پاورپوینت کامل از سپهبدی تا ریاست اداره اصلاح نژاد اسب! ۳۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از سپهبدی تا ریاست اداره اصلاح نژاد اسب! ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از سپهبدی تا ریاست اداره اصلاح نژاد اسب! ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از سپهبدی تا ریاست اداره اصلاح نژاد اسب! ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

حسین مکی در کتاب خاطرات خود می نویسد:در دوره ی پانزدهم دو مرتبه سپهبد امیر احمدی به سمت وزیر جنگ در کابینه های عبدالحسین هژیر و ساعد مراغه ای به مجلس معرفی شده بود. هنگام طرح برنامه دولت هژیر نسبت به حکومت اختناق و دیکتاتوری، حایری زاده و من مطالب تندی گفته بودیم

پس آنکه مخالف و موافق در چند جلسه صحبت کردند و دولت هژیر رأی اعتماد گرفت و جلسه خاتمه یافت در سرسرا با سپهبد امیر احمدی مواجه شدم و خواست که چند دقیقه با من به طور خصوصی مذاکره کند.

در کناری روی مبل نشستیم. وی گفت: «شما خیال می کنید من با حکومت دیکتاتوری موافقم و از دوران گذشته دل خوشی دارم؟! من یکی از هم قسم های رضاشاه در ایجاد کودتای ۱۲۹۹ بودم و در ادواری که فرمانده لشکر غرب و لرستان بودم با فداکاری شب و روز خود را صرف امنیت آن خطه کردم. راه خوزستان را از طریق خرم آباد گشوده و امن و عشایر یاغی را سرکوب کردم و همواره مورد تشویق رضاشاه بودم، تا آنکه برای پاره ای درخواستهای اداری تقاضا کردم اجازه دهند یکی دو روز به تهران بیایم و شرفیاب شوم.

شاه تلگرافی اجازه داد. به محض ورود به تهران و زدودن گرد راه عازم دربار و فوراً به حضور پذیرفته شدم. تقاضاهایی که درباره ی لرستان و ارتش داشتم بیان کردم. شاه باکمال مهربانی و عطوفت، هر چه می خواستم موافقت می کرد. پس از آن که تمام مسائل به نظر ایشان رسید. با اظهار رضایت کامل از خدمات من و وعده ی اعطای نشان مرا مرخص کرد. هنگامی که می خواستم از اطاق دفتر شاه خارج شوم چون رفتار شاه را نسبت به خودم فوق العاده محبت آمیز دیدم عرض کردم قربان اجازه می فرمائید یکی دو روزی در تهران بمانم و به کارهای خانوادگی رسیدگی کنم؟

در بادی امر شاه گفت نه، وجود شما در لرستان ضروری تر است بعداً ممکن است مرخصی به شما داده شود. سپس تأملی کرد و لحظه ای ساکت ماند و بعد گفت: مانعی ندارد، دو روزی در تهران بمانید سپس به لرستان بروید.

روز بعد به ملاقات چند نفر از شخصیتها و امرای ارتش منجمله داور وزیر دارایی رفتم. روز دوم توقفم درتهران که از بازدید بعضی دوستان، نزدیک غروب به خانه مراجعت کردم که فردا صبح زود به صوب لرستان حرکت کنم اطلاع یافتم که از دربار چند بار تلفن کرده اند که در اولین فرصت شرفیاب شوم، امر فوری است.

بلاتأمل راهی دربار شدم و سؤال کردم اعلیحضرت همایونی با من امری داشتند؟ گفتند آری هم اکنون منتظر شماست. به اعلیحضرت خبر دادند و به حضور رفتم.وقتی وارد دفتر شاه شدم قیافه ی شاه به قدری غضبناک و حالت چشمش طوری خشمگین بودکه تا آن ساعت چنان خشم و غضبی ندیده بودم.

شاه از پشت میزش برخاست و هفت تیر خود را که روی میز گذارده بود برداشت و به طرف من آمد و بلاتأمل شروع کرد به فحاشی مادر. .. زن فلان… و دسته ی هفت تیر را در دست گرفت و با لوله آن محکم به سینه من کوفت و می گفت همین جا تو را به درک می فرستم، حالا به فکر زمینه سازی برای خود افتاده ای! تو را همین حالا خواهم کشت.

من همچنان به حالت احترام دست بالا ایستاده و شهادت خود را گفتم. ناگهان به فکرم رسید که علت بی مهری را بپرسم، عرض کردم حال که باید تصدّق شوم بدانم تقصیرم چیست و چه گناهی از فدوی سر زده است. شاه گفت تقصیرت چیست؟! به فکر زمینه سازی افتاده و این طرف آن طرف می روی! گفتم از این که تصدّق شوم هیچ حرفی ندارم و خود را فدایی اعلیحضرت همایونی و اعلیحضرت را ولی و پدر و همه چیز خود می دانم و هر طور اراده فرموده عمل بفرمائید ولی فدوی کوچکترین تقصیری ندارم و درباره ی بازدیدهایی که کرده بودم شرحی بیان کردم. شاه خشمش فرونشست و هفت تیر را روی میزش گذاشت و گفت فردا هم دیگر لازم نیست به محل مأموریت خود بروید، در تهران بمانید تا تکلیفت را روشن کنم و مرا مرخص کرد.

در حالی که بر اثر ضربات لوله ی هفت تیر به شدت سینه ام درد می کرد به خانه آمدم. چند روزی مطلقاً از خانه خارج نشدم و همواره مترصد بودم که هم اکنون حکم زندانی شدنم صادر خواهد شد. تا یک هفته در نگرانی بسر بردم تا آن که حکمی از ستاد ارتش بدستم رسید که از این تاریخ به سرپرستی ریاست اصلاح نژاد اسب ارتش منصوب می شوید. قبلاً این پست بدست سروانی اداره می شد به من داده شد و تا شهریور ۱۳۲۰ در این سمت باقی بودم.»

سپهبد امیراحمدی سپس خطاب به من ادامه داد:«پس بدانید که اگر حکومت دیکتاتوری برای تمام مردم بد است برای امثال من بدتر است زیرا در چنین حکومتی می توان با گزارش یک نفر مغرض خانواده ای را نابود کرد من هیچ گاه موافق با دیکتاتوری نیستم و بیشتر از شما از دیکتاتوری وحشت دارم.»

برای مزید اطلاع خوانندگان باید یادآور شوم که وقتی در مجلس دوره ی پنجم مدرس و اقلیت نسبت به اعمال سردار سپه اعتراض کردند و وی به حالت قهر و اعتراض کنار گرفت، همین امیر احمدی که فرمانده لشکر غرب بود به مجلس تلگرافی مخابره و مجلس را تهدید کرد که اگر سردار سپه از کار کنار برود تهران را اشغال خواهم کرد!

سپهبد امیر احمدی در ۱۲۶۹ در تهران متول

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.