پاورپوینت کامل گری سیک: مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گری سیک: مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گری سیک: مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گری سیک: مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
انقلاب اسلامی یک تحقیر ابدی برای آمریکا بود
عبارات فوق بخش هائی از تحلیل گری سیک مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا راجع به سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی ایران است.گری سیک از کارمندان فعال کاخ سفید و شاغل در بخش امنیت ملی آمریکا در دوران کارتر و کسی است که پیش و پس از آن هم در سیاست خارجی امریکا فعالیت می کرده است. وی که دوران سخت از دست دادن ایران را برای امریکا در کاخ سفید بوده است، خاطرات خود را درباره موضع امریکا در ارتباط با انقلاب اسلامی و شکل گیری آن نوشته است. این اثر با عنوان «همه چیز فرو می ریزد» کتابی است که اکنون درصدد ارائه یک گزارش از آن هستیم.
گری سیک در مقدمه با اشاره به این که انقلاب های واقعی نادرند، تحول رخ داده در ایران را از جمله تحولات بنیادین می شمرد و می نویسد: صرف نظر از تندروی های مقامات تهران و قضاوتی که تاریخ در مورد این واقعه اجتماعی منحصر به فرد خواهد داشت، قاطعانه می توان گفت که ایران برای همیشه و به طور برگشت ناپذیری متحول گردیده است.
وی با اشاره به وضعی که ایران در آغاز تشکیل دولت کارتر داشت، به بحران پدید آمده پس از آن اشاره می کند و نقش خود را به عنوان یک عنصر فعال و در عین حال ناظر این تحولات تشریح کرده، می نویسد: این موقعیت خاص، به من امکان می داد تا با ابعاد مختلف سیاست گذاری درباره ایران، از جمله شخصیت های دخیل در این امر، سیاست های کاخ سفید در این زمینه و اختلاف نظرهای میان مسؤولان وزارت خارجه از نزدیک آشنا شوم.
وی موضوع ایران و مقابله با آن را، همچنان موضوع جالب توجه برای امریکایی ها می داند و دلیلش را آن می داند که انقلاب ایران یادآور دورانی آمیخته با خشم و سرخوردگی برای ملت امریکاست.
به زبان روشن تر باید گفت: انقلاب اسلامی ایران یک شکست بزرگ و تحقیر ابدی برای آمریکا بود. به همین دلیل آن ماجرا تبدیل به یک عقده روانی برای امریکا و امریکایی ها شد و تاکنون آنان را آزار می دهد. بخشی از سیاست های تند امریکا تا به امروز برای جبران آن شکست است.
بدون شک کتاب گری سیک یکی از اصلی ترین منابع تاریخ انقلاب اسلامی در میان تمامی آثاری است که در خارج از کشور نوشته شده است. این اثر روایتی است دست اول از سهم دولت آمریکا به عنوان یک ابرقدرت، به عنوان قدرت حاکم بر ایران که دست کم از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۵۷ حرف اول را در ایران می زده است. با این حال این به معنای آن نیست که خطا در این کتاب راه ندارد.
گری سیک تلاش کرده است تا با استفاده از خاطرات دیگر همقطاران خود و نیز خاطرات شاه بخشی از مسائل را به صورت چند بعدی طرح کند و همین، امتیاز این اثر بر خاطراتی است که دیگران یک سویه نوشته اند. به علاوه گری سیک سعی می کند به صورتی عمیق تر ماجرای انقلاب ایران را درک کند و برای نمونه چندین بار به درستی تأکید می کند که انقلاب ایران در درجه اول انقلابی علیه تجدد غربی بود. مسلماًً می بایست این اثر در مجامع علمی ما نقد و بررسی شود.
کاستی های آن گوشزد شود و برای شناخت آینده مواضع امریکا نسبت به ما، به آنچه در میان ایران و امریکا در دوران انقلاب، گذشته است، توجه بیشتری مبذول شود. آنچه در پی آمده تنها مربوط به نیمه نخست کتاب است که به دوران انقلاب مربوط می شود. نیمه دوم آن کتاب درباره گروگانگیری است که باید در فرصتی دیگر به آن پرداخت. نوشته حاضر تنها گزارش آن بخش است و حالت نقد و ارزیابی ندارد.
گزارش
گری سیک در نخستین بخش های کتاب تلاش می کند داستان ایران را از حوادث نهضت ملی شدن صنعت نفت آغاز و مراحل نفوذ امریکا در ایران و اصول همکاری مشترک میان دو کشورا ارزیابی کند. وی در اینجا و جاهای دیگر کتاب به خوبی نشان می دهد که تا چه اندازه شاه درصدد به دست گرفتن تمامی ارکان قدرت در ایران بوده و امریکا به عنوان مهم ترین دولت بیرونی، بیشترین کمک خارجی را به این کشور کرده و بیشترین سلاح را در اختیار آن قرار داده است.
وی در ادامه از «تمرین انقلاب» سخن به میان آورده است. این عنوان مربوط به رویداهای پانزده خرداد سال ۴۲ است که مبارزان مسلمان و روحانیون در آن دوران تمرین انقلاب کردند. این تمرین بعدها در سال ۵۷ به ثمر نشست.
ضعف اطلاعاتی امریکا که گری سیک تلاش می کند در این کتاب به خوبی آن را ترسیم کند، در همان دوران وجود داشته و به صورت یک سنت ادامه یافته است. وی می نویسد: متأسفانه هیچ گزارشی در خصوص وقایع سال ۱۹۶۳ یا ۱۳۴۲ به واشنگتن مخابره نشد، وقایعی که در سالهای انقلاب چندین بار تکرار گردید. (ص ۳۳)
به نظر گری سیک یک امر کلید مخالفت های مردم با دولت پهلوی است و وی بارها و بارها از آن سخن می گوید: باید گفت، امریکایی ها یک چیز را فراموش کرده بودند و آن مخالفت عمیق و ریشه ای مردم ایران با سلطه ارزشهای غربی بود… آنها نمی دانستند که دستگیری، زندانی شدن و تبعید چهارده ساله آیت الله، نتیجه مستقیم دخالت وی با غربی شدن جامعه ایران و به ویژه اعطای امتیازات ویژه به آمریکایی ها (کاپیتولاسیون) است. (ص ۳۴.)
سرکوبی آن حوادث آرامش را به ایران بازگرداند و در اوائل دهه پنجاه نیکسون و کیسینجر سیاست جدید امریکا را در قبال ایران طراحی کردند. امریکا موافقت کرد تا پیشرفته ترین سلاح ها را در اختیار ایران بگذارد و ایران را که جزیره امن و آرام منطقه می دید به هر نوع وسیله ای مجهز کند تا حافظ منطقه و پاسبان آن باشد. آنچه سران امریکا پذیرفتند این بود که هر نوع سلاحی که شاه می خواست می باید در اختیارش قرار می گرفت و بدین ترتیب نه وزارت دفاع و نه وزارت خارجه امریکا جرأت هیچ نوع مخالفتی را با این سیاست و خواسته شاه نداشتند. ( ص ۳۹) این یعنی حمایت در بست و بی قید و شرط امریکا از نظام شاه.
نکته جالب توجه از نظر گری سیک این بود که سیاستمداران کهنه کار امریکا که تحولات دوران مصدق و بعد از آنرا به یاد داشتند، در آستانه روی کار آمدن کارتر درسال ۱۹۷۷ همگی از دستگاه های اداری در شورای امنیت ملی و وزارت خارجه آمریکا رفته بودند و جای آنان راکسانی در این مقامات گرفته بودند که شاه ایران را فردی صاحب فکر می دانستند که تنها عیبش این است که به نصیحت کسی حاضر نیست گوش بدهد. (ص ۴۷)
این زمان به رغم این بود که شاه نتوانسته بود کاندیدای خود را در امریکا بر اریکه قدرت ببیند اما چندان درامریکا و دستگاه های اداری آن نفوذ داشت که تقریباً هر چه می خواست در اختیارش بود. تصور امریکایی ها نیز بر آن بود که اساساً توسط بازرس کل وزارت خارجه امریکا تهیه شده بود آمده بود: «هیچ چالش جدی داخلی در برابر رهبری شاه وجود ندارد.» (ص ۴۹)
کارتر با شعار بسط حقوق بشر و کاهش فروش تسلیحات روی کار آمد اما در مورد ایران هیچ کدام از این دو مسأله طرح نشد. در واقع چنان که گری سیک شرح داده است تمام نگرانی های شاه از روی کار آمدن کارتر در این باره بی مورد بود و کارتر درست همان سیاست طرح شده توسط نیکسون و کیسینجر را اجرا کرد. این در حالی است که به نوشته گری سیک: در جریان دهه ۱۹۷۰ استفاده از شکنجه و ترور در ایران معمول شده بود و سازمان مخوف ساواک با داشتن اختیارات گسترده به شناسایی و ارعاب دشمنان سیاسی شاه می پراخت. (ص ۵۰)
گری سیک تأیید می کند که در ماه های اول حکومت کارتر اندکی از شدت برخوردهای شاه کاسته شد و سپس دوباره از سرگرفته شد. اما در این باره باید گفت دقیقاً مسأله عکس آن چیزی است که وی فکر می کند. زیرا رژیم شاه نگران محاکمان انقلابیون بود و برای آن که مسأله افشا نشود طی سالهای ۱۳۵۵ صدها نفر از مبارزان را در خیابانها ترور کرد تا لازم نباشد آنان را به دادگاه کشانده و در جریان محاکمه تبلیغاتی علیه آن صورت گیرد. این مسأله را با مراجعه به روزنامه های وقت می توان به دست آورد.
اهمیت ایران برای امریکا چندان بود که به نظر گری سیک دولت امریکا حاضر بود برای حفظ و تداوم این روابط برخی از سیاستهای خود در زمینه فروش تسلیحات و حقوق بشر را نادیده بگیرد. (ص ۵۳)
نخستین بحث در دوره کارتر مربوط به درخواست خرید هواپیماهای آواکس از دولت امریکا بود. گری سیک نشان می دهد که به رغم برخی از مخالفت ها در سطوح پایین، در نهایت دولت امریکا با این درخواست و درخواست های دیگر شاه در خرید سلاح موافقت کرد. هر چند اجرایی شدن این درخواست ها با انقلاب برخورد کرد. به نظر گری سیک تأیید فروش آواکس به ایران از طریق کارتر این پیام را برای شاه داشت که ایالات متحده بدون شک روابط امنیتی خود را با ایران استمرار خواهد بخشید، (ص ۵۶). گرچه ممکن است قدری در این باره تأمل و تفکر کند.
شاه در نوامبر سال ۷۷ به امریکا سفر کرد و این بعد از گرفتن موافقت برای فروش سلاح های جدید درخواستی بود. مخالفت دانشجویان و تظاهرات آنان و استفاده از گاز اشک آور توسط نیروهای انتظامی امریکایی سبب شد تا شاه در سفره شام در میان موجی از سرفه و احساس خفگی سخنرانی رسمی خود را آغاز کند. (ص ۶۰)
شش هفته بعد از آن کارتر به ایران آمد و باز طی گفتگوهایی که صورت گرفت، حمایت امریکا از ایران به همان استحکام قبلی ادامه یافت. کارتر در سخنرانی خود در میهمانی شاه، ایران را «جزیره ثبات در گوشه ای پرآشوب از جهان» وصف کرد. به نظر گری سیک، هدف کارتر از این جملات، جلب اعتماد به نفس شاه بود. (ص ۶۲) در این زمان تصور دولت مردان امریکا و کارتر آن بود که به رغم برخی از مخالفت ها ایران یعنی شاه و شاه هم یعنی ایران. همین تصور که ایران را جزیره با ثبات می دانستند سبب شد که با شروع مخالفت ها و اعتراضها در سال ۵۶ دولت امریکا آمادگی لازم را برای برخورد با آن نداشته باشد. (ص ۶۳)
تا این جا ده سال بود که امریکا ایران را عبارت از شاه می دانست و برای هیچ کس از میان مخالفان شاه، میانه رو و افراطی، ارزش آن را قائل نبود تا با وی گفتگو کند. شاه محور همه تحلیل ها بود و هیچ گزارشی از مخالفین در اختیار دولت امریکا قرار نمی گرفت و برای همین دولت امریکا از رویارویی و تحلیل آنچه در یک سال و نیم انقلاب گذشته عاجز ماند.
در اینجا جای این پرسش هست: اگر ایران تا این اندازه برای ایالات متحده اهمیت داشت چرا این دولت براحتی اجازه داد حکومت در اختیار امام خمینی قرار گیرد؟ پاسخ این پرسش از نظر گری سیک بسیار ساده است: تمام قدرت در دستان شاهی قرار داشت که وابسته به ایالات متحده بود. با وجود این، امام خمینی توانسته بود این شاه را سرنگون کند. (ص ۶۷) در واقع وقتی شما همه چیز را در اختیار یک نفر گذاشتید و او سقوط کرد باید بدانید که چیزی برای شما نمی ماند.
گری سیک تازه از اینجا یعنی از ص ۶۸ به بعد تحولات انقلابی در ایران را آغاز می کند. تعبیر «چهلم تا چهلم» تعبیری است که گری سیک از مصاحبه آیت ا لله مهدوی کنی گرفته است. گری سیک اشاره به گزارشی می کند که همزمان با برگزاری مراسم چهلم شهدای قم برای برژینسکی نوشته و در آن آورده است: به نظر می رسد ناآرامی های مذکور کار دشمنان واقعی رژیم شاه، یعنی فعالان دست راستی مسلمان باشد. این افراد برنامه مدرنیزاسیون شاه را بسیار لیبرال و سنت ستیز می دانند ( ص ۶۹). وی در این گزارش این نظر را که مخالف ها نشأت گرفته از سوی کمونیست ها باشد، یعنی چیزی که شاه و برخی دیگر می گفتند، نمی پذیرد.
اکنون رژیم شاه برای سرکوب شورشها در ایران نیاز به گاز اشک آور و دیگر وسائل سرکوب داشت. گری سیک می نویسد: «در ۲۸ مارس دولت کارتر با درخواست شاه برای خرید گاز اشک آور از ایالات متحده موافقت نمود». (ص ۷۰)
با وقوع کودتای کمونیستی در افغانستان واستفاده شاه از این مسأله برای تقویت روابط خود با امریکا و درخواست سلاح های بیشتر، دولت مردان امریکا باز هم از ماجرای عامل اصلی مخالفت ها در ایران منحرف شدند.
در این زمان گری سیک می گوید که کارمندان سفارت های فرانسه و اسرائیل نگران اوضاع ایران بودند و گاه این نگرانی ها به دولت های متبوعشان منتقل و حتی به واشنگتن هم می رسید، اما کسی در مقابل آنها حساسیت نشان می داد. مهم این بودکه دولت امریکا طی دهه هفتاد میلادی مصمم شده بود تا از شاه ایران انتقاد نکند ( ص۷۴). نتیجه آن شد که این دولت و عوامل آن در ایران هیچ در جستجوی دشواری های موجود در برابر شاه بر نیامدند و در نیافتند که چه خطری این رژیم را تهدید می کند.در اینجا گری سیک توضیح می دهد که شرایط شطرنج بازی که اساس سیاست است، غیر از وضعیت توفانی است که همه صفحه شطرنج را به هم می ریزد.
سالیوان سفیر امریکا در ایران نخستین کسی بود که می بایست اوضاع ایران را گزارش کند. به نظر گری سیک وی اخبار را خوب گزارش می کرد اما هیچ تحلیل و تفسیری از آنها نداشت. این مسأله خاص او نبود. به نظر گری سیک: هیچ یک از دولت های غربی تا ماه های پایانی سال ۱۹۷۸ طرحی را برای تغییر سیاست های خود در قبال ایران و گرایش به سوی انقلابیون تهیه نکرده بودند (ص ۷۹)
امریکایی ها و اروپایی ها و دیگر کسانی که سر خوان نعمت شاه نشسته بودند و نازنازی بودن شاه را می شناختند جرأت انتقاد از او را نداشتند. همچنان که جرأت تماس گرفتن با مخالفان شاه را نداشتند زیرا نمی توانستند تصور ناراحتی شاه را بکنند. در واقع تصور بر این بود که چنین اقداماتی بسا سرنگونی شاه را تسریع کند. شاید هم کسی در دستگاه عریض و طویل امریکا نمی خواست نخستین کسی باشد که سخن از امکان سقوط شاه می گوید. (ص ۸۱)
در این زمان شاه که همچنان سخت بر اریکه قدرت تکیه زده بود باز درخواست های عجیب و غریبی برای خرید سلاح داد. این نشأت گرفته از اعتمادی بودکه او به آینده خود داشت. بررسی این درخواست ها مدتها وقت امریکا را گرفت، در اینجا موافقت بکنند یا نه. پس از مدتها با بخش اعظم آنها موافقت شد.
اوضاع ایران چندان برای آمریکا مهم نبود که سالیوان سفیر این کشور تمام تابستان سال ۵۷ را برای گذراندن تعطیلات تابستان به امریکا رفت و گزارش ها فقط از طریق افراد عادی سفارت ارسال می گردد و روشن بود که نمی توانست اهمیت چندانی داشته باشد.
در این دوره به نظر وی آرامشی که گهگاه دیده می شود فریبنده بود. وی می نویسد: مسالمت آمیز بودن راهپیمایی های مردم در ماه ژوئن فقط محصول میانجی گری های آیت الله شریعتمداری بود (ص ۸۸) اما با شروع ماه رمضان شورش در اصفهان بالا گرفت و منجر به اعلام حکومت نظامی در این شهر شد. ماجرای سینما رکس آبادان هم بر وسعت اعتراضات افزود. تمامی این وقایع در حالی بودکه سالیوان در تعطیلات تابستانی به سر می برد. (ص ۸۹)
اکنون شاه تصمیم گرفته بود تا شریف امامی را به نخست وزیری منصوب کند. سالیوان که تازه برگشته بود با شاه دیدار کرد و از قول شاه نوشت که او بنای آن دارد تا دمکراسی راستین را در کشورش پیاده کند! آنچه مهم بود این که شاه تدریجاً عصبی، گوشه گیر و منزوی شده و در میان دو گرایش یکی نظامیان که طالب برخوردهای خشن هستند و عده ای که معتقدند گسترش دمکراسی می تواند اعتماد از دست رفته را بازگردانده گیر کرده است. پیشنهاد سالیوان آن بود تا کارتر با نوشتن یک نامه دلگرم کننده شاه را در این لحظات بحرانی کمک و حمایت روحی کند. کارتر این کار را انجام داد.
آنچه از این پس برای امریکایی ها جالب توجه است هوش و حواس شاه و حالات روحی او و تغییرات جسمی است که در وی رخ می دهد. گری سیک می نویسد: اصولاً شاه ایران دوست داشت به عنوان یک شخصیت منحصر به فرد، باهوش، و دوراندیش شناخته شود. کسی که اندیشه های بلندش برای نیل به ایران قوی، ثروتمند و مدرن در فراسوی دید تمامی مشاوران و مردمش قرار دارد. (ص۱۹) این از شاه بعید نبود، بعید آن بود که امریکایی ها هم سیاست خود را در رابطه با ایران براساس همین تصور شاه بنا کرده بودند و به نظر گری سیک: کماکان چنین تصویری از شاه در دستگاه سیاست خارجی امریکا خودنمایی می کرد.
گری سیک می نویسد: در زمانی که شاه این امتیازات را به مخالفان می داد تصور من بر این بود که تلقی مخالفان از امتیازات این است که شاه چون ضعیف شده است دست به این اقدام زده و این سبب جری شدن بیشتر آنان خواهد شد که چنین هم شد. در واقع، دلیلش آن بود که پیش از این دمکراسی در ایران تجربه نشده بود و اعطای این امتیازات دمکرات مآبانه به معنای ضعیف شدن شاه بود. (ص ۹۳)
در این وضعیت بود که واقعه میدان ژاله اتفاق افتاد و باز هم دولت امریکا و شخص کارتر که سخت درگیر امضای پیمان کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل و نیز مذاکرات مربوط به سالت ۲ و روابط با چین بودند از مسأله ایران غافل ماندند. شاه که از اوضاع ایران سخت آسیب روحی دیده بود نیاز به حمایت داشت. انورسادات از کارتر خواست تا تلفنی با وی گفتگو کرده او را دلگرمی دهد. بهانه صوری قضیه آن بود که بهترین راه این است که دمکراسی در ایران بسط داده شود اما اصل ماجرا حمایت از شاه بود، شاهی که هیچ کس تصور نمی کرد او بتواند حتی اندکی از اختیاراتی که برای خود قائل است در اختیار دیگری قرار دهد.
پس از گفتگوی تلفنی باز هم کاخ سفید بیانیه ای در دفاع از شاه صادر کرد. در این بیانیه ضمن اظهار تأسف از ریخته شدن خون افراد بیگناه، ابراز امیدواری شده بود که هر چه زودتر خشونت ها پایان یابد و اوضاع به حالت عادی برگردد (ص ۹۵). شگفت آن است که بعدها شاه در خاطراتش صحبت تلفنی با کارتر را انکار کرد. گری سیک چنین دفاع می کند که ضربه میدان ژاله چندان بر روح و جسم شاه سنگین بوده است که وی در حین صحبت با کارتر حیرت زده بوده و بعداً به طور کلی اصل گفتگو را فراموش کرده است. (ص ۹۷)
پارسونز هم که تعطیلات تابستان رادر ایران نبود در اولین دیدارش با شا ه از تغییر و تحولاتی که در جسم و روح شاه رخ داده بود، شگفت زده شده بود اما این گزارش هم کسی را در امریکا یا انگلیس بیدار نکرد.
در اینجا گری سیک از نخستین ارتباط هایی که امریکایی ها با گروه امام خمینی برقرار کردند سخن گفته است. واسطه یک استاد دانشگاه با نام ریچارد کاتم بود که کتابی هم درباره ناسیونالیسم در ایران دارد. وی با گری سیک تماس گرفته و با اشاره به دکتر یزدی و نقشی که وی به عنوان یکی از سازمان دهندگان به مخالفت ها علیه شاه دارد از او خواسته است بداند که آیا امکان تماس میان آنان و گفتگو وجود دارد یا نه. دستگاه بوروکراسی امریکا که همچنان شاه را استوار می دید با این پیشنهاد روی موافقت نشان نداد بلکه اظهار کرد: چنان چه یزدی سخنی دارد می تواند آن را از طریق نامه به اطلاع دولت آمریکا برساند (ص ۱۰۰). البته گری سیک می نویسد: در ماه های بعد، مستقیم و غیر مستقیم، تماس های بسیاری با یزدی برقرار شد. او در این دیدارها همواره تلاش می کرد مواضع امام خمینی را به گونه ای قابل قبول برای جامعه غرب تعریف و تبیین کند. گری سیک می افزاید: یزدی و چند تن دیگر از انقلابیون تحصیل کرده در غرب مثل صادق قطب زاده و ابوالحسن بنی صدر، به عنوان مفسران آرا و نظرات امام خمینی عمل می کردند. آن ها تلاش می کردند تا لبه های تیز و ناهموار آموزه های امام خمینی را از میان بردارند و آن رابه شکلی جذاب و قابل قبول به گوش دنیای غرب برساند (ص ۱۰۰).
خود گری سیک میانه رو بودن امام خمینی را از همان زمان باور نداشت. وی می گوید من با رد نظر کاتم که امام خمینی و افکار او تحت تأثیر افرادی مانند یزدی میانه رو می دانستند به برژینسکی نوشتم: رهبران سکولار و میانه رو به زودی در اثر بحران هایی که گریبانگیر جامعه ایران خواهد شد، موقعیت و جایگاه خود را از دست خواهند داد (ص ۱۰۱) یعنی همین که اکنون شاه در برابر این همه مخالفت و اعتراض کاملاً وحشت زده شده بود. سالیوان که در دهم اکتبر دیداری طولانی با شاه داشت نوشت: شاه در ابتدای این دیدار، به شدت افسرده و عصبی به نظر می رسید، اماکمی پس از گفتگو با من، وضعیت بهتری پیدا کرد. (ص ۱۰۲) برای شاه که عمری را به آمریکا تکیه کرده بود هیچ چیزی آرامش بخش تر از این نبود که یا سولیوان با او دیدار کند یا کارتر تلفنی با او صحبت کند یا دولت امریکا بیانیه ای در حمایت او صادر نماید. در این دیدار شاه از دعوت از امام خمینی برای بازگشت به ایران سخن گفت، اما سولیوان با آن مخالفت کرد و دعوت بدون قید و شرط را ناعاقلانه خواند. وی تأیید می کند که شاه به موازات احساس خطر از سوی نظامیان و ظهور نخستین مخالفت ها به افزایش حقوق و مزایای آنان پرداخت.
در این زمان مثل هر زمان دیگر شاه چشم و گوشش در اختیار سالیوان بود که به دیدار او بیاید، یا کارتر با او تلفنی صحبت کند. یا یکی از سناتورهابا او تماس بگیرند. شاه می گوید: یک بار به من خبر دادند سناتور ادوار کندی از واشنگتن تلفن زده است و می خواهد با من صحبت کند؛ اما هنگامی که گوشی را برداشتم، صدای آهسته ای را شنیدم که می گفت: محمد از سلطنت کناره گیری کن. محمد از سلطنت کناره گیری کن ( ص ۱۵۲)
اکنون امام خمینی رهبر بلامنازع ایران بود و باید برای او چاره ای اندیشیده می شد. شاه از دولت عراق خواست تا او را از این کشور بیرون کند و دولت عراق که به تازگی با ایران پیمان دوستی امضا کرده بود حاضر به این شد. داستان رفتن تا مرز کویت و پس از آن بازگشت به بغداد و سپس رفتن به پاریس در نهایت به عزیمت امام خمینی به فرانسه و اقامت در نوفل لوشاتو منجر شد. همه تصورات بر این بودکه ارتباط او با انقلابیون قطع خواهد شد و چنین نیست که همانند عراق هر زائری بتواند به عراق برود و نوشته و نوار از او بیاورد. به نظر گری سیک: این استدلال یکی از اشتباهات بزرگ و در نهایت فاجعه آمیز دولت مردان ایران بود. (ص ۱۰۴)
شاه وحشت زده گرفتار سولیوانی شده بود که به رغم دیدارهای مکرر از داشتن پیشنهادهای روشن محروم بود. شاه دو گزینه را مطرح کرد: تشکیل دولت نظامی یا تشکیل دولت ائتلافی. هر دو تجربه بعدها با روی کارآمدن ازهاری و سپس بختیار عملی شد.
در این زمان که شاه همه چیز را نا امید کننده می دید سولیوان و پارسونز بر این باور بودند که اوضاع به آن اندازه که شاه آن را تاریک و ناامید کننده می بیند نیست.
گزینه ای که در امریکا مورد توجه بود این بود که شاه باید دولت قدرتمندی برای سرکوب تشکیل دهد تا بتواند اوضاع را پیش از آن که ارتش وارد عمل شود در اختیار بگیرد. این گزینه مورد قبول سولیوان نبود. گزینه ای که درامریکا طراحی شده بود حاوی این نکته بود که می بایست با قاطعیت از شاه دفاع کرد و او را همچنان به عنوان عنصر کلیدی در انتقال ایران به یک وضعیت باثبات حفظ نمود (ص ۱۰۶) همچنین بحث تماس گرفتن با مخالفان هم طرح شده بودکه سالیوان با آن هم مخالفت کرد. وی گفت: آیت الله خمینی را باید کاملا در قرنطینه نگه داشت. سرنوشت ما این است که با شاه کار کنیم. (ص ۱۰۷)
به نظر گری سیک سالیوان معتقد بود که آمریکا در این مرحله نباید به حمایت های آشکار از شاه بپردازد چرا که تأثیر منفی روی مخالفان باقی خواهد گذاشت. در این زمان دو نظر متفاوت در میان دولتمردان امریکا بود. یک نظر که معتقد بود نباید دولت نظامی در ایران تشکیل داد و نظری مخالف یعنی لزوم تشکیل یک دولت نظامی که برژینسکی به دنبال آن بود و تلاش می کرد تا همراهانی برای خود در جهت تشکیل دولت نظامی در ایران فراهم آورد. به نظر گری سیک بسیاری از این مسائل در سطوح معمولی مطرح می شد و تا پایان ماه اکتبر سال ۱۹۷۸ با وجود این وضعیت ناآرام و متلاظم در ایران هنوز حتی یک نشست توسط سران عالی رتبه امریکا در خصوص تحولات ایران تشکیل نشده بود. (ص ۱۰۸)
در جریان اختلاف نظرهای داخلی در امریکا، سیک بارها به این نکته توجه می دهد که زاهدی که سفیر شاه در ایران بود با برژینسکی همراهی داشت و مرتب مشغول مذاکره و گفتگو بود. زاهدی تصورش بر این بود که می تواند به نوعی نقش پدرش را در رویدادهای ۲۸ مرداد و این بار هم با حمایت امریکایی ها تکرار کند.
این زمان رضا پهلوی هیجده ساله در امریکا آموزش خلبانی می دید و روز ۳۱ اکتبر، کارتر او را در دفترش به حضور پذیرفت. معنای این اقدام حمایت دولت امریکا از دستگاه سلطنت بود. کارتر در این دیدار گفت. دوستی و اتحاد ما با ایران، یکی از مبانی مهم سیاست خاجی ماست. (ص ۱۱۰)
اواخر دولت شریف امامی بود و شاه باید تصمیم می گرفت که چه راه حلی برای آرام کردن اوضاع ایران دارد.
در همان روز ۳۱ اکتبر سالیوان هم با شاه دیدار کرد و او را «غمگین و ناراحت » وصف کرد. شاه از این که شریف امامی نتوانسته ابتکاری به خرج بدهد ناراحت بود. اما این که می بایست دولت نظامی روی کار آورد یا دولت ائتلافی، چیزی بود که شاه در آن باره مردد بود. به نظر گری سیک اقدام شاه برای جدا کردن جبهه ملی از روحانیون در این مرحله شدنی نبود. در واقع زمان برای انجام کار دیر شده بود. به همین دلیل به سرعت بحث از روی کار آوردن جبهه ملی کنار گذاشته شد. کریم سنجابی به پاریس رفت تا در این باره با امام خمینی صحبت کند، اما روشن بود که به نظر گری سیک: آیت الله خمینی با قاطعیت تمام خواسته های ملی گرایان سکولار را رد می کند. او فقط خواستار رفتن شاه بود و رهبران جبهه ملی که بر خلاف آیت الله خمینی از قدرت و جایگاه چندانی در میان توده ها برخوردار نبودند در برابر این موضع قاطع، سرتعظیم فرود آوردند. (ص ۱۱۲)
سردرگمی شاه را باید سالیوان چاره می کرد. در میان این که شاه بماند و با دولت نظامی کشور را اداره کند یا کشور را ترک کرده و ارتش کار را برعهده گیرد، سالیوان راه حل اول را ترجیح می داد. سالیوان از مقامات امریکا درخواست راهنمایی کرد و به قول گری سیک این نخستین بار بود که او خواستار راهنمایی از واشنگتن شده بود. حتی جلسه مقامات عالی رتبه امریکا هم کاری از پیش نبرد. مشکل عمده این بود که ایران به کلاف سردرگم تبدیل شده و هیچ راه حلی به ذهن آمریکایی ها هم نمی آمد. چون اصولاً اطلاعات اندک بود.
از سوی دیگر یک معضل کارتر این بود که یکسره ندای حقوق بشر سر داده بود و گرچه به قول گری سیک «مسأله حقوق بشر نقش تعیین کننده ای در سیاست خارجی آمریکا نداشت» اما به هر حال این شعارها دشواری هایی را هم پدید آورده بود. (ص ۱۱۶) این مشکل یعنی فلج شدن دستگاه تصمیم گیری امریکا ویژه امریکا نبود بلکه «دولت انگلیس و فرانسه و اسرائیل هم در برابر انقلاب با فلج سیاسی روبرو شده بودند.»
در جلسه ای که برگزار شد میان انتخاب یک راه حل نظامی گرایانه یا سیاسی با تشکیل دولت ائتلافی اختلاف پدید آمد. سالیوان و شماری راه دوم را ترجیح می دادند و برژینسکی نظر زاهدی را که «انجام اقدامات خشونت آمیز علیه انقلابیون بود» ترجیح می داد. به نوشته ی گری سیک هدف زاهدی آن بود که تاریخ را تکرار کند. یعنی همان نقشی را بر عهده گیرد که پدرش در کودتای ۲۸ مرداد داشت. این راه حل را شاه هم نپذیرفت. او گفته بود: اکنون سال ۱۹۵۳ نیست و حتی وضعیت نسبت به دو هفته پیش نیز تغییر کرده است ( ص ۱۲۳)
آنچه باز هم مورد توافق بود حمایت قاطعانه از شاه برای تقویت اراده او بود.در تماسی که برژینسکی با شاه گرفت باز هم از وی حمایت کرد و به وی گفته شد که صرف امتیاز دادن به مخالفان مشکلات را کم نخواهد کرد. در این مرحله برژینسکی گفت که تشکیل دولت نظامی یا هر دولت دیگری که شاه بخواهد حمایت خواهد کرد.این در حالی بود که شاه به سالیوان اعتراض داشت که چرا شماور امنیت ملی امریکا تشکیل دولت نظامی را به او توصیه کرده است در حالی که این راه حل پاسخگو نیست. بنابراین جالب است که در این مرحله دولت امریکا حامی تشکیل دولت نظامی بود و شاه در این باره آن را موثر نمی دانست و بر این باور بود که زمان زمان ۲۸ مرداد نیست ( ص ۱۲۴)
راه حل امریکا در نهایت پذیرفته شده و پس از دولت شریف امامی، دولت نظامی تشکیل شد. این در حالی بود که در همین روزها دانشجویان عصبانی به خیابانها ریخته و «به نمادهای فرهنگ غرب حمله کردند. در نتیجه بانک ها، مغازه های مشروب فروشی، سینماها، مؤسسات تجاری غربی ها و هتل های بسیاری آتش زده شدند.» (ص ۱۲۶)
شاه ضمن یک سخنرانی تشکیل دولت نظامی را اعلام کرد و در عین حال در همین سخنرانی بود که گفت: من پیام انقلابی شما ملت ایران را شنیدم. من مدافع سلطنت مشروطه هستم. سلطنت که هدیه ای الهی است، هدیه ای که از سوی مردم به شاه واگذار شده است.» گری سیک از این سخنان شاه خشنود نیست و می گوید وی لحنی پوزش خواهانه داشت و معنای سخن اخیر او این بود که مردم حق دارند این هدیه را پس بگیرند.
در اینجا بود که شاه تعدادی از سران سابق دولت خود مانند هویدا و نصیری را به زندان انداخت. این امر سبب شد تا به تدریج شماری دیگر به خارج بگریزند.
تا اینجا به رغم همه اعتراضات مردمی و دامنه وسیع انقلاب، امریکا هنوز هم به حمایت از شاه فکر کرد. این رویه ای بود که تا این زمان عمل شده بود. ترنر رئیس سیا گفت که ما همیشه برای اجتناب از آزردگی شاه از تماس گرفتن با مخالفان شاه خودداری کرده ایم. همین امر سبب شده است تا ماجرا را از آن سو ننگریم.
تنها چند روز پس از تشکیل دولت ازهاری که گفته می شد قاطعیت لازم را هم ندارد، سالیوان پیشنهاد جدیدی برای امریکایی ها داد که آم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 