پاورپوینت کامل پایان نامه تزار. .. ۴۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پایان نامه تزار. .. ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پایان نامه تزار. .. ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پایان نامه تزار. .. ۴۹ اسلاید در PowerPoint :
«موریس پاله ئولوک» نویسنده نامی فرانسوی که مدتی سفارت کشورش در دربار تزار نیکلای دوم آخرین امپراطور روسیه تزاری را بر عهده داشت می گوید مسئولیت بخش بزرگی از حوادث خونین سالهای اولیه قرن بیستم میلادی در ایران بر عهده تزار نیکلای دوم است. به گفته وی انعقاد قرارداد تجزیه ایران در ۱۹۰۷، حادثه به توپ بستن مجلس شورای ملی و کشتار آزادیخواهان و روحانیون[۱] در تهران در ۱۹۰۸، حمله مسلحانه به بارگاه امام هشتم شیعیان در ۱۹۱۳ و تمامی یاغیگریهای محمد علی شاه قاجار در برابر مردم که همزمان با شکل گیری نهضت مشروطه در ایران به وقوع پیوست، عموماً با دستور و خط دهی تزار نیکلای دوم آخرین امپراطوری روسیه صورت گرفت.
اما تزار خود مرگ فجیع و هولناکی داشت. موریس پاله ئولوک که در هنگام قتل تزار و خانواده اش، سفیرکبیر فرانسه در مسکو بود، گزارش تکان دهنده این قتل دسته جمعی را در کتاب خاطرات خود آورده است. در این گزارش که در فصلی به نام «پرده ای از فجایع انقلاب اکتبر» منعکس گردیده، چنین می خوانیم:مرگ «راسپوتین» کشیش مکاری که روح و جسم ملکه ی روسیه را تسخیر کرده بود، دیباچه ی سقوط حکومت سلطنتی روسیه بود. پس از مرگ وی، در ظرف چند روز، بلکه چند ساعت، کاخ حکومت تزاری فرو ریخت.
در روز دوازدهم ماه مارس ۱۹۱۷ آتش انقلاب زبانه کشید. در روز پانزدهم مارس امپراطور از سلطنت استعفا کرد. روز ۲۱ همان ماه تمام افراد خانواده ی امپراطوری، که بعد از آن به «خانواده ی رومانف» معروف شد، بنا بر اراده ی ملت در کاخ محبوس شدند.در آغاز انقلاب، هنگامی که پادگان نظامی «پطروگراد» یاغی شده و آتش خشم ملت شعله ور گشته و سراسر پایتخت روسیه را خون و آتش فراگرفته بود، نیکلای دوم با عنوان فرمانده کل قوای روسیه در مرکز کل فرماندهی به سر می برد.ولی در همان حال وزیران او هر یک بگوشه ای می گریختند، و مجلس ملی «دوما» در برابر یاغیگری و انقلاب بر خود می لرزید.
ملکه «آلکساندرا فئودورونا» با فرزندان خود در کاخ تنها بسر می برد. او در آغاز کار به اهمیت انقلاب پی نبرده بود و شاید اصلاً ظهور آن را امکان ناپذیر می پنداشت. ولی بعد به چشم خود دید که تمام قراولان مخصوص امپراطور و قزاقان رشید اسکورت شاهی و همچنین پاسبانان دربار به شورشیان پیوستند.. حتی بدتر از آن را دید… دید که نزدیک ترین خدمتگزارانش، و مخصوصاً آنها که مقام و عنوان و لقب و سردوشی و نشانها و امتیازات خود را در سایه ی توجه و محبت وی بدست آورده بودند نیز او را ترک گفته و تنهایش گذاشتند.
از بدبختی، یگانه پسر و دختر وی نیز به مرض سرخک شدیدی گرفتار شده بودند و ملکه ی تیره روز در آن کاخ در هم ریخته روز و شام به پرستاری ایشان مشغول بود.ولی چنانکه خود نوشته است چیزی که فوق العاده او را پریشان می داشت بی خبری از احوال امپراطور بود. می دانست که سرداران وی نیز او را ترک گفته و گریخته اند از آن می ترسید که مبادا سران انقلاب او را به حبس افکنده و مجبور ساخته باشند که از اختیارات و حقوق سلطنتی چشم پوشد، و به ملت خود آزادی بیشتر عطا کند. بقول خودش این فکر «او را می کشت»، زیرا اگر امپراطور از «حقوقی که با تشریفات مخصوص دینی، از جانب خداوند بدو اعطا شده بود» می گذشت، در برابر پروردگار گناهی بخشایش ناپذیر مرتکب می شد!
عاقبت پس از هشت روز انتظار، که ملکه ی روسیه خود آن را «کابوس» خوانده است، شوهرش را مانند محبوسی به کاخ آوردند. تزار مثل کسی که از بیماری سختی برخاسته باشد، بسیار لاغر و پژمرده بود. به محض ورود ملکه را مطمئن ساخت که برخلاف سوگندی که در روز تاجگذاری خویش در کلیسای «کرملین» خورده است، اقدامی نکرده و استعفا از سلطنت را بر تفویض اختیارات و حقوق امپراطوری به ملت ترجیح داده است!در همان حال که تزار و ملکه تمام اقتدارات و امتیازات سلطنت را از دست داده به صورت افرادی بسیار عادی درآمده بودند، اتفاق شوم دیگری نیز مایه ی کمال نفرت و عذاب روحی ایشان گردید.
چند نفر سرباز و یک افسر در حدود ساعت نه شب ۲۲ ماه مارس، تابوت دوست مقدس و عزیزشان «راسپوتین» را، که پس از قتل او محرمانه در کلیسای کوچکی در کاخ تزار سپرده شده بود، از گور بیرون کشیدند و به جنگل در چند فرسنگی «پطروگراد» بردند. آنجا جسد آن کشیش را از تابوت بدر آوردند و بالای توده ی عظیم هزیمی که به نفت آغشته بود قرار دادند و آتش زدند! لاشه راسپوتین شش ساعت تمام می سوخت و در تمام این مدت با آن که باد بسیار سردی می وزید و آن دود متعفن را مانند گردباد سیاهی به اطراف می پراکند، صدها تن از روستائیان بی حرکت و خاموش گرد آن آتش شوم حلقه زده با قیافه های بهت آمیز سرنوشت عزیزترین دوستان و مشاوران تزار را تماشا می کرند. همین که کار آتش به پایان رسید سربازان خاکستر راسپوتین راجمع کردند و در زیر برف پنهان ساختند.
پنج ماه بعد، در ماه اوت ۱۹۱۷ حکومت موقتی روسیه که مورد حملات و دشنامهای تهدید آمیز شورش طلبان بلشویک بود، وجود خانواده ی سلطنتی را در نزدیکی شهر «پطروگراد» مقتضی ندانست و برای اینکه ایشان را از خطر مرگ برهاند، دستور داد که تزار و ملکه و فرزندان و همراهان ایشان را به شهر «توبولسک» اولین مرحله ی راه دراز سیبری، که شهری آرام و دور افتاده بود، و مردم آن نیز از دوران حکومت تزار خاطرات خوشی داشتند، منتقل سازند.
ولی برای زندانیان عزیمت ازکاخ سلطنتی به منزله ی تشدید مجازات و مشقات بود. اقامتگاه تازه با آنکه وسائل زندگانی کافی داشت، به نرده ای آهنین محدود بود و مانند زندانی از طرف قراولان حراست می شد.
حکومت موقتی روسیه تزار و ملکه را در انتخاب ندیمان و همراهان خود آزاد گذارده بود. برخی از درباریان، مانند سرهنگ ن. آجودان مخصوص تزار که همیشه مورد کمال توجه و مهربانی او بود، از همراهی خاندان سلطنتی سرباز زدند، ولی در عوض برخی دیگر، مثل سرهنگ تاتیس چف آجودان دیگر امپراطور، پرنس دولگروکی مارشال دربار، کنتس هندریکف و مادمازل شنایدر ندیمه های ملکه، بوتکین پزشک مخصوص و پی یر ژیلیار سویسی مربی ولیعهد، با کمال اشتیاق و گذشت، خود را در بدبختی شاه و ملکه شریک ساختند و همراه ایشان به تبعید گاه سیبری رفتند.
در شهر توبولسک به خانواده سلطنتی بسیار بد می گذشت. زیرا گذشته از تنهائی و زندگانی محدود بی روح و یکنواخت، مراقبت آشکار و نهانی جاسوسان دولت و حضور دائم قراولان هم مایه ی شکنجه و عذاب روحی ایشان بود. بی خبری از تحولات سیاسی روسیه نیز تزار و ملکه را فوق العاده نگران می داشت، و چون در ماه نوامبر خبر رسید که حکومت موقتی سرنگون گشته و زمام امور روسیه منحصراً به دست لنین پیشوای انقلابیون افتاده است، این نگرانی فزونتر گردید.
در اواخر دسامبر معلوم شد که حکومت دیکتاتوری بولشویک بر مخالفان خود مستولی شده ودر سراسر روسیه حکومت وحشت و ترور برقرار ساخته و با حربه ی تهدید و شکنجه و مردمکشی به قتل عام مخالفین و انهدام کلیساها و آثار مقدس و ملی و مؤسسات حکومت تزاری مشغول است.این اخبار وحشت انگیز، نیکلای دوم را سخت متأثر و ملول ساخت… زیرا دریافت که باکناره گیری از سلطنت خبطی عظیم کرده است!… هنگامی که از پادشاهی استعفا کرد معتقد بود که این فداکاری کینه و عداوتی را که مردم روسیه نسبت به حکومت تزاری داشتند از میان برمی دارد و چون میان دولت و ملت اختلافی نماند، همگی یکدل و یک زبان بر ضد دشمن ملی قیام خواهند کرد و سربازان آلمان را از خاک روسیه بیرون خواهند راند…
چند روز بعد خبر رسید که دیکتاتورهای جدید کرملین با دولت آلمان از در صلح درآمده و در شهر بریست لیتوفسک پیمان
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 