پاورپوینت کامل تاریخ نگاری انقلاب اسلامی از نگاه صاحبنظران ۹۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تاریخ نگاری انقلاب اسلامی از نگاه صاحبنظران ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخ نگاری انقلاب اسلامی از نگاه صاحبنظران ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخ نگاری انقلاب اسلامی از نگاه صاحبنظران ۹۸ اسلاید در PowerPoint :
مدخل
اهمیت بررسی تاریخ انقلاب اسلامی به عنوان یکی از مهمترین عرصه های پژوهش اجتماعی بر کسی پوشیده نیست. شناخت تاریخ تحولات پس از پیروزی انقلاب، ضرورتی انکار ناپذیر است و هر پژوهشی در این زمینه نیازمند نگرش منصفانه و محققانه است.
شک نیست که ایران در یکصد سال اخیر شاهد تحدید آ زادیهای مشروع مردم، ضعف حکومتها در هدایت صحیح جامعه، اتخاذ سیاستهای ضد ملی و وابستگی دولت به بیگانگان بوده است. این رویکرد منجر به عقب ماندگی مفرط سیاسی و اقتصادی شده است. در این میان مورخانی بوده اند که خیانتها را افتخار، ضعفها را نقاط قوت، انحطاط فرهنگی را تعالی هنری و سیر ورشکستگی کشور را حرکت به سوی دروازه های تمدن بزرگ لقب داده اند.
فریب این گونه تبلیغات دروغین را خوردن، به اندازه پذیرش آثار مورخانی که گذشته را به طور مطلق نفی می کنند و همه دستاوردهای تاریخ کشور را به زیر سؤال می برند خطا و زیان بار است. چرا که خدشه دار کردن دستاوردهای مثبت تاریخی همواره موجب تهی کردن پشتوانه فرهنگی یک ملت شده و دانسته یا ندانسته راه را برای تهاجم فرهنگی بیگانگان باز می گذارد. بزرگنمایی و افراطی نگری در تاریخ به اندازه اغماض های بیجا و برخوردهای تفریطی و انفعالی، زیان آور است و هر دو، جامعه تشنه حقیقت را به گمراهی می کشاند در حالی که واقع گرائی، حقیقت بینی و دقت توأم با صداقت یک مورخ، سرمایه ارزشمندی است که همه جا وی و آثارش را از گزند خطا و خیانت و انحراف مصون می دارد.
این دقت و تأمل بویژه در بررسی رویدادهای سه دهه اخیر اهمیت بیشتری دارد. پرونده تحولات ۳۰ سال اخیر، حرکت به سوی استقلال، حاکمیت ملی و ناوابستگی اما در بستری مملو از نشیب و فرار و افت و خیز بوده است. آن حرکت پدیده ای مثبت و این دست اندازها عوامل منفی و بازدارنده بوده است. توجه به یکی از این دو پدیده بدون در نظر گرفتن دیگری، تصویری غیر واقعی از انقلاب به دست می دهد.
پس از پیروزی انقلاب، نویسندگان فراوانی تلاش کردند در جایگاه مورخ، به ارزیابی تحولات ایران بپردازند. فراماسونها، لیبرالها، سلطنت طلبان، کمونیستها، ملی گرایان و صهیونیستها، از جمله کسانی بودند که درباره انقلاب اسلامی قلم زدند و آثار خود را انتشار دادند.
در این میان، دسته جدیدی از تاریخ نگاران، همزاد با نهضت امام خمینی شکل گرفتند و پرونده رخدادهای انقلاب را به دور از حب و بغض های سیاسی، همانگونه که به وقوع پیوستند به رشته تحریر درآوردند. فعالیت این دسته از مورخان باب جدیدی به روی نسل کنجکاو گشود تا با مطالعه آثار آنها تصویر واقع بین تری از تحولات انقلاب را رویاروی خود ببینند.
ویژگی تاریخنگاری انقلاب اسلامی، آشنائی با آثار و دستاوردهای این سبک از واقعه نگاری، میزان توفیق، موانع کار و جایگاه آن در عرصه تاریخ پژوهی داخل کشور، سئوالاتی است که پاسخ آنها برای ارتقاء آگاهی نسل جوان ضرورت بنیادین دارد.
برای دریافت جواب این سؤالات به سراغ تعدادی از مسئولان سازمانها و مؤسسات تاریخ پژوهی رفتیم و نظرات آنان را جویا شدیم. عبدالمجید معادیخواه رئیس بنیاد انقلاب اسلامی. هدایت الله بهبودی رئیس دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روح الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دکتر عباس سلیمی نمین رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، محمد جواد مرادی نیا مدیر گروه تاریخ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، سؤالات مذکور را پاسخ دادند. با هم جوابهای آنان را می خوانیم:
اظهارات دکتر عباس سلیمی نمین رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران:به عقیده من توانمندی خاصی که بتواند عظمت تحول انقلاب را بیان کند، «تاریخ نگاری انقلاب اسلامی» نامیده می شود. کسانی که این عظمت را بشناسند و قادر باشند جریانهای مخالف این عظمت را در داخل و خارج کشور شناسائی کنند و در برابر آن موضع داشته باشند تاریخ نگار انقلاب اسلامی هستند.
تاریخ نگار انقلاب اسلامی کسی است که هم قادر به تبیین عظمت انقلاب باشد و هم بتواند فعالان نقطه مقابل این عظمت را بخوبی شناسائی کند و عملکرد آنها را خنثی کند.من امیدواریم که در آینده بتوانیم این قابلیت را در عرصه تاریخ نگاری انقلاب اسلامی ایجاد کنیم ولی تا رسیدن به آن ایده آل، فاصله زیادی داریم. ما هنوز آن توانائی ها و قابلیتها را نتوانسته ایم ایجاد کنیم.
ما با ظهور تاریخ نگاری انقلاب اسلامی در عرصه تاریخ نویسی، ضرورت بازنویسی تحولات تاریخ معاصر ایران را شدیداً احساس می کنیم. زیرا مسئولیت تاریخ نویسی تاکنون بر عهده جریانهای خاصی بوده است. کسانی که تا سالهای قبل از انقلاب تاریخ معاصر ایران را می نوشتند، غالباً وابسته به صهیونیسم بوده اند. ما پس از انقلاب تنها به این منابع تاخته ایم ولی خود مبدأ تاریخ نویسی جدید برای استفاده پژوهشگران نشده ایم.
ما تولید نکردیم و حتی در مقام نقد علمی قوی منابع قبل از انقلاب هم بر نیامدیم و آنها را جریان شناسی نکردیم. ما بررسی نکردیم که چرا منابع اکثر مورخین قبل از انقلاب یکسان است و چرا همه آنها با یک روایت واحد و بدون تشکیک می نوشته اند. ما در سالهای بعد از انقلاب مواردی را داریم که برای مثال هنوز ۵ سال از یک رویداد نگذشته ماهیت روایت ها را دچار تغییر می بینیم چطور است که تاریخ تحولات ایران باستان در همه متون تاریخی ما یکسان است و گوئی آبشخور همه آنها یک منبع است. ما منبع شناسی نکردیم.
آقای عبدالحسین زرین کوب در کتاب خود به نام «ایران بعد از اسلام» با صراحت اعتراف می کند که وی و تعداد دیگری از مورخان که ایشان نام آنها را نیز می برد مبنای تاریخ نگاری شان از اسلام، ضدیت با اعراب است. سؤال این است منشأ این برداشت و منبع چنین نتیجه گیری چیست؟ ما در این زمینه منبع شناسی نکردیم. البته جرأت تشکیک کردن و تردید کردن در نسل جدید پیدا شده و این مهم است ولی ابتدای کار است و واقعاً گام مؤثری در صحنه عمل هنوز برنداشته ایم.
در زمینه خاطرات رجال، تولید انبوه صورت گرفته ولی مهم جریان سازی است که انجام نشده است. ما نتوانسته ایم آثاری را خلق کنیم که «طول موج» ایجاد کند. سرمایه گذاری کرده ایم ولی این سرمایه گذاریها متوجه تولید آثار بر جسته ای نشده که بتواند نسل جوان را قانع کند و آثار تعیین کننده در برداشته باشد.
عمده موانع تاریخ نگاری انقلاب اسلامی، متوجه مشکلاتی بوده که در استفاده از اسناد وجود داشته است. ما بعد از پیروزی انقلاب باید در اندک زمانی می توانستیم انبوه اسناد موجود در منابع اسنادی کشور را منتشر سازیم ولی نتوانستیم. دلائل عمده این مشکل عبارتند از:
۱ـ بسیاری از سازمانها و منابع اسنادی کشور، خود را صاحب و مالک اسناد می دانند و اجازه استفاده از آنها را به کسی نمی دهند. این احساس تملک غیر قانونی است. آنها می توانند شیوه ها و راهکارهای استفاده جامعه از این اسناد را تعیین کنند ولی نباید خود را صاحب آنها بشمارند.
۲ـ بی توجهی بعضی سازمانهای دارنده اسناد به ارزش و اعتبار آنها. چرا باید اسناد مهم ما در گونی توی انبار اداره دخانیات باشد که هم مورد تعرض موشهای معمولی و هم موشهای هوشمند! قرار گیرد.
۳ـ سرقت اسناد. بسیاری از اسناد مهم کشور زمانی وجود داشته و الآن سر به نیست شده اند. اینها آفاتی هستند که متوجه اسناد مهم کشور بوده و موانع عمده تاریخ نگاری کشور محسوب می شوند.
۴ ـ جعل سند. سندسازی و جعل سند توسط همانهائی که دست به سرقت اسناد و از بین بردن آنها می زنند، از دیگر خطرها و موانعی است که تاریخ نگاری انقلاب اسلامی مبتنی بر اسناد را تهدید می کند.
اظهارات حجت الاسلام والمسلمین عبدالمجید معادیخواه رئیس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی
من آنچه را که در کشور ما به عنوان «تاریخنگاری انقلاب اسلامی» شناخته شده، چیزی بیشتر از یک «منبع نگاری» نمی دانم. ما تنها منابعی را برای استفاده تاریخ نگاران جمع آوری کرده ایم. حتی تاریخ شفاهی هم که ما در این زمینه فعالیتهائی کرده ایم، باز روایاتی هستند برای کار تاریخ نگاری. کار عمده ما یا انتشار اسناد بوده یا خاطره.
مشکل عمده ما در زمینه تاریخ نگاری، بی توجهی به تخصص «روش شناسی» است. یک مورخ وقتی می خواهد وارد حوزه کار تاریخ نگاری شود و گذشته را مکتوب کند، شرط توفیق وی در کار این است که بتواند چارچوب مورد نظر خود را در تاریخ ابتدا تنظیم و بازسازی کند این تنظیم خود یکی از شاخه های روش شناسی است. شما به هنگام مطالعه یک رویداد، اگر سابقه آن را ندانید ممکن است جور دیگری آن را بفهمید. برای مثال مقاله ای که راجع به «اصلاحات» است ممکن است مطالعه آن خشم عده ای را برانگیزد و عده دیگری که سابقه این اصطلاح سیاسی در کشور ما را نمی دانند با عنایت به مفهوم اصلاح طلبی آن را پدیده مثبتی بدانند. پس تنظیم و بازسازی زمینه یک بحث تاریخی، به عنوان یکی از موضوعات محوری در دل بحثهای روش شناسی، برای فهم آن بحث ضرورت اساسی دارد.
با این همه در دو حوزه انتشار اسناد و تاریخ شفاهی کارهای قابل توجهی انجام داده ایم. ولی قطعاً تاریخ نگاری انقلاب اسلامی در این دو حوزه خلاصه نمی شود و کارهای اساسی دیگری هم هست که هنوز انجام نداده ایم. مثلاً روی موضوع جامعه شناسی تاریخی انقلاب هیچ کاری صورت نگرفته است. ریشه این بی توجهی نیز به عقیده من جدی نگرفتن موضوع روش شناسی است که حتی دانشگاههای ما هم به این مقوله نمی پردازند.
جالب است بدانید در بزرگترین کتابخانه جهان که کتابخانه کنگره آمریکا است، ۷۰۰ نوع کتاب تنها در زمینه «روش شناسی تاریخی» به ثبت رسیده است.در مورد اطلاع رسانی هم کارهای خوب ولی ناتمام داشته ایم. ما در زمینه کتاب شناسی و منبع شناسی فعالیتهائی داشته ایم و در نظام تحقیق، تقریباً راه تحقیق را هموار کرده ایم. هر چند که با مشکلات زیادی مواجه بوده ایم.
یکی از مشکلاتی که در مسیر کار تاریخنگاری انقلاب اسلامی وجود دارد موضوع بیطرفی است. در حوزه تاریخ نویسی، بیطرفی تعریف نشده است. چگونه تاریخ را بنگاریم که متهم به نقض بیطرفی نشویم. ما می خواهیم درباره انقلاب اسلامی تاریخ نگاری کنیم. همه ما متعهد به انقلاب و طرفدار انقلاب و امانت دار آن هستیم. همین تعهد و طرفداری یا امانت داری، نقض بیطرفی است مرزهای بیطرفی در تاریخ نویسی روشن نشده است.
در حوزه تاریخ نگاری انقلاب اسلامی اگر بخواهیم وقایع نگاری کنیم یک تعریف دارد، اگر بخواهیم کار تحلیلی کنیم یک تعریف دارد. اگر جامعه شناسی تاریخی انقلاب را مد نظر قرار دهیم، یک تعریف دارد. بنابراین تعریف مطلقی را نمی توان درباره تاریخ نگاری انقلاب ارائه کرد.
آیا مخاطب امروز ما می پسندد که مثلاً بگوئیم در فلال جا حق با بنی صدر بود و یا در آن موضوع بخصوص نظر بختیار درست تر بود؟ اگر نگوئیم، آیا صداقت در بیان را نقض نکرده ایم. همه متولیان تاریخ این مشکل را دارند تاریخ نویسان غربی هم به اقتضای «منافع ملی» یا هر قالب دیگر، بخشی از حقائق را نمی گویند. تکلیف این مرزها باید روشن شود.
اظهارات هدایت الله بهبودی رئیس دفتر ادبیات انقلاب اسلامی
هر دوره ای گذشته خود را دوباره نگاری می کند تا بتواند به پرسش های تازه عصر خویش پاسخ دهد. این طبع معمول به ما می گوید که تاریخ نویسی انتهای مسدودی ندارد، چرا که تاریخ نگاری محصول تاریخ نگری است و نگرش ها نمی توانند در دوره های گوناگون یکسان و یکسو باشند. هر نسلی با اتکا به میراث گذشتگان و نویافته های زمانش به بازکاوی عالمانه گذشته می پردازد. از این رو تاریخ نگاری را می توان جست و جوی مستمر و دنباله دار دانست؛ جست و جویی بدون «حرف آخر». هر چند تاریخ نگاران از موضع دانای کل بر تحقیقات خود نقطه پایان می گذارند، اما خوب می دانند که وظیفه تحقیقی آنان محدود به دارایی های اسنادی شان بوده است و نه بیشتر.
بنابراین تاریخ، برای دوباره نوشته شدن تعصبی از خودنشان نمی دهد. اگر مروری گذرا بر سیر انتشار اسناد در ده سال گذشته کنیم، کمتر روزی را می یابیم که شاهد بیداری سندهای خفته دربایگانی ها نباشیم. فارغ از نقد و نظرهایی که نسبت به این بیدارباش ابراز می گردد، منابع نویافته، مساحت چشمگیری فراروی پژوهش های تاریخی گسترده است، به نحوی که فرا رسیدن دوره ی تازه ای از تاریخ نگاری در آینده نزدیک، حتمی به نظر می رسد. ما این اقبال را یافته ایم که با چشمانی غیر مسلح واز فاصله ای نزدیک پدیده «کشف تاریخی» را رصد کنیم.
از سوی دیگر دگرگونیهای بزرگ اجتماعی، همچون انقلاب، پیامدهای گونه گونی دارند. از آن شمار است برانگیخته شدن میل مورخان به نگارش رویدادهایی که به انجام یک حکومت و آغاز حکومتی دیگر منجر گشته. انقلاب اسلامی نیز بنا به طبع دگرگون ساز خود چنین خواستی را در ضمیر تاریخ نگاران ایران و جهان پدید آورد و به فراخور دانش، علاقه و تخصصشان، آنان را وادار به این واکنش طبیعی کرد. از آن جا که نوشتن از رخدادهای تاریخی توقف ناپذیر است، سیر تاریخ نگاری درباره انقلاب اسلامی از ابتدا تاکنون و از حال به آینده در جریان است.
پس از فرونشستن غباری که از جدال بین مردم و حکومت پهلوی برخاسته بود، آن چه به چشم می خورد روایت ناظران خارجی براساس مشاهدات یا تحلیلهای سیاسی ـ اجتماعی بود. منابعی چون «غرور و سقوط: آنتونی پارسونز»، «مأمورت در ایران: ویلیام سولیوان» و «درون انقلاب ایران: جان.دی. استمپل»، با تکیه بر حضور نویسنده در ایران و ارتباط با مقامات بلند پایه کشور و کتابهایی چون «اسرار سقوط شاه: زبیگنیو برژینسکی» یا «همه سقوط می کنند: گری سیک» با آگاهی از مناسبات سیاسی در هیئت حاکمه دولت امریکا، بر پایه مشاهدات منتشر شدند.
منابع دیگری چون «ایران عصیانگر: پل بالتا وکلورین رولو»، «ایران، انقلاب به نام خدا: کلربریز و پیربلانشه» نیز از چنین ماهیتی برخوردار بودند، اما این ناظران پیش از آن که کارگزاران سیاسی کشور متبوع خود باشند، نماینده رسانه ها و نویسندگان وسایط (وسایل) ارتباط جمعی بودند. در همین دوره منابع دیگری نیز پدید آمدند که مبنای نگارش آنها تحلیل گزارشهای تاریخی با عطف به گذشته نه چندان دور ایران بود: «دیکتاتوری و توسعه سرمایه داری در ایران: فرد هالیدی» یا «ریشه های انقلاب: نیکی. آر. کدی».
برخی از مقامات ایرانی حکومت شاه، ضلع دیگری از تاریخ نگاری این دوره را ترسیم کردند که بیشتر آنها بر بنیاد مشاهده یا آگاهی مستقیم استوار بود: «سقوط شاه: فریدون هویدا»، «خدمتگزار تخت طاووس: پرویز راجی» و «اعترافات ژنرال: عباس قره باغی». بر همین مبنا، تعدادی کتاب از راویان ایرانی نیز منتشر شد که یا روایتگر رویدادهای منطقه ای بودند: «انقلاب اسلامی مردم مشهد: رمضانعلی شاکری»، «یادواره نهضت اسلامی یا چهره انقلاب در اصفهان: سید حسن نوربخش» یا حکایتگر رخدادهای کل کشور: «حماسه های ملت به رهبری امام خمینی« ولی الله نوری تویسرکانی» و یا خود نگاشته هایی که برای نخستین بار رخ می نمودند:«خاطرات سیاسی: محمد محمدی ری شهری». در این بین مجموعه سه جلدی «بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی: سید حمید روحانی» را به نسبت زمان خود باید مهمترین منبع تحقیقی داخلی کشور برشمرد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 