پاورپوینت کامل روابط فرهنگی تهران و تل آویو در دوره ی پهلوی ۸۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روابط فرهنگی تهران و تل آویو در دوره ی پهلوی ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روابط فرهنگی تهران و تل آویو در دوره ی پهلوی ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روابط فرهنگی تهران و تل آویو در دوره ی پهلوی ۸۵ اسلاید در PowerPoint :

با پایان جنگ جهانی دوم و برقراری نظام قیمومیت، انگلستان بر بخشهایی از امپراتوری عثمانی و از جمله سرزمین فلسطین، چیرگی یافت. در طی دوره ی قیمومیت انگلستان، شرایط و زمینه برای تقویت حضور صهیونیست ها و سلطه ی آنها بر فلسطین بیش از پیش فراهم شد و با تصویب طرح تقسیم در سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸، صهیونیست ها تأسیس کشوری جعلی به نام اسرائیل را اعلام کردند. به این ترتیب، مسلمانان در مقابل عملی انجام شده قرار گرفتند که تا به امروز باعث بروز جنگهای متعدد منطقه ای میان مسلمانان و دولت غاصب اسرائیل شده است.

روابط ایران و رژیم اشغالگر قدس که از سال ۱۳۲۸ به صورت «دوفاکتو» شروع شد نه تنها برخلاف مصالح ملی بود بلکه احساسات مردم نیزدر آن نادیده گرفته شده بود. در این نوشتار به بعُد فرهنگی این روابط می پردازیم و می کوشیم که براساس اسناد موجود در آرشیو وزارت امور خارجه، به توضیح مسائلی که در این زمینه وجود داشته است، بپردازیم. البته رعایت اختصار در نوشتن مطالب رعایت شده است و ترتیب طرح موضوعات نیز دلیل بر اهمیت بیشتر یا کمتر موضوع نیست.

۱ـ جهانگردی

یکی از زمینه های همکاری فرهنگی بین دو کشور، جهانگردی بوده است. در اوایل دهه ی ۴۰، اسدالله علم، نخست وزیر وقت، از دولت اسرائیل خواست تا برای توسعه ی جهانگردی در ایران طرحی را تنظیم کند. تدی کولک،[۱] رئیس اتحادیه ی جهانگردی اسرائیل، به ریاست هیئت اسرائیلی جهت برنامه ریزی برای توسعه ی صنعت جهانگردی ایران برگزیده شد.[۲]

وی به اتفاق دو نفر دیگر بنا به دعوت علم در روز ۴ مردادماه ۱۳۴۱ به تهران عزیمت کردند و طی ۱۰ روز توقف در ایران، با علم وبعضی مقامات دیگر ملاقاتهایی انجام داده و در ۱۴ مرداد به اسرائیل بازگشتند.[۳] وی در این ملاقاتها با اشاره به راهکارهای توسعه ی جهانگردی در ایران از جمله تأسیس اداره ای به این منظور و همچنین تبلیغات مناسب و اصلاح وضع هتلها و تربیت کادر گمرکی، اظهار داشت که مهمتر از همه ی اینها، همکاری ای است که در این زمینه باید بین ایران، اسرائیل ترکیه به عمل آید.[۴]

کولک در این سفر همچنین توصیه کرد که ضمن تأسیس هتلها، جاده های جدید و وسایل نقله ی مدرن در تخت جمشید، ایران باید واقعه ی مهمی برپا کند تا توجه خارجیان را به این تسهیلات جهانگردی جدید جلب کند.بعدها کولک اعتراف کرد که هرگز تصور نمی کرد که اسرافکاری ای که در جشنهای بیست و پنجمین قرن بنیانگذاری امپراتوری ایران پیش آمد، همانی بودکه او توصیه کرد.[۵] وی همچنین به مقامهای ایرانی یادآور شد که فعالیت و همکاری در زمینه جهانگردی چیزی نیست که بتوان آن رابه صورت محرمانه انجام داد و در این زمینه می بایستی در همه جا آشکارا به تبلیغاتی دامنه دار دست زد.

این هشدار وی به این دلیل بود که مقامات ایران در دوره ی پهلوی همیشه روابط عمیق موجود میان دو کشور را انکار می کردند و اصرار داشتند که اسرائیلی ها نیز سطح مناسبات موجود را محرمانه نگه دارند. علم، نخست وزیر وقت نیز دستور داد که جلسه ای مرکب از وزیران دارایی، کشاورزی و بازرگانی تشکیل گردد و مسائل مورد علاقه ی دو طرف را مورد رسیدگی قرار دهد.[۶]

مسئله ی توسعه ی جهانگردی میان دو کشور در سالهای بعد نیز دنبال شد. در آبان ماه سال ۱۳۴۲ دکتر ولف تصیگلی، مشاور بین المللی روتاری در خاورمیانه، برای یک مصاحبه ی حضوری نزد شاه رفت. در این مصاحبه مسئله ی مبادله ی جهانگردان بین کشورهای اسرائیل، یونان، ترکیه و ایران را مطرح ساخت و از تصیگلی خواست تا در مورد توسعه ی جهانگردی بین انجمنهای روتاری در این منطقه اقدام نماید.[۷]

اقدامات انجام شده در این زمینه در سال ۱۳۴۳ به نتیجه رسید و در پنجم فروردین آن سال، نخستین گروه جهانگردان اسرائیلی توسط مؤسسه ی جهانگردی «اشل» به مدیریت شخصی به نام «اشل» و با همکاری شرکت هواپیمایی «ک.ال. ام» وارد تهران شدند. رئیس وقت دفتر نمایندگی ایران در اسرائیل نیز در نامه ای به وزارت امور خارجه، خواستار همکاری با این گروه و فراهم شدن حداکثر تسهیلات برای آنها می شود. وی می نویسد: «… در این صورت مؤسسات فوق الاشاره تشویق خواهند شد که در عرض یک سال چندین هزار نفر را برای آمدن به ایران آماده سازند.» [۸]

۲ ـ جشنهای ۲۵۰۰ ساله

مسئله ی قابل توجه دیگر، نقش اسرائیلی ها در طراحی و برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله است. همچنان که گفته شد، اسدالله علم درسال ۱۳۴۱ از تدی کولک دعوت کرد که به ایران بیاید. در این سفر وی راجع به برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله با مقامات ایرانی مذاکره کرد. وی بعدها گفته بود که تز اصلی برگزاری این جشنها را او ارائه داده و با علم در میان گذارده است.[۹]وی با مسئولان این جشنها همکاری و همفکری وسیعی داشت وده سال بعد؛ یعنی در سال ۱۳۵۰، که جشنها برگزار شدند، وی از اینکه به این مراسم دعوت نشده بود، به پرویز راجی گله گذاری کرد. [۱۰]

مطبوعات اسرائیلی در طی دهه ی ۴۰، مطالب و مقالات متعددی درباره ی جشن های ۲۵۰۰ ساله وسالگرد تأسیس پادشاهی ایران نوشتند و تبلیغات وسیعی در این باره به راه انداختند. [۱۱]البته هدف آنها از این همه، بهره برداری از این تبلیغات به نفع خود بود.

آنها با این تبلیغات و به ویژه در خصوص اقدام کوروش در آزاد کردن یهود از زیر یوغ پادشاه بابل، سعی داشتند پیوندهای باستانی بین ایران و قوم یهود به وجود آورند. نشریه ی هپوعل هتصاعیر، چاپ اسرائیل در ۱۹۶۴، در مطلبی نوشت: «جشنهای شاهنشاهی ایران نه تنها از طرف کلیه ی کشورهای جهان بلکه به خصوص از طرف یهودیان مورد توجه قرار خواهد گرفت. ملت یهود در موطن خود.. . احساسات ستایش آمیز خود را نسبت به انسانی که یکی از بزرگترین شخصیتهای عالم انسانی است [کوروش] تقدیم خواهد داشت. همه ی ما از وی به عنوان شخصی که بازگشت یهودیان را به وطن ممکن ساخت، یاد خواهیم کرد.» [۱۲]

یهودی های جهان حتی پیش از آنکه در ایران تصمیم به برگزاری یادبود دوهزار وپانصدمین سال بنیادگذاری شاهنشاهی این کشور به دست کوروش گرفته شده باشد، یادبودی به این مناسبت و آزادی قوم یهود به دست کوروش وبازگشت به فلسطین برگزار کردند. [۱۳]در مرداد ماه ۱۳۳۸ / اوت ۱۹۵۹ کنگره ی بین المللی یهود که هر پنج سال یک بار تشکیل می شود، با شرکت نمایندگان اعزامی یهودیان پنجاه کشور مختلف جهان در استکهلم (پایتخت سوئد) برگزار گردید. این کنگره دارای مراکز جداگانه ای در نیویورک، لندن، ژنو، ریودوژانیرو، الجزایر و یک اداره ی انتشارات و اطلاعات مرکزی در لندن است.

در اجلاسیه ی کنگره ی بین المللی یهود که از دهم تا بیستم مرداد ماه ۱۳۳۸ / دوم تا دهم اوت ۱۹۵۹ در شهر استکهلم تشکیل گردید، در تعقیب گزارش هیئت نمایندگی یهودیان، قطعنامه ی زیر در جلسه ی ۱۹ مرداد / ۱۱ اوت این کنگره به اتفاق آرا به تصویب رسید: «مجمع عمومی کنگره جهانی یهود توسط هیئت نمایندگی یهودیان ایران در کنگره اطلاع یافت که اعلیحضرت همایون شاهنشاه ایران و دولت آن کشور مقرر داشته اند مراسم یادبود دو هزار و پانصدمین سال تأسیس شاهنشاهی ایران به دست کوروش کبیر، برگزار گردد.

شورای اجراییه، کنگره را مأمور می کند که به نوبه ی خود این یادبود بزرگ را در زمینه ی بین المللی آن مورد تجلیل قراردهد و از تمام سازمانها و جوامع یهودی در سراسر جهان خواستار است که طی باشکوه ترین مراسم، حق شناسی خود را نسبت به خاطره ی این قهرمان بزرگ تاریخ که در کتاب آسمانی تورات از بزرگواری او نسبت به ملت یهودسخن رفته است، ابراز دارند.» [۱۴]در اورشلیم نیز مرکزی برای پیگیری این امر تشکیل گردید و فعالیتهای فراوانی در این زمینه انجام داد. [۱۵]

صهیونیستها در تبلیغات خود از کوروش به عنوان «اولین صهیونیست» و از اعلامیه ی کوروش با عنوان «بالفور باستانی»[۱۶]نام می بردند.وقتی که در سال ۱۳۵۰، جشنهای ۲۵۰۰ ساله بدون دعوت از اسرائیلی ها انجام شد، موجبات رنجش خاطر آنها فراهم شد و مطبوعات اسرائیلی، شاه را به خاطر ولخرجی ها و بعضی نیز مستقیماٌ به دلیل دعوت نکردن از اسرائیلی ها مورد مذمت قرار دادند. [۱۷]

۳ ـ صهیونیسم و باستان گرایی در ایران

بدون تردید ایران باستان دارای تمدن شکوفا، فرهنگی زنده و دینی پرجاذبه بوده است و همچنین تاریخ ایران باستان و قبل از اسلام نیز می بایستی مطالعه و نوشته شود و چنانچه شاهدیم مورخان بزرگ مسلمان مانند طبری در تاریخ طبری، دینوری در الخبارالطوال، ابن مسکویه در تجارب الامم و بسیاری دیگراز مورخان مسلمان در تألیفات خود، تاریخ پیش از اسلام ایران را به گونه ای مشروح و جالب نوشته اند. لیکن مسئله این است که رژیم پهلوی و باستان گرایان وابسته به دربار و غربزده سعی داشتند با استفاده ی ابزاری از باستان گرایی، دین اسلام را از صحنه ی جامعه خارج کنند. [۱۸]این حرکتی بود که در دوره ی پهلوی توسط آمریکا و عوامل داخلی آن گسترش یافت و صهیونیست ها نیز آن را با منافع خود همسو می دیدند.

صهیونیست ها پس از تشکیل رژیم صهیونیستی و به دنبال تلاش جهت نزدیکی به ایران، سعی کردند با بزرگنمایی و تحریف تاریخ باستان، پیوندهای باستانی بین ایرانیان و قوم یهود به وجود آورند. در این راستا آنها سعی کردند با توجه به زمینه ی مساعد موجود در میان حاکمان، باستان گرایی افراطی را جهت بهره برداریهای بعدی خود ترویج کنند.

دکتر زوی دوریل، رئیس نمایندگی اسرائیل در تهران در رابطه با شیفتگی بخشی از روشنفکران و تحصیل کردگان نسبت به این مسئله می گوید: «… وقتی برای افراد تحصیل کرده ی ایرانی صحبت می کنم کافی است اظهارات خود را از داستان استر[۱۹] شروع کنم تا فوراً از علاقه و توجه آنها برخوردار شوم.» [۲۰] و این شیوه به الگویی برای تمام مقامات و شخصیتهای اسرائیلی تبدیل شد که در هر محفل و مراسم ایرانی، شروع سخن خودرا توصیف و تقدیر از کوروش و داستان استر و مردخای قرار می دادند و البته شنوندگانی نیز بودند که به گفته ی دوریل شوق زیادی به شنیدن این حکایات داشتند.

طبق افسانه های یهودی، خشایارشا پادشاه ایرانی تحت نفوذ زن یهودی خود به نام «استر» و مردی یهودی به نام «مردخای»[۲۱]که سمت مشاور او را داشت، از توطئه ی وزیر اعظم خود به نام هامان جلوگیری کرد، که طبق نقشه ی وی، می بایست کلیه ی یهودیان قلع وقمع می شدند. از آن تاریخ تاکنون، همه ساله یهودیان به این مناسبت جشنی به نام «پوریم» برپا می سازند. [۲۲]

همچنین در متن های یهودی با اشاره به اقدام کوروش، عمل وی را در آزادسازی یهودیان بابل آغاز دوره ای می دانند که شاهان ایرانی نسبت به یهودیان با دوستی و مودت رفتار کردند و بدین جهت یهودیان ایران ترقی کردند؛ چنانچه نحمیا از مقربان درگان شاه ایران گردید. [۲۳]در حالی که بعضی نویسندگان باستان گرای ایران عقیده دارند که دلیل این کار کوروش را می بایست در سیاست او جست و جو کرد.

دکتر هادی هدایتی در کتاب کوروش کبیر می نویسد: «کوروش پس از فتح بابل به فکر تسخیر مصر بود. فتح مصر بعدها در زمان پسرش کامبیز[۲۴] تحقق یافت، ولی کوروش قبلاً مقدمات آن را فراهم کرد و در نزدیکی دره ی نیل، متحدان باوفا و حق شناسی برای خود ایجاد کرد. سپاه پارس ناچار بود برای حمله به کشور فراعنه، از فلسطین عبور کند و بنابراین لازم بود در بیت المقدس که محل توقف و پایگاه حمله ی سپاه بود، پشتیبانی محکم و یا لااقل بیطرف وجود داشته باشد.شاید علت واقعی رفتار کوروش همین بوده است که با استقرار کانون ملی یهود در میان راه بابل و تِب،[۲۵] خدمتی به خاندان خود کرده باشد…» [۲۶]

شاید بتوان گفت که نفوذ خزنده ی صهیونیسم در فرهنگ ایران از دوران رضاشاه آغاز گردید و در واقع یکی از اهداف باستان گرایی فروغی، القای پیوندهای کهن دو قوم ایرانی و یهود در قبال «توحش!!» اعراب بود. [۲۷]بدین سان علی رغم فرهنگ اسلامی مردم ایران که همبستگی امت اسلامی را در چهارچوب تمدن واحد اسلامی توصیه می نمود، و پابه پای اسلام زدایی و سرکوب خشن روحانیت، ترویج فرهنگ پیش از اسلامی در دستور کار قرار گرفت و چنین القا شد که گویا بین آیین کهن ایرانیان و دین یهود وجوه مشترک فراوانی بوده است و همان گونه که کوروش کبیر منجی «قوم ستمدیده ی یهود» بود، ایران کنونی نیز باید حامی و نجات بخش قوم آواره ی یهود باشد. واضح است که این تبلیغات هدفی بجز جدایی مردم ایران از مردم مسلمان منطقه و ایجاد همدردی با مهاجرین یهودی در فلسطین و یا حداقل بی تفاوتی را پی نمی گرفت. [۲۸]

در نیمه ی دوم دهه ی ۱۳۳۰ و آغاز دهه ی ۱۳۴۰، با برنامه ریزی موساد و نقش فعال روشنفکران وابسته به ساواک، ترویج «مدینه ی فاضله ی اسرائیل» به شکلی بی سابقه و بی پرده در مطبوعات آغاز شد. در این زمان با یک برنامه ی سنجیده، هیئتهای مختلفی از ایران به اسرائیل اعزام گردیدند و از جمله تعدادی از روشنفکران طرفدار آرمان سوسیالیسم و صاحب قلم چون خلیل ملکی، جلال آل احمد و داریوش آشوری عازم فلسطین اشغالی شدند که در بازگشت خلیل ملکی و داریوش آشوری و همفکرانشان «سوسیالیسم کیبوتصی» را نمونه ای پیشرفته از سوسیالیسم دانستند،[۲۹]ولی مرحوم جلال آل احمد با نگارش مقالاتی به افشای ماهیت اسرائیل پرداخت. [۳۰]

۴ ـ دعوت از مق

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.