پاورپوینت کامل پاسخی به دکتر مجتهد شبستری ۸۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پاسخی به دکتر مجتهد شبستری ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پاسخی به دکتر مجتهد شبستری ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پاسخی به دکتر مجتهد شبستری ۸۲ اسلاید در PowerPoint :

تاملاتی پیرامون جوابیه ی آقای محمد مجتهد شبستری و شرح نقد او بر آیت الله منتظری
جناب حجه الاسلام والمسلمین استاد محمّد مجتهد شبستری، در نقدی که در مقال ۱۴ قرائت نبوی بر شیخنا الأستاذ آیت الله العظمی منتظری(ره) نموده‌اند، به طور استعجاب فرموده‌اند: “آیت الله منتظری در مباحث فلسفی با تأکید فراوان نظری متافیزیکی زبان و علم قدما را پذیرفته‌اند ولی(از طرف دیگر) در مقام فقاهت به مباحث الفاظ منطقی علم اصول استناد کرده اند…. فقیهان با تکیه بر مباحث الفاظ در برابر یکدیگر به استظهار عقلانی، عرفی، از ظواهر الفاظ و جملات که امری تجربی است احتجاج کرده و می‌کنند”.

تاملاتی پیرامون جوابیه ی آقای محمد مجتهد شبستری و شرح نقد او بر آیت الله منتظری

جناب حجه الاسلام والمسلمین استاد محمّد مجتهد شبستری، در نقدی که در مقال ۱۴ قرائت نبوی بر شیخنا الأستاذ آیت الله العظمی منتظری(ره) نموده‌اند، به طور استعجاب فرموده‌اند: “آیت الله منتظری در مباحث فلسفی با تأکید فراوان نظری متافیزیکی زبان و علم قدما را پذیرفته‌اند ولی(از طرف دیگر) در مقام فقاهت به مباحث الفاظ منطقی علم اصول استناد کرده اند…. فقیهان با تکیه بر مباحث الفاظ در برابر یکدیگر به استظهار عقلانی، عرفی، از ظواهر الفاظ و جملات که امری تجربی است احتجاج کرده و می‌کنند”.

اینجانب هم در مقام دفع تهافت پنداشته شده در روش این فقیه بزرگوار، نکاتی را عرضه داشتم.

و اما آن‌چه در ذیل عرایضم آمده بود که گفتم: “اما جنب بشری بودن قرآن و به زبان انسان بودن آن و حکایت‌گری‌اش از عالم انسان که استاد شبستری بر آن تأکید فرموده‌اند، هیچ منافاتی با الهی بودن آن ندارد”. این بخش مربوط به مورد نقدی که جناب شبستری بر آیت الله منتظری وارد کرده‌اند نیست، بلکه ناظر به دیگر سخنان ایشان است که استطراداً و برای اشاره به این که پاسخ بخشی از فرمایشات ایشان در کتاب “سفیر حق و صفیر وحی” داده شده آورده شده است، مع‌الاسف این بخش توسط برخی از سایت‌ها گزینش شده و عنوان مقاله گرفته و ذهن را از مرکز نقد دور کرده است. هر چند چنانکه پس از این بازگو می‌شود آن بخش، بیگانه با نقد استاد شبستری هم نیست.

در هر صورت، جناب آقای شبستری( دام عزه ) پس از نقدی که این حقیر بر نقد ایشان بر آیت الله منتظری(ره) نگاشتم، در مقام دفاع از فرمایش خودشان به شرح نقد خود بر آیت الله منتظری پرداخته‌اند. قبل از این که عین شرح نقد ایشان نقل شده و مورد بررسی قرار گیرد بخشی از سخنانشان که در مقال ۳ و ۴، از سلسله مقالات قرائت نبوی آمده است، جهت توضیح بیشتر مرادشان نقل می‌گردد.

ایشان در مقال ۴، پس از این که عباراتی را از محقق لاهیجی در کیفیت نزول جبرئیل و القای وحی بر پیامبر (ص) به طریقه و نظری حکما نقل نموده اند، فرموده اند:
– “با اندک دقتی آشکار می شود که این نظریه هم می گوید آگاهی و اراده و معارف و خصائص انسانی انتسابی پیامبر هیچگونه مداخله‌ای در شکل گیری متن قرآن ندارد. عین این متن با هم کلمات و جملات و اشکال آن با تنزّل از عالم عقل و سپس از عالم مثال در سامع نبی، مسموع شده و یا به وسیل فرشته برای او خوانده شده و او هم برای دیگران خوانده است. پیدایش این متن یک پیدایش “تمثلی” است و زبان آن هم زبان تمثلی. پیامبر، اول معانی را با “علم حضوری” مشاهده کرده و سپس آن معانی به صورت کلمات و جملات متمثل شده و علم “حصولی” او را پدید آورده است. بر خلاف عالم انسان‌های عادی که آن‌ها از الفاظ و جملات به معانی می رسند. بنابر این نظریه، آن چه در مراتب وجودی نبی اتفاق می افتد و کلام خدا نامیده می شود، با آن چه در جهان انسان از کلام و پیدایش کلام و فهم کلام تجربه می کنیم به کلی متفاوت است و آن واقعیت به کلی از جنس دیگر است. در این جا فرض می کنیم این نظریه با موازین فلسف اسلامی و در داخل این سیستم فلسفی معقول و قابل دفاع می باشد، اما مطلب با این فرض خاتمه نمی یابد. یک پرسش اساسی در برابر این نظریه قد علم می کند و آن این است که چنین کلامی و چنین زبانی که کلام و زبان”تمثلی” نامیده می شود و به کلی خارج از قلمرو اراده و آگاهی و معارف اکتسابی و خصائل انسانی پیامبر است و هیچگونه سنخیّت با آن چه ما انسان‌ها کلام مفهوم و معنا دار مراد می کنیم ندارد، از سوی عامّ مخاطبان پیامبر چگونه می تواند فهمیده شود؟ چگونه می تواند مفهوم همگان گردد. … حال اگر پیامبر وقتی آیات قرآن را برای مخاطبان می خواند با آگاهی و اراد خود از نشانه‌ها و سمبل‌های قراردادی و توافقی زبان عربی در بطن و متن زندگی اجتماعی تاریخی استفاده نمی کند و آن‌ها را بکار نمی گیرد و فقط آن چه برایش متمثل می شود عیناً برای دیگران می خواند، دیگران این “خوانده شده به وسیل او” را چگونه می فهمند؟ متنی که الفاظ و جملات آن به وسیل انسان به عنوان نشانه‌های زبان عربی بکار گرفته نشده، چگونه قابل فهمیده شدن از سوی دیگران است؟ نشانه‌های زبان انسانی در صورتی نشانه می شوند و معانی پدید می آورند که در یک جهان “بین الأذهانی” انسانی از سوی انسان به عنوان نشانه بکار برده شوند (اشکال و قیافه آن‌ها خود به خود هیچ دلالتی ندارند) اگر چنین واقعه‌ای دربار متن قرآن اتفاق نمی افتد پس کلمات و جملات قرآن نمی توانند نشانه هائی از زبان انسانی باشند و معنائی پدید آورند، آن طور که در تکلم انسان‌های عادی معنا پدید می آید.”

در مقال ۳، نیز پس از ذکر سطوح و مراتب طولی و مختلف فهم، گفته‌اند:

– ” اگر از ما بپرسند منظور شما از معنادهی کلام چیست؟ می گوییم: آن چه در سطوح و مراتب مختلف فهم کلام پدیدار می شود، همان معنادهی کلام است. تحقق فهمیده شدن و تحقق معنا یک پرونده بیش نیست. … کلام معنادار آن طور که ما انسان‌ها می توانیم تصور کنیم، همان چیزی است که در عالم انسان‌ها به وسیل انسان‌ها و در باطن و متن زندگی اجتماعی تاریخی انسان‌ها پدید می آید و نه هیچ چیز دیگر. حال اگر کسانی چنین فرض کنند که واقعیت دیگری وجود دارد که نه در عالم انسان‌ها و به وسیل انسان ها، بلکه در عالم دیگری به وجود می آید (مثلاً ” خلق ” می شود ) و معنا می دهد باید توجّه کنند معنادهی آن واقعیت هر چه هست از جنس معنادهی کلام که تاکنون توضیح داده ایم نمی تواند باشد، چون این جنس فقط در عالم بین الأذهانی انسان‌ها ممکن است شکل بگیرد. وقتی آن معنادهی از این جنس نباشد دیگر نمی توان گفت جملاتی معنادار ( به آن معنا که ما از معناداری جملات می فهمیم ) در عالمی دیگر ( غیر انسانی ) به گونه‌ای اداء شده و به وسیل پیامبر به عالم انسان منتقل شده است. تصور وجود یافتن چنین جملاتی معنادار در عالمی غیر از عالم انسان و جز به وسیله گویند انسانی ممکن نیست. … وقتی بپذیریم وجود یافتن جملات موجود در قرآن به عنوان کلام معنادار برای ما انسان‌ها در عالمی غیر از عالم انسان و به وسیل غیر انسان قابل تصور نیست، نمی توانیم مدعی شویم پیامبر اسلام چنان جملات معناداری را از عالم دیگر به عالم بین الأذهانی انسان‌ها منتقل کرده و گفته همین‌ها عیناً کلام معنادار خدا است و کلام من نیست. اگر شبهه را قویّ بگیریم و بگوئیم پیامبر چنان ادعائی کرده است، می پرسیم فاید یک ادعای غیر قابل قبول و غیر قابل فهم چیست؟ مگر پیامبر نمی خواست با این کلام مردم را به خدا دعوت کند؟ مخاطبان او با کدام پیش فرض می توانستند چنین کلامی را بفهمند؟ ظاهراً راهی جز این نیست که بگوئیم این جملات معنادار در همین عالم انسان و به وسیل انسان به وجود آمده است “.

اما شرحی که جناب آقای شبستری در مقاله‌ای دیگر به طور مُجزّی بر نقد خود بر آیت الله منتظری نگاشته اند، به این قرار است:
۱- آیت الله منتظری در رسال ” سفیر حق و صفیر وحی ” با تقریر مبانی متافیزیکی خودشان، درباره متن قرآن همان را گفته اند که پیشتر، فیلسوفان مسلمان گفته اند. آن گفته این است که متن قرآن کلام تمثلی است( شرح معنای کلام تمثلی و نقد آن را در مقاله ۴ قرائت نبوی آورده ام).
۲- کلام تمثلی با پیدایش یک سلسله حوادث و علل قابل تجربه، برای همکاران در زندگی تاریخی اجتماعی به وجود نمی آید و هویت بین الاذهانی ندارد. کلام تمثلی در سامع نبی پدید می آید و فقط برای او مسموع می گردد.
۳- کلام تمثلی را نمی توان با استفاده از روش‌های فهم کلام هائی که در جامعه و تاریخ پدید می آیند و بین الاذهانی هستند فهمید چون آن روش‌های فهم، تنها در کلام بین الاذهانی تاریخی- اجتماعی کاربرد دارند.
۴- آقای منتظری از طرفی در رساله ” سفیر حق و صفیر وحی “، متن قرآن را کلام تمثلی به شمار می آورند و از طرف دیگر در مقام فقاهت با استفاده از روش‌های مخصوص به فهم کلام‌های بین الاذهانی، در مقام فهم کلام تمثلی قرآنی بر می آیند.
۵- این دو رفتار علمی با یکدیگر سازگار نیستند. “

ملاحظه‌ای که در تعقیب سخنان جناب آقای شبستری داریم، اینکه: بر اساس مبانی متافیزیکی و شواهد نقلی، فیلسوفان و عارفان مسلمان چند نکته را پذیرفته اند:

۱- خداوند هستی و کمال مطلق است، و بنابراین او بیشتر و بهتر از همگان و از جمله از پیامبرش (ص) به ریخت و قوار ذهن انسان‌ها و زندگی تاریخی، اجتماعی و تطور فکر و قواعد زبان و نشان‌های زبانی و غیر زبانی و شرائط و مراتب فهم و تفسیر و هم امور بین الاذهانی آن‌ها وقوف و آگاهی کامل دارد.

۲- قرآن به هدف راهنمائی همین انسان‌ها از متن هستی مطلق حق تعالی، تعیّن و تنزّل یافته و مراحل قوس نزول و تنزیل را طی کرده و در آخرین مراحل نیز به ” لسان قوم ” با کشف صوری در قالب الفاظ مثالی ( کلام تمثلی ) بر قو خیال پیامبر (ص) تنزل نموده و سپس در قالب الفاظ کنونی مادّی مسموع و مقروّ با اراد پیامبر نه بی‌اراده مانند ضبط صوت و بلندگو، به مردم ابلاغ گردیده و در دسترس آنان قرار گرفته است.

۳- و این قرآن مادّی مسموع و مقروّ ابلاغ شده، به حسب قالب و شکل الفاظ، همان قرآن مثالی و کلام تمثلی است و هر دو، معنا دارند و تنها تفاوتی که بین آن دو هست مثالی بودن یکی و مادی بودن دیگری است، قرآن مثالی و کلام تمثلی با سامع مثالی پیامبر به وجودی مثالی شنیده شده یا با چشم مثالی او به چنان وجودی دیده شده است و برای دیگران قابل شنیده شدن یا دیده شدن و معنادهی نیست، ولی قرآن مادی مسموع و مقروّ با زبان مادی خوانده شده و با سامع مادی هم شنیده می شود و یا با قلم مادی نوشته شده و با چشم مادّی نیز دیده می شود.

۴- هر کلامی، مثالی یا مادّی، به هر زبانی، عربی یا غیر عربی، در رتبه‌ای سابق بر آشکار شدنش، معنایی دارد که آن کلام به هدف حکایت از آن معنا ابراز می شود، البته “معنادهی” و “مفهوم شدن” کلام، که از اوصاف کلام است بدون کلام متصور نیست و در رتبه‌ای متأخر از کلام تحقق می یابد.

۵- هر کلامی، اعم از قرآن و غیر قرآن (الهی یا غیر الهی) و اعم از کلام تمثلی و کلام مادّی، آن گاه که به جهت تفهیم و افاده معنایی به انسان، در قالب جملات انسانی در می آید کلامی بین الاذهانی شده و طبعاً پس از عرضه بر انسان با روش‌های مخصوص به فهم کلام‌های بین الاذهانی فهمیده می شود، و کلام تمثلی همانند کلام مادی حقیقت و هویتی بین الاذهانی دارد؛ زیرا معنای تمثل، بروز و ظهور در قالب مثالی است که همان قالب مادّی منتها بدون ماده است، پس کلام تمثلی هم همان کلام مادّی مسموع و مقروّ بین الاذهانی است، منتها چون مادی نیست مسموع و مقروّ دیگران نیست.

۶- از زمان بعثت پیامبر اسلام (ص) تاکنون، عموم اندیشمندان و تود مردم مسلمان، قرآن و الفاظ آن را از خدا دانسته و بر این بوده اند که خداوند به زبان خودشان( زبان انسانی ) با آن‌ها سخن گفته است، و از این رو با همان روش‌های مخصوص به فهم کلام‌های بین الاذهانی خود، آن را فهمیده و تفسیر کرده‌اند. و حتی غیر مسلمانان نیز قرآن را به عنوان کلامی که گویش بشری دارد، ولی از سوی شخص مدّعی نبوت (پیامبر اسلام «ص») به خداوند اسناد داده شده است فهمیده و می فهمند، چنانکه مسلمانان قبل از اسلام آوردن آن را بر این پایه فهمیده اند، و از این رو فهم قرآن، فهمی همگانی و مشترک بین مؤمن و غیر مؤمن است، و به عبارتی دیگر: فهم قرآن، فهم کلام منسوب به خداست منتها مؤمن اسناد واقعی آن به خدا را پذیرفته، ولی غیر مؤمن آن اسناد را نپذیرفته است.

حال با توجّه به نکات مزبور، اگر خداوند که به تار و پود هستی و از جمله ذهن انسان و امور بین الاذهانی انسان‌ها و چگونگی فهم و تفسیر آنان آگاهی کامل دارد، قرآن را به هدف هدایت انسان‌ها از بطنان هستی مطلق خود تنزیل داده و در قالب کلام مثالی و تمثلی در آورده و سپس ه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.