ خارجی».
یکی از دخترها با دلخوری گلدان سفالی و کیف چرمی را از دستش می گیرد و روی میز می گذارد و می گوید: ببین خانم جون ما با خرید جنس خارجی و ضعیف کردن اقتصادمون زمینه رو برای سلطه ی دیگران رو خودمون فراهم می کنیم.
چند وقت پیش یه روایتی شنیدم که خیلی برام جالب بود: «در زمان امام صادق(ع) سکه های حکومت اسلامی رو ازکشور روم می آوردند. یه مشکلی پیش اومد و روم تهدید کرد که دیگه سکه نخواهد زد و حکومت اسلامی درمانده شد.
خیلی عجیبه یکی دو مورد استثناء هست که ائمه کمی روی خوش به دستگاه خلافت نشون می دن. یکی از اون موارد همین جاست. امام راهنمایی شون کردند که چه جور سکه بزنند و با این کارِ امام)ع) حکومت اسلامی از زیر سلطه ی اجنبی بیرون اومد».
مهری خود را جمع و جورمی کند. با تعجب می پرسد: «آخه شما چه طور می تونین به رونق تولید کمک کنین با همین چهار تا سفال و کیف چرمی و یکی دو تا فرش و زیلو و مکرومه، واقعاً میشه با این ها اقتصاد آسیب دیده ی مملکت رو درمان کرد»؟
مریم با لبخندی التهاب جمع را کم می کند و می گوید: «ما عزممون رو جزم کردیم که با حمایت از تولید داخلی به رونق تولید و در نتیجه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 