پاورپوینت کامل در حسرت کتابهای محمد علی شاه! ۴۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل در حسرت کتابهای محمد علی شاه! ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در حسرت کتابهای محمد علی شاه! ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل در حسرت کتابهای محمد علی شاه! ۴۶ اسلاید در PowerPoint :
احمد خان ملک ساسانی از دیپلماتهای عصر قاجار، پهلوی اول و پهلوی دوم بود. او از ۱۲۹۰ که پس از پایان تحصیلات خود از سوئیس به تهران بازگشت تا زمان کودتای رضاخان یعنی مشخصاً در دوران حاکمیت قاجار صاحب مشاغل مختلفی در وزارتخانه مالیه بود. سپس وارد دربار شد و معلم خصوصی احمد شاه قاجار گردید. در آستانه کودتای رضاخان با حکم مستشاری سفارت ایران در استانبول، رهسپار ترکیه شد و به تدریج برای حفظ شغل خود، مدافع سیاست رضاخان شد.
او پس از پایان مأموریت سه ساله خود در ترکیه به تهران آمد و در وزارت خارجه به کار خود ادامه داد و در ۱۳۱۲ بازنشسته شد. اما در ۱۳۲۸ در زمان حاکمیت محمد رضا پهلوی از طرف محمد ساعد نخست وزیر وقت به معاونت نخست وزیری و ریاست کل انتشارات و مطبوعات کشور منصوب شد. پس از آن تلاشهایش برای ورود به سنا ناکام ماند و سرانجام در ۱۳۴۶ در سن ۸۶ سالگی درگذشت.
خان ملک ساسانی به دلیل مناصب مختلفی که در سه دوره قاجار، پهلوی اول و پهلوی دوم داشت، در هر مقطع تابع طرز تفکر حاکم بر همان دوره بود و از رویکرد سیاسی و حکومتی همان مقطع دفاع می کرد. این دو روئی و تذبذب دیدگاه را به راحتی می توان در آثار وی از جمله یادبودهای سفارت استانبول، سیاستگران قاجار، دست پنهان انگلیس در ایران و. .. مشاهده کرد.
مطلبی که ذیلاً از نظر خوانندگان گرامی می گذرد، بخشی از خاطرات وی در زمان اقامت محمد علی شاه حاکم سرنگون شده ایران در استانبول پس از فرار وی از کشور می باشد.
ساسانی سعی می کند به دلیل نان و نمکی که در دوره محمد علی شاه با وی خورده، دوستی خود را با او و پسرش احمد شاه نشان دهد، اما در عین حال تلاش می کند گزندگی مقاله علیه قاجارها را به دلیل معاصر بودن خود با حکومت رضاخان حفظ کند. از این رو در قضاوت خود، او را در جائی از ضدیت با جنبش مشروطیت تبرئه می کند و مخالفتهایش با مشروطه را توجیه می کند و در جای دیگروجود او را در سفارت ایران در استانبول برای خود ملال آور و غیر قابل تحمل وانمود می کند و حتی از اشاره به نفرت ایرانیان مقیم استانبول نسبت به وی نیز دریغ نمی ورزد.
با توجه به این ملاحظات توجه خوانندگان گرامی را به خاطره خان ملک ساسانی از ایام اقامت محمد علیشاه قاجار در استانبول جلب می کنیم:محمد علی شاه را روسها پس از خلع شدن از سلطنت ایران به «ادسا» بردند؛ وی در آنجا پارکی بسیار عالی خریده و در عمارتی شاهانه زندگی می کرد. از دولت ایران هم ماهیانه هفت تومان به عنوان مستمری دریافت می داشت.
در اسفند ۱۲۹۷ که بلشویکها به نزدیکی «ادسا» رسیدند به اتفاق ملکه جهان، مادر مرحوم سلطان احمد شاه و دو پسر و یک دختر و بیست و سه نفر از ملازمین هر چه اسباب سبک وزن سنگین قیمت داشتند با خود برداشته سوار یک کشتی فرانسوی شده فراراً به استانبول آمدند؛ کشتی مزبور ظرفیت هزار نفر مسافر بیشتر نداشت. ولی عده فراریان «ادسا» که در آن کشتی سوار شده بودند، قریب به چهار هزار نفر می شد و محمد علی شاه با همراهانش در مدت چهارشبانه روز توی راهروها و روی بارهای خودشان گرسنه و تشنه نشسته بودند.
کشتی مزبور که به استانبول رسید انگلیسی ها در دهنه دریای سیاه به بهانه اینکه شاید عده ای بلشویک هم جزو مسافرین فراری باشد، کشتی را توقیف کردند؛ محمد علی شاه کارتی به سفارت ایران نوشته و توسط یک ملوان فرانسوی فرستاد. اودر این کارت نوشته بود «اودسا بلشویکی شده من و همراهانم با یک کشتی فرانسوی فرار کردیم. چهار روز است در دریا بی قوت و غذا مانده ایم. حالا که کشتی به دهنه بسفر رسیده انگلیسی ها به خیال اینکه مبادا در این کشتی هم بلشویک ها باشند نمی گذارند وارد استانبول شود؛ شما از سفارت انگلیس اجازه بگیرید که ما را بگذارند پیاده شویم.»
سفارت ایران هم به کار گزاران دولت انگلیس مراجعه کرده یک قایق موتوری با غلام سفارت و پرچم شیر و خورشید برای پیاده کردن شاه اسبق ایران و ملازمانش به اتفاق یک افسر انگلیسی فرستادند که آنها را به ساحل بیاورند.
دکتر یروزالسکی طبیب مخصوص و ژنرال خابایوف هم جزو ملازمین بودند که امپراطوری روس به سمت دکتری و آجودانی مأمور خدمت محمد علی شاه کرده بود.تمایل خانم های ایرانی بر این شد که در منزلی دربست ایرانی وار نزول نمایند که آزاد باشند. چون چنین جائی حاضر نبود، به راهنمائی یکی از تجار به دبستان ایرانیان که دارای حیاط بزرگ و حوض و فواره و آب جاری بود، رفتند. مدیر مکتب هم مدرسه را تعطیل کرده و عمارت را در اختیار آنها گذاشت. فوراً صدای ملت بلند شد و کدخداهای اصناف ایرانی مقیم اسلامبول که اکثراً اهل آذربایجان بودند، به جرم اینکه محمد علی شاه مشروطه طلبان را اذیت و آزار کرده و مجلس را به توپ بسته به اقامت او در مدرسه ایرانیان اعتراض کردند.
فردای آن روز سفارت برای تهیه منزل جهت تازه واردین در روزنامه ها اعلان کرد. شخصی موسوم به «سید محمد توفیق بک» خود را در سفارت معرفی نمود. این شخص پدرش اصفهانی، مادرش عرب بین النهرین، خودش در هندوستان متولد شده، تبعه عثمانی بوده و صاحب امتیاز روزنامه شمس بود؛ فارسی و عربی و ترکی و هندی و انگلیسی را خوب می دانست به قول ادیب الممالک فراهانی:
چو زنگی جمالش، چو ترکی فعالش، چو رومی خصالش، چو هندی کلامش
و اظهار نمود که خانه ای در منطقه «بیوک آطه» سراغ دارد که دارای تمام صفاتی است که در روزنامه اعلان شده است. کسان محمد علی شاه به «بیوک آطه» رفتند و خانه مزبور را پسندیدند و به آنجا نقل مکان کردند و «توفیق بک» را هم به سمت مترجمی با ماهی یکصد لیره ترک استخدام نمودند. ورود غیرمترقبه شاه سابق ایران به استانبول یعنی شهری که بیست هزار سکنه ایرانی داشت خصوصاً در هنگام اشغال اجنبی باعث مذاکراتی بین سفارتخانه های متفقین شد؛ بدواً تصمیم گرفتند که به ایشان اجازه توقف در استانبول ندهند و ایشان را به ایتالیا یا سوئیس بفرستند ولی بعد از چند جلسه مذاکره و آمد و رفت، هم توقف در اسلامبول و هم مسافرت به اروپا را اجازه دادند. فقط ایشان را برای همیشه از ورود به لندن و پاریس ممنوع داشتند.
خانه و باغی که «توفیق بک» در «بیوک آطه» برای محمد علی شاه اجاره کرد، متعلق به یکی از اعضای پارلمان عثمانی بود که خودش را انگلیسی ها پس از بستن پارلمان عثمانی به جزیره مالت تبعید کرده بودند و خانم او هر شب در استانبول در محله «نشان طاش» جلسات سیاسی سری داشت و من با مرحوم مصطفی کمال پاشا در آن خانه آشنا شدم و «توفیق بک» هم یکی از مشتریان آن خانه بود.باری شاه سابق ایران بلافاصله با همه خانواده و ملازمین به منزل تازه رفتند.
چندی بعد مرحوم سلطان احمد شاه به استانبول آمد و برای دیدن والدین خود در مهمانخانه «اسپلاناد» واقع در جزیره مذکور منزل کرد. محمد علی شاه تا آن زمان با من خیلی رسمی رفتار می کرد اما همین که تقرب مرا به مرحوم سلطان احمد شاه و محبت های او را نسبت به من ملاحظه کرد از در یگانگی و ملاطفت درآمده و بعد از حرکت پسرش از استانبول اغلب روزها یا برای ملاقات من به سفارت می آمد و یا مرا به «بیوک آطه» دعوت می کرد.
کم کم زمستان پیش آمد و آمد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 