پاورپوینت کامل نقدی بر کتاب درسی از ولایت آقای برقعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقدی بر کتاب درسی از ولایت آقای برقعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقدی بر کتاب درسی از ولایت آقای برقعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقدی بر کتاب درسی از ولایت آقای برقعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
چکیده
مسئله ولایت تکوینی و تشریعی از مباحث مهمی است که در اعتقادات شیعی جایگاه والائی را به خود اختصاص داده است. نویسنده کتاب «درسی از ولایت»، برخی از اصول مرسوم ومورد قبول را برنتافته و از آنها تعاریفی دیگر ارائه کرده است.
برقعی، نویسنده کتاب، ولایت رابه تکوینی و تشریعی تقسیم نموده و پس از آن به ارائه تعریف از هر کدام پرداخته است. برقعی، تلاش دارد با ارائه مجموعه ای از دلایل، ولایت تکوینی را صرفاً مختص به خداوند متعال دانسته و پیامبر و امام را از دایره برخورداری از آن، خارج نماید.
همچنین، از منظر نگارنده، برقعی، تصویر صحیحی از ادله ولایت تشریعی ارائه نکرده است. نگارنده در تلاش است با نقد ادله نویسنده کتاب درسی از ولایت، تصویر صحیحی از ولایت تکوینی و تشریعی ارائه نماید.
مقدمه
چندی است که افرادی، شئون و مراتب مسلم و معلوم ائمه هدی را انکار کرده و عده ای دیگر، با تأویل و تفسیرهای نادرست پیرامون مسائلی مانند: عصمت، طهارت، شفاعت، ولایت، وصایت و امامت، دیگران را نیز دچار اشتباه وانحراف کرده اند.
به عنوان مثال کتابهایی نظیر الغدیر را خرافه میدانند و ولایت تکوینی و تشریعی را به معنای دوست اخذ می کنند، حتی از ابن تیمیه ها و ابن قیمها و ابن حطان و نواصب دیگر هم در دشمنی با اهل بیت پیش افتاده اند؛ ولی بیشتر کسانی که در میدان این مجادلات کشیده شده اند فریفته الفاظ گردیده اند و اگر می دانستند منکران و مزدوران چه قصدی دارند و چه حقایق مقدس و ثابتی را انکار میکنند، از آنها بیزاری می جستند.
البته پاسخ های متعددی نیز به صورت پراکنده پیرامون مسائل فوق ارائه شده است؛ ولی به نظر می رسد برخی پاسخ ها ناقص بوده، برخی دیگر از آنها نیز پیچیده وهمه فهم نیست.
در این نوشتار سعی برآن است که مطالب به بیان ساده، روشن و پاسخ شبهات به صورت یک جا ارائه گردد. پس از ذکر قسمت هایی که نویسنده (برقعی) در کتاب خود آورده، به بررسی و نقد آن می پردازم.
بحث و تحلیل
مستند اشکال اول، از کتاب درسی از ولایت
ولایت بر دو قسم است: تشریعی و تکوینی؛ حال باید گفت شکی نیست که خدای تعالی خود ولایت تکوینی و تشریعی بر بشر و بر سائر مخلوقات دارد و خود او قیّم و سرپرست جهان است و احتیاج به شریک و وزیر ندارد و عاجز و خسته از اداره جهان نمی باشد؛ حال آیا ولایت انبیا و اولیا مانند ولایت خدا است یا خیر؟
ما معتقدیم ولایت انبیا و اولیا مانند ولایت خدا نیست؛ بلکه طبق قرآن ولایت آنان تشریعی است و به قدری است که خدا در قرآن معین کرده و قول به ولایت تکوینی برای ایشان مخالف قرآن و نوعی از شرک و ضد قوانین اسلامی است. آیات قرآن که دلالت بر ولایت تشریعی دارد:
آیه اول: «النَّبِی أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» (احزاب/ ۶).
حال باید دید آیا مؤمنین بر خودشان چگونه ولایتی دارند، تا رسول خدا اولویت داشته باشد. آیا مؤمنین بر خودشان ولایت تکوینی دارند؛ یعنی می توانند خودشان را خلق کنند و حیات دهند و آیا حق دارند که دست و پای خود را بِبُرند و از بین بِبَرند تا رسول خدا (علیه السلام) به طریق اولی چنین ولایتی داشته باشد؟
و آیا ولایت در این آیه نسبت به مؤمنین است و یا نسبت به آسمانها و زمین؟ و اگر نسبت به تمام جهان است؛ چرا نفرمود «النبی اولی بالسموات و الارضین» و یا نفرموده «النبی ولیّ کلشی»! پس معلوم می شود ولایت او فقط نسبت به مؤمنین است؛ آن هم طبق قوانین قرآن و شرع یعنی تشریعی است نه تکوینی و اگر ولایت رسول خدا (علیه السلام) چنین باشد ولایت امام بالاتر از او نیست.
به اضافه در این آیه اولویت را فقط به رسول اختصاص داده نه به کس دیگر و همانطوری که در این آیه فرموده «و ازواجُهُم اُمَّهاتُهُم» نمی توان گفت ازواج وصیّه و یا خلفائه امهاتهم، پس اولویت نیز مانند اُمّیت ازواج اختصاصی است و معنی اولویت رسول این است که جان او را مقدم بدارند و در محافظت و فرمان او را بر فرمان دیگران ترجیح دهند.
نقد و پاسخ به اشکال اول
آیاتی که ولایت تشریعی را در آیات قبل برای خداوند ثابت می کرد؛ همان را برای رسول خدا ثابت می کند و قیام به تشریع و دعوت به دین و تربیت است و حکومت بین آنان و قضاوت در آنان را از شوون و مناسب رسالت وی می داند، آنها نیز از این قرارند (طباطبائی، ۱۳۷۴: ۶/ ۱۷).
ولایت رسول بر مؤمنین در دین و دنیایشان قیدی است که ایمان به خدا و عمل صالح را در تاثیرش مقید کرده زیرا خدای تعالی ولایت رسول را تشریع و اطاعتش را واجب فرموده و مردم باید او را اخذ کنند. (همان: ۱۴/ ۲۶۴).
انفس مؤمنین یعنی خود مؤمنین، بنابراین معنای اَولی بودن رسول خدا (علیه السلام) به مؤمنین از خود مؤمنین، این است که آن جناب مخیرتر است نسبت به مؤمنین. معنای اولویت بدین معناست که فرد مسلمان هر جا امر را دائر دید بین حفظ منافع رسول خدا و حفظ منافع خودش باید منافع رسول خدا را مقدم بدارد و همچنین در تمامی امور دنیا و دین (همان: ۱۶/ ۴۱۳). پس آیه مذکور در صدد رد ولایت تکوینی نیست.
مستند اشکال دوم
آیه دوم: «ثُمَّ جَعَلْناک عَلی شَرِیعَهٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها» (جاثیه/ ۱۸)؛ سپس تو را معبوث کردیم و تو را بر امر شریعت موظف قرار دادیم آنرا پیروی نما.
این آیه صریح است که ولایت رسول خدا و وظیفه او امور تشریعی است نه تکوینی.
نقد و پاسخ به اشکال دوم
این آیه دال بر ولایت تکوینی نیست؛ خداوند نمی خواهد با این آیه ولایت تکوینی را اثبات کند تا نفی ولایت تکوینی کرده باشیم به همان دلیل سابق.
مستند اشکال سوم
آیه سوم: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا. … * إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکعُونَ» ( مائده/ ۵۴-۵۵)
در این آیه «ولی» را می توان به معنی دوست گرفت، به قرینه آیات قبل و بعد آن که قرینه ای برای این معنی است که فرموده «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیهُودَ وَ النَّصاری أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ» (مائده/ ۵۱).
اگر معنی ولیّ غیر از دوست باشد، اینجا از تناسب میافتد؛ زیرا نمیتوان برای کفار ولایت تکوینی را اثبات و یا نفی نمود و کسی از مؤمنین آنان را ولی تکوینی نگرفته تا خدا نهی کند.
همچنین به اضافه ضمیر (کم) در« انما ولیکم الله» خطاب به مؤمنین است و می فرماید ولی شما، نفرموده ولی آسمان و زمین.
نقد و پاسخ به اشکال سوم
کلام الهی؛ ساحتش منزه تر از آن است که نسبت به احترامات لازمُ الرعایه آن جناب کوتاهی و مسامحه بورزد و این خود قویترین دلیل بر این است که هر جا در قرآن ولایت را به پیغمبر نسبت داده است مقصود از آن ولایت در تصرف و محبت است؛ مانند: آیه شریفه «النبی اولی بالمومنین من انفسکم» و آیه «اِنّما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا» چون در این دو آیه روی سخن با مؤمنین است و معنا ندارد رسول خدا (علیه السلام) یاور آنها باشد. (طباطبایی، ۱۳۷۴: ۶/ ۷).
از اینکه به جای «اولیائکم» «ولیکم» آمده؛ ممکن است استفاده شود که روح ولایت پیامبر (علیه السلام) و علی (علیه السلام) شعاع ولایت الهی است. (قرائتی، ۱۳۸۳: ۳/ ۱۱۱)
« بهترین دلیل بر عدم صحت مطلب ایشان این است که؛ هر جا خداوند می خواسته در قرآن اشاره به دوستی بنماید با کلمه «ولی» نیاورده است بلکه با «اولیاء» آورده است. (امینی، ۱۳۸۹: ۳/ ۱۶۳).
اما ادعای اینکه «انما» راجع به آیات قبل می باشد وجهی ندارد؛ چون ولایت پیامبر و حضرت امیرالمؤمنین را در طول ولایت الله که همان ولایت تکوینی است آورده؛ پس معلوم می شود پیامبر و امیرالمؤمنین ولایت تکوینی نیز دارند.
همچنین قاعده ای در ادبیات عرب داریم وقتی حرف عطف میآید «الاقرب یمنع الابعد» ایجاب میکند وقتی الله و پیامبر (علیه السلام) و ائمه )ع) در کنار هم هستند چه دلیلی دارد که به آیه قبل عطف شده باشد؟
مستند اشکال چهارم
آیه چهارم: «لَیسَ لَک مِنَ الْأَمْرِ شَیءٌ أَوْ یتُوبَ عَلَیهِمْ أَوْ یعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ» ( آل عمران/ ۱۲۸)؛
امری از امور برای تو و بر عهده تو نیست چه خدا توبه ایشان را بپذیرد و چه ایشان را عذاب کند.
در اینجا کلمه «شیء» را نکره آورده و در سیاق نفی که مفید عموم و شامل هر امری است می باشد؛ یعنی هیچ کاری بر عهده رسول نیست جز آنچه خدا بیان کند.
نقد و پاسخ به اشکال چهارم
کسانی که به جمله « لَیْسَ لَک مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ» تمسک کرده و خواسته اند توانایی پیامبر را بر این امر انکار کنند، در حقیقت آیات دیگر قرآن را فراموش کرده اند. (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ۳/ ۸۳).
از جناب جابر روایت شده که من به حضرت باقر (علیه السلام) گفتم که آیه «لیس لک من الامر شیئ» را برای من تفسیر کن حضرت فرمودند: ای جابر، رسول الله حریص بود در این که علی بن ابی طالب بعد از او بر کافه مردمان خلیفه و جانشین او باشد و در علم خدا خلاف آنچه پیامبر می خواست تقدیرشده بود.
لذا خدای متعال فرمود: « لَیْسَ لَک… » یعنی نیست تو را ای محمد در خلافت امیرالمؤمنین(علیه السلام) قدرتی بلکه خلافت آن حضرت به قدرت ما راجع است (لاهیجی، ۱۳۷۳: ۱/ ۳۷۶).
لیس لک «یارسول الله» من الامر فی شئون الخلق من حیث الایصال الی الهدی و التوبه و التعذیب ونحو ذلک «شیئ» مما یرجع الی قدرت الله ولا داخل تحت قدرتک فانک بشر مخلوق وانمالامر فی ذلک لله» (بلاغی نجفی، ۱۴۲۰ ق: ۱/ ۳۴۱).
مستند اشکال پنجم
آیه پنجم: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ» (آل عمران/ ۱۴۴)؛ و در این آیه کلمه «ما» و «الاّ» مفید حصر است.
محمد هیچ عنوانی جز رسالت ندارد و رسالت او مانند رسولان دیگر است و مسلم است که رسولان گذشته مدیر جهان و سرپرست کیهان نبودند و رسالت ایشان در امور تشریعی بوده و نه تکوینی، پس آیه به طور واضح می گوید که محمد مأمور شرع است نه قیّوم جهان.
نقد و پاسخ به اشکال پنجم
اینکه نویسنده فرموده: به وسیله این آیه رسالت پیامبر در امور تشریعی اثبات می شود نه امور تکوینی، ما هم می گوییم: پیامبر مأمور شرع است؛ اما امور تکوینی را خداوند به پیامبر تفویض کرده است و این که فرمود: ما و الا مفید حصر است باید گفت که حصر اضافی است و نه حصر مطلق.
مستند اشکال ششم
آیه ششم: «قُلْ إِنِّی لا أَمْلِک لَکمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً قُلْ إِنِّی لَنْ یجِیرَنِی مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً، إِلاَّ بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ» (جن/ ۲۱-۲۳)؛ بگو که من ضرر و نفعی برای شما ندارم و من پناهی جز خدا نخواهم یافت جز اینکه من مبلّغ می خواهم. یعنی من فقط عهده دار تبلیغم نه تکوین.
نقد و پاسخ به اشکال ششم
آنچه از سیاق آیات کریمه استفاده می شود؛ این است که رسول خدا به دستور پروردگار، جایگاه خود نسبت به پروردگار و نسبت به مردم را بیان کرده، درباره موقعیتی که نسبت به خدای تعالی دارد گفته که من او را میخوانم و کسی را شریک او نمی دانم و درباره موقیتش نسبت به مردم فرموده: من هم بشری مثل شمایم و مثل شما مالک رشد و ضرر خودم نیستم تا چه رسد به اینکه با اراده خودم به شما ضرر برسانم و یا با قدرتی که دارم شما را به خیری که خودم می خواهم ارشاد کنم بلکه من تنها ماموری از ناحیه خدا هستم که شما را دعوت کنم (طباطبایی، ۱۳۷۴: ۲۰/ ۷۹).
مستند اشکال هفتم
آیه هفتم: «قل ما کنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْرِی ما یفْعَلُ بِی وَ لا بِکمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یوحی إِلَی» (احقاف/ ۹)؛ بگو من پیغمبر تازه در آمدی نیستم و مانند سائر رسولانم و نمیدانم با من چه خواهد شد و من پیروی نمی کنم مگر آنچه به من وحی می شود.
این آیه صریحاً می گوید: خاتم الانبیاء مانند سایر رسولان است و از امور آینده خود و دیگران بی خبر است ما حضرات ائمه را امام می دانیم ولی از خاتم الانبیاء برتر و بالاتر نمی دانیم.
نقد و پاسخ به اشکال هفتم
نفی علم غیب از پیامبر از جمله «ما ادری» از جهت بشر بودن او است و با اثبات علم غیب برای آن حضرت از طریق وحی منافات ندارد. (طباطبایی، ۱۳۷۴: ۱۸/ ۲۹۰).
علم غیب بالاصاله و مستقلاً خواست خدای تعالی است به آن معنایی که توضیح دادیم پس خدای تعالی به ذات خودش عالم به غیب است و دیگران اگر علمی به غیب داشته باشند به تعلیم او دارند با این نکته که از آیه استفاده کردیم روشن می شود که هرجا خدای تعالی از انبیا حکایت کرده که منکر علم غیب خود شده اند منظور این بود که بفهمانند ما رسولان بالاصاله و مستقلاً علم به غیب نداریم و نه اینکه با وحی خدا هم دانای به غیب نمی شویم مانند آنجا که فرموده: «قل لا اقول لکم عندی خزائن الله و لا اعلم الغیب » (طباطبایی، ۱۳۷۴: ۲۰/ ۸۶).
مستند اشکال هشتم
آیه هشتم: «وَ لا یأْمُرَکمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِکهَ وَ النَّبِیینَ أَرْباباً أَ یأْمُرُکمْ بِالْکفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» (آل عمران/۸۰)؛ یعنی خدا شما را امر نمیکند که فرشتگان و پیامبران را ارباب و مربی خود بگیرید.
آیا خدا به این کفر امر کرده است! غیر خدا را ارباب و مربی خود دانستن کفر است طبق این آیه در آیه دیگری میفرماید: «یا صاحِبَی السِّجْنِ آ أرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» (یوسف/۳۹)؛ ارباب های جدا جدا بهتر است یا خدای یکتای قهار.
نقد و پاسخ به اشکال هشتم
در تفسیر آیه« و لا یامرکم ان تتخذواالملائکه والنبیین اربابا…»آمده که امام فرموده: در قدیم قومی بودند که ملائکه را می پرستیدند و قومی از نصارا معتقد بودند که عیسی رب و خداست و یهود معتقد بودند عُزَیر پسر خداست، لذا خدای تعالی فرمود: لا یامرکم. ..»طباطبایی، ۱۳۷۴: ۳/ ۵۱۰).
کفر تنها انکار خدا نیست، بلکه پذیرش هر گونه رب و مستقل دانستن هر مخلوقی کفر است «ان تتخذوا الملائکه والنبیین اربابا…»(قرائتی، ۱۳۸۳: ۲/ ۹۸).
همچنین، حضرت یوسف در زندان به دوستان مشرک خود فرمود: «أ أرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» آیا پذیرش اربابان متعدد بهتر است «یا صاحِبَی السِّجْنِ أَ أَرْبابٌ. ..» ای دو زندانی آیا خدایان متعدد بهتر است یا الله، بتها واکنشی است از اوضاع و حالات انحرافی فاسد که در دوران اجتماع، آدمی وجود دارد و یا واقعیت درستی ندارد (قرائتی، ۱۳۸۳: ۱۰/ ۱۶۵).
با توجه به این آیه ما هم می گوییم: اگر در عرض هم باشند اشکال دارد اما در طول هم بودن هیچ اشکالی ندارد؛ همچنین است یک مکان چند تا ارباب مستقل داشته باشد اشکال دارد. از این جهت معلوم می شود که منظور از ارباب متفرق (بتها) هستند.
مستند اشکال نهم
آیه نهم: «فَذَکرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکرٌ* لَسْتَ عَلَیهِمْ بِمُصَطِیرٍ» ( غاشیه/ ۲۱-۲۲)؛ ای رسول تذکر بده تو فقط تذکر دهنده ای و بر ایشان تسلط نداری. پس رسول خدا که برایشان تسلط ندارد، چگونه برایشان و بر تمام جهان تسلط دارد؟ چگونه ایشان زمامدار امور هستی است؟
نقد و پاسخ به اشکال نهم
«انما انت مذکر» این جمله به دلیل اینکه حرف«فاء» بر سر دارد تفریع بر مطالب گذشته و نتیجه گیری ازآن است و معنایش این است که وقتی معلوم شد خدای سبحان رب ایشان می باشد و رب دیگری غیر او ندارد و نیز معلوم شد که در پیش رو یومُ الحساب و یومُ الجزا را دارند که در آن روز مؤمن وکافرشان جزا داده می شوند.
پس تو ای پیامبر ایشان را به این حقایق تذکر بده که «انما انت مذکر» وظیفه توکه پیامبر خدایی تنها همین تذکردادن است. به امید اینکه دعوتت را اجابت کنند و به طیب خاطر و بدون اکراه و اجبار ایمان آورند (علامه طباطبائی ۱۳۷۴:۲۰/۴۶۰).
مستند اشکال دهم
آیه دهم: «وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَهِ مَرَدُوا عَلَی النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ» ( توبه/ ۱۰۱)؛ حال کسی که به اموال منافقین علمی ندارد و ایشان را نمی شناسد چگونه ولایت تکوینی بر ایشان دارند؟
نقد و پاسخ به اشکال دهم
شماکه در ذیل این آیه می گویید: پیامبر مستقلاً ولایت تکوینی ندارد ما نیز می پذیریم اما چه کنیم که شما توجهی به آیات دیگر ندارید به خاطر اینکه نه تنها ولایت تکوینی پیامبر (علیه السلام) بلکه ولایت تکوینی ائمه را نیز هم در منابع اهل سنت و هم در منابع شیعی به وسیله آیه ولایت اثبات کردیم.
مستند اشکال یازدهم
آیه یازدهم: «قُلْ أَ غَیرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِیاً فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ یطْعِمُ وَ لاَ یطْعَمُ قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَکونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لاَ تَکونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکینَ.» (انعام/ ۱۴)؛ بگو آیا غیر خدا را ولیّ و سرپرست بگیریم؛ ولیّ که ایجاد کننده آسمان و زمین است بگو که من مأمورم اولین مسلمان باشم و البته از مشرکین مباش.
این آیه می گوید ولایت تکوینی مخصوص کسی است که خالق آسمان و زمین باشد و طعام نخورد. آیا رسول و امام خالق آسمانها و زمیناند و طعام نمی خورند؟
نقد و پاسخ به اشکال یازدهم
برداشتی که نویسنده کرده صحیح نیست چون علامه طباطبایی در تفسیر خود فرموده است که: در این جمله رسول گرامی (علیه السلام) خود را دستور میدهد که از راه سؤال و جواب آنان را به اشتباه و خطایشان واقف ساخته و بفهماند که منطق «شکرمنعم» منطق و برهان صحیحی است لکن منعم شما این بتها نیستند؛
بلکه منعم و ولیِ نعمتی که نوع آدم و هر موجود دیگراز خوان نعمتش متنعم است، تنها خدای سبحان خداست آن کسی که روزی مید هد و خود احتیاجی به روزی ندارد «یطعم ولایطعم» به دلیل اینکه اوکسی است که آسمانها و زمین را آفریده است وآنها را از ظلمت عدم به نور وجود در آورده. آری اشیاء عالم و سلسله اسباب و مسببات همه از صنع اوست (طباطبایی، ۱۳۷۴: ۷/ ۴۲).
مستند اشکال دوازدهم
آیه دوازدهم: «وَ کفی بِاللَّهِ وَلِیا وَ کفی بِاللَّهِ نَصِیراً» ( نساء/ ۴۵)؛ خدا کافی برای ولایت و سرپرستی و برای یاری است. پس احتیاج به ولایت و سرپرستی و یاری دیگری نیست و ولایت تکوینی کس دیگر لغو و بیهوده است.
نقد و پاسخ به اشکال دوازدهم
در این آیه که میفرماید: خدا مستقلاً برای ولایت کافی است، صحیح است؛ اما این ولایت برای پیامبران و ائمه، بالعرض و باذنه نیز ثابت است.
مستند اشکال سیزدهم
آیه سیزدهم: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ…» (نور/ ۵۵)؛ از امام صادق منقولست این آیه راجع به امامان است که خدا به ایشان وعده داده و ایشان را خلیفه زمین کند و ایشان تمکن دینی دهد.
اولاً: خلافت آنچه مانند خلافت گذشتگان است چنانکه گذشتگان متولی امور تکوین نبودند اینان نیز نیستند؛ پس خلافت و سرپرستی ایشان در امور تشریع و تمکن دینی است نه امور تکوینی و خلافت گذشتگان در قسمتی از زمین بوده است.
ثانیاً: خدا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 