پاورپوینت کامل رابطه تاریخ با جغرافیا ۵۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رابطه تاریخ با جغرافیا ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رابطه تاریخ با جغرافیا ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رابطه تاریخ با جغرافیا ۵۴ اسلاید در PowerPoint :
جغرافیا را با تاریخ مناسبتی دیرین و گذشته ای ممزوج است. همگامی و همپائی این دو رشته از علوم انسانی در پاره ای موارد چنان است که اذهان ساده غیرعلمی بعضاً این دوکلمه را به ترادف و حتی به قائم مقامی یکدیگر در نوشته ها و گفته های خود به کار می بردند. و به عهدی که تاریخ ام العلوم بود ـ شاید که هنوز هم بعضی ها به مناسبت وسعت میدان تاریخ علوم آن را چنین بدانند ـ جغرافیا و به ویژه قسمتهای ناحیه ای آن، در تاریخ حل می شد و به هنگامی که تاریخ، علم بررسی حوادث و گذران زندگی نوع بشر گردید و جغرافیا نیز استقلال خود را به مدد علوم جدید مسلم داشت.
گوئی به انتقام آن روزگار عدم استقلال، نوعی تحاشی وکناره گیری افراطی به جغرافی دانان صاحب قلم ورسالت دست داد که بر اثر آن کوشیدند حیات علمی جدید جغرافیا را در طرد و دوری هر چه بیشتر از تاریخ بدانند؛ معهذا نه آن امتزاج و نه این اختلاف هیچ یک مانع مناسبات تاریخ و جغرافی نشد و این دو در رابطه ی با هم باقی ماندند. چرا؟ اینک ببینیم منشاء این ارتباط چیست و حد و حصر و حدود و ثغور آن کدام است؟
جغرافیا به مثابه علم بررسی و مطالعه پدیده های فیزیک و بیولوژیک و انسانی سطح کره زمین و چگونگی توزیع آنها یکی از شاخه های دانش بشری است که در اولین قدم خود جوابگوی یکی از مهمترین احتیاجات فوق حیوانی یعنی نیاز به آگاهی و علم بر موقع و موضع و سپس ثبت و ضبط اماکن پیرامون است.
انسان در هر لحظه و برای هر کار مایل است موقع و مکان و جائی که در آن قراردارد و یا مایل است در آن خودیا امری را استقرار دهد آگاهی داشته باشد. خلاصه مدام می خواهد بداند کجاست و دیگران (اعم از افراد و اشیاء) به نسبت اودر کجا قرار گرفته و واقع می شوند. علم به کجائی در عالم جغرافیا جای بزرگی را اشغال می کند تا آنجا که یکی از دو رکن اساسی به کجائی یعنی موقع و موضع یابی و دیگری چگونگی یعنی کیفیات آن موقع و موضع هاست و بدیهی است محتوی این دو کلمه موقع و موضع بسیار عمیق ترو وسیع تر و تفسیرات ناشی از آن در جغرافیای امروز به مراتب پردامنه تر از آن پاره جمله های غیرمرتبطی است که بعضاً هنوز در بعضی کتب درسی مسطور می باشد.
گفته شد که تاریخ علم بررسی زندگی نوع بشر است و این زندگی و این نوع بشر بر بستری جغرافیائی غنوده است. صحنه ی زندگی و حوادث نوع انسان، قلمروهای جغرافیائی است و بنابراین عرصه های جغرافیا در زیر پای تاریخ مورد بحث ما کشیده شده، به این ترتیب جغرافیا بستر تاریخ می شود.به عبارت دیگر حوادث تاریخی موقوف به مکانی معین بوده و این مکان در عقد طبیعی مناطق و نواحی جغرافیائی است.
گاه با کمی غلو گفته می شود که سرآغاز هر علمی با تاریخ است ولکن موقوف به مکان های جغرافیائی است. اما شاید شگفت جلوه کند اگر بگوئیم که نخستین جغرافیدانان جهان مورخ بودند و پیش کسوت آنها هرودوت مورخ یونانی بود. می دانم که کلمه جغرافیا را نخست جامعه علمای اسکندریه ای رواج دادند اما خود جغرافیا دو قرن پیش از آن مورد توجه کامل هرودوت مورخ بود.
هرودوت چه کرد؟ هرودوت بعنوان یک مورخ، قلمرو وقایع نگاری محلی وناحیه ای را گسترد و برای این کار به مسافرت های دور و درازی دست زد. کار مهم هرودوت این بود که به ثبت و ضبط وقایع و حوادث و جفت و جوری اسناد و مدارک اکتفا نکرد، بلکه به مهد و مهبط و عرصه و میدان و بستر جغرافیائی این وقایع شخصاً سفر کرد تا بتواند هر چه بیشتر عوامل موثر محیط را در آن وقایع و حوادث بررسی کند و جریان رودخانه تاریخ را در بسترهای طبیعی خویش مورد معاینه قرار دهد. هرودوت به عنوان یک مورخ کار خود رادرحقیقت از جغرافیا شروع کرد.
او می دانست که بدون شناسائی محیط حوادث تاریخی، خود آن حوادث رها از مکان می شوند به همین دلیل به همان اندازه که به زمان توجه داشت، مکان و مناطق و نواحی جغرافیائی را کاوید. اعتقاد علمی به ربط زمان ها و مکان ها او را واداشت تا زحمت سفر به ترکیه، مصر، فنیقیه و غیره را تحمل کند. هرودوت سعی کرد تا همه جا انسان ها را در رابطه و وابسته به محیط جغرافیایی خود در نظر گیرد به همین دلیل از توصیفات جغرافیائی مناطق تاریخی نهراسید. چنین مورخی بی تردید به لحاظی جغرافیدان است.
کار هرودوت وقتی ارزش و اهمیت خود را به تمامی می نمایاند که می بینیم وی در حقیقت نخستین کسی است که به جغرافیای ناحیه ای Reginal Geography روی می آورد بی آنکه هنوز جغرافیای علمی نقطه نظرها و زوایای عمومی General و ناحیه ای Reginal خود را اعلام داشته باشد.
لازم به توضیح است که در همان زمانها و قبل از پیدایش و شکوفائی شهرهای بزرگ یونان مسائل عمومی جغرافیا مانند شکل زمین و یکجا نگری و کلی بینی در مسائل و قوانین عمومی جغرافیا موضوع بحث علما بوده و آنان کارشان لازم و ملزوم یکدیگر بود.
جنگها و حوادث سیاسی و نظامی زمان و تاریخ، جغرافیای ناحیه ای را ناچار توسعه بخشیدند و جغرافیای ناحیه ای که با هرودوت متولد شده بود و احتیاجات تاریخ را در عالم جغرافیا اعلام داشته بود به عنوان فصل مشترک و نقطه وصل و ارتباط دو علم تاریخ و جغرافیا درآمد.از این زمان تاریخ بدون جغرافیای ناحیه ای گام برنداشت معهذا تاریخ و جغرافیائی که تا سی چهل سال اخیر به دست ما رسید پیش از آن که از هم جدا باشند با هم بودند. اینک باید دید علت این نزدیکی و گاه امتزاج طولانی چه بوده است؟
در قرون وسطی جغرافیای عمومی تقریباً محو شد و جهان در خود فرو رفت و فئودالیسم قاهر و مطلق العنان وابسته به مناطق کوچک و جهانگشایان بزرگ و زمین داران آن روزگار توجهی جز به مسائل ناحیه ای جغرافیا نداشتند. آنها تشنه تسلط بر املاک وسرزمینهای مجاور بودند و لازمه ی این کار آگاهی و اطلاع از راه ها و کم و کیف ثروتهای طبیعی بود؛ به همین دلیل جغرافیای ناحیه ای در جوف تاریخ نظامی بهترین راهنمای آنهاست.
علم یونان و شیوه تاریخ و جغرافی نویسی (ناحیه ای) آنها به دنیای عرب و اسلام منتقل شد و افتخار جغرافیدانان عرب و اسلام با همه ی ضعف و قوت هایشان در همین توجه شدید به جغرافیای ناحیه ای و احیای آن است که گاه به صورت مونوگرافی هائی از بلاد، و گاه به صورت مسالک و ممالک و گاهی به عنوان جغرافیای تاریخی و یا تاریخی با محتویاتی نسبتاً جغرافیائی بروز می کند:
ـ مسعودی بغدادی (۹۵۷) مروج الذهب را نوشت و برای نوشته های خود به سفرهای دور و دراز (درست همان کاری که هرودوت شروع کرد) دست زد وی به فلسطین، ایران، ارمنستان، سوریه، مصر و افریقای شمالی رفت.
ـ محمد الادریسی مراکشی (قرن ۱۲) نزهت المشتاق را نوشت و برای کار خود به سواحل فرانسه و انگلستان و داخله آسیا سفر کرد.
ـ ابن بطوطه مراکشی (قرن ۱۴) به افریقای شمالی و شرقی تا نیجریه و آسیای غربی و هند و بالاخره چین سفر کرد.
در نوشته ها و آثار این مورخان و جغرافیدان و این مسافران بزرگ خستگی ناپذیر، همه جا مسایل جغرافیایی انسانی جای اصلی و عمده ای را اشغال کرده و این مطالب جغرافیائی همراه اند با تفصیلات تاریخی و سیاسی. گوئی اعتقاد علمی راسخی در همه ی آنها وجود یافته و زنجیر شده است که انسان مورد بحث در تاریخ را جدا از سرزمینشان و جدا از محیط جغرافیائیشان نمی توان شرح داد و مطالعه نمود. این نقطه نظری است که یکی از ارکان مسلم علم جغرافیای انسانی امروزی است.
پس از آن، عهد رنسانس آغازی است برای انجام مسافرت های بزرگ اکتشافی و شروع تازه ای جهت احیاء بیشترو توجه عمیق تر به جغرافیای ناحیه ای و می دانیم که این اکتشافات چه افق های نو و تازه ای در تاریخ و جغرافیا گشود به حدی که حوادث سیاسی امپراطوری های مستعمراتی جدا از تلاشهای مستعمره چیان در دیگر قاره ها نبود. کافی است بیاد آوریم که:
ـ ونیزی ها بعد از اعراب به مسافرتهای تازه و دور و دراز دست زدند.
ـ مارکوپولو (قرن ۱۳) به آسیا و چین سفر کرد.
ـ کلمب (قرن ۱۵) قاره ی آمریکای امروزی را گشود.
ـ واسکودوگاما (قرن ۱۵) به سفر دوردنیا اقدام کرد.
ـ وسپوس Vespuce به نواحی شمالی امریکای شمالی سفر کرد.
ـ ونسان پنزون V. Pinzen به مصب آمازون دست یافت.
ـ کورتر مکزیک مرکزی را گشود.
ـ کابوت Cabot (قرن ۱۵) به لابرادور و ارض جدید سفر کرد.
ـ ماژلان (۲۳ ـ ۱۵۱۹) به سفر دور دنیا دست زد.
ـ و غیره
حوادث فوق، تاریخ را بار دیگر با جغرافیا دوخت و م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 