پاورپوینت کامل تاریخچه ای از دخالتهای آمریکا در ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تاریخچه ای از دخالتهای آمریکا در ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخچه ای از دخالتهای آمریکا در ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخچه ای از دخالتهای آمریکا در ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
اعطاء وام توسط آمریکا به شرط در دست گرفتن امور مالیه کشوراز جمله اقداماتی که در دوره چهارم تقنینیه به عمل آمد استخدام دکتر میلسپو آمریکایی و همکارانش برای اصلاح مالیه مملکت بود.چون برای اداره امور کشور و پرداخت حقوق مستخدمین و احتیاج مبرمی که قشون برای سرکوبی متجاوزین و سایر یاغیان کشور داشت پول کافی نبود در دی ۱۳۰۰ در کابینه مرحوم مشیرالدوله دولت مجبور شد با اجازه مجلس یک میلیون دلار با صدی هفت از آمریکا قرض کند که نهضت هزار تومان آن یعنی تقریباً نه دهم مبلغ قرضه برای مصارف معوقه قشون و خرج قشون کشی گردید.
بعداً چون عایدات کشور کافی نبود دولت درصدد برآمد مجدداً قرض کند. البته با تجربه تلخی که کشور در زمان سلطنت ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه از قرض کردن از دولت روسیه و انگلیس داشت تصمیم گرفت از آمریکا قرض نماید. طبق مذاکراتی که به عمل آمد گویا شرط استقراض این شد که اداره مالیه مملکت تحت نظارت مستقیم مستشاران آمریکایی قرار گیرد.
با مذاکراتی که توسط سفارت ایران انجام شد دولت آمریکا موافقت نمود به ایران قرض دهد بنابراین در تاریخ مرداد ۱۳۰۱ در کابینه قوام السلطنه قانونی از مجلس گذشت که به موجب آن دکتر میلسپو با حقوق پانزده هزار دلار در سال استخدام که خانه و اثاثیه هم از طرف دولت تهیه می شد و هشت نفر دیگر آمریکایی که توسط دکتر میلسپو انتخاب می شد با حقوق هفت هزار و پانصد دلار تا ده هزار دلار.
اواخر سال ۱۳۰۱ مستشاران مزبور به طهران وارد شدند و شروع به کار کردند/ در قانون استخدام میلسپو، اختیارات تامی به ایشان داده شد که هیچ خرجی بدون اجازه ایشان انجام نمی شد و هیچ گونه تعهد مالی دولت بدون موافقت ایشان نمی توانست بنماید. ترقی و تنزل و انتقال و عزل مستخدمین مالیه و همچنین مستخدمین ادارات دیگر دولتی که مستقیماً با جمع و محاسبه و پرداخت وجوه عمومی مربوط است از صلاحیت رئیس کل مالیه بود. خلاصه وزیر مالیه وقت در مقابل میلسپو، هیچ گونه اختیاری نداشت و تمام تشکیلات وزارت مالیه و پیشکاریهای ولایات تحت نظر مستقیم دکتر میلسپو و همکاران آمریکایی او بود.[۱]
مستشاران آمریکایی در بلدیه (شهرداری)
در تاریخ مهر ۱۳۰۱ قانونی از مجلس گذشت که تذکر آن بی فایده نیست. آن قانون استخدام یک نفر آمریکایی به اسم دکتر ریان برای اصلاح امور بلدیه تهران با حقوق سالیانه ده هزار دلار و خانه و اثاثیه هم به رایگان از طرف دولت در اختیار مستخدم مزبور گذارده می شود و یک مهندس بلدی که ریان انتخاب می نماید با حقوق سالیانه پنج هزار دلار.
اصلاح بلدیه تهران همیشه موردنظر بوده و با تمام اقداماتی که تاکنون به عمل آمده صریحاً باید گفت آن طوری که باید و در خور بلدیه پایتخت کشور ایران باشد نیست. هزینه های هنگفتی که در ظرف پنجاه و اندی سال در شهر شده به واسطه نداشتن یک نقشه و برنامه صحیح نتیجه اش همین است که مشاهده می شود.
در هر حال این آقای مستشار آمریکایی آمدند و تنها اقدام ایشان کندن یک تونل زیر میدان سپه بود که از جلوی عمارت بلدیه فاضلاب خیابان لاله زار و فردوسی وارد این تونل می شد و از خیابان ناصرخسرو سر در می آورد. نتیجه اش این بود که محوطه میدان در معرض سیل نبود ولی تمام آب دو خیابان شمالی و خیابان ناصریه می رفت و جلوی بازار و خانه های محله عربهادر معرض سیل و خرابی بود که خوشبختانه گل و لای این مجرا را پر کرد و فعلاً اثری از این مجرای زیرزمینی نیست. [۲]
مستشار از آمریکا برای تأسیس بانک ملی ایران با حقوق گزاف
در کابینه مستوفی قانونی در ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۳۰۶ از مجلس گذشت که دولت را مکلف نمود برای پیشرفت امر تجارت و فلاحت و زراعت و صناعت، بانکی موسوم به بانک ملی ایران تأسیس نماید و طبق ماده ۷ آن برای تأسیس بانک دولت یک نفر متخصص آمریکایی به مدت سه سال استخدام می نماید.
چون در آن موقع دکتر میلسپو و مستشاران آمریکایی بودند در نظر بود برای رئیس بانک هم یک نفر آمریکایی استخدام شود ولی بعد میسیون آمریکایی یعنی دکتر میلسپو از ایران رفت. در ۱۱ آبان مجلس به جای رئیس آمریکایی به دولت اجازه داد یک نفر متخصص از اتباع سوئیس یا آلمان استخدام کند که بعد منجر به استخدام دکتر لیندان بلات گردید. [۳]
مستشاران دارایی و اقتصادی آمریکایی در ایران
چون تجدید انتخاب مستشاران آمریکایی برای امور دارایی و اقتصاد در نظر بود در تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۲۱ دکتر میلسپو برای بار دوم برای ریاست کل دارایی انتخاب شد. آقای شریدن آمریکایی برای خواربار و چهار آمریکایی دیگر همکار میلسپو باز دو نفر دیگر معاون میلسپو آقای ویویان آمریکایی برای وزارت خواربار و نیز استخدام گراشام آمریکایی برای ریاست گمرک و در تیرماه ۱۳۲۲ شش نفر دیگر آمریکایی برای همکاری با میلسپو و در مرداد استخدام تمیرمان آمریکایی برای ریاست شهربانی و استخدام چند نفر افسر آمریکایی برای ژاندارمری و در آبان ماه ۱۳۲۲ استخدام هیأتی از افسران و درجه داران ارتش آمریکا برای وزارت جنگ و باز استخدام چند نفر آمریکایی برای کارمندی وزارت دارایی، استخدام دلپی فرانسوی برای سرم سازی حصارک و استخدام دو پزشک آمریکایی برای وزارت بهداری. [۴]
برنامه ریزی برای ورود مستشاران مالی، نظامی، بهداشتی و کشاورزی
به گونه ای که عملاً آنها ایران را اداره خواهند کرد برنامه ای را که من اواخر دسامبر شروع کردم در حال عملی شدن است. یعنی استخدام مستشاران آمریکایی توسط دولت ایران. واضح بود که انجام این کار با اوضاع و احوال اداری ایران و با مشکلات روزافزون جنگ نمی توانست بدون کمک خارجی پیشرفت کند؛ و چون مستشاران انگلیسی و روسی به دلایل روشن مطرح نبودند بهترین کار این بود که از آمریکاییها استفاده شود، به خصوص که ایرانیان در یک رویه کلی به شدت علاقه مند به سهیم کردن ایالات متحده در سرنوشت ایران بودند.
این بار برخلاف گذشته چون دولت آمریکا سیاست انزواطلبی را کنار گذاشته و نقش مهمی در جنگ بر عهده گرفته بود از این فکر استقبال کرد و چند هیأت از مستشاران مالی، نظامی، بهداشت، کشاورزی و نفتی به ایران اعزام نمود. مهم ترین این هیأت ها، دکتر میلسپو و مستشاران مالی بودند و چون میلسپو به علت مأموریت قبلی اش با امور ایران آشنایی داشت، از او انتظارات زیادی می رفت. میلسپو در دی ماه ۱۳۲۱ وارد تهران شد و به عنوان رئیس کل دارایی با اختیارات وسیعی امور مالی و اقتصادی کشور را در دست گرفت و خزانه داری، حمل و نقل، توزیع خواربار و تثبیت قیمتها و حتی تعدیل اجاره بها در اختیار او و ۶۰ نفر از همکارانش قرار داده شد.
همزمان با ورود میلسپو و اعضای هیأت او، دو هیأت دیگر از مستشاران آمریکایی برای اصلاح ارتش و ژاندارمری استخدام شدند. هیأت مستشاران نظامی به ریاست ژنرال والتر ریدلی و مستشاران ژاندارمری به ریاست سرهنگ نورمن شوارتسکف در مهر ۱۳۲۱ وارد تهران شدند و به تجدید سازمان ارتش و ژاندارمری که پس از وقایع شهریور سال قبل شیرازه اش از هم گسیخته بود، پرداختند. اوضاع به گونه ای شد که والاس مری وزیرمختار جدید آمریکا در ۳ اوت ۱۹۴۲ (۱۲ مرداد ۱۳۲۱) با افتخار به سامنر ولز معاون وزارت خارجه آمریکا تلگراف زد: «به زودی ما در وضعی خواهیم بود که عملاً ایران را اداره خواهیم کرد».[۵]
جلوگیری از انتشار روزنامه ها توسط سفارت آمریکا در دورن اشغال ایران
هنگامی که روزنامه ای در پایتخت مجال آن را می یافت که از عملکرد آمریکاییان در ایران انتقاد کند، سفارت آمریکا در تهران قدرت آن را داشت که آن روزنامه را خارج از ضوابط قانونی توقیف کند. [۶]
شروع اقدامات آمریکا برای مقابله با روسها در سال ۱۳۲۵
دولت آمریکا در اواخر فروردین ۱۳۲۵ سفیر جدیدی به نام جورج آلن به تهران فرستاده بود که به محض ورود چند سخنرانی و مصاحبه مطبوعاتی درباره حقانیت و مظلومیت ایران در برابر ابرقدرت شوروی کرد و ضمناً مستشاران نظامی آمریکایی را تشویق به تقویت هر چه بیشتر ارتش ایران نمود. در خلال ایامی که قوام به ظاهر سیاست چپگرایانه در پیش گرفته بود و دموکراتهای آذربایجان و حزب توده را بازی می داد، مستشاران آمریکایی توانستند ارتش را تجهیز و تقویت نموده، قادر به حمله و نجات آذربایجان بنمایند. [۷]
سازش آمریکا و انگلیس بر سر ایران
طبق گزارش مأمور ویژه، اخیراً در محافل مطلع روشنفکر راجع به سازش انگلیسیها و آمریکاییها در موضوع ایران و رویه مشترک اقتصادی و سیاسی آنها بحث زیادی به عمل آمده و از جمله گفته می شود: آمریکا و انگلیس توافق حاصل نموده اند که آمریکاییها تقاضای واگذاری امتیاز نفت جنوب و شرق ایران را از دولت بنمایند و انگلیسیها نیز این نظر را تقویت کنند. همچنین قرار شده است که عمال و ایادی آمریکا و انگلیس مقدار زیادی از سهام شرکت ایرانی نفت را که سازمان برنامه تشکیل داده، به نام خود خریداری نموده و بعداً به دولتین مذکور انتقال بدهند.(۸)
تلاش آمریکا برای متقاعد کردن شاه جهت نخست وزیری قوام
طبق گزارش مأمور ویژه، اخیراً طرفداران قوام السلطنه شایع کرده اند که مقامات سیاسی آمریکا با استفاده از اقامت اعلیحضرت همایون شاهنشاهی در آن جا سعی نموده اند نظر معظم له را برای ورود مجدد قوام السلطنه به صحنه سیاست ایران جلب نمایند و در این امر تا اندازه ای هم موفقیت حاصل شده به طوری که پس از بازگشت موکب مبارک ملوکانه از آمریکا کابینه آقای ساعد سقوط نموده و قوام مأمور تشکیل یک کابینه طرفدار سیاست آمریکا خواهد شد و در لایحه نفت نیز به نفع ایران تجدیدنظر به عمل خواهد آمد. [۸]
طراح کودتای آمریکایی
مدتهاست کرمیت روزولت، مأمور آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا وارد ایران شده است. او با افسران بازنشسته، بازاری های متنفذ انگلوفیل ناراضی، فئودالهای رئیس ایل و طبقات محافظه کار جلساتی تشکیل می دهد. در تابستان بحرانی سال ۱۳۳۲ او محرمانه چندین بار با شاه ملاقات می کند و سرانجام ترتیب کودتا را می دهد. [۹]
نتیجه مشورت با «سیا»
اوت (۲۳ مرداد ۱۳۳۲) طبق مشورتی با مأمورین «آژانس مرکزی اطلاعات» آمریکا (سیا)، که در مورد برکناری دکتر مصدق به تجزیه و تحلیل در «قانون اساسی مشروطه ایران» مشغول بودند، شاه دو فرمان صادر کرد: یکی برای عزل دکتر مصدق از مقام نخست وزیری و دیگری گماشتن تیمسار فضل الله زاهدی به این مقام. [۱۰]
نقش آمریکا در سقوط مصدق
روز چهارشنبه ۱۹ اوت ـ ۲۸ مرداد چهار روز بعد از موفقیت مصدق، روز سرنگونی او بود.صبح زود در تهران عده زیادی از مردم عادی، ورزشکاران، کشتی گیران به حرکت درآمدند و فریاد زنده باد شاه مرگ بر مصدق سر دادند. مردم راه گذر و بازاریها با جیب پر دلار همراه راهپیمایان بودند. به زودی شهر تهران صحنه زد و خورد آنان با طرفداران مصدق شد که چندین ساعت طول کشید. مردم به خانه مصدق هجوم بردند. طرفداران مصدق که مقاومت کردند عده زیادی کشته و زخمی شدند. عصر بود که گارد مصدق تسلیم شدند. خانه مصدق در معرض خرابی و غارت و خود مصدق با حال گریه و بیچارگی با پیژامای ابریشمین راهراهش به خانه همسایه فرار کرد، از طرف زاهدی به شاه که در رم بود تلگراف شد که فوری به تهران حرکت کنید.
این کودتا برای موقعیت آمریکا لازم بود و اگر گفته شد ایرانی ها اقدام کردند صحیح نیست. باید گفت از ابتدا تا انتها دست سیا و آمریکا در این کار دخالت داشت. بعد از آرامش یک کنسرسیوم بین المللی نفت ایران را به دست گرفت. [۱۱]
شعبان بی مخ
روزولت پس از یافتن سرلشکر زاهدی به عنوان شخص موردنظر خود، و ترتیب دادن توطئه ای که طی آن شاه پس از امضای حکم نخست وزیری زاهدی از کشور خارج می شد، شروع به تقسیم پول بین افرادی نظیر «شعبان بی مخ» کرد تا گروهی از مردم عادی را برای همراهی با ارتش در انجام کودتا آماده سازد.
عملیات کودتا بیش از یک روز به طول نینجامید و متعاقب آن شاه با حالتی فاتحانه به ایران بازگشت، همان مردمی به استقبالش در فرودگاه شتافتند و برای روسیدن چکمه اش صف کشیدند که تا دم آخر از دکتر مصدق طرفداری می کردند[۱۲]
پس از آن، شاه بدون اعتنا به حقایق ـ و علیرغم افشای آمریکایی بودن کودتا توسط خود آمریکاییها ـ چنین وانمود کرد که یک «قیام ملی» صورت گرفته و منبعد دیگر نه یک شاه موروثی، بلکه منتخب ملت است. [۱۳]
آمریکا؛ هزینه کودتا را پرداخت
کوچکترین جزئیات ماجرا را به خاطر دارم. پرزیدنت آیزنهاور ـ که بیش از پیش نگران نفوذ شورویها در ایران است ـ تصمیم به اقدام می گیرد و کرمیت (کیم) روزولت ریاست اداره خاورمیانه CIA را به تهران می فرستد. از سوی دیگر چرچیل پیامی برای شاه می فرستد و او را به برانگیختن علیه مصدق تشویق می کند. پرنسس اشرف هم در سوئیس با مقامات آمریکایی تماس می گیرد؛ سپس به تهران می آید تا برادرش را ببیند و به اراده او مبنی بر خلاصی از شر «پیرمرد»، نیرو بخشد. مرتب به او می گوید: ـ محمدرضا! تمام جهان از تو پشتیبانی می کند.بعدها مطبوعات نوشتند که عملیات CIA از خارج آغاز گردید، درست نیست، توطئه از تهران آغاز شد و ایالات متحده آمریکا هزینه آن را پرداخت. [۱۴]
حمایت آمریکایی در انتخابات
هندرسن در بخش دیگری از گزارش خود پیرامون شایعه مداخلات آمریکاییها و انگلیسیها در انتخابات ایران می گوید:«… برخی از سیاستمداران ناراضی نیز، ما را متهم می کنند و می گویند «آمریکاییها و انگلیسیها نامزدهای نمایندگی مجلس را تعیین کرده اند و در امر انتخابات دستور می دهند ما پیوسته سعی داریم ایرانیانی را که از ما درخواست کمک می کنند قانع کنیم که در انتخابات مداخله نداریم. انگلیسیها کمتر از ما متهم به مداخله گری در انتخابات به وسیله «عوامل» خود در ایران هستند…» [۱۵]
بزرگمهر؛ عامل فعال سیا
قرنی با عنوان رئیس رکن دوم ستاد ارتش، به طور معمول با رئیس پایگاه CIA همچنین وابسته نظامی آمریکا و اعضای گروه مستشاری ایالات متحده در ایران (MAAG) ملاقات می کرد و محتملاً نظریات سیاسی خود را برای آنها توضیح می داد. وی به رغم اینگونه تماسها، ترجیح می داد از کانال بزرگمهر با مقامات آمریکایی ارتباط داشته باشد. در آن موقع بزرگمهر یکی از عوامل مهم و فعال CIA در ایران به شمار می رفت. [۱۶]
عضویت نظامیان آمریکایی در ارتش ایران
کمک های نظامی آمریکا به ایران از اواخر دهه ۱۹۴۰ عامل مهمی در احیاء ارتش ایران بود و میسیون نظامی آمریکا در ایران هم وضع منحصر به فردی داشت. تفاوت میسیون نظامی آمریکا در ایران با هیأت های نظامی در سایر کشورهای جهان این بود که پرسنل نظامی آمریکا در ایران عملاً جزو نیروهای مسلح ایران به شمار می آمدند و در اواخر سلطنت شاه به استثنای شش نفر از افسران ارشد آمریکایی بقیه مستشاران و کارکنان آمریکایی نیروهای مسلح ایران حقوق بگیر دولت ایران بودند. حقوق و مزایا و هزینه ایاب و ذهاب و مخارج تحصیل فرزندان آنها از طرف دولت ایران تأمین می شد و علائمی که روی اونیفورم آنها دوخته می شد آنها را عضو خانواده مسلح ایران به شمار می آورد. [۱۷]
بهانه برای غارت
شیوه غارت دلارهای نفتی رژیم شاه، منحصر به فروش سلاح های آمریکایی به رژیم شاه بود. آمریکایی ها به بهانه اینکه سلاح های ارسالی از پیچیدگی خاص برخوردارند و ارتش ایران برای نگهداری آن و نیز طرز استفاده از آنها، احتیاج به نظامیان آمریکایی دارد، دهها هزار نظامی بازنشسته دوران جنگ ویتنام را که دیگر نیازی به وجود آنها در ارتش آمریکا نبوده است، به ایران گسیل کرده بود که هر کدام آنها، سالانه رقم های درشتی از بودجه کشور را به جیب می زدند. به اعترافات ویلیام سولیوان در کتاب خاطراتی که در خصوص دوران مأموریت خود در ایران نوشته است، توجه کنید:
«… میسیون های نظامی آمریکا در ایران هم وضع منحصر به فردی داشتند. تفاوت میسیون نظامی آمریکا در ایران با هیأت های نظامی در سایر کشورهای جهان این بود که پرسنل نظامی آمریکا در ایران، عملاً جزو نیروهای مسلح ایران به شمار می رفتند و در اواخر سلطنت شاه به استثنای شش نفر از افسران ارشد آمریکایی، بقیه مستشاران و کارکنان آمریکایی نیروهای مسلح ایران حقوق بگیر دولت ایران بودند. حقوق و مزایا و هزینه ایاب و ذهاب و مخارج تحصیل فرزندان آنها از طرف دولت ایران تأمین می شد…» [۱۸]
فروش تسلیحات نظامی برای بازگرداندن دلارهای نفتی و گسیل مستشاران نظامی
در چنین شرایطی ایالات متحده، برای استمرار غارت منطقه و تضمین منافع نامشروع و در عین حال حیاتی حرامیان، راهی مناسب تر از این نمی یابد که رژیم شاه را به عنوان ژاندارم منطقه برگزیند و بدین ترتیب، از یک سو بخش اعظم دلارهای نفتی را از طریق فروش سلاح هایی که صرفاً در جهت تأمین اهداف جهان غرب، انبار خواهد شد، چپاول کند و از سوی دیگر به بهانه آنکه نیروهای نظامی ایران، فاقد اطلاعات لازم برای نگهداری و استفاده از سلاح های مزبور است، دهها هزار تن از نظامیان آمریکایی را وارد ایران کرده و ارتش ایران را کاملاً قبضه نماید و کشور را بدون سر و صدا به پایگاه نظامی خود در منطقه تبدیل کند.
از آغاز دهه ۱۹۷۰ سیل اسلحه و مهمات آمریکایی به ایران سرازیر شد. در مدت بیست سال، از ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ ایران در حدود یک میلیارد و هشتصد میلیون دلار اسلحه و کمک های نظامی از آمریکا دریافت کرده بود. [۱۹]
تأسیس ضداطلاعات ارتش توسط آمریکا
پس از ۲۸ مرداد ۳۲، که آمریکایی ها با قدرت تمام وارد صحنه شدند و تصمیم گرفتند ایران را به عنوان پایگاه اصلی خود در منطقه حفظ کنند، در درجه اول به ایجاد دستگاه ضداطلاعات ارتش و تقویت آن و در درجه دوم به تأسیس سازمان امنیت کشور (ساواک) پرداختند. [۲۰]
همکاری اطلاعاتی ساواک، CIA و موساد
«ساواک» پس از کودتای دکتر مصدق، فرار شاه و ضد کودتای (۲۸ مرداد) آمریکا در ایران، تأسیس یافت و با کمک سازمان «سی. آی ای» ایالات متحده و سازمان جاسوسی و ضدجاسوسی «موساد» اسرائیل، اکنون از قوی ترین و کارآترین سازمان های دنیاست که در آن محال است دستوری صادر شود و به نحوی در سراسر دنیا اجرا نگردد. [۲۱]
طراحی ساختار ساواک توسط مستشاران آمریکایی
مشخص شد که از سال ۱۳۳۵، ساواک توسط ۱۰ مستشار آمریکایی طبق قواره سازمان خودشان سازماندهی شده است. با این تفاوت که چون فعالیت خارجی ایران ناچیز است. مانند «سیا» بدان سازمان مستقلی نداده و این وظایف را به همراه وظایف امنیتی درون یک سازمان گنجانیده و نام آن را «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» گذارده اند. [۲۲]
CIA در ایران
یک خاطره مربوط به سال های ۱۳۵۰ـ۱۳۵۱ است، یعنی زمانی که تازه به جای سپهبد یزدان پناه به بازرسی رفته بودم. روزی فردی از سفارت آمریکا تلفن کرد و تقاضای ملاقات با مرا کرد. گفتم: شماره تلفن خود را بدهید تا اطلاع دهم. منظورم سئوال از محمدرضا بود. با محمدرضا تماس گرفتم. او با اکراه جواب داد: «نپرسیدی چه می خواهد؟» گفتم: ملاقات را برای همین خواسته و معلوم خواهد شد. گفت: «اگر راجع به بازرسی سئوال کرد هر چه می خواهید به او بگویید، حتی اگر سازمان و وظایف بازرسی را خواست، ولی اگر مطلب دیگری مطرح کرد اظهار بی اطلاعی کنید!» با این راهنمایی به کارمند سفارت تلفن کردم و آمد. اول راجع به بازرسی سؤالاتی کرد، یعنی تمام سئوالاتش راجع به بازرسی بود. ولی در حین صحبت ناگهان سئوالی را مطرح کرد که بلافاصله فهمیدم ملاقات برای این است و بس. سئوال این بود: «حالا که مقدم رئیس اداره دوم ارتش شده آیا مستقل کار خواهد کرد و یا کماکان خود را تابع نصیری احساس خواهد کرد؟»
طبق دستور محمدرضا باید اظهار بی اطلاعی می کردم ولی صحیح ندانستم که خود را این قدر بی اطلاع نشان بدهم و لذا جواب صریح دادم که «مقدم فرد مستقلی است و به هیچ وجه تابع نصیری نبوده و حالا که شغل مستقل پیدا کرده به طریق اولی هیچ گونه تبعیتی از او نخواهد داشت.» از این پاسخ بسیار خوشحال شد به طوری که در قیافه اش تشخیص دادم. آن موقع به علت این خوشحالی پی نبردم، ولی بعدها که مقدم را همراه ازهاری به آمریکا دعوت کردند و ۳ ماه نگه داشتند، علت را فهمیدم و متوجه شدم که می خواسته اند با مقدم رابطه مستقیم برقرار کنند و مردد بوده اند که آیا مقدم این رابطه را به نصیری اطلاع خواهد داد یا نه؟ بعداً جریان ملاقات با فرد آمریکایی را به محمدرضا گزارش دادم و ایرادی نگرفت که چرا طبق دستور او عمل نکرده ام. [۲۳]
استراق سمع مکالمات خصوصی شاه و مقامات ارشد کشور
اما از این بالاتر، استراق سمع مکالمات خصوصی محمدرضا و مقامات عالیرتبه توسط سیا بود. جریان از این قرار بود که سفارت آمریکا (سفیر یا رئیس «سیا»ی سفارت، یادم نیست) به اطلاع محمدرضا رساند که تلفن هایی که استفاده می کنید مطمئن نیست و امکان استراق سمع خیلی زیاد است و پیشنهاد کردند که یک کابل ۱۰ شماره ای بکشند که از مراکز تلفن خودکار عبور نکند، بلکه مستقیماَ به محل های موردنظر وصل شود. محمدرضا موافقت کرد و آمریکایی ها تلفن ها را کشیدند که به «تلفن قرمز» معروف شد.
در کنار هر دستگاه لیست مقاماتی که از این تلفن استفاده می کردند و شماره آنها قرار داشت. مقاماتی که از «تلفن قرمز» استفاده می کردند عبارت بودند از: محمدرضا، وزیر دربار، نخست وزیر، فرمانده گارد، رئیس ستاد ارتش، رئیس اداره دوم ارتش، رئیس ساواک، فرمانده ژاندارمری، رئیس شهربانی و رئیس «دفتر ویژه اطلاعات» (من). من مطلع بودم که یک تلفن قرمز هم در سفارت آمریکاست و هر ۱۰ شماره را استراق سمع می کند. آمریکایی ها بی خود به موضوعی تا این حد علاقمند نمی شوند، مگر اینکه از آن نفع کامل ببرند. پس، کلیه مکالمات تلفن های قرمز در سفارت آمریکا روی نوار ضبط می شد و آمریکا بر کلیه مسائل درجه اول مملکتی نظارت می کرد. زمانی سرلشکر نجاتی، افسر دفتر، اجازه خواست که از تلفن قرمز استفاده شود. گفتم: به هیچ وجه! استفاده نشد و فقط در دفتر ویژه هم استفاده نشد. [۲۴]
تحریکات آمریکا در خصوص مرجعیت پس از مرحوم بروجردی
روزی آقای کوهپایی به من گفت که کنسولگری آمریکا در اصفهان، او را می خواهند؛ پسر ایشان هم که در آمریکا تحصیل می کرد و تازه تحصیلاتش تمام شده بود و انگلیسی می دانست، نقش مترجم را برای ایشان داشت؛ و می پرسند که شما شهریه را به چه کسی خواهید داد؟ جواب می دهد باید صبر کنیم ببینیم چه کسی مرجع می شود، تا شهریه را بدهیم به او.
یادآوری این مطلب سودمند است که پیش از این واقعه امام مدتی اصفهان بودند و آقای کوهپایی با ایشان رابطه پیدا کرده بود و خلاصه امام را پسندیده بود که همین هم شاید از چشم آنها مخفی نبود؛ در هر صورت، او چنین پاسخی به آنها داده بود؛ اما قانع نشده بودند و گفته بودند: «شما در جریان فوت آقای بروجردی، در عراق بودید. از آنجا تلگراف کردید که شهریه را به اسم آقای حکیم بدهند. پس این طور نیست که صبر کنید و شهریه را به هر کس رئیس شد بدهید.» از این برخورد و گفت و گو به خوبی روشن می شود که در زمان رژیم پهلوی سفارت آمریکا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 