پاورپوینت کامل نیم نگاهی به جایگاه ادبیات عرب در مسیر طلبگی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نیم نگاهی به جایگاه ادبیات عرب در مسیر طلبگی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نیم نگاهی به جایگاه ادبیات عرب در مسیر طلبگی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نیم نگاهی به جایگاه ادبیات عرب در مسیر طلبگی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

چکیده

اصلی ترین منابع اسلامی را، قرآن و سنت تشکیل داده است که همه به زبان عربی فصیح هستند. به تبع این منابع، سایر کتب اسلامی از علمای بزرگ، اکثراً به زبان عربی است.

برای استفاده از این منابع ارزشمند، راهی جز فهمیدن دقیق و صحیح این متون نیست و فهمیدن این متون، وابسته به تسلط در حد کفایت به ادبیات عرب است. این پژوهش به تبیین ضرورت و اهمیت تحصیل ادبیات عرب و جایگاه ویژه آن در میان دروس حوزوی، به عنوان عامل محرّکی در کوشش و جدّیت در تحصیل آن می پردازد.

از آنجاکه بهره مندی از منابع قرآن و روایات و استخراج معارف حقه ی اسلامی از آن، نیازمند رسیدن به قوه ی استنباط و اجتهاد است، لذا در این تحقیق، به بررسی رابطه ی ادبیات عرب با اجتهاد پرداخته شده و از آنجا که ادبیات عرب به عنوان یک علم آلی برای رسیدن به اجتهاد مطرح است، پرداختن بیش از حد کفایت به آن با توجه به اندک بودن وقت طلبه، او را از پرداختن به سایر علوم ضروری باز می دارد.

تحصیل هر زبانی، نیازمند طی دو مرحله ی کلی است: مرحله ی محتوایی و مرحله ی مهارتی که مرحله ی مهارتی، مرحله ی کاربردی کردن و تسلط عملی بر معلومات مرحله ی محتوایی است.

اگر مرحله ی محتوایی را به چهار قسمت آشنایی، فهم، تسلط و اشراف تقسیم نماییم، با توجه به پژوهش های صورت گرفته و مشاوره های انجام شده، برای اجتهاد مرحله ی تسلط لازم و کافی است.

برای تبدیل این تسلط علمی به مهارت، طی کردن مراحل شش گانه ی تجزیه و ترکیب ضروری است. هم چنین از میان علوم ادبی، شش علم لغت، صرف، نحو، معانی، بیان و بدیع جهت اجتهاد فقهی لازم است که در این تحقیق، به توضیح مختصر و جایگاه آن در فهم منابع اسلامی پرداخته شده است.

در نهایت به بیان نکات ضروری در تحصیل علم ادبیات، ویژگی هایی که یک طلبه در مسیر تحصیل ادبیات عرب باید دارا باشد، علل دلسردی از تحصیل ادبیات و چند مبحث مفید دیگر اشاره شده است.

مقدمه

اصلی ترین منابع اسلامی را قرآن و سنت تشکیل داده اند که همه به زبان عربی فصیح هستند. یعنی نحوه ی بیان مطالب، متناسب با روشی است که عرب فصیح در تفهیم مقاصد خود به کار می برده است. لذا برای فهم و درک دقیق مفاهیم قرآن و سنت، باید به قواعد و ویژگی های زبان عربی در حد کافی آشنا بود.

از سوی دیگر، اعجاز قرآن از جهت ادبی آن سبب شده تا آیاتش مضامین بسیار بلند و عالی را به گونه ای بلیغ با تشبیهات، تمثیلات، استعارات و کنایات بیان کند. لذا بدون اطلاع از نکات علوم ادبی، نمی توان توقع فهم صحیحی از این کتاب آسمانی داشت.

امام حسین(علیه السلام) فرموده اند: «کتَابُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ عَلَی أَرْبَعَهِ أَشْیَاءَ: عَلَی الْعِبَارَهِ وَ الْإِشَارَهِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ، فَالْعِبَارَهُ لِلْعَوَامِ وَ الْإِشَارَهُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِیَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِیَاءِ.» یعنی: «کتاب خدا بر چهار چیز بنا شده است: بر عبارت و اشارت و لطائف و حقایق پس عبارت از برای عوامست و اشارت برای خواص و لطائف برای اولیاء و حقایق برای پیمبران.»

لذا رسیدن به اشارات و لطایف و حقایق قرآن و کلام اهل بیت(علیهم السلام)، بدون ابزار علوم ادبی ممکن نیست. چرا که فهم هرچیز، مقدمه ی عمیق شدن در آن است.

امام جواد(علیه السلام) فرموده اند: «مَا اسْتَوَی رَجُلَانِ فِی حَسَبٍ وَ دِینٍ قَطُّ إِلَّا کانَ أَفْضَلُهُمَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ آدَبَهُمَا. قَالَ: قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاک قَدْ عَلِمْتُ فَضْلَهُ عِنْدَ النَّاسِ فِی النَّادِی وَ الْمَجَالِسِ فَمَا فَضْلُهُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قَالَ(علیه السلام): بِقِرَاءَهِ الْقُرْآنِ کمَا أُنْزِلَ وَ دُعَائِهِ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ مِنْ حَیْثُ لَا یَلْحَنُ وَ ذَلِک أَنَّ الدُّعَاءَ الْمَلْحُونَ لَا یَصْعَدُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ.»

یعنی: «اگر دو نفر در حسب و تدیّن با همدیگر برابر باشند، اما یکی در ادبیات بالاتر باشد، در نزد خدا بهتر از دیگری است. راوی گفت: خدمت امام(علیه السلام) عرضه داشتم: فدایت شوم!

برتری (ادیب) را در نزد مردم، در مجالس و محافلشان فهمیدم. اما فضیلت او در نزد خدا برای چیست؟ امام(علیه السلام) جواب فرمود: برتری او در نزد خدا به خاطر قرائت قرآن، به همان نحو که نازل شده و به خاطر دعای غیرمغلوط است. زیرا دعای مغلوط، به طرف خدای عزوجل صعود نمی کند.»

بنابراین هرکس با قواعد ادبی آشناتر باشد، پس آن ها را بیشتر رعایت می کند و نزد خداوند برتر است. چراکه دعا و قرائت ناصحیح، اصلاً مقبول درگاه الهی قرار نمی گیرد.

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند:«…إِنَّمَا یُرَادُ إِعْرَابُ الْکلَامِ وَ تَقْوِیمُهُ لِتَقْوِیمِ الْأَعْمَالِ وَ تَهْذِیبِهَ…» یعنی: «منظور از درست بیان کردن کلام، رعایت دستور زبان اراده نشده مگر برای این که کارها و اعمال انسان، درست و پاک گردد.»

لذا ادبیات عرب، مقدمه ایست برای فهم صحیح دین الهی و عمل به آن و سعادت مندی دنیا و آخرت، در سایه ی پایداری بر ارزش های اسلامی. ترغیب امامان معصوم(علیهم السلام) برای فهم صحیح معارف الهی، اعم از اخلاقی، فقهی، عقیدتی و. .. این ضرورت را ایجاب می کند که ما در تحصیل علوم ادبی، جدیت ورزیم و از نقش این علوم در استنباط صحیح از متون و منابع اسلامی، غافل نشویم.

پیشگفتار:

موضوع این تحقیق، بررسی جایگاه ادبیات عرب در مسیر اجتهاد فقهی و اهمیت آن در فهم و درک قرآن کریم و روایات اهل بیت(علیهم السلام) می باشد که منبع اصلی دریافت معارف و مفاهیم اسلامی است.

اگرچه بحث از ادبیات عرب در مسیر اجتهاد، سه رکن اساسی هدف، محتوا و روش را شامل می شود، اما این تحقیق به علت گستردگی مباحث، تمرکز اصلیش بر بحث هدف است. یعنی قله ای که طلبه باید برای رسیدن به آن در دوره ی تحصیلی ادبیات، همت و کوشش کند.

بیان اهمیت و جایگاه موضوع

هرسال تعداد زیادی از مشتاقان تحصیل علوم دینی و اسلامی، با شوق و رغبت فراوان پا در عرصه ی حوزه می نهند تا علاوه بر بهره مندی از این علوم و خودسازی، بتوانند به عنوان سرباز حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خدمتگزارانی مفید در راستای اهداف متعالی اسلام باشند.

با توجه به گستردگی موجود در علوم حوزوی و شاخه های مختلف، اگر حساب شده و با یک نقشه ی جامع، راه پیموده نشود، آن ها بعد از طی سال های گذر عمر و تلاش و کوشش فراوان، متوجه می شوند که راه را به درستی طی نکرده اند و احیاناً ضربه های جبران ناپذیری به آن ها وارد خواهد شد.

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرموده اند: «مَا مِنْ حَرَکهٍ إِلَّا وَ أَنْتَ مُحْتَاجٌ فِیهَا إِلَی مَعْرِفَه»(تحف العقول/ص۱۷۱)

یعنی هیچ حرکتی نیست، مگر آن که در آن حرکت(قبل از شروع آن)، نیازمند به معرفت و شناخت هستی».

ادبیات عرب در حوزه نیز از این قاعده مستثنی نیست. یک طلبه باید بداند که ادبیات عرب به چه درد او می خورد و باید چگونه آن را بیاموزد؛ چه مقدار یاد بگیرد تا در آینده برای انجام کار و فعالیت علمی، به نحو احسن بتواند مقاصد صحیح متون اسلامی را دریابد و از آن ها استفاده کند.

لذا باید پیش از ورود طلبه به مباحث ادبیات عرب، او را از کوتاه ترین و بهترین مسیر و چگونگی طی کردن آن آگاه کرد تا خدای نکرده، اوقات ارزشمند او تلف و ضایع نشود. مثلاً چه دروسی را با توجه به هدفش نیاز دارد؟ در آن ها باید به چه حدی از معلومات برسد؟ برای رسیدن به این حد، چه کتاب هایی باید بخواند و چگونه بخواند.

بزرگان بسیاری در حوزه بوده اند که به خاطر داشتن یک برنامه ی صحیح و هدفمند، در مدت زمان کوتاهی به مقاصد عالی دست یافتند و از طرف دیگر، عده ای سال های طولانی مشغول تحصیل در حوزه شدند، اما ثمره ای مطلوب از تحصیل خود نگرفتند.

لذا برای موفق شدن در مسیر تحصیل هر علم، قبل از ورود به آن، آگاهی به چهار چیز ضروری است:

شناخت هدف و مطلوب تحصیل؛

بررسی راه های کسب این علم (شناخت مسیر)؛

ارزیابی استعداد و نیروی تحصیلی (شناخت خود)؛

شناخت روش و بهترین شیوه ی تحصیل آن علم.

موضوع این تحقیق آن است که مورد شماره ی اول را در زمینه ی علم ادبیات عرب در مسیر اجتهاد، مورد بررسی قرار دهد. به عبارت دیگر، هر طلبه ای باید بداند که هدف او از تحصیل ادبیات عرب چیست و به چه حدی از معلومات و توانایی دست یابد.

چراکه اگر این هدف و میزان از تحصیل ادبیات مشخص نشد، انسان در دریای وسیع علوم ادبی غرق خواهد شد و حیران و سرگردان باقی خواهد ماند؛ بدون این که چیزی برای خود کسب کرده باشد.

از سوی دیگر، حجم علوم مورد نیاز طلبه بسیار وسیع و گسترده و عمر و اوقات تحصیل، محدود است و پرداختن بیش از حد او به یک علم به خصوص، او را از علوم لازم دیگر بازمی دارد.

امام صادق(علیه السلام) فرمود ه اند: «الْعَامِلُ عَلَی غَیْرِ بَصِیرَهٍ کالسَّائِرِ عَلَی غَیْرِ الطَّرِیقِ لَا یَزِیدُهُ سُرْعَهُ السَّیْرِ إِلَّا بُعْدا»(الکافی،ج۱،ص ۴۳)

“اگر انسان به مسیر خود بصیرت نداشته باشد، سرعت حرکت در این مسیر هرچه بیشتر شود، تنها او را از هدف دور کرده است.”

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود ه اند: «الجاهل لن یلقی أبداً الاّ مفرطاً أو مفرّطاً»(غررالحکم،ص۷۴)

“جاهل در هر کاری یا زیاده روی می کند و یا کوتاهی”

اگر در ادبیات عرب نیز بیش از حد لزوم یا کم تر از آن، به آن پرداخته شود، برخورد جاهلانه ایست و چیزی جز پشیمانی به همراه ندارد. لذا قبل شروع و ورود به ادبیات عرب، باید از هدف و میزان مطلوب تحصیل در آن آگاهی داشت تا خدای نکرده، دچار سرگردانی و پشیمانی و اتلاف عمر نشویم.

حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: «التَّدْبِیرُ قَبْلَ الْعَمَلِ یُؤْمِنُک مِنَ النَّدَم»(بحارالانوار/ج ۷۴/ص ۲۸۶)

“تدبیر قبل از عمل تو را از پشیمانی بازمی دارد”

یک طلبه در آغاز ورود به حوزه و گام نهادن در مسیر طلبگی، در زمینه های مختلف با سؤالات عدیده ای روبروست و مسیر حرکتش در ابعاد مختلف، صعب و مشکل است و همانند یک تصویر مبهم و مجهول می ماند.

در صورتی که برای این سوألات پاسخ صحیحی پیدا کند، آرام آرام فضای پیش رو برایش روشن و به ابعاد مختلف آن علم پیدا می کند و این مقدمه ایست برای تثبیت جایگاه خود در حوزه و اشراف به مسیر حرکت برای رسیدن به هدف. اما اگر به هجمه ی سوألات و ابهامات، پاسخ درستی داده نشود، سبب سرگردانی او در دریای عظیم علوم و نظرات شده و نتیجه ای جز دلسردی و افسردگی در برنخواهد داشت و او را از مسیر اصلی دور خواهد کرد.

بنابراین، پاسخ به سوألات و حل این ابهامات امری ضروری است. بخش قابل توجهی از این سوألات، در فضای علمی و تحصیلی او قرار دارد و در این بین نیز، بخش عمده ی سوألات در مورد علوم ادبیات عرب می باشد که از اولین سال ورود، با آن درگیر می شود. سوألاتی که برخی از آن عبارتند از: علم ادبیات چیست و چه شاخه هایی دارد؟

جایگاه ادبیات عرب در مسیر علمی یک طلبه کجاست؟ تحصیل ادبیات عرب چه اهمیت و ضرورتی دارد؟ هدف از تحصیل ادبیات چیست؟ میزان کمّی و کیفی نیاز به ادبیات عرب چقدر است؟ علت دلسردی برخی طلبه ها در مسیر تحصیل ادبیات چه می تواند باشد؟

در این متن تلاش شده تا به این سوألات، پاسخی کامل، اما گزیده داده شود و در آخر هم به برخی نکات مهم و ضروری در این رابطه پرداخته شود.

موضوع این پژوهش، از جمله موضوعاتی است که در مرحله ی تأمین منابع اولیه ی تحقیق، دچار کمبود منابع مکتوب بود. لذا برای جبران این کمبود، از ابتدای تحقیق تلاش شد با محوری ترین عناصر متخصص در این زمینه به صورت مستقیم ارتباط برقرار شود که در نهایت به عنایت الهی، توفیق برقراری ارتباط با مجموعه ی تألیف و تدوین کتب درسی حوزه ی علمیه ی قم، به عنوان اصلی ترین مرکز بررسی تخصصی محتوای کتب درسی حوزه، از جمله دروس ادبیات، حاصل شد. استفاده از معلومات و تجربیات این افراد، نقطه ی عطفی در پیشبرد مراحل این تحقیق بود.

هم چنین تلاش شد تا از بهترین منابع مکتوب موجود در این زمینه نیز استفاده شود که از جمله ی آن ها، کتاب «ادبیات عرب در حوزه» تألیف استاد صفایی بوشهری می باشد.

ضرورت و هدف از تحصیل ادبیات عرب در حوزه

دروس ادبیات عرب در مسیر اجتهاد، حجم قابل توجهی از کتب درسی طلبه را تشکیل می دهد و زمان نه چندان کمی را از بهترین سال های تحصیلی، یک طلبه به خود اختصاص می دهد.

لذا شناخت علت نیاز و ضرورت پرداختن به امر تحصیل ادبیات عرب در مسیر تحصیلی طلبه و جایگاه آن در نیل به اهداف، عنصر تعیین کننده و عامل محرّکی در کوشش و جدّیت در تحصیل آن می باشد.

برای کشف اهمیت ادبیات عرب در مسیر تحصیلی حوزه، باید ابتدا بین ادبیات و هدف(مثلاً اجتهاد)، یک نسبت سنجی صورت بگیرد که رابطه ی ادبیات عرب با هدف علمی یک طلبه چیست؟

یک طلبه برای موفقیت در هر حوزه ی کاری اعم از تبلیغ، تحقیق، تدریس، اجتهاد و یا سایر زمینه ها، به دو منظور به علم ادبیات عرب نیاز دارد:

الف- فهمیدن و درک صحیح و واقعی منابع و متون علوم اسلامی؛

ب- کسب توان و اقتدار علمی، برای استخراج معارف اسلامی از منابع آن.

بنابراین، با دقت در این دو مورد درمی یابیم که علم ادبیات در ساختار علمی معارف اسلامی، علمی است آلی و ارزش ذاتی ندارد. پس یک طلبه با نگاه ابزاری و نه أصالی، به دروس ادبیات می نگرد و وارد این مرحله از تحصیل می شود.

این نکته از بروز آفت هایی چون افراط و زیاده روی در این مسیر جلوگیری می کند. چرا که غفلت از این مطلب که علم ادبیات تنها ابزاری است تا ما را به فهم و درک مفاهیم قرآن و روایات معصومین(علیهم السلام) برساند، در بسیاری موارد باعث شده تا طلبه در دریای نامتناهی ادبیات، غرق و از وصول به قله ی اهداف خود بازبماند. در نتیجه کلید ورود به باب فهم معارف و مبانی اسلامی، ادبیات عرب است.

مقدار نیاز به ادبیات عرب در مسیر اجتهاد

تعیین هدف، اولین مطلبی است که هر محصلی قبل از شروع هر علمی باید روشن کند. لذا جهت تعیین هدف در دوره ی تحصیل ادبیات، ابتدا باید دانست که مقدار نیاز ما به ادبیات برای فهم و درک صحیح متون عربی چقدر است؟

با توجه به اختلاف نظرات جزئی که در این زمینه وجود دارد، در یک جمع بندی می توان مراحل تحصیل این علم را به صورت زیر بیان کرد:

الف) مراحل محتوایی:

در این مرحله هدف، آموزش قواعد عربی و یادگیری آن می باشد که صرفاً جنبه ی نظری دارد و خود شامل مراحلی است:

۱- آشنایی: در این مرحله که اولین گام در آموزش زبان عربی است، شما تنها قواعد عربی را می آموزید؛

۲- فهم: در اینجا شما قواعدی را که در مرحله ی آشنایی آموخته اید مرور، بررسی و تثبیت می کنید.(تثبیت داده های فعلی)؛

۳- تسلط: مرحله ی تسلط و قدرت بر فهم و درک معانی از عبارات عربی و شناخت آراء و اقوال مختلف و مؤثر در تغییر معنا و انتخاب یک نظریه؛

۴- اشراف: مرحله ی شناخت آراء مختلف و مبانی استدلالی نحویون و اقتدار بر انتخاب و اختیار یک کلمه ادبی و ابطال نظریات مخالف با دلیل و منطق خاص ادبیات و قدرت حل تعارضات بین دلایل.

حداقل مقدار نیاز علمی تحصیل ادبیات برای هدف اجتهاد، مرحله ی سوم است. یعنی باید بتواند با به کارگیری قواعد ادبیات، معنای صحیح را بفهمد و اگر با قاعده ی دیگر ترکیب بشود و معنای دیگر را بدست آورد، آن را اجرا کند.

پس با خلاقیت و پشتوانه ی کامل، دلایل و مبانی استدلالی یکی را انتخاب کند. ارزش وجودی یادگیری قواعد، به کار بردن آن ها جهت فهم معنای واقعی کلام است و تنها ۳۰% مرحله ی تحصیلی این علم است.

ب) مرحله ی مهارتی:

یعنی کار مستمر تطبیق قواعد ادبی بر عبارات و تمرینات مناسب و کسب خلاقیت لازم جهت فهمیدن معنای واقعی کلام.

از آنجایی که حفظ قواعد عربی، به تنهایی موضوعیت و اصالت ندارد و هدف از کسب آن ها، کاربردی کردن آن و اجرای درست آن ها بر روی متون عربی، جهت درک و فهم صحیح آن می باشد، باید طی فرآیندی، این محتوا به مهارت تبدیل گردد.

این محتوا و مهارت به مثابه ی دو ستون اصلی نردبان علمی ادبیات لازم برای فهم قرآن و سنت می باشند که فرآیند مذکور به هم چون پله های اتصال این دو ستون، نقش تعیین کننده ای را دارا می باشد. این فرآیند که از آن با نام «تجزیه و ترکیب» یاد می شود، طی مراحل زیر تعریف می شود:

۱- تجزیه و ترکیب کتبی: در این مرحله، طلبه معلومات ادبی خود در زمینه های صرف، نحو و بلاغت را، در ذیل جملات می نگارد؛

۲- تجزیه و ترکیب شفاهی؛

۳- عبارت خوانی با توجه به ترکیب، بدون لزوم رعایت لحن (مطابقت شیوه ی خواندن با تجزیه و ترکیب)؛

۴- عبارت خوانی با توجه به ترکیب، با رعایت لحن؛

۵- ترجمه ی متون برگزیده؛

۶- درک مطلب که در رشته های تخصصی، مربوط به درک متن تخصصی است.

این مرحله در حقیقت، شامل ۷۰% تحصیل ادبیات عرب است.

و درنهایت باید در مرحله ی اجرا، مراحل «الف» و «ب» را به صورت تلفیقی پیاده نمود. یعنی زمانی که مرحله ی آموزش به حد معینی رسید، عملیات اجرایی آغاز و همان مقدار تئوری ارائه شده، به صورت عملی و در قالب مراحل شش گانه ی تجزیه و ترکیب، اجرا و کاربردی می شود.

مهارت نوشتن و تکلم نیز، از موارد ضروری است که به عنوان یک خلاء در نظام آموزشی حوزه محسوب شده و طلبه، خود باید برای کسب آن همت گمارد. شهید بزرگوار مطهری در این زمینه فرموده اند:

“در حوزه های علمیه، ادبیات عرب خوانده می شود، اما با متد غلط. در نتیجه طلاب علوم دینی پس از سال ها تحصیل ادبیات عرب، با آن که قواعد زبان عرب را یاد می گیرند، خودِ زبان عرب را یاد نمی گیرند.”

لازم به ذکر است که هرچه این فعالیت ها در بستر کارهای گروهی انجام شود، از بازدهی بیشتری برخوردار خواهد بود.

این توضیحی بود در مورد میزان کیفی مورد نیاز ادبیات عرب. اما ادبیات عرب شامل چه علومی است؟ و آیا تحصیل تمامی آن ها برای یک طلبه ضروری است؟ و ما از نظر کمی، به چه میزان از محتوای علوم ادبی نیازمندیم؟

علوم ادبیات عرب شامل شاخه های زیر می باشد:

۱-صرف، ۲- نحو، ۳- عروض، ۴- لغه، ۵- اشتقاق(جهت شناخت انواع اشتقاقات)، ۶- قریض الشعر، ۷- انشاء، ۸- معانی، ۹- بیان، ۱۰- بدیع، ۱۱- تأمین، ۱۲- تاریخ علم ادبیات، ۱۳- خط، ۱۴-فروق اللغه (شناخت تفاوت معنوی کلمات متقارب المعنی مثل: صراط، طریق، سبیل)، ۱۵- فقه اللغه.

اما از این میان، پنج علم “لغت، صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع” برای اجتهاد لازم می باشد که در این میان، صرف و نحو و لغت اهمیتی بیشتر دارند.

گرچه پرداختن به سایر علوم آن هم، خالی از لطف نیست. اما به جهت حجم عظیم علوم و مطالعاتی که یک طلبه باید در طول دوران کوتاهی داشته باشد، باید در علوم آلی به آن چه لازم و کافی است، اکتفا کند تا از اهداف تعیین شده عقب نماند.

جهت اشراف و آگاهی بیشتر نسبت به میزان لازم در هر درسی، می بایست کلیه ی قواعد غیرتکراری موجود در کتب مختلف مربوط به آن درس را بدست آورد، سپس قواعد کاربردی را استخراج و در سیر تحصیل علوم ادبیات، برروی آن ها متمرکز شده و در این مدت آن ها را به مرحله ی مهارت رساند.

البته استخراج این قواعد از کتب مختلف هر علمی توسط مرکز تدوین متون درسی حوزه ی علمیه ی قم در حال انجام است. برای مثال در بررسی های انجام شده در کتب نحوی، مجموعاً حدود دوازده هزار قاعده ی غیرتکراری استخراج شده که از این میان، حدود چهارهزار قاعده، کاربردی و لازم جهت فهم دقیق و استخراج معارف اسلامی از متون ادبی و دینی، ضروری تشخیص داده شده است.

نیم نگاهی به جایگاه هر یک از علوم شش گانه، در فهم متون اسلامی

علم لغت

تعریف: علمی است که به وسیله ی آن، مفهوم کلمات مفرد و کاربرد واژگان، شناسایی می شود و هدف آن، دوری از خطا و اشتباه در حقایق موضوعات لغوی(آن چه لغات برای آن وضع شده اند) است تا بین حقیقت و مجاز و منقولات عرفی، تمیز داده شود. اهمیت این علم در حدی است که بعضی شناخت لغات را، نصف علم و دانش دانسته اند. زیرا آن مقدمه ی افاده و استفاده از هر دانش است.

جایگاه لغت در فهم متون اسلامی:

واضح است که قبل از فهم لغات و مفردات هر متنی، نمیتوان وارد آن متن شد و از معارف آن بهره برد و چه بسیاری از اختلافات موجود در شاخه های مختلف علوم اسلامی، ناشی از عدم توجه به معنای دقیق لغوی به وجود آمده است. در ذیل به دو مثال اشاره می شود:

مثال اول: عدم توجه لازم به معنای لغوی «مُتَوَفِّیک» در آیه ی « إِذْ قالَ اللَّهُ یا عیسی إِنِّی مُتَوَفِّیک وَ رافِعُک إِلَیَّ وَ مُطَهِّرُک مِنَ الَّذینَ کفَرُو »(آل عمران ۵۵) باعث شده که عده ای از مفسرین و مترجمین، آن را به معنای «تو را می میرانم» ترجمه و تفسیر کنند.

حال آن که این معنای غلطی است. «توفی» به معنای اخذ تام و استیفای کامل است که گاهی در مردن، گاهی در خواب و گاهی در اخذ از زمین و عالم بشری به کار رفته است و در این آیه ی شریفه، مراد معنای اخیر است؛ در ضمن «توفی» از ریشه ی «وفی» است، نه «فوت» که معنای میراندن از آن برداشت شود.

مثال دوم: عدم توجه دقیق به معنای لغوی «لَنْ نَقْدِرَ» در آیه ی « وَ ذَاالنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْه»(انبیاء ۸۷) باعث شده که عده ای از مفسرین و مترجمین، آن را به معنای «یونس(علیه السلام)» درنظر گیرند و به این صورت که «حضرت یونس(علیه السلام) گمان کرد که خداوند بر او قدرت ندارد» ترجمه و تفسیر کنند. حال آن که این معنای غلطی است و چنین قضاوتی از یک پیامبر معصوم، جفای به اوست.

«لَنْ نَقْدِرَ» در این آیه ی شریفه، از ریشه ی «قدَر یقدِر قَدَراً» است به معنای تنگ گرفتن. مانند آیه ی شریفه ی: «وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ»(فجر/۱۶) «و امّا هنگامی که برای امتحان، روزیش را بر او تنگ می گیرد(مأیوس می شود و) می گوید پروردگارم مرا خوار کرده است!»

و از ریشه ی «قدَر یقدُِر قَدْراً و قُدْرَهً» نیست که به معنای قدرت داشتن باشد. واضح است که عدم توجه به علم لغت، تا چه اندازه می تواند انسان را به بیراهه بکشاند. تا حدی که در اعمال و اعتقادات او نیز خلل ایجاد می کند.

علم صرف

تعریف: این علم به قواعد حالات و صورت های مختلف ابنیه کلمات، برای بدست آوردن معانی مختلف می پردازد.

جایگاه علم صرف در فهم متون اسلامی:

بی توجهی به این علم، انسان را از حقیقت امر محروم ساخته و او را دچار انحراف می کند. برای نشان دادن این مطلب، تعدادی از شواهد عینی موجود ذکر می

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.