پاورپوینت کامل «مُذ» و «مُنذُ» از منظر ادباء ۸۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل «مُذ» و «مُنذُ» از منظر ادباء ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «مُذ» و «مُنذُ» از منظر ادباء ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل «مُذ» و «مُنذُ» از منظر ادباء ۸۱ اسلاید در PowerPoint :
>
چکیده
از آنجا که نظرات ادبی در فهم متون دینی و نتایج مستنبطه از آن ها نقش مهمی دارند و عموماً در اذهان اهل علم و طلاب علوم دینی دو مکتب معروف بصری و کوفی مورد تأمل قرار می گیرد و عموم مسائل مستنبطه فقهیه ما از احادیث بر اساس مکتب بصریون می باشد، تأمل در مکاتب دیگر و آراء ادبا خصوصاً کوفیون که عهده دار نظام ادبی معصومین(ع) هستند شاید گامی در تغییر نظرات در برخی از مسائل فقهی باشد.
مقدمه
این مقاله پیرامون بررسی آراء ادبا در سه مکتب کوفه، بصره و اندلس در بحث «مذ و منذ» است که تتمیمی بر مباحث کتاب مغنی الادیب می باشد و فقط در صدد بیان آراء مکاتب یاد شده و تضارب بین آنها است.
دیدگاه ادباء در کتب معاجم
دیدگاه خلیل بن احمد الفراهیدی از کتاب العین
نون و ذال در «منذ» اصلی هستند و گاهی اوقات نونش در لغت حذف می شود و گفته شده که بنا و ریشه «منذ» از «مِن اذ» گرفته شده است و همچنین است که متحمل معنای زمانی می باشد در آن هنگام که می گویی: «منذ کان» که منظور بدین معناست:
«مِن اذ کان ذلک» ولی اکثراً در کلام عرب همزه اش حذف شده و این دو کلمه یک کلمه واحد می شود و اگر متضمن معنای توهم غایت باشد اسم خود را رفع می دهد.
دیدگاه لویس معلوف از کتاب المنجد
«مذ» مخففه از «منذ» است و هرگاه که در التقا ساکنین قرار بگیرد ذالش مضموم می شود مانند «مُذُ الیوم» چه اصلش اینست که مضموم باشد ( اشاره به اصل «مذ» دارد که از «منذ» گرفته شده است ) و گاهی اوقات میم در «مذ و منذ» مکسور می شود و این دو از حروف جر می باشند و بنا بر مشهور اضافه به جمله می شوند.
حال اگر زمان ماضی باشد به معنای «مِن» می باشند مانند «ما رایتُهُ مذ یوم الاحد» واگر زمان حاضر باشد به معنای «فی» می باشند مانند «رایتُهُ مذ شهرنا» و اگر معدود باشد به معنای «مِن» و«الی» می باشند مانند «ما رایته مذ ثلاثه ایام».
گاهی اوقات اسم بعد «مذ و منذ» مرفوع می شود، مانند «ما رایته مذ یومان» که بنا بر معروف چنین است که در این حالت «مذ و منذ» ظرفند و اضافه به جمله ای شده اند که فعلشان حذف شده است و اصلش «مذ کان یومان» بوده است.
دیدگاه امیل بدیع یعقوب و میشال عاصی از کتاب المعجم المفصل فی اللغه و الادب
«مذ و منذ» به دو صورت می آید:
۱. حرف جر؛ ۲. ظرف.
الف – «مذ و منذ» جاره
حرف جری هستند که مختص به زمان ماضی یا حاضرند و اختصاص به زمان استقبال ندارند و چنین است که ما بعدشان اسم مجرور است، مانند «لم اَره مذ یومین» و معنایشان سه قسم است:
۱. به معنای «مِن» ابتدائیه؛ هنگامی که زمان اسم مجرورشان ماضی معرفه باشد، مانند: «ما شاهدتک مذ یوم الاربعاء».
۲. به معنای «فی»؛ هنگامی که زمان اسم مجرورشان حاضر معرفه باشد، مانند «ما قرأت مذ الیوم» و در نزد اکثر عرب اسم بعدشان در حاضر همیشه مجرور می آید.
۳. به معنای «مِن» و «الی» با هم؛ هنگامی که اسم مجرورشان نکره باشد و ابتدا و انتها زمان برایشان لحاظ شده باشد، مانند «مذ یومین».
ب – «مذ و منذ» ظرفیه
ظرفی هستند مبنی بر سکون در محل نصب بنا بر مفعول فیه و یکی از حالات ذیل ما بعدشان واقع می شود:
۱. اسم مرفوع؛ مانند «ما رایتک مذ یومان» که یومان فاعل فعل کان تامه محذوف است.
۲. جمله اسمیه؛ مانند قول الاعشی:
ما زلتُ ابغی الخیرَ مذ أنا یافعٌ
ولیداً و کهلاً حینَ شبتُ اَمرَدَا
که « أنا یافع» در محل جر به اضافه«مذ» است.
۳. فعل ماضی؛ مانند «سافر أخی مذ طلعت الشمسُ».
دیدگاه شارحین الفیه
و «مذ و منذ» أسمانِ حیثُ رفَعَا
أو أولیــــــا الفعــل ک«جئتُ مذ دَعَـا»
وَ إن یُــجَرَّا فی مُضـیٍّ فَکَ«مِن»
هما وَ فی الحضُورِ معنَی «فی» أستَبِن
دیدگاه ابن ناظم از کتاب شرح الفیه ابن مالک
«مذ و منذ» اسم زمان بعد از خودشان را رفع یا جر می دهند.
پس آن هنگام که رفع می دهند؛ اسمند و نقششان در جمله مبتدا می باشد، که اگر زمانش ماضی بود به معنای اوّل مدت است، مانند «ما رایتُه مذ یوم الجمعه»، واگر زمانش حاضر بود به معنای جمیع مدت است، مانند «ما رایتُه مذ شهرُنا».
و آن هنگام که جر می دهند؛ از حروف جرند که اگر زمانش ماضی باشد به معنای «مِن» و اگر زمانش حاضر باشد به معنای «فی» استعمال می گردد. و اگر بعد از «مذ و منذ» فعل بیاید، به ظرف بودن محکومند و باید اضافه به جمله شوند.
جناب سیبویه درباب اسمائی که اضافه به افعال می شوند، فرموده است: « و از آن دسته اسمائی که اضافه به فعل می شوند، قول توست: ما رایتُهُ مذ کان عندی و منذ جاءنی». و سپس تصریح نموده که «مذ» به «کان» و «منذ» به «جاءنی» اضافه شده اند. و مانند قول فرزدق:
ما زَالَ مذ عَقَدَت یَدَاهُ إزارَهُ فَسَمَا فَأدرَکَ خَمسَه الأشبَارِ
یُدنی کَتائبَ مِن کتائبَ تلتقِی فی ظلِّ مُعتَرکِ العَجَاجِ مُثَارِ
و گاهی اوقات “مذ و منذ” به جمله اسمیه نیز اضافه می شوند. مانند قول دیگری:
ما زِلتُ مَحمُولاً علیَّ ضغینَهٌ و مُضطَلِعَ الأضغانِ مذ أنا یافِعُ
خلاصه: همانا «مذ و منذ» از دو حالت ذیل خارج نیست:
الف – حرف جرند، به معنای «مِن» یا «فی».
ب – اسم مرفوعند بنابر ابتدائیت، به معنای «اول مده أو جمیع المده».
ج- اسم منصوبند بنا بر ظرفیت.
دیدگاه اشمونی از کتاب حاشیه الصبان علی شرح الأشمونی علی الفیه ابن مالک
«مذ و منذ» هم بصورت اسمی و هم به صورت حرفی استعمال می شوند، که آن دو اسم هستند، آن هنگام که اسم مفردی را رفع می دهند، یا این که غالباً فعل و فاعلی بعد از این دو ذکر می شود که به دلیل اقتصار از بیان فعل اجتناب می شود، ماند «ما رایته مذ یومان أو منذ یوم الجمعه» که «مذ و منذ» در اینجا مبتدا و ما بعدشان خبر است.
که در اصل چنین بوده است «أمد انقطاع الرؤیه یومان، و أول انقطاع الرؤیه یوم الجمعه» که به معنای «بینی و بین الرؤیه یومان» می باشد.
و اکثر کوفیون و سهیلی و ناظم (ابن مالک) قائلند که «مذ و منذ» ظرفند و ما بعدشان فاعلِ فعل محذوف است، مانند «مذ کان أو مذ مضی یومان».
و مشهور این است که هنگامی که «مذ و منذ» ظرفند، اضافه به جمله می شوند. و گفته شده که اضافه به زمانی می شوند که این خود زمان اضافه به جمله می شود. وگفته شده که ایندو مبتدائند، که خبرشان یک زمانی است که اضافه به جمله شده و به صورت وجوبی در تقدیر است. مانند این دو قول:
ما زَالَ مذ عَقَدَت یَدَاهُ إزارَهُ ما زلتُ ابغی الخیرَ مذ أنا یافعٌ
«مذ و منذ» حرف جرند؛ اگر زمانش ماضی بود در بردارنده معنای «مِن» می باشد، مانند «ما رایته مذ یوم الجمعه و منذ یوم الجمعه» ای «مِن یوم الجمعه» و اگر زمانش حاضر بود به معنای «فی» می باشد،
مانند «ما رایته مذ یومنا أو منذ یومنا» ای «فی یومنا» که ایندو معنا زمانی برای «مذ و منذ» لحاظ می شود که همراه معرفه باشد. واگرچه مجرور به «مذ و منذ» نکره بود، همانطور که در معدود به معنای «مِن و الی» معاً می گیرند، اینجا هم این معنا را اخذ می نمایند. مانند «ما رایته مذ أو منذ یومین» و با توجه به اینکه گفته شده که «مذ و منذ» ظرف منصوب فعل قبلشان هستند ولی اکثر نحویون قائلند که این دو حرف جرند و ما بعد خود را جر می دهند.
دیدگاه الازهری از کتاب التصریح علی التَوضیح
با عنایت به اینکه کتاب التصریح علی التوضیح که توسط خالد بن عبد الله الازهری نگاشته شده، شرحی قوی است بر کتاب أوضح المسالک الی الفیه ابن مالک که به تحریر ابن هشام الانصاری صورت گرفته است، و اینکه کتاب مغنی اللبیب ابن هشام بهترین کتاب وی می باشد، دیگر در این بخش به بیان مستقیم نظریات ابن هشام نپرداختیم. وان شاء الله در ادامه به نظریات ایشان از کتاب مغنی اللبیب اشاره خواهیم کرد.
الف – «مذ و منذ» بر سر اسم مرفوع نکره یا معرفه معدود یا غیر معدود داخل می شوند، مانند «ما رایته منذ یومان» که « یومان» نکره معدود است و «أو منذ یوم الجمعه» که «یوم الجمعه» معرفه غیر معدود می باشد. و در این هنگام «مذ و منذ» مبتدائند و ما بعدشان خبراست،
که مبرد و ابن سراج و فارسی از مکتب بصره و گروهی از اهل کوفه و ابن حاجب قائلند که خبرش واجب است که مؤخر بیاید چونکه جاری مجری جر است، پس باید رفع ابهام نماید. و اگر در زمان حاضر بود یا معدود بود به معنای امد استعمال می شود و اگر در زمان ماضی بود، معنای اول مدت لحاظ می شود.
و عکس این مطلب هم توسط اخفش و ابی اسحاق الزجاج و ابی القاسم الزجاجی بیان شده که «مذ و منذ» ظرفند و خبر مقدم و مابعدشان مبتدای مؤخر است، و مشتمل معنای«بین و بین» مضاف است.
مانند«ما لقیته مذ یومان» ای «بینی و بین لقائه یومان» که این خالی از تعسف نمی باشد. و جمهور کوفیون و ابن مالک و ابن مضاء و سهیلی بر این باورند که «مذ و منذ» ظرفند و ما بعدشان فاعل «کان» تامه محذوف است. و چنین «مذ کان یومان أو یوم الجمعه» تقدیر را لحاظ می کنند. و بعض از کوفیون قائلند که «مذ و منذ» ظرفند و ما بعدشان خبر برای مبتدای محذوف است، که «من الزمان الذی هو یومان» را در تقدیر می گیرند.
«مذ و منذ» از «مِن» جاره و «ذو» طائیه ترکیب شده است و بنابر قولی از «إذ» تشکیل شده است.
ابن خباز در نهایه مطرح کرده که در «ما لقیته منذ یومان» چهار نظریه وجود دارد:
برای مکتب بصره دو قول است:
– فارسی: «امد ذلک یومان» را در تقدیر گرفته، پس «منذ» مبتدا، و «یومان» خبرش می باشد.
– ابن جنیّ: «بینی و بین لقائه یومان» را در تقدیر گرفته، پس «منذ» خبر و «یومان» مبتدا می شود.
برای مکتب کوفه نیز دو قول است:
– «مِن» حرف و «ذو» موصول است، که واو محذوف شده و ضمه بنابر اتباع جای واو نشسته است، آنگاه «هو یومان» مبتدا و خبر و جمله صله اند.
– «مِن إذ مضی یومان» در اصل بوده که «یومان» فاعل فعل محذوف است.
ب – «مذ و منذ» بر سر جمله فعلیه یا اسمیه داخل می شوند، که غالبا بر سر جمله فعلیه می آید، مانند قول فرزدق:
ما زَالَ مذ عَقَدَت یَدَاهُ إزارَهُ فَسَمَا فَأدرَکَ خَمسَه الأشبَارِ
ومانند قول میمون الاعشی:
ما زلتُ ابغی الخیرَ مذ أنا یافعٌ ولیداً و کهلاً حینَ شبتُ اَمرَدَا
و هر زمانی که «مذ و منذ» بر جمله داخل شوند، بنا به اتفاق ظرفند که به جمله یا به زمانی که مضاف جمله است، اضافه شدند. وگفته شده که«مذ و منذ» مبتدائند و خبرش زمان اضافه شده به جمله ای است که بصورت وجوبی در تقدیر است.
اصل «مذ» «منذ» بوده است، که نونش به دلیل رجوع به ضمه ذال در حین التقاء ساکنین حذف شده است. وعده ای برعکس این قاعده را پذیرفتند، و بیان دارند که نون به «مذ» اضافه شده همچنان که در «ابنم» میم به «ابن» اضافه شده است.
ولی ابن ملکون با توجه به این قاعده کلی که در حرف و شبه حرف تصرف معنایی ندارد و اصلا چنین امری امکان پذیر نیست، میگوید که «مذ و منذ» هر دو اصلیند. و مالقی بیان می کند:
اگر «مذ» اسم بود همانا «منذ» اصل است و اگر حرف بود خودش اصل است. و گاهی اوقات میم «مذ و منذ» نزد عکل مکسور می شود و ذال «مذ» بنا به لغت بنی غنی مضموم می شود.
دیدگاه سیوطی از کتاب النهجه المرضیه فی شرح الفیه
جلال الدین سیوطی فردی بسیار پر تلاش و زحمت بوده که تألیفات بسیار زیادی دارد تا جایی که بعضی از علما تا سیصد تألیف هم از وی نقل کرده اند، و طبق نظر مدرسین ادبیات عرب بسیار عالی کلام ادبا را متوجه می شده و به همان کیفیت هم شرح می داده،
بنابراین یک شارح زبردست و تواناست که از نظر اکثر علما وجهه نظریه پردازی نداشته است، وفقط محشی قابلی بوده، با این همه کتاب همع الهوامع فی شرح جمع الجوامع که خودش تألیف کرده و نیز خودش شرح داده به عنوان آخرین کتاب ادبیاتی وی بسیار با ارزش است،
به همین منظور چون در شرح الفیه اش وجیزه گویی اختیار کرده، ما کاملترین نظرش را به آن قسمت انشالله وعده میدهیم. ولی با همه این تعابیر ناقص کتاب النهجه قطعاً و یقیناً از قابلیتی برخوردار است که سالیان سال در حوزه های علمیه جزء متون درسی است، و امثال آیت الله بروجردی(ره)اهتمام وصف ناشدنی به مطالعه الفیه و این شرح داشته اند.
«مذ و منذ» اسمی هستند که ما بعد خودشان را رفع می دهند، مانند «ما رایته مذ یومان» که اگر زمانش ماضی باشد به معنای اوّل مدت است واگر زمانش غیرماضی باشد به معنای جمیع مدت است
(اشکال: با توجه به نظر ادبا این حالت فقط شامل حاضر می شود نه مستقبل و اینکه این معنا زمانی صحیح است که ما بعد «مذ و منذ» مفرد باشد.) و صحیح آن است که «مذ و منذ» مبتدا و ما بعدشان خبر باشد، در حالیکه بر عکس این مطلب نیز گفته شده است،
و همچنین گفت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 