پاورپوینت کامل گفتاری در حسن و قبح ذاتی عقلی ۸۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گفتاری در حسن و قبح ذاتی عقلی ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتاری در حسن و قبح ذاتی عقلی ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتاری در حسن و قبح ذاتی عقلی ۸۰ اسلاید در PowerPoint :
>
چکیده
مبحث «حسن و قبح» یکی از مباحث مهم در علوم اسلامی به ویژه علم کلام، اصول فقه و فلسفه اخلاق است. این مبحث از جهات گوناگون قابل بررسی است؛ یکی از مهمترین مباحث قابل طرح پبرامون آن حیثیت معرفت شناختی آن است، یعنی حسن بودنِ شیء حسن و قبیح بودن شیء قبیح توسط چه کسی تعیین می گردد.
برخی قائل به آن هستند که عقل تعیین کننده آن است و برخی بر شرعی بودن آن عقیده دارند. از نتایج مهم حیثیت مبحث حسن و قبح که اهمیت این مسئله را برجسته تر می نمایند، عبارت اند از: لزوم شناخت خدا، توصیف خدا به عدل و حکمت، تصدیق مدعیان نبوت، اثبات قوانین ثابت در جهان متغیر و جاودانگی اخلاق. نگارنده در این نوشتار در صدد تعریف« حسن وقبح عقلی»، بیان برخی از ادلّه عقلی و نقلی آن و پاسخگویی به اشکالات وارد شده در این زمینه است.
مقدمه
بحث از «حسن و قبح» و بررسی دیدگاه های مختلف در مورد آن از دیرباز برای فیلسوفان و اندیشمندان یونان باستان، مطرح بوده است. چه اینکه بخش اخلاق فلسفه یونان هم بحث از باید و نبایدهای اخلاقی عقلی است.
در کلام اسلامی نیز خاستگاه بحث «حسن و قبح»، مباحثی است که در باب افعال و صفات الهی مطرح شده است.
در اصول فقه نیز عقل یکی از منابع استنباط احکام شرعی شمرده شده است و بحث ملازمات عقلیه در این رابطه بوده است.
اخلاق نیز کلیت وضرورت قضایای خود را، مدیون حسن وقبح عقلی است.
توضیح مفردات:
الف) حسن و قبح
به معنای باید و نباید، لزوم و عدم لزوم یکی از مفاهیم ثانیه فلسفی و از مصادیق علیّت است که دلالت بر ضرورت بالقیاس دارد، یعنی حاکی از آن است که رابطه ای ضروری بین موضوع و هدف مطلوب از مسائل اخلاقی و حقوقی برقرار است. مثلاً وقتی می گوییم عدالت، حسن است؛ یعنی بین عدالت و هدف حقوقی-که امنیت و نظام اجتماعی است – رابطه علّی و ضروری برقرار است.
همانگونه که وقتی طبیب، حکم به لزوم استعمال دارو می کند، به این دلالت میکند به اینکه بین استفاده از دارو و هدف طبابت-که بازگشت سلامت است- رابطه ضروری وجود دارد.
باید ونبایدها، از مفاهیم ماهوی نیستند و به اصطلاح، ما به ازاء عینی ندارند، اما پیوندهایی هم با واقعیات عینی دارند و به نحوی از آنها انتزاع می شوند و قوام آنها به انشایی و اخباری بودن آنها نیست، تا محذورات جملات انشایی صِرف داشته باشند، بلکه هم می شود آنها را به صورت انشائی بیان کرد، هم به صورت اخباری؛ پس تفاوت ذاتی با هستها ونیستها ندارند.
این مفاهیم از مفاهیم ثانیه فلسفی اند که مفاد آنها بیان رابطه سببی و مسببی بین افعال و آثار مترتب بر آن است و به اصطلاح فلسفی، مبیِّن ضرورتِ بالقیاس الی الغیرند، نه ضرورت ذاتی؛ و مصالح و مفاسدِ واقعی پشتوانه عینی و حقیقی آنها است. فلذا احکام قضیه حملیه هم بر آنها مترتب می شود.
«حسن» به معنای لزوم است. نه اینکه لزوم به معنای حُسن باشد تا گفته شود هر لزومی از مصادیق علیت نیست، بلکه لزوم معنایی اعم از حسن دارد.
توقعِ ارائه تعریف از مفاهیم ارزشی نیز ناشی از عدم دقت در تفاوت مفاهیم ثانیه (منطقی و فلسفی) با مفاهیم اولی (ماهوی) و خلط آنها با یکدیگر است. مفهوم «باید و نباید» و مفاهیم ارزشی (که موضوعِ باید و نبایدها در قضایای ارزشی هستند) از دسته مفاهیم انتزاعی (که از مقایسه دو چیز با یکدیگر انتزاع می-شوند) هستند، یعنی به وسیله عقل، از خارج انتزاع می شوند.
برخلاف مفاهیم ماهوی که انعکاسی از واقعیت های خارجی هستند؛ فلذا از آنجایی که جنس و فصل از خواصِّ انحصاریِ مفاهیم ماهوی هستند، نتیجه می گیریم: «باید و نبایدها» و «موضوعات آنها» که از مفاهیم انتزاعی یا معقولات ثانیه هستند، تحت هیچ عنوانی ماهیت و به طریق اولی، جنس و فصل ندارند.
ب) ذاتی
مراد از ذاتی در این بحث-با توجه به پیشینه آن در برابر قول کسانی که حسن و قبح را الهی یا اعتباری محض می دانند و قضایای اخلاقی و حقوقی را از حیّز تکذیب و تصدیق ساقط می شمرند- واقعی بودن آن است.
مقصود از ذاتی در عنوان حسن و قبح، نه ذاتی باب ایساغوجی است، نه ذاتی باب برهان، نه ذاتی باب حمل و عروض و نه ذاتی باب علل، تا محذوراتِ گفته شده لازم آید؛ زیرا در زمان مطرح شدن مبحث حسن و قبح، هیچکدام از این اصطلاحات رایج نبودند؛ بلکه ذاتی به معنای حقیقی و نفس الامری است، از باب «تعرف الأشیاء بأضدادها» در مقابل معنای الهی و اعتباری است. به بیان دیگر منظور این است که این قضایا واقع نما هستند، نه اینکه با اعتبار شارع یا فرد دیگری حسن و قبح نامیده شده باشند.
همچنین باید بیان شود که: اگر افراد در تشخیص هدف نهایی، دچار خطا شوند یا در راههای وصول به اهداف واقعی اشتباه کنند، اشتباه آنان آسیبی به رابطه سبب و مسببی بین افعال اختیاری و نتایج مترتب بر آن نمیزند، همانگونه که اشتباه دانشمندان علوم تجربی، به معنای نفی واقعیت های تجربی نیست.
مراد از ذاتی، وقوع خارجی و تحقّق عینی نیست؛ بلکه همانگونه که بیان شد منظور از ذاتی، صدق و کذب پذیری و قابلیت مطابقت با نفس الامر است.
پس:
الف) ذاتیت حسن و قبح به معنای قابلیّت مطابقت با نفس الأمر است، نه به معنای موجودیت در خارج.
ب) بایدها و نبایدها و هست و نیستها، تفاوت ذاتی ندارند مگر در بایدها و نبایدهایِ اعتباریِ محض (که باید و نبایدهای مورد نظر اعتباری محض نیستند). مفاد این قضایا را هم می توان به صورت اخباری بیان نمود و گفت ظلم به امنیت جامعه آسیب می زند و هم می توان به صورت انشایی بیان کرد و گفت نباید ظلم کرد (تا جامعه آسیب نبیند).
اینها تعبیر دیگری از هست ونیستها هستند با این تفاوت که با دلالت التزامی حکایت از مطلوبیت و مبغوضیت می کنند. به عبارت دیگر قوام این قضایا به انشایی بودن آنها نیست. و چون رابطه بین افعال انسان و نتایج مترتب بر آن را بیان می کنند و بایدهاو نبایدها را بررسی می کنند تعریف عقل عملی هم بر آنها صدق می کنند.
ج) عقل: به معنای قوّه مُدرک «هست و نیستها» و «باید و نبایدها»است.
د) عقلی: مراد از این تعبیر، عقل مستقل از شرع است. منظور از عقلی، نتایجی است که با استنتاج بدست آمده و مبتنی بر بدیهیات است. هر قضیه نظری که از بدیهیات استنتاج شود می تواند ازمصادیق این ادراک عقل، به نحو موجبه جزئیه باشد.
پس مراد از حسن وقبح ذاتی عقلی: ادراک باید و نبایدهای واقعی توسط عقل خودکفاست.
قبل از اثبات این نظریه، توجّه به چند نکته -که در واقع فهرستی از نظر قائلین به گزینه «د» است.-لازم است.
۱- برخی افعال دارای حسن و قبح واقعی هستند (موجبه جزئیه)؛
۲- دراین بین عقل خودکفا حسن وقبح برخی را درک میکند (به نحو موجبه جزئیه) و برای درک بقیه نیاز به بیان شارع دارد؛
۳- منظور از حسن و قبح ذاتی، بداهت حسن و قبح برای موضوعات آنها نیست؛ بلکه مراد یقینی بودن آن است و یقینی بودن، اعم از بدیهی بودن است زیرا یقینیات یا بدیهی اند یا نظریای که به بدیهیات برمی گردند.
۱- ادله حسن و قبح عقلی:
۱-۱. مصادیق روشن حسن و قبح عقلی
الف) لزوم تحقیق درباره شرع (مصداق دفع ضرر) که تنها به وسیله عقل ثابت می شود؛
ب) اثبات نبوت مدعی نبوت تنها از راه عقل امکان دارد.
در جای خویش ثابت شده که مهمترین دلیل پیامبران بر پیامبری خودشان، «معجزه» است. حال این سؤال مطرح می شود که آیا اظهار معجزه توسط کاذب، قبیح است یا خیر؟ اگر قبح ندارد؛ دلالت بر نبوت نمی کند و اگر قبیح است، قبح آن را چه چیزی باید درک کند؟ آیا آن مُدرک چیزی ورای« عقل» است یا این کار فقط و فقط بر عهده عقل خواهد بود؟
ج) اثبات صدق شارع که تنها توسط« عقل» امکان پذیر است. بیان مطلب اینکه: آیا شارع در خبر دادن از حسن وقبح افعال صادق است یا نه؟ اگر صادق است چه چیزی حکم به صدق او میکند؟ اگر خود شارع باشد که مستلزم دور است و اگر عقل باشد، مصداقی از حسن و قبح عقلی خواهد بود.
چنانچه گفته شود صدق شارع را بر اساس استحاله امر به نقیضین ثابت می کنیم، می گوییم اوّلاً با امعان نظر، خود این کار مصداقی از حسن وقبح عقلی است و ثانیاً امر به نقیضین محال نیست، امر به قیام و عدم قیام دریک زمان ممکن است، بله! آنچه محال است وقوع آن (تحقق مطلوب این امر) است. اگر گفته می شود که چنین امری قبیح است بازگشت به حسن وقبح عقلی می کند.
د) ضرورت تبعیت از باید و نبایدهای شارع نیز عقلی است. (مبتنی بر دفع ضرر)
هـ) حسن زندگی اجتماعی: که حتی قبایل بدوی دور افتاده از تمدّن نیز حسن آن را درک می کنند، لذا به تشکیل خانواده و قبیله روی می آورند.
«انسان به خاطر نیاز به دستاورد تلاش دیگران، لزوم زندگی اجتماعی را می فهمد و با توجّه به کنترل خواستها برای حفظ امنیت و نظام اجتماعی، محدودیت های در نظر گرفته و آن را عدل می نامد و خروج از آن را ظلم که بر اساس نیاز انسان به سعادت و امنیت است.» (مصباح،۱۳۸۲ش:ج ۱/ص۲۰۶)
۲-۱. اگر حسن و قبح تنها توسط شرع درک میشود،
چرایی عقل در تصدیق وعدم تصدیق گزاره های شرعی متفاوت است. به عبارت دیگر عقل برخی از احکام شرعی را به وضوح درک و تأیید می کند؛ مانند: حسن عدالت و قبح ظلم. و برخی را با تأمّل می یابد؛ مانند: حسن نماز و روزه و پاره ای دیگر را بالمرّه درک نکرده و تعبّداً میپذیرد؛ مانند: حسن طواف به دور کعبه، عدم تساوی دیه زن و مرد بیش از ثلث که توسط عقل ادراک نمی گردد (در اصطلاح هر گزینه ای در عرضه به عقل لامحاله سه حالت خواهد داشت: خردپذیر، خردگریز، خرد ستیز).
نکات:
اولاً: ما ادعا نکردیم که عقل، حسن و قبح همه افعال را تشخیص می دهد تا با عدم درک عقل در برخی موارد منافات داشته باشد، بلکه عقل به نحو موجبه جزییه، مُدرک حسن و قبح افعال است.
ثانیاً: منظور از عقل ستیزیِ برخی قضایای شرعی، عدم درک جهات حُسنِ آن توسط عقل است (عقل حسن آن را استبعاد میکند نه اینکه محال بداند) فلذا عقل، حکم به قبح آنها نمی کند و در اینجا تعارض مستقرّی بین عقل و شرع وجود ندارد.
ثالثاً: همانطور که بیان شد حسن وقبح را به لزومِ (عملی) تعبیر کردیم. با دقت بیشتر این نتیجه روشن می گردد که لزوم عملی بدون عمل و فعل انسان محقّق نمی گردد، فلذا بایدها و نبایدها نیز بر افعال انسانی مبتنی هستند؛ پس نتیجه ایی که حاصل می گردد این است که منشأ انتزاع حسن و قبح قضایایی هستند که با افعال انسانی مرتبط باشند. تنها قضایایی حَسَن شمرده می شوند که روابطی با افعال انسانی داشته باشند.
نکته دیگر اینکه: اگربرخی منطقیین مانند مرحوم مظفّر حسن عدالت را جزء مشهورات آورده اند شاید منشأ این خطا مثالی باشد که بوعلی سینا برای مشهورات ذکر کرده و حسن صدق را جزء مشهورات آورده است.
امّا خود بوعلی (برهان شفا، مقاله ۱ فصل ۴-طبیعیات شفا مقاله ۱، فصل ۵) و دیگر بزرگان -همچون خواجه نصیر- ذکر کرده اند که اگر صدق به صورت کلی در نظر گرفته شود حسن آن جزء مشهورات است امّا اگر قیود آن- مثل نافع- ذکر گردد ازیقینیات شمرده شده و ماده برهان قرار می گیرد. وشاید هم منشأ این اشتباه همان استدلالی باشد که محقق اصفهانی برای شهرت اینها ذکر کرده که از بیانات گذشته ضعف آن روشن شد و در هر حال مسائل عقلی، تحقیقی است نه تقلیدی.
در اصطلاح به قضایایی، عقلایی گفته می شود که حقیقتی ورای شهرت و تطابق آراء عقلا ندارند و عقلی به قضایایی گفته می شود که قابل صدق و کذب و مطابقتِ با واقع باشند.
لذا اینگونه قضایا عقلی اند نه عقلایی. آیا حسنِ زندگی اجتماعی وآسیبِ ظلم به امنیتِ اجتماعی، یک قضیه صدق پذیر نیست؟ آیا این قضیه از مشهوراتی است که تنها حاکی از تطابق آراءِ عقلا باشد و قابلیت مطابقت با واقع را نداشته باشد؟! آیا علوم اجتماعی وتحقیقاتی که درباره تأثیر عدالت وظلم در زندگی اجتماعی میکند یک سری مباحث ذهنی است و ناظر به واقعیت های عینی وخارجی نیست؟!
۱. با ذکر قیود موضوع، قضایای حاکی از حسن وقبح (مانند: صدق حَسَن است) از مشهوری بودن خارج می گردند و در دسته یقینیات داخل می شوند. به عبارت دیگر ضرورتی ندارد موضوعِ قضیه (صدق) بسیط باشد بلکه موضوع می تواند مرکب (صدقِ نافع) باشد.
۲. هر موضوعی، قیود خاص خود رادارد و قانون کلّیِ آن این است که حسن و قبحِ هر موضوعی که قابل استنتاج از بدیهیات باشد، عقلی است. در غیر این صورت عقلی نیست و برای بیان مصداق آن، ذکر یک مورد کافی است؛ مثل حُسنِ مجازات مجرم برای برقراری امنیت اجتماعی. (برای نقض سالبه کلیه، موجبه جزئیه کافی است).
۳. تصدیق عقل در برخ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 