پاورپوینت کامل نقد کتاب خاطرات جعفر شریف امامی ۹۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقد کتاب خاطرات جعفر شریف امامی ۹۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد کتاب خاطرات جعفر شریف امامی ۹۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد کتاب خاطرات جعفر شریف امامی ۹۶ اسلاید در PowerPoint :
خاطرات جعفر شریف امامی عنوان کتابی است که در ۱۳۸۰ توسط «انتشارات سخن» به چاپ رسید. شریف امامی بیان خاطرات خود را در سال ۱۳۶۱ به دعوت «طرح تاریخ شفاهی ایران» در هاروارد و در منزل خود در نیویورک آغاز کرد و آن را تا سال ۱۳۶۲ادامه داد. این خاطرات براساس ادعای مصاحبه کننده نیمه تمام مانده و رخدادههای دهه های ۴۰ و ۵۰ را شامل نمی شود. کتاب خاطرات جعفر شریف امامی توسط دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران مورد نقد قرار گرفته که ذیلاً توجه خوانندگان گرامی را به این نقد و بررسی جلب می کنیم:
خاطرات آقای جعفر شریف امامی به عنوان یک عنصر کلیدی در عصر پهلوی، می تواند روشنگر برخی زوایای تاریخ کشور باشد و از این لحاظ بسیار ارزشمند است. البته همه تاریخ پژوهان بیان اطلاعاتی را به مراتب فراتر از آن چه در قالب این کتاب عرضه شده است انتظار داشتند؛ چرا که گوینده خاطرات در مسائل بسیاری حضور مستقیم داشته است، اما این کتاب علی رغم مفید بودنش، به این گونه انتظارات بحق پاسخ لازم را نمی دهد. برای نمونه از شریف امامی به عنوان یکی از چهره های برجسته و بارز فراماسونری در ایران، خاطراتی عرضه شده که فاقد کمترین اطلاعاتی در مورد چگونگی پیوستن وی به این تشکیلات مخفی و به طور کلی فعالیتهای این سازمان مؤثر در جهتگیریهای حکومت پهلوی است. البته این احتمال نیز منتفی نیست که مرکز تاریخ شفاهی ایران در هاروارد صرفاً بخشی از خاطرات ضبط شده را در این کتاب عرضه کرده باشد. وجود دو قرینه این احتمال را قوت می بخشد:
۱- در کتاب، «متن کامل خاطرات» قید نشده، در حالی که در برخی کتب منتشره همچون خاطرات آقای مجتهدی این موضوع قید شده است.
۲- برخی مطالب طرح شده توسط آقای شریف امامی به صورت غیررسمی و اشاره وار در ضمیمه کتاب آمده است.
مطالعه پیوست شماره چهار کتاب، این واقعیت ملموس را پیش روی خواننده قرار می دهد که آقای شریف امامی مسائل دیگری را نیز مطرح کرده که در متن اصلی مصاحبه حتی در قالب طرح یک سؤال نیامده است. البته مصاحبه کننده مدعی است پیوست شماره چهار کتاب را به موضوعاتی اختصاص داده که آقای شریف امامی در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۱ سر میز نهار بیان داشته است، اما این سؤال بی جواب می ماند که چرا همین موضوعات که بسیار حائز اهمیت به حساب می آیند، مطابق روال سایر مطالب کتاب تدوین نشده اند؟
در این گفت وگوی غیر رسمی تلقی شده، مسائل متنوع مهمی ازجمله عضویت وی در لژ آلمانی و بنیان گذاری گراند لژ ایران مطرح می شود، اما همین مختصر نیز عمدتاً به صورت نقل قول غیرمستقیم آورده شده است که نمی تواند از سندیت و اعتبار چندانی برخوردار باشد. بنابراین برای همه کسانی که از موقعیت و جایگاه آخرین رئیس مجلس سنا در این سازمان مخفی مطلعند این سؤال جدی مطرح می شود که چرا مسئولان تاریخ شفاهی ایران در هاروارد نخواسته اند به این مبحث مهم و اساسی در زندگی شریف امامی بپردازند؟ آیا چنین موضوع مهمی ارزش طرح شدن حتی در حد یک سؤال را نداشت؟
البته از آنجا که مرکز تاریخ شفاهی هاروارد به طور کلی در گفتگو با هیچیک از فراماسونهای ایران متعرض مسائل این سازمان مخفی در کشورمان نشده است می توان به این جمع بندی و ارزیابی رسید که یکی از خط قرمزهای تاریخ سازان هارواردی، پرداختن به مسائل و زوایای حضور پررنگ فراماسونری در روند تصمیم سازیها در دوران حاکمیت پهلوی ها بر ایران است.
از جمله دیگر خطوط قرمز مسئولان تاریخ شفاهی، مسئله کودتای آمریکائیها در ایران در ۲۸ مرداد ۳۲ است که عوامل بومی دخیل در این کودتا پیرامون چگونگی دخالت آمریکا در براندازی دولت مصدق مورد پرسش قرار نمی گیرند، در حالی که آمریکاییها رسماً مسئولیت این کودتا را پذیرفته اند. بی تردید این که چرا طرح تاریخ شفاهی هاروارد مایل نیست زوایای این کودتا از زبان مسئولان آن دوران بیان شود و در تاریخ به ثبت رسد موضوعی قابل تأمل برای محققان خواهد بود.
البته همه آنچه را در این خاطرات از قلم افتاده است نمی توان در محدوده خطوط قرمز پیش روی طرح تاریخ شفاهی هاروارد تلقی کرد. برای نمونه شریف امامی در مورد نقش شوهر خواهر خود یعنی آقای احمد آرامش که در مسائل سیاسی دهه ۳۰ بسیار فعال بوده است کاملاً سکوت می کند و حتی کمترین اشاره ای به ارتباط سببی وی با خود ندارد. در واقع آقای شریف امامی با نپرداختن به مسائلی که با محوریت احمد آرامش صورت می گرفت خواسته است اطلاعات خود را از تعارضات و چالشهای سیاسی بین آمریکا و انگلیس در ایران بعد از کودتای ۲۸ مرداد مکتوم دارد.
به طور کلی رقابت شدیدی که بین واشنگتن و لندن بعد از سرنگون ساختن دولت قانونی دکتر مصدق و بازگرداندن محمدرضا پهلوی به کشور آغاز شد مسائل مختلفی را در بر می گیرد که از آن جمله در تلاش برای به روی کار آوردن عناصر وابسته به هر یک از این دو کشور تجلی می یافت. کوتاهی عمر دولتهای بعد از کودتا تا استقرار کامل نیروهای «کانون مترقی» بر نهادهای اجرایی کشور، نمادی از این گونه درگیریهای شدید پشت صحنه به حساب می آید. آقای شریف امامی در لابلای خاطرات خود به صورتی غیر آشکار شمه ای از این رقابتها را بیان می کند. وی که سلطه انگلیس را در کابینه اش نمایندگی می کند دشمنی ها را برای سقوط دولتش در جریان تظاهرات معلمان این گونه ترسیم می نماید:
«صبح که ساعت هفت پشت میز کارم بودم، تلفن کردم به نصیری صبح زود آن جا نبود. بعد هفت و ربع و هفت و نیم شد و با او تماس گرفتم گفتم: «آمبولانس فرستادید که جنازه را ببرند؟» «گفت فرستادیم آمبولانس پیدا کنند و آمبولانس هنوز گیر نیامده است.» از این حرفها من تعجب کردم… از آن جا اطمینان پیدا کردم به این که یک دسیسه ای در کار است و من بیخود تقلا می کنم. باری، جمعیت از خیابان پهلوی راه افتاد به سمت شمال و در سه راه شاه می رفت سمت مجلس. موقعی که می رفتند، علوی کیا به من تلفن کرد که یک افسر خارجی سوار جیپ است و می آید با افرادی در جمعیت تماس می گیرد. گفتم، «آن افسر را توقیف بکنید.» ح ل: یک افسر خارجی با لباس نظامی؟ ج ش: این طور گفت. نمی دانم، بعد پرسیدم که توقیف کردید آن شخص را؟ گفت، «نه او رفت و نشد…» (ص۲۳۷)
صرفنظر از صحت و سقم ادعای شریف امامی در مورد نقش یک افسر خارجی در تظاهرات معلمان، این فراز از خاطرات وی بخوبی بخشی از رقابتهای پشت صحنه انگلیس و آمریکا را روشن می سازد تا حدی که جناب نخست وزیر دلیل اصلی سقوط کابینه اش را فعالیتهای مستقیم آمریکاییها می داند. هرچند وی تابعیت این افسر خارجی را به صراحت بیان نمی دارد، اما برای کسانی که از رقابت استعمارگر قدیم و استعمارگر «نو رسیده» در دهه سی مطلعند همین اشاره شریف امامی کفایت می کند. در این ایام انگلیس برای حفظ موقعیتش در ایران «گروه ترقی خواه» را در سال ۳۶ شکل می دهد تا نیروهای وابسته به خود را سامان بخشد و سهم بیشتری را در کابینه ها و نهادهای اجرایی به دست آورد.
مسئولیت این کار را احمد آرامش برعهده داشت. متقابلاً نیز آمریکاییها «کانون مترقی» را در سال ۳۹ شکل می دهند و مسئولیت آن را به حسنعلی منصور واگذار می کنند. درگیری بین کانون مترقی و گروه ترقی خواه نهایتاً در سالهای اولیه دهه چهل به نفع گروه منصور پایان می یابد. منصور که مدارج ترقی را از منشیگری وزیر خارجه تا نخست وزیری طی مدت کوتاهی سپری می سازد برای اولین بار بعد از کودتا، کابینه مورد نظر آمریکا را با سیاستمدارانی بسیار متفاوت از قبل تشکیل می دهد. طبعاً تلاشهای منصور و همراهی شاه با وی در فراهم آوردن مقدمات روی کار آمدن کابینه ای متشکل از نسل جدید مدیران، با مقاومت جدی انگلیس مواجه می گردد.
در این ایام احمد آرامش شاه را برای انتخاب وی به عنوان نخست وزیر به شدت تحت فشار قرار می دهد و اجابت نشدن این خواسته، انتقادات علنی را از شاه موجب می شود. از آنجا که حملات آرامش به شاه در محافل عمومی چندان قابل تحمل نبود لذا محمدرضا پهلوی با دادن امتیازاتی به لندن، «آرامش» را بدون پشتوانه می سازد و عنصر منعکس کننده عدم رضایت انگلیس را راهی زندان می کند. هرچند آرامش بعد از هفت سال از زندان آزاد می شود، اما مدتی بعد در پارک فرح هدف تک تیراندازان ساواک قرار می گیرد و مغزش متلاشی می گردد.
در حقیقت، آقای شریف امامی اصولاً نخواسته وارد این مبحث شود، لذا به هیچ وجه ذکری از سرنوشت تلخ شوهر خواهر خود به میان نمی آورد. لازم به ذکر است که خویشاوندی نزدیک با آرامش و ارتباط با شبکه فراماسونری، دو عامل مؤثر در ارتقای آقای شریف امامی بودند وگرنه به قول آقای دکتر مجتهدی وی فاقد کمترین ویژگیها برای تصدی نخست وزیری بود: «شریف امامی، تکنسین لوکوموتیو که یک نفر تکنسین است. ارزش تحصیلی اش را من در شورای عالی فرهنگ در کمیسیون تصویب کردم، تکنسین، تکنسین». (خاطرات دکتر محمدعلی مجتهدی، تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، ص۱۰۷)
به نظر می رسد یکی از عواملی که موجب شد تا شریف امامی از کسی که در رشد غیرعادی وی نقش کلیدی داشت یادی نکند ارتباط این مسئله با سیاستهای دولت فخیمه انگلیس است. احمد آرامش در دهه ۳۰ با تأسیس گروه ترقی خواه عملاً محوریت مدیران و سیاستمداران وابسته به انگلیس را برعهده گرفت، اما آن چه لندن بعد از معامله با شاه، بر آرامش روا داشت درسی است تاریخی که ضمن روشن ساختن ماهیت دول سلطه جو، جریانات سیاسی را از بریدن از مردم و اتکا به بیگانگان پرهیز می دهد. البته آقای شریف امامی مایل نیست چنین تصویری از انگلیس انعکاس یابد. نکته ای که در این زمینه بی مناسبت نیست به آن پرداخته شود ادعایی است که به نقل از آقای شریف امامی طرح می شود: «آقای شریف امامی خود را از فراماسونری بی نیاز می دانست و می گفت از آن جا که به بالاترین مقام دولتی، یعنی نخست وزیری، رسیده بود، نیازی به عضویت در فراماسونری نداشت. به عقیده او فراماسون ها بیشتر از او استفاده کردند تا او از فراماسون ها.» (پیوست شماره ۴ خاطرات شریف امامی، ص۲۸۴)
در ماهیت چنین سخنی دستکم با توجه به ارزیابی آقای مجتهدی از شخصیت آقای شریف امامی، بحث بیشتر را جایز نمی دانیم، اما بر محققان و تاریخ پژوهان پوشیده نیست که فراماسونری در ایران چگونه در شکل دادن به طبقه حاکمه و هدایت پنهان آن ایفای نقش می نمود. این تشکیلات مخفی افراد مستعد را شناسایی می کرد و بعد از کسب اطمینان از وابستگی فکری و سیاسی آنها به غرب و بویژه به صهیونیزم بین الملل، زمینه رشد سریع آنان را در سلسله مراتب اداری کشور فراهم می ساخت.
فراماسونها نیز که جایگاه خود را مدیون این وابستگی تشکیلاتی بودند، منویات کشورهای غربی را که این سازمان به آنان منتقل می ساخت از طریق مجاری رسمی دنبال می کردند و به مثابه باورهای خودشان در تحقق این منویات تلاش لازم را مبذول می داشتند. به این ترتیب عوامل بومی وابسته به این تشکلهای مخفی بدون مشخص شدن نقش مستقیم دول غربی، منافع بیگانگان را در تصمیم سازیها ملحوظ می داشتند. به عنوان نمونه زمانی که امپراتوری انگلیس در حال انقراض و فروپاشی بود و این کشور به اجبار جایگاه خود را به آمریکاییها واگذار می کرد، لندن تمایل داشت پایگاههای کوچک، اما کم معونه ای را برای خود در خلیج فارس حفظ کند؛ بر این اساس تصمیم گرفت بحرین را از ایران جدا سازد و به عنوان پایگاهی مؤثر در اختیار داشته باشد.
مراحل قانونی تحقق این اراده دولت انگلیس توسط دولتمردان فراماسونر ایران در مدت کوتاهی طی شد و چنین خیانت بارزی به تمامیت ارضی کشور و مصالح ملی، بدون کمترین تنشی صورت گرفت، در حالی که اگر قرار بود انگلیسی ها خود مستقیماً برای جداسازی بحرین از ایران وارد عمل شوند با مقاومت جدی اقشار مختلف در ایران مواجه می شدند.
در این رابطه اظهارات افرادی چون آقای علینقی عالیخانی- وزیر اقتصاد دهه ۴۰- می تواند شاهد مثال خوبی باشد که چگونه مواضع انگلیس از زبان مسئولان وقت به عنوان نظر کارشناسی مطرح می شد: «من خوب به خاطر دارم که عباس آرام وزیر خارجه وقت که بسیار مرد خوبی بود از من دعوت کرد که بروم به وزارت خارجه، چون می خواستند با انگلیسها مذاکراتی درباره بحرین بکنند… من البته با آرام در مورد بحرین بارها صحبت کرده بودم و شدیداً معتقد بودم باید از ادعای خودمان صرفنظر بکنیم برای اینکه خیلی مهمتر است که بتوانیم به همه خلیج فارس از جمله خود بحرین چیرگی داشته باشیم» (کتاب خاطرات علینقی عالیخانی از انتشارات طرح تاریخ شفاهی ایران در هاروارد، ص۲۲)
آقای شریف امامی هم هرچند در خاطرات خود ترجیح می دهد مسئله چگونگی تجزیه بحرین از خاک ایران را مسکوت گذارد، اما بدون تردید وی یکی از عناصر مؤثر در تحقق این خواسته ضد ایرانی دولت انگلیس بوده است. مجلسین شورای ملی و سنای کشور- که در آن ایام یکی از کانون های عمده فراماسونها به حساب می آمدند- پشتوانه قانونی چنین اقدام ضد ملی را فراهم ساختند و کمترین مقاومتی در برابر تجزیه بخشی از خاک میهن از خود بروز ندادند.
البته در ازای چنین خدماتی به بیگانگان، عناصر فراماسون آنچنان مورد پشتیبانی قرار می گرفتند که بدون کمترین شناختی از آنان به پستهای مهم اجرایی گماشته می شدند. برای نمونه جریان انتخاب شدن شریف امامی در کابینه رزم آرا (بدون اینکه نخست وزیر حتی به لحاظ چهره، وی را بشناسد) نکته ای قابل تأمل است. این ماجرا که شریف امامی به نقل از انصاری رئیس دفتر رزم آرا در خاطرات خود بازگو می کند می تواند حقایقی را روشن نماید: «(انصاری) گفت، چنین اشتباهی شده است. وقتی که من به رزم آرا گفتم که شما می خواستید که شریف امامی بیاید این جا با او صحبت بکنید و او آمده بود چرا «با او صحبت نکردید»؟ (رزم آرا) گفت، «من با او صحبت کردم.» گفتم، «او در اتاق من بود و هیچ وقت با هم صحبت نکردید؟» گفت، «پس آن که آمد پیش من کی بود؟ (انصاری) گفت، «آن مهندس شقاقی بود.» (رزم آرا) گفت، «من با او نمی خواستم اصلاً صحبت کنم و با شریف امامی می خواستم صحبت کنم.» ح ل: پس چرا کسانی را که نمی شناخت به وزارت دعوت کرده بود؟ ج ش: اشخاصی را به او معرفی کرده بودند و می خواست آنها را ببیند… »(ص۹۷)
این فراز از کتاب می تواند یکی از قرائنی باشد که در این ایام تنظیم کننده روابط قدرت در کشور حتی شاه هم نبوده است، بلکه کانونهای دیگری در این زمینه ها ایفای نقش می کرده اند. به عبارت دیگر شناخت تشکیلات فراماسونری از افرادی چون شریف امامی کفایت می کرد تا آنان نردبان ترقی را به سرعت طی کنند. آقای شریف امامی در این مورد می افزاید: « روز بعد با این که علی منصور روز قبلش یک وزیر در مجلس معرفی کرده بود، استعفا داد و گفتند که رزم آرا نخست وزیر است البته این جریان را من نمی دانستم. منزل بودم. باز تیمسار انصاری آمد و گفت: « شما امروز ساعت چهار بعدازظهر لباس ژاکت پوشیده می روید به سعدآبا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 