پاورپوینت کامل نقش طبقات فرودست در تاریخ شفاهی ۹۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقش طبقات فرودست در تاریخ شفاهی ۹۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش طبقات فرودست در تاریخ شفاهی ۹۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش طبقات فرودست در تاریخ شفاهی ۹۶ اسلاید در PowerPoint :
در اردیبهشت ۱۳۸۳ سمینار تخصصی ” تاریخ شفاهی ” در دانشگاه اصفهان برگزار شد. این نشست با حضور اعضای هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان و تعدادی از نمایندگان مراکز و دفاتر پژوهشی فعال در عرصه تاریخ شفاهی تشکیل شد.در شماره گذشته مجله الکترونیکی دوران مصاحبه دکتر حسینعلی نوذری عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا که در حاشیه این سمینار صورت گرفت، منعکس گردید. اکنون توجه خوانندگان گرامی را به بخش دیگری از ماحصل این نشست که گفتاری تحت عنوان ” پاورپوینت کامل نقش طبقات فرودست در تاریخ شفاهی ۹۶ اسلاید در PowerPoint ” است جلب می کنیم:
از طبقاتی که بر بسیاری از رفتارهای اجتماعی مخصوصاً در غرب اثر می گذارند روسپی ها هستند. علت ورود تاریخ شفاهی به این جریان آن است که اگر میکروب هایی در جامعه وجود داشته باشد، محیط بهداشتی شما را هم آلوده می کنند. پس اگر شما می خواهید پاک و مطهر بمانید باید این میکروب ها را بشناسید. لات ها، داش مشدی ها، چاقوکش ها که به صورت یک نیروی عظیم در بطن جامعه وجود دارند و گاه به عنوان ابزار فشار ( توسط گروه های عاقل یا نیروهای مطرح حاکم ) مورد استفاده قرار می گیرند. طبقه دیگر، سربازها هستند « مارسیلیوس » در گفتار مربوط به « جنگ های بی پایان ایران و روم » می گوید:
« سربازان ژولیده، همانند بزهای کثیف هستند که گویا تا ابد تاریخ، کاری جز کشته شدن ندارند.» اینها اصلا قدر و قیمتی ندارند. به نظر من تاریخ شفاهی می خواهد به صدای کسانی که در طول تاریخ نابود شدند و صدایی از آنها نیست، گوش بدهد. تمام دغدغه تاریخ شفاهی، گوش دادن است. در مقابل حرف های فراوانی که زدیم، چند دقیقه هم گوش بدهیم. تاریخ شفاهی یک رویکرد مردمی است که در جوامع بشری مورد عنایت قرار می گیرد؛ زیرا قوه حاکم از انحصار خارج شده و به سایر اجزای جامعه نیز اجازه حضور در صحنه می دهد.
یکی دیگر از این گروه ها، لومپن ها هستند. مارکس، لومپن ها را گروه هایی معرفی می کند که از طبقه خود بریده شده اند و یا رسوبات جامعه ماقبل سرمایه داری هستند هستند که ممکن است علیه دیگران مورد استفاده قرار می گیرند.
او جامعه را به دو طبقه بورژوا و کارگر تقسیم می کند. کارگر کسی است که مشکلات فراوانی دارد و ارزش افزوده کاراو نصیب سرمایه دار می شود و استثمار شده است.
چه عاملی باعث می شود که این طبقه ضعیف و تحقیر شده روی زمین[۱]، وقتی اعتصاب می کند که حقوق خودش را بگیرد، گروهی دیگر از طبقه او که باید در جبهه او بایستد و از حق او دفاع می کند به مقابله با او می پردازد مارکس می گوید: علت آن این است که این گروه از طبقه خود بریده اند و به « لومپن پرولتاریا » یعنی آدم هایی که علیه جریان خود حرکت می کنند، تبدیل شده اند چرا این لومپن ها با کمترین قیمت حاضر شده اند به خدمت دیگران درآیند؟
چرا هر کدام از این افراد که توانستند خود را به سطح بالای جامعه بکشند، گذشته خود را نفی کردند؟ می دانید که رضاخان، از لات های محله سنگلج و از عرق خورهای قهار و عربده کش های گردن کلفت بود. در دوره پهلوی سنگلج را به پارک شهر تبدیل کرد و آنجا را تبدیل به منطقه سرسبز و تمیزی کرد و در طول دوران پادشاهی یک بار هم نگفت من از آنجا آمده ام و دارای آن تیپ بوده ام.
تمام کسانی که با او سر یک میز نشسته بودند و از سوابق او مطلع بودند را کشت. گذشته خود را پاک کرد و آن را بازسازی کرد. تاریخ شفاهی باید سراغ دوستان آن دوران رضاشاه برود و از آنان بخواهد تا نظرشان را در مورد رضاشاه بگویند. ( نه اینکه بدی های او را بگویند ) بلکه وضع محله و شخصیت او را همانطور که احساس می کنند و اینکه چه عواملی باعث شد که پادشاه مملکت بشود، را بیان کنند.
برای ما این مطلب مهم است که در تاریخ شفاهی رضاخان به عنوان پادشاه ایران، باید همه مسائل و تمام داستان آن را بدانیم که بخشی از آن مکتوب است و بسیار عالی است و نباید ذره ای در ارزش آن تردید کرد. ولی قسمتی از آن گفته نشده است. علت اینکه این افراد چرا گذشته خود را محو کرده اند، همه می دانیم. اما رسالت تاریخ شفاهی آن است که علیرغم میل باطنی این افراد، این حقایق را بازگو کند. گرچه اینها اسناد مکتوب را سوزاندند و افرادی را هم کشتند. اما افرادی از دستشان در رفته اند. محقق تاریخ شفاهی باید به سراغ آنها برود و اگر لازم است پول بدهد، میهمانی بدهد و التماس و تمنا کند تا او را تخلیه اطلاعاتی کند.
آیا به دلیل نگاه تحقیرآمیز اجتماعی است که افرادی فقط در بلواهای اجتماعی که گرد وغبار همه چیز را مبهم کرده است از بیغوله های خود خارج می شوند؟ تاریخ می تواند زندگی و جریان کلی حرکت آنان را بشناسد و در صورت امکان تصحیح نماید. حال اگر قرار بر تصحیح باشد بر اساس کدام سند، نوشته، سنگ نوشته یا حکمی می توانیم در مورد آنها قضاوت کنیم.
افرادی که خود را در حد ابزار می دانند، هر چند حرف فراوان داشته باشند، حرف نمی زنند. پس مورخ تاریخ شفاهی باید سراغ اینها برود و زمینه لازم را برای ثبت و ضبط خاطرات آنها فراهم کند. اگر لازم شد برای چاپ و نشر آن، هزینه کند؛ زیرا این گروه های ساکت، می توانند روزی علیه آنچه تمدن نامیده می شود قیام کنند و همه چیز را نابود کنند. یعنی اینها خطرناک هستند. ویل دورانت می گفت: « در کنار هر رومی یک ژرمن ایستاده است» من فکر می کنم در مقابل هر ایرانی ممکن است یک انسان کم تمدن ایستاده باشد. وقتی به دوره صفویه نگاه می کنیم همیشه تمدن ها در معرض تهاجم ضد تمدن ها و بی تمدن ها هستند. پس می توان با شناخت آنان و کمک به حل مشکلاتشان، از عوارض اجتماعی که اطراف خود ایجاد می کنند جلوگیری کرد.
دیگر اینکه برای ضد عفونی کردن محله ها، باید میکروب ها را شناخت. البته همه میکروب ها هم بد نیستند. میکروب مثبت هم داریم به این ترتیب می توان حقیقت بسیاری از باند بازی های سیاسی و ریشه جریان ها و انقلاب ها را درک کرد. حتی داستان زندگی اینها می تواند برای کسانی که به دنبال تفریح هستند بسیار سرگرم کننده باشد. اسرار مگوی فراوانی در سینه این افراد هست که اگر ثبت نشود، دفن می شود. این افراد بهتر از هر گروهی می توانند بیانگر روح توده مردمشان باشند. حداقل قسمتی از فرهنگشان را می توانند خوب تحلیل کنند. از نیروهای پنهان درون این گروه ها می توان برای حرکت جامعه استفاده کرد. افرادی که زندگی سالم و مرتب و شیک و عالی دارند خودشان می توانند به قدری عکس و خبر و تیتر بدهند که نیازی به اینکه ما سراغ آنها برویم نیست؛ معمولا همه دانسته های این افراد مکتوب شده است.
در تاریخ ایران، ما با آیین های فتوت و عیاران روبرو هستیم. اینها در مقابل حکومت بنی امیه و بنی عباس ایستادند و آیین های فتوت را به وجود آوردند. ابومسلم خراسانی از همین گروه های عیار است. جالب این است که وقتی علیه او توطئه می کنند و می خواهند او را به دار بکشند او خدماتی را که به اینها کرده است و کارهایی را که انجام داده است بیان می کند.
به او می گویند کارهایی که تو انجام دادی یک غلام سیاه هم می تواند انجام دهد. ملاحظه می کنید که نگاه اینها به ابومسلم خراسانی که حکومت را برای آنان تضمین کرده است در حد یک غلام سیاه است و حاضر نیستند شأن و منزلتی برای او در تاریخ قایل شوند. باید این موارد را تدوین کنیم تا بتوانیم نقش آدم هایی که از پایین آمدند و این نقش را بازی کردند، حفظ کنیم. صفاریان که بعدها به قدرت رسیدند؛ مثل بقیه برای خودشان شجره نامه درست نکردند. بعضی ها اعتقاد داشتند که اگر یعقوب لیث گفته بود من از فرزندان حضرت آدم هستم، مردم می پذیرفتند و علیه او تیغ نمی کشیدند.
اکنون به یک بحث تاریخی می پردازم. آیین فتوت و جوانمردی در دوره صفویه شکل می گیرد. مریدان شیخ صفی الدین اردبیلی، که به حیدری ها و شاه نعمت اللهی ها ( نعمتی ها) تقسیم شده بودند به جان یکدیگر افتاده بودند و هر کدام قهرمان ها، پهلوان ها و یکه بزن های خودشان را داشتند. عده ای از اینها به دنبال حقیقت نبودند و فقط دنبال زندگی خودشان بودند. شاه عباس دریافت که اینها گروه های قابل اعتمادی نیستند و هر روز ممکن است زیر پرچم کسی بروند، سعی کرد اینها را از بین ببرد آنها را خلع سلاح کرد ولی موفق نشد آنها را نابود کند. گروه های قزلباش حیدری و نعمتی در جایی به نام لنگرگاه جمع می شدند که بعدها « پاتوق » نام گرفت. این محل تجمع در دوران صفویه و با اقدامات شاه عباس تقریباً از بین رفت و پس از اینها به ابتذال کشیده شدند. و مردان این گروه ها جوانان نابالغ را به عنوان « نوچه » و « هم ردان » به خدمت خودشان گرفتند و کم کم لوتی[۲] و الواط معنا و مفهوم پیدا کرد.
عده ای گفته اند که چون تعداد زیادی از این افراد، در مشهد بوده اند، به آنها « مشدی » می گفتند، و داش ] که مرخم داداش است[۳] [ به آن افزوده شده و اصطلاح « داش مشدی » رایج شده است. در دوره قاجار، عیاری کاملاً از بستر جوانمردی خارج می شود و لوتی جایگزین آن می شود. « فلور» در کتاب خود می نویسد: لوتی های سده ۱۹ ایران، اخلاف روحانی عیاران بودند. با توجه به اینکه یکی از صفات بارز جوانمردان، پهلوانی بود و حتی در برخی منابع، لوتی ها را از پهلوانان دانسته و آنها را به زورخانه نسبت داده اند. اینجاست که زورخانه و پهلوانان در تاریخ بعد از اسلام، در دوره صفویه و قاجاریه معنی پیدا کرده است. و بسیاری از زورخانه ها، در آغاز، محلی برای مبارزه علیه ظلم و ستم حکام بودند، در دوره قاجار از اواسط لطنت ناصرالدین شاه، آثار انحطاط در آن آشکار می شود.
زورخانه ها به دست پهلوانان، داش ها و لوتی ها می افتد. دز این زمان اشراف و درباریان هم برای تظاهر به نوع دوستی، به این ورزش روی می آورند و بُعد مردمی آن کمرنگ می شود. سعی می کنند با اجیر کردن پهلوانان و مرشدان به اعتبار خودشان بیفزایند. ناصرالدین شاه، در زورخانه سر خانه خود چندین پهلوان دارد. در زمان پهلوی، شعبان جعفری ( که به نظر من بامخ بوده است. زیرا می گویند فکرهای بزرگ در کله ات داشته باش ولی خودت را ابله نشان بده، زود پیروز می شوی. ولی اگر ادعا کنی که خیلی سیاستمداری، مکافات بیشتری دارد.) تجلی اراده شاه بوده است؛ که زورخانه را حفظ می کرد تا در مراسم مختلفی مانند چهارم و نهم آبان و. .. بیایند و نمایش بدهند. و به تدریج پای اشراف و خان ها، برای رقابت یا دشمنی با هم در زورخانه باز شد. در نتیجه هدف اصلی زورخانه فراموش شد و تن پروری جایگزین پهلوانی شد. و مقام پهلوانی پایتخت، منشأ فساد، بد کرداری، خیانت، تجاوز و باج گیری و. .. شد.
در رژیم پهلوی زورخانه و ورزش باستانی بود که رویکرد مردمی داشت و دیگری امور تشریفاتی و تبلیغاتی که در دست رژیم بود. از سال ۱۳۰۰ شمسی، دیگر زورخانه محل مناسبی برای افراد دارای خصلت های پهلوانی نبود بلکه زمینه ای برای گردن کلفتی، زورستانی، مفت خواری و باج گرفتن از مردم شد. و به استثنای چند زورخانه آبرومند، بقیه زورخانه ها، پاتوق ورزشکاران خشن و جوان های چاقو کش و تیغ کش شد. این افراد به آسانی توسط گروه های مختلف سیاسی برای انواع تبه کاری ها مانند آدم کشی، غارت، تخریب و. .. استخدام می شدند و نقش مهمی در تحولات سیاسی اجتماعی دوران معاصر داشتند.
نویسنده ای به نام « آراسته » پس از تعریف و تمجید از آنها می گوید: « حکومت های فاسد برای نیل به اهداف پلید خود از آنها استفاده می کردند.» در نتیجه گروه های تازه ای به نام پنتی ها[۴]، لوتی ها و چاقوکش ها پدید آمدند. این لوتی ها ( بعد در دوره پهلوی « لومپن » مفهوم و معنا پیدا می کند) در مراسم و مسائل اجتماعی از همه فعال تر بودند. در مراسم محرم و عزاداری سرپرستی دسته های مذهبی و اداره حسینیه ها را به عهده می گرفتند. گرچه پول و هزینه آن را اعیان می دادند؛ در عین حال از اینکه اینها با هم درگیر شوند، خشنود می شدند. یکی از کارهای حکومت های استبدادی در طول تاریخ، ایجاد بحران است. علت وجود دولت، ایجاد امنیت در جامعه است ولی در مواردی بحران ایجاد می کند تا خودش را مطرح کند و ما شاهد بحران های خود ساخته بسیاری در این دوران هستیم که از آن جمله دعواهای معروف حیدری، نعمتی هاست. این امور ممکن است برای مردم پایین جامعه مشکل ساز باشد ولی برای افراد سطح بالا نوعی سرگرمی محسوب می شد تا مردم را سرگرم امور خودشان کنند و گاهی از آنان به عنوان بازوی اجرایی رهبران محلی و کلانترها استفاده می کردند و حتی در دوره قاجار بعضی از آنها را که جوانمردتر بودند به عنوان معتمدین محل، مأمور اجرای حکم می کردند و بعضی از لوطی ها را مأمور گردآوری مالیات های شرعی می کردند.
« ویلن فلور » در جزوه های تاریخ اجتماعی ایران می نویسد: گاهی در زمان به سلطنت رسیدن حاکم جدید و ورود او به شهر، به تحریک رهبران ناراضی محلی، آشوب هایی از قبیل غارت منازل، دست اندازی به زنان، جنگ های خیابانی و کشتار توسط لوطی ها انجام می شد. گاهی بین لوطی ها و حکومت مرکزی درگیری می شد. در زمان قاجار، لوطی ها، دو سه محله مشهور داشتند: سنگلج، چاله حصار و چاله میدان را در تهران داشتند در شهرستان ها که ماکت کوچک تر تهران هستند، نیز طبیعتاً محله های آنها مشخص بوده است.
در مورد سنگلج که محل تولد رضاشاه است و انسان علاقه بیشتری به آگاهی از آن دارد، جعفر شهری در کتاب تاریخ اجتماعی اش می نویسد:« سنگلج، نمای قدیمی و پرجمعیت تهران بود که در کوچه و معابرش اجامر[۵]، اوباش، قماربازان و دزدان فراوانی بودند. کوچه های کثیف، تاریک، پرپیچ و خم و خانه هایی که بیشتر محقر و گاه کاه گلی بودند محل مناسبی برای سارقین تحت تعقیب بود. این محل یکی از مراکز مهم سیاسی تهران محسوب می شد.» این نکته واقعاً عجیب است برای همین است که می گویم باید سراغ اینها رفت، تاریخ آکادمیک در این موارد جواب نمی دهد و ناگزیر باید سراغ این افراد برویم.
به یکی از دانشجویان که روی رساله ای درباره لومپن ها، کار می کرد گفتیم که باید در قهوه خانه ها و. .. سراغ اینها بروی می گفت من اصلاً جرأت نمی کنم با اینها بنشینم. به این خانمی که برنامه تلویزیون عصر روایت ایران را می سازد گفتم تا اینها باقی مانده اند و در راستای صنعتی شدن از بین نرفته اند، ازاینها فیلم بگیرید. اینها خاطره این شهرند و بخشی از این شهر، زباله دانی آن است ( همه جای شهر که گلستان نیست). هیچکدام ما دوست نداریم با اینها مواجه شویم. در مورد چاله میدون[۶] و. .. فرصت نیست که صحبت کنم. اینها گرچه از عالم سیاست دور بودند و خودشان هم سیاسی نبودند ولی ابزار سیاستمداران بودند.
در چاله میدون، اکبر جیگرکی، پهلوان بزرگ محله است. لوطی عبدالله، لوطی غلامحسین. .. قنات آباد ( از شمال به دروازه نو و میدان اعدام منتهی می شود) از این افراد در آشوب ها برای عزل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 