پاورپوینت کامل در اعتراض به مقاله توهین به امام خمینی در روزنامه اطلاعات ۲۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در اعتراض به مقاله توهین به امام خمینی در روزنامه اطلاعات ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در اعتراض به مقاله توهین به امام خمینی در روزنامه اطلاعات ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل در اعتراض به مقاله توهین به امام خمینی در روزنامه اطلاعات ۲۸ اسلاید در PowerPoint :

از سردبیری استعفا کردم

حسین بنی احمد سردبیر روزنامه اطلاعات در سالهای ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ در نشستی که با حضور جمعی از صاحبنظران در محل مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران برگزار شد، خاطرات خود را درباره مقاله «استعمار سرخ و سیاه» که به قلم مستعار «احمد رشیدی مطلق» نوشته شده و در ۱۷ دی ۱۳۵۶ با پافشاری و تهدید ساواک در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید بیان کرد.

در این جلسه که در دوازدهم بهمن ۱۳۸۳ برگزار شد آقای بنی احمد که دو بار مسؤولیت سردبیری روزنامه اطلاعات را (در سالهای ۳۷ تا ۳۸ و سالهای ۵۵ تا ۵۶) عهده دار بود گفت: در دوره اول اگر چه روزنامه نویسی مشکل بود و ساواک سختگیری می کرد ولی در مقایسه با نوبت دوم وضع بهتر بود. در سالهای ۳۷ و ۳۸ به عنوان سردبیری در مواردی می شد که با مسؤولان سازمان امنیت بحث کرد و به نحوی آنان را قانع نمود ولی بخصوص در سال ۱۳۵۶ وضع به گونه ای دیگر بود به طوری که گاهی نویسندگان مطبوعات دستگیر می شدند.

او سپس به نحوه چاپ مقاله «استعمار سرخ و سیاه» در تاریخ ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات اشاره کرد و گفت: غروب چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۵۶ در دفتر روزنامه بودم که یکی از همکارانم از کنگره حزب رستاخیز تلفن کرد و گفت مطلبی از سوی داریوش همایون ـ وزیر اطلاعات وقت ـ به وی ارائه شده و او تأکید کرده که این مقاله هر چه زودتر بایستی در روزنامه اطلاعات چاپ شود. از همکارم تقاضا کردم که مطلب را به روزنامه بفرستد.

ساعت ۷ بعد ازظهر مطلب به دستم رسید. مقاله روی ۴ صفحه امتحانی با خطی خام ولی خوانا نوشته شده بود. هنگامی که مطلب را خواندم متوجه غیر عادی بودن آن شدم و حدس زدم که رژیم قصددارد تکلیف خود را با مخالفان مذهبی که طرفدار امام خمینی (ره) بودند یکسره کند. آنان تشخیص داده بودند که روزنامه وسیله ای مناسب برای این کار است. مدتی فکر کردم و پس از بررسی اوضاع به این نتیجه رسیدم که چاپ این مقاله در روزنامه اطلاعات عواقب سوئی دارد. لذا تصمیم گرفتم از سمت سردبیری روزنامه استعفا دهم. از یکی از همکارانم تقاضا کردم که نام مرا از روزنامه حذف کند. در خصوص این مطلب با شخص دیگری صحبت نکردم و فردای آن روز به سفر رفتم.

وقتی که روز شنبه از سفر برگشتم متوجه شدم که مسؤولان وقت روزنامه به شدت از بالا تحت فشار هستند و مثل این که به جز انتشار مقاله یاد شده راهی برای آنان باقی نمانده بود.

بلافاصله همان روز از سوی فرهاد مسعودی مدیر مسؤول وقت روزنامه اطلاعات بازخواست شدم او از من پرسید چرا استعفا کردی؟ توضیح دادم قصد نداشتم در این کار سهیم باشم. لذا برای سلب مسؤولیت از خود چاره ای جز استعفا نداشتم. شایان ذکر است که استعفای من به عنوان سردبیر در سایر نشریات داخلی و خارجی نیز انعکاس یافت.

بنی احمد در ادامه سخنان خود افزود: در مورد این مقاله از سوی روزنامه با داریوش همایون تماس گرفته شد و گفتگوهای زیادی درگرفت. احمد شهیدی قائم مقام روزنامه به همایون گفته بود که پس از انتشار این مقاله مخالفان عکس العمل نشان خواهند داد و احتمالاً ساختمان روزنامه را بر سر کارمندان آن خراب خواهند کرد. همایون هم در پاسخ گفته بود در صورتی که مقاله در روزنامه اطلاعات چاپ نشود ما آن را بر سر شما خراب خواهیم کرد. آنگاه همایون افزود: طبق دستور نخست وزیر این مقاله باید هر چه زودتر چاپ شود.

وی در توضیح مطلب گفت: پس از آن که فرهاد مسعودی از صحبت با داریوش همایون در مورد چاپ نکردن مقاله نا امید شد به جمشید آموزگار ـ نخست وزیر وقت ـ تلفن کرد تا بلکه او را واسطه چاپ نکردن مقاله کند. اما آموزگار که خودش هم بی خبر بود، موضوع را به همایون ارجاع می داد یعنی مسؤولیت چاپ و انتشار آن را بر عهده همایون گذاشت.

بنی احمد در ادامه مطلب گفت: طبق اطلاعی که من دارم آموزگار وقتی که به نخست وزیری رسید. تمایلی به حضور همایون در کابینه اش نداشت. بلکه این شاه بود که به او دستور داد تا همایون را به وزارت اطلاعات منصوب کند.

از سوی دیگر همایون هم نسبت به مندرجات مقاله آگاه نبود در غیر این صورت مقاله را در پاکتی که نشان دربار داشت نمی داد و من وقتی خودم از او سؤال کردم پاسخ داد که مطلب از سوی مقامات بالا آمده بود و بدون این که از محتوای آن آگاه باشم آن را به نماینده روزنامه اطلاعات در کنگره حزب رستاخیز دادم. (آقای بنی احمد از ذکر نام این شخص خودداری کرد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.