پاورپوینت کامل بازنگری ریشه های قیام ۱۵ خرداد ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بازنگری ریشه های قیام ۱۵ خرداد ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بازنگری ریشه های قیام ۱۵ خرداد ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بازنگری ریشه های قیام ۱۵ خرداد ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :
در دهه های اول پس از جنگ دوم جهانی و بویژه متعاقب رشد نهضت اسلامی در فلسطین و الجزایر، آمریکائیها تلاش کردند با ارائه طرحی موسوم به «اصلاحات ارضی» به تقسیم زمین میان دهقانان مبادرت ورزند تا از این طریق بتوانند گامهائی را برای تضعیف یا خنثی کردن این گونه نهضتها بردارند.
طرح موفقیت آمیز اصلاحات ارضی در کشورهایی چون برزیل و آرژانتین، سردمداران حکومت آمریکا را واداشت تا برای کنار زدن انگلیسی ها در خاورمیانه و بخصوص در کشور ایران، با روی کارآمدن «جان اف کندی» کاندیدای حزب دمکرات و جلوگیری از رشد کمونیسم، این طرح را در ایران نیز به مرحله اجرا گذارد.
هر چند روی کارآمدن «کندی» چندان به مذاق شاه و اعوان و انصارش خوش نمی آمد اما رژیم شاه در برابر امپریالیسم رو به رشد آمریکا چاره ای جز سازش با حکومت جدید آمریکا برای خود نمی یافت.
«ریچارد نیکسون» معاون «آیزنهاور» که در زمان معاونتش روابط نزدیک و دوستانه ای با شاه داشت، برای کسب مقام ریاست جمهوری به عنوان کاندیدای جمهوریخواهان با «کندی» رقابت تنگاتنگی داشت.
«شاه» که از افکار به اصطلاح مترقیانه کندی و ادعای آزادیخواهی او و انتقادات آشکاری که در نطق ها و نوشته های خود از رژیم های خودکامه به عمل می آورد بشدت نگران بود، برای اولین بار در یک ماجراجویی سیاسی بصورت محرمانه مبالغ هنگفتی در اختیار صندوق انتخاباتی نیکسون گذاشت. میزان این کمک و نحوه پرداخت آن را باید در کتاب «شاه و من» که در برگیرنده خاطرات «اسدالله علم» یکی از عوامل سرکوب قیام ۱۵ خرداد است جستجو کرد.
«در سال ۱۳۳۸، کندی در آمریکا به قدرت رسید و طرح اصلاحاتی را برای جهان ارائه کرد. در همین زمان جعفر شریف امامی از معماران لژ فراماسونری در ایران به نخست وزیری رسید و با شعار مبارزه با فساد و انجام اصلاحات و آزادی احزاب و برگزاری انتخابات آزاد به میدان آمد. لایحه اصلاحات ارضی در سال ۱۳۳۸ به مجلس رفت ولی به دلیل وجود موانعی، بحث پیرامون آن متوقف شد. از جمله ی این موانع نفوذ معنوی و گسترده آیت الله بروجردی بود که به این اقدامات روی خوش نشان نمی داد و نیز بی میلی شاه بود که خود، جزو بزرگترین ملاکان ایران بود.»[۱]
«شریف امامی» در اجرای مقاصد آمریکا ناکام ماند و آمریکائیان امینی را در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۰، روی کار آوردند. پیش از آن در روز ۸ فروردین ۱۳۴۰ آیت الله العظمی بروجردی رحلت کردند و شاه که از ترس وجود ایشان در حوزه علمیه قم در اجرای مقاصد خود احتیاط را مراعات می کرد از اینکه سدی از مقابلش برداشته شود خرسند می نمود. اما تشییع جنازه و عزاداریهای باشکوه مردم ایران و روان شدن سیل جمعیت در پشت سر روحانیت نیروی جدیدی را به صحنه کشاند که بعداً زمینه های جنبش مذهبی دهه ۴۰ را پایه ریزی کرد.
«امینی» که از قدرت مذهبی و سیاسی روحانیون درحوزه های علمیه باخبر بود. پیش از تصویب لایحه اصلاحات در مجلسین به قم رفت در آن جا تلاش کرد رضایت علمای قم را جلب نماید.
«دکتر علی امینی نخست وزیر وقت در سیزدهم ماه رجب ۱۳۸۱ ه. ق مطابق با دی ماه ۱۳۴۰ مصادف با ولادت با سعادت مولای متقیان حضرت علی (ع) به ملاقات علما عظام و مراجع عالیقدر تقلید قم شتافت و با هر کدام از آنان ملاقات جداگانه نیم ساعته داشت و مقطع زمانی این ملاقات چند ماه پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی مرجع عالیقدر جهان تشیع بود. حکومت وقت تلاش داشت با جلب عواطف و علائق روحانیت، دست به برخی از اعمال اصلاحی خود بزند و تلطیفی از آنان به عمل آورد تا همکاری و حمایت آنان را جلب نماید. او با دیگر مراجع تقلید عالیقدر ملاقات کرده بود.» [۲]
«امینی» در ساعت ۵/۱۲ همانروز به بیت حضرت امام خمینی (س) واقع در باغ قلعه قم مراجعت کردند و در گفتگویی که باحضرت امام خمینی (س) داشتند، خواستار همکاری روحانیت با دولت جهت انجام امور اصلاحی شدند که در تمامی این گفتگو حضرت امام خمینی (س) ضمن انتقاد از برنامه های دولت، خواستار رعایت موازین شرعی و انجام احکام اسلامی شدند.
هر چند با روی کار آمدن امینی و رحلت آیت الله بروجردی شاه تصور می کرد مانع اصلاحات برداشته شده است اما نباید فراموش کرد که سال ۴۰ سال مبارزه قدرت بین امینی که از سوی برخی از محافل آمریکایی حمایت می شد، و دربار بود که در نتیجه این اختلافات شاه که حکومت خود را لرزان می دید تلاش می کرد تا به وسیله ی محافل طرفدار خود در آمریکا آنان را راضی کند که اگر قرار است اصلاحاتی در ایران انجام شود به دست او انجام شود نه به وسیله ی امینی. پس از سفر ۴۵ روزه شاه و فرح در فروردین ۱۳۴۱ به آمریکا و رایزنی های فراوان با مقامات آمریکایی عاقبت شاه مقامات آمریکایی را قانع کرد و با قدرتی تضمین شده به ایران بازگشت و مقدمات برکناری امینی را فراهم نمود.
به هر حال در تیرماه ۱۳۴۱ اختلاف بر سر بودجه نظامی بهانه ای شد تا شاه امینی را کنار بزند و «اسدالله علم» (که یکی از فئودالهای بیرجند و قائنات بود و سمت وزارت دربار را بر عهده داشت) را به عنوان نخست وزیر معرفی نماید.
انتخاب علم به عنوان نخست وزیر و مجری طرح اصلاحات در واقع دادن اطمینان خاطر به خوانین و ملاکان کشور بودکه از اجرای طرح اصلاحات ارضی، به وحشت افتاده بودند. اکنون تنها مخالفت روحانیت سد خلل ناپذیری بود که در برابر دولت کشیده شده بود.
«اسدالله علم» که از تخصص و سواد و معلومات کافی ـ بهره ی چندانی نداشت و مجری چشم و گوش بسته ای بیش نبود در یک اقدام شتابزده با توجه به تعطیل بودن مجلس، لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی را به عنوان پیش زمینه ی یک رفرم در هیأت دولت به تصویب رساند.
روز ۱۶ مهر ۱۳۴۱ روزنامه ها اعلام کردند که لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در هیأت دولت تصویب شد. تصویب این لایحه در واقع گام اول برای اجرای مقاصد بعدی آمریکا در ایران بود که به دلیل محتوای ضد اسلامی آن موجی از اعتراضات خشمگینانه روحانیت، حوزه های علمیه و مردم مسلمان سراسر کشور را برانگیخت.
«لایحه انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی هم به طور غیر قانونی بدون وجود مجلس در هیأت دولت به تصویب رسید. مهم ترین اصول واکنش برانگیز آن عبارت بودند از:
الغای شرط اسلامیت و شرط ذکوریت برای کاندیداها و رأی دهندگان و نیز الغای سوگند به کلام الله مجید و تبدیل آن به تحلیف به کتاب آسمانی بود که در این صورت همه ی فرقه ها اعم از بابی یا یهودی و. … که بر اساس بند اول می توانستند در انتخابات شرکت کنند می بایستی به کتاب آسمانی خود سوگند می خوردند.» [۳]
در پاسخ به چنین اقدامی که زمینه ساز تهاجمات بعدی رژیم و آمریکا در مواجهه با فرهنگ اسلامی و گسترش بی بند و باری در ایران بود، به دعوت حضرت امام خمینی (س) جلسه ای از علمای طراز اول قم مانند حضرت آیت الله گلپایگانی در منزل آیت الله حائری تشکیل شد و پس از گفتگوهای طولانی تصمیم گرفته شد با ارسال تلگرافی به شاه در مخالفت با این تصویب نامه و نیز ارسال پیام برای علمای مراکز و شهرستانها خشم و اعتراض روحانیت را ابراز نمایند.
با اصرار امام مقرر شد متن تلگرافها به منظور اطلاع مردم منتشر شود. یک روز پس از اعلام خبر تصویب نامه (۱۷ مهر ۱۳۴۱) تلگرافها مخابره شد و در پی آن موجی از اعلام حمایت مردم و هیأت های مذهبی و علما به وسیله تلگراف و یا سخنرانی های مهیج و افشاگرانه گویندگان مذهبی در مجالس و محافل براه افتاد.
«تلگراف های علمای قم به شاه در مخالفت با تصویب نامه در روز ۱۷ مهر ماه ۱۳۴۱ ـ که فقط یک شب از اعلام آن در جراید عصر تهران می گذشت ـ مخابره گردید و پس از گذشت نزدیک به یک هفته، پاسخ مبهم و زننده ای از شاه رسید که با حیله و نیرنگ زیرکانه ای همراه بود. او در این تلگراف علمای قم را با عنوان «حجت الاسلام» مورد خطاب قرار داده بود! تا بدینوسیله شخصیت و مقام آنان را پائین بیاورد. حضرت امام روز پانزدهم آبان ۱۳۴۱ تلگرافی به عنوان شاه فرستادند که در آن شدیداً به سیاستهای ضد اسلامی وی اعتراض شده بود. همزمان با آن در همین روز تلگرافی خطاب به اسدالله علم نخست وزیر فرستاده شد که در آن نیز نخست وزیر را از اعمال حرکات ضد اسلامی برحذر داشته بودند. این دو تلگراف درتهران و شهرستانها به نام آیت الله خمینی چاپ و پخش شد و دست به دست گردید. نام آیت الله خمینی به عنوان یکی از سازش ناپذیرترین رهبران قیام علیه طرحهای آمریکا در ایران بر زبانها جاری گردید. [۴]
«علم برای فرونشاندن سرو صداها و تشنجاتی که بر سر تصویر نامه ی مربوط به انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی برپا شده بود با ارسال تگرافی به عنوان سه نفر از علمای قم (آقایان شریعتمداری و گلپایگانی و مرعشی نجفی) و نادیده گرفتن آیت الله خمینی که سردمدار اصلی این مبارزه بود سعی کرد نقش آیت الله خمینی را در این جریان کمرنگ تر نماید. مضمون تلگراف، که علم در یک مصاحبه مطبوعاتی در تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۴۱ مفاد آن را تکرار نمود این بودکه نظر دولت درباره شرط اسلامیت انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان انجمن های ایالتی و ولایتی همان نظریه آقایان علماست و منظور از سوگند به کتاب آسمانی هم همان سوگند به قرآن مجید است و اقلیت های مذهبی به کتاب مقدس خودشان سوگند یاد می کنند، و بالاخره اینکه موضوع شرکت بانوان در انجمن های ایالتی و ولایتی به مجلس ارجاع خواهد شد.
بعضی از آقایان علما تلگراف نخست وزیر و توضیحات او را در مصاحبه مطبوعاتی کافی و قانع کننده می دانستند ولی آیت الله خمینی دست از مبارزه برنداشته و اعلام داشتند که این مسئله با تلگراف و مصاحبه حل نمی شود و تا وقتی که دولت رسماً لغو تصویب نامه را از طریق جراید اعلان نکند به مبارزه ادامه خواهند داد. جمعی از علمای تهران به پیروی از آیت الله خمینی مردم را به اجتماع در مسجد سید عزیزالله دعوت کردند و عده ای نیز از تهران عازم قم شدند. سرانجام دولت چاره ای جز لغو تصویبنامه ی انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی و اعلام آن در جراید روز دهم آذرماه ۱۳۴۱ ندید و بدین سان آیت الله خمینی در اولین مبارزه جدی خود با شاه و دولت به پیروزی رسید.» [۵]
پذیرش عقب نشینی شاه در برابر اعتراض روحانیت و بویژه افشاگری های امام خمینی و عقب افتادن برنامه ریزی های آمریکا، سیاستمداران امپریالیسم را به فکر چاره ای دیگر انداخت. دولتیان آمریکا مطبوعات این کشور را به انتقاد کردن از شاه وادار کردند و شاه که انتقادات تبلیغاتی را انعکاسی از نظریات مقامات رسمی آمریکا به شمار می آورد از امکان تغییر رویه آمریکا نسبت به رژیم خودش بیمناک شد و برای پذیرش دستورات جدید از آمریکا آمادگی یافت. یکماه بعد از ختم غائله انجمن های ایالتی و ولایتی، طرح شش ماده ای معروف به «انقلاب سفید» از جانب آمریکا تهیه می شد و شاه آن را در یک اجتماع غیر عادی در تهران،که از به اصطلاح نمایندگان طبقات مختلف مردم از جمله کشاورزان و کارگران برای شرکت در آن دعوت شده است اعلام نمود. در این اجتماع که در یک استادیوم ورزشی در تهران روز ۱۹ دیماه سال ۱۳۴۱ تشکیل شد، شاه به توجیه اصول ششگانه ی انقلاب سفید خود ودر واقع رفرم آمریکا در ایران پرداخت.
به دنبال اعلام اصول ششگانه ی که در واقع علیرغم ظاهر آراسته ی آن شکل دیگری از لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی برای فریب مردم و اجرای به اصطلاح «انقلاب سفید» بود، تبلیغات وسیعی برای شرکت مردم در رفراندوم آغاز شد و یورشی دیگر به حریم مقدس روحانیت تدارک گردید. در برابر چنین هجوم گسترده ای امام خمینی (س) با تشکیل جلساتی از علمای قم، پرچم مخالفت با اصول پیشنهادی شاه را برافراشت.
امام خمینی به خوبی دریافته بود که اصلاحات ادعایی نتیجه ای جز تحکیم سلطه ی سیاسی و اقتصادی آمریکا در ایران و گسترش نفوذ فرهنگ ضد اسلامی به بار نخواهد آورد. شاه شخصی بنام «بهبودی»، را برای مذاکره با علمای مذهبی به قم فرستاد ولی توضیحات فرستاده شاه نتوانست روحانیون را به تأیید رفراندوم متقاعد کند. در عوض آیت الله کمالوند به نمایندگی علمای قم به دربار رفت تا مستقیماً درباره رفراندوم با شاه مذاکره داشته باشد.
آیت الله کمالوند در برابر یکدنگی شاه برای اجرای رفراندوم به جنبه های غیرقانونی آن اشاره کرد و به شاه یادآور شد که رفراندوم در قانون اساسی ایران پیش بینی نشده و شما دولت مصدق را به جرم انجام رفراندوم تحت تعقیب قرار دادید، حال چگونه است که خود به آن اقدام می کنید؟ شاه در پاسخ گفته بود که ما رفراندوم نمی کنیم بلکه می خواهیم این اصول پیشنهادی را «تصویب ملی»! نماییم. با این توجیه رادیو و مطبوعات نیز از آن روی بجای بکار بردن لفظ «رفراندوم» از اصطلاح تصویب ملی استفاده کردند.
شاه به نصایح آیت الله کمالوند گوش نداد و به لجاجت خود اصرار ورزید. بعد از بازگشت آیت الله کمالوند به قم و گزارش منفی ملاقاتش با شاه، امام خمینی(س) اعلامیه ای در تحریم رفراندوم در روز دوم بهمن ماه صادر فرمودند. با انتشار این علامیه بازار تهران به حال تعطیل درآمد و جمعیت معترض مسیر خیابان تا منزل آیت الله خوانساری را که در نزدیک بازار بود پیمودند.
روز سوم بهمن ۱۳۴۱ نیز تظاهراتی در مخالفت با رفراندوم در تهران برپا شد. شاه روز چهارم بهمن طبق برنامه ای تنظیم شده به قم رفت و در برابر جمعیتی که بیشتر از طرف دستگاه و دولت از تهران به قم فرستاده شده بودند در نهایت عصبانیت از بی اعتنایی جامعه روحانیت یکی از شدید اللحن ترین نطق های خود را علیه روحانیت ایراد کرد. شاه در بخشی از گفته هایش روحانیت را مورد اهانتهای بی سابقه قرار داده و از آنان به عنوان عناصری که «همیشه سنگ در راه او انداخته اند» یاد کرد. وی بی شرمانه فعالیتهای افشاگرانه حوزه های علمیه را با حزب توده مقایسه کرد و به آنان نسبت خیانت داد.
پیش زمینه اجرای رفراندوم ششم بهمن ۱۳۴۱ ایجاد جو رعب و وحشت بود که این وظیفه را اسدالله علم بر دوش داشت. او برای جلوگیری از هرگونه حرکت اعتراض آمیزی به قوای انتظامی دستور داد که با کمال شدت با معترضین برخورد شود. علم روز ششم بهمن خطاب به استانداران و فرمانداران کشور می نویسد:
«هشیار باشید به محض اینکه آثار کوچکترین ناراحتی پیدا شد فوری مسببین را دستگیر و به تهران بفرستید. به وعاظ تذکر بدهید فقط باید به امور دینی بپردازید. به محض انحراف این دستور با کمال شدت اقدام و متخلف را دستگیر نمائید. ایام رمضان بطور قطع عناصری خواهند خواست که از منابر سوءاستفاده بکنند کوچکترین غفلت ممکن است باعث به هم خوردگی انتظامات شود. مخصوصاً در ایام قتل این پیش آمد ممکن است خیلی گران تمام شود. بنابراین آقایان استانداران و فرمانداران کل بایدبیدار باشند که در ایام قتل دیگر ناراحتی وجود نداشته باشد به قوای انتظامی نیز در این مورد دستور کافی داده شده است ۴/۵۵۸ ـ ۶ /۱۱ /۴۱ ـ نخست وزیر اسدالله علم»
علی فروغی فرماندار قم نیز که یکی از دریافت کنندگان دستورات علم به حساب می آید همان روز مراتب دستورات نخست وزیر را به ریاست شهربانی قم ارسال کرد و رئیس شهربانی قم نیز مراتب را به سرهنگ رضایی معاون شهربانی قم رساند. تا مردم معترض را سرکوب کنند. رفراندوم ششم بهمن سرانجام در جوی از بدبینی مردم و تشنج حاصل از خشم آنان برگزار شد علیرغم بی اعتنایی ملت، رسانه های خبری رژیم نتیجه ی انتخابات فرمایشی را حدود پنج میلیون و پانصد نفر به رأی موافق و چهارهزار نفر رأی مخالف اعلام کردند!!
بلافاصله بعد از اعلام رسمی نتایج رفراندوم «کندی»، رئیس جمهور آمریکا تلگراف تبریکی برای شاه فرستاد و یادآور
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 