پاورپوینت کامل گرایشهای صهیونیستی پهلوی ۸۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گرایشهای صهیونیستی پهلوی ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گرایشهای صهیونیستی پهلوی ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گرایشهای صهیونیستی پهلوی ۸۰ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه

رژیم صهیونیستی که از بدو تأسیس در سال ۱۹۴۸ بر مبنای دکترین پیرامونی بن گوریون، درصدد برقرار رابطه و ایجاد اتحاد استراتژیک با ایران بود، در برهه های گوناگون زمانی تلاش نموده خود را به رژیم شاهنشاهی نزدیک نماید و البته دراین راه موفق به برقراری روابط مستحکم با شاه نیز شد. این روابط که تا سقوط حکومت پهلوی در سال ۱۳۵۷ ادامه داشت، ایران را به عنوان نخستین کشور مسلمانی که با اسرائیل روابط دیپلماتیک و اقتصادی برقرار کرده بود، معرفی می کرد.

در حد فاصل کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا انقلاب اسلامی، سران رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی بارها یکدیگر را ملاقات کردند و به توافقات مهمی نیز دست یافتند. بن گوریون، لوی اشکول، گلدامایر، اسحق رابین و مناخیم بگین از جمله رؤسای دولت اسرائیل بودند که با سفر به ایران درصدد گسترش روابط خود با رژیم پهلوی برآمدند. از سوی دیگر شاه نیز به سبب وابستگی به ایالات متحده، تحت توصیه های واشنگتن قرار داشت و از گسترش روابط با اسرائیل استقبال می کرد.

با توجه به اینکه روابط شاه و رژیم صهیونیستی یکی از علل مخالفت عمومی مردم با رژیم پهلوی بود، در نوشتارحاضر ضمن مرور اجمالی بر روابط رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی از بدو تأسیس دولت اسرائیل، به بررسی همکاری های امنیتی ـ نظامی و اقتصادی ـ نفتی طرفین خواهیم پرداخت و در نهایت با تأثیر انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی (ره) بر روابط فوق، بحث حاضر را خاتمه خواهیم بخشید.

ایران و اسرائیل: شناسایی دو فاکتو

از هنگام تأسیس دولت صهیونیستی در سرزمین های اشغالی فلسطین در سال ۱۳۲۷ تا سال ۱۳۵۷ که انقلاب اسلامی در ایران روی داد، همواره مسئله ی شناسایی اسرائیل از سوی ایران محل مناقشه بود. چگونگی شناسایی و بحث های مربوط به دوفاکتو[۱] بودن شناسایی، از جمله مسائلی بودند که هم روابط منطقه ای ایران با اعراب و هم تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران را تحت الشعاع خود قرار داده بود.

نخستین کوشش های رژیم پهلوی برای ایجاد روابط با صهیونیست ها، دو سال پس از تشکیل رژیم صهیونیستی در تاریخ ۶ مارس ۱۹۵۰ (۱۳ اسفند ۱۳۲۸) آغاز شد. در بدو امر رژیم پهلوی اقدام به شناسایی دو فاکتو رژیم صهیونیستی نمود و آن را به رسمیت شناخت. این اقدام که در دولت محمد ساعد مراغه ای به وقوع پیوسته بود، با دایر نمودن سرکنسول گری ایران در بیت المقدس اشغالی به سردی روابط ایران با جهان عرب انجامید. استدلال ساعد مراغه ای در به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی به وجود تعداد بسیاری از بازرگانان یهودی ایرانی تبار در فلسطین و الزام دولت جهت حفظ حقوق آنان باز می گشت. این استدلال که به هیچ وجه اعراب را قانع نمی ساخت، با آغاز به کار دولت مصدق در ۱۶ تیر ۱۳۳۰ به کلی منتفی گردید و دولت مصدق تصمیم به تعطیلی کنسولگری ایران در بیت المقدس گرفت.

در جلسه ۱۶ تیر ۱۳۳۰ مجلس شورای ملی، دکتر حسین فاطمی که در آن هنگام به عنوان معاون نخست وزیر فعالیت می کرد، در پاسخ به سؤال یکی از نمایندگان که در خصوص شناسایی اسرائیل از وی خواستار توضیحاتی شده بود، اعلام کرد که «دولت ایران دیروز تصمیم خودش را اجرا کرد و کنسولگری که در بیت المقدس بود را منحل کرد و رسیدگی به کار آنجا را به عمان محول نمود. از طرفی دولت مصمم نیست که راجع به شناسایی رسمی دولت اسرائیل اقدام دیگری بکندو نماینده ای هم از اسرائیل قبول نکرده و نخواهد کرد.» [۲]

بر این مبنا دکتر مصدق هنگام سفر به قاهره در سال ۱۹۵۱ (۱۳۳۰) شناسایی ایران از اسرائیل را پس گرفت. این اقدام که با استقبال اعراب رو به رو گردید، با سقوط دولت ملی دکتر مصدق و وقوع کودتای انگلیسی ـ امریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به فراموشی سپرده شد. چرا که شاه در ۲۳ ژوئیه ۱۹۶۰ (مرداد ۱۳۳۹) طی یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد که دولت ایران از ۱۵ مارس ۱۹۵۰ (۲۴ اسفند ۱۳۲۸)، رژیم اسرائیل را به صورت دوفاکتو به رسمیت شناخته و در دوره نخست وزیری مصدق اقدامی رسمی و دیپلماتیک برای قطع روابط طرفین صورت نگرفته است. بنابراین از آن زمان تاکنون هیچ تحولی در روابط دو کشور پدید نیامده است.

علیرغم آنکه شاه از عدم تحول در روابط دو جانبه تهران و تل آویو خبر می داد، ملاقاتهای پنهانی میان مقامات سیاسی، امنیتی و اقتصادی دو کشور در تهران و تل آویو جریان داشت و به بازگشایی سفارت خانه های دو کشور منجر گردید. در سال ۱۹۵۸ (۱۳۳۷) سفارت ایران در اسرائیل تحت پوشش سفارت سوئیس گشایش یافت و اسرائیل نیز در تهران سفارتخانه خود را دائر نمود. از این پس مناسبات دو جانبه ی شاه و صهیونیست ها در عرصه های امنیتی و اقتصادی گسترش یافت. بدین ترتیب رژیم پهلوی نه تنها به شناسایی مجدد اسرائیل مبادرت نمود، بلکه روابط خود با رژیم صهیونیستی را تا حد همکاری های استراتژیک نیز ارتقاء بخشید.

روابط استراتژیک ایران و اسرائیل به دنبال دکترین آیزنهاور آغاز شد که طی آن رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا خواستار فعال شدن سیاست امریکا در مناطق گوناگون جهان به ویژه خاورمیانه به منظور جلوگیری از گسترش کمونیسم شده بود. آیزنهاور که بر نقش استراتژیک ایران در حفظ ثبات منطقه و ضرورت همکاری و همزیستی دو کشور تأکید کرده بود، جلوگیری از گسترش و نفوذ شوروی، دست یابی به ذخایر نفت منطقه و امنیت رژیم صهیونیستی را به عنوان سه هدف عمده واشنگتن از توسعه روابط با ایران قرار داده بود.

در این راستا ایالات متحده از یک سو به تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت ایران مبادرت ورزید و خواستار همکاری های امنیتی میان ایران و اسرائیل شد و از سوی دیگر نیاز روز افزون اسرائیل به نفت را رفع نمود. این اقدام در شرایطی صورت گرفت که قطع ارسال نفت شوروی به اسرائیل در پی حمله رژیم صهیونیستی به مصر، ایران را به عنوان تنها کشور جایگزین نفت شوروی درآورده بود. [۳]

از این رو الزامات بین المللی و منطقه ای نقش مهمی را در گسترش روابط دو جانبه رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی ایفا نمودند. بر این مبنا مهمترین بخش همکاری های دو جانبه شاه و صهیونیست ها در مسائل نظامی ـ امنیتی از یک سو و مسائل اقتصادی ـ نفتی از سوی دیگر تبلور یافت.

همکاری های امنیتی ـ نظامی

در محور همکاری های امنیتی، دو رژیم با ایجاد نوعی اتحاد به ترسیم دشمنان مشترک پرداختند و در این بین اعراب و اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان دشمنان مشترک مشخص نمودند، تا مقابله با آنها به نقطه ی اشتراکی جهت گسترش همکاری های دو جانبه مبدل گردد.

رژیم صهیونیستی از یک سو درصدد خروج از محاصره سیاسی منطقه ای و برقراری رابطه با دیگر کشورها بود، از سوی دیگر تلاش می کرد براساس دکترین پیرامونی بن گوریون، کشورهای عربی را در محاصره کشورهای غیر عربی نظیر ایران و ترکیه قرار دهد و در این بین روابط با تهران به جهت وجود منابع غنی نفتی در ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار بود.

در طرف مقابل، رژیم پهلوی نیز به سبب دشمنی اعراب، به ویژه تنش هایی که با مصر در دوران جمال عبدالناصر و عراق پس از کودتای ۱۹۵۸ بوجود آمده بود، درصددبود با برقراری رابطه با دشمن اصلی کشورهای عربی، امنیت خویش را تضمین نماید. از این رو در اواسط دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ میلادی در سایه بروز اختلاف میان شاه و جمال عبدالناصر، مناسبات ایران و اسرائیل بیش از پیش تقویت گردید. در این اثنا شاه از هیچ کوششی برای در تنگنا قرار دادن ناصر فروگذار نکرد. رژیم پهلوی به منظور ایجاد مانع بر سر راه ناصر به ارسال اسلحه برای نیروهای یمن از طریق عربستان سعودی پرداخت. این تسلیحات که از سوی صهیونیست ها به شاه داده می شد، باعث شد که برخی چنین تصور نمایند که ایران به شکل قطعی، اسرائیل را به رسمیت شناخته است. [۴]

همکاری های گسترده میان موساد و ساواک مقوله ی دیگری بود که هم می توانست امنیت داخلی ایران را برای رژیم پهلوی تضمین نماید و هم در راستای سیاست های ضدکمونیسم امریکا و اسرائیل گام بردارد. علاوه بر این ساواک به عنوان دست آویزی برای امریکا و اسرائیل درآمده بود تا از این طریق دامنه نفوذ خود را در ایران گسترش بخشند. امریکایی ها که برای تثبیت و تحکیم موقعیت خود در منطقه، ناگزیر به ایجاد و سازماندهی نظام اطلاعاتی و امنیتی کشورهای هم پیمان خود بودند، در وهله ی نخست در ایران به ایجاد دستگاه ضد اطلاعات ارتش و سپس به تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور پرداختند تا بدین ترتیب ساواک هم به کنترل فعالیت های مخرب ضد شاهی بپردازدو هم به ابزاری دردست امریکا جهت تسلط کامل بر ایران مبدل گردد.

بنابر اهداف فوق، مجلس شورای ملی در اسفند ۱۳۳۵ به تصویب طرح و قانون تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)پرداخت. ارتشبد حسین فردوست ضمن تقسیم تاریخ فعالیت های ساواک به چهار دوره، همکاری های ساواک و موساد را به دوره دوم نسبت می دهد. این دوره که با ریاست پاکروان و حضور خود فردوست در ساواک آغاز می شود، شاهد مرخصی محترمانه هیئت مستشاری سازمان امنیت امریکا (سیا) ـ که بلافاصله پس از تشکیل ساواک، تعلیم نیروهای اطلاعاتی ایران را آغاز کرده بودند ـ و حضور مربیان و اساتید اسرائیلی است.

به این ترتیب، در واپسین سال های دهه ۱۳۳۰ و اوایل دهه ۱۳۴۰، ساواک و موساد ارتباط بسیار نزدیک و دوستانه ای با یکدیگر برقرار کردند و همکاری مشترک طرفین در امور امنیتی ـ اطلاعاتی و جاسوسی روندی شتابان و فراگیر یافت. به طوری که پس از روابط امنیتی با امریکا، روابط ایران و اسرائیل مهمترین بخش رابطه ی شاه با بیگانگان را تشکیل می داد. [۵]

بدین ترتیب از سال ۱۹۶۰ (۱۳۳۹) رابطه نزدیک و مستقیم بین ساواک و موساد برقرار گردید و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل جایگزین سیا و اینتلیجنس سرویس انگلستان در ایران شد. از این پس تأمین نیازهای اطلاعاتی و امنیتی ایران بر عهده ی اسرائیل گذاشته شد و ساواک ناگزیر شد برای استفاده و بهره برداری از تجهیزات مورد نظر، میزان حضور و نفوذ متخصصان اسرائیلی در ایران را افزایش دهد. مسائل فوق باعث وابستگی ابزاری ساواک به موساد و حضور گسترده تر صهیونیست ها در ایران می شد. [۶]

در این اثنا میزان مبادلات و معاملات نظامی ـ تسلیحاتی نیز روز به روز افزایش می یافت و اسرائیل به تسلیح شاه ایران مبادرت ورزید. در ۱۰ آذر ۱۳۴۵ قراردادی بالغ بر ۳ میلیون دلار میان ایران و اسرائیل در مورد تعمیر ۳۵ فروند هواپیمای جت جنگنده اف ۸۶ ایران منعقد شد. در قرارداد دیگری به مبلغ ۳ میلیون دلار که ارتشبد حسن طوفانیان به نمایندگی از ایران امضا کرد، طرفین درباره فروش خمپاره اندازهای سنگین ۱۲۰ و ۱۶۰ میلی متری به توافقات مهمی دست یافتند که موجبات ارتقاء همکاری های نظامی را بیش از پیش فراهم ساخت. [۷]

همکاری های اقتصادی ـ نفتی

در محور همکاری های اقتصادی نیز روابط دو کشور حائز اهمیت بوده و حوزه های گسترده ای نظیر صادرات نفت، کشاورزی و معاملات گوناگون دیگر را در برابر می گرفت و سرمایه داران اسرائیلی در تعدادی از بانک های مختلط و شرکت های تولیدی و خدماتی ایران سرمایه گذاری کرده بودند. [۸]

در نظر صهیونیست ها، ایران به عنوان یکی از غنی ترین کشورهای نفت خیز جهان، در شمار حامیان بلوک غرب قرار داشت و می توانست منبع اصلی صادرات نفت به اسرائیل به شمار آید. از این رو در شرایطی که رژیم صهیونیستی از سوی کشورهای نفت خیز عربی در تحریم کامل قرار داشت، صادرات نفت ایران به اسرائیل به صورت امری حیاتی برای تل آویو درآمده بود؛ به طوری که طی دو جنگ ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳، شاه به عنوان عمده ترین تأمین کننده نفت اسرائیل به یاری صهیونیست ها شتافت و اگر شاه حمایت نفتی خود را از صهیونیست ها قطع می کرد، به احتمال فراوان نتیجه ی دیگری در جنگ ها رقم می خورد. به هر روی آمار و ارقام نشان می دهد که حکومت پهلوی طی دو جنگ ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ بیش از ۹۰ درصد احتیاجات نفتی اسرائیلی را تأمین کرده است.

معاملات نفتی شاه و صهیونیست ها در تابستان ۱۹۵۷ با امضای قراردادی میان ایران و اسرائیل آغاز شد که به موجب آن نفت ایران به بهای بشکه ای ۳۰/۱ دلار به اسرائیل فروخته می شد. در همین سال لوله ی نفتی ۸ اینچی میان بندر ایلات و بئرشبع احداث شد تا از این طریق نفت ایران به وسیله ی کامیون های نفت کش به پالایشگاه حیفا حمل گردد. لوله ی مزبور که ظرف

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.