پاورپوینت کامل ایران و هند در هزاره‌ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ایران و هند در هزاره‌ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ایران و هند در هزاره‌ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ایران و هند در هزاره‌ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

رابطه دو فرهنگ ایران و هند از دیرینگی بسیار برخوردار بوده است. این قدمت دست کم به هزاره های سوم و دوم پیش از میلاد می رسد. دوران هند و ایرانی به عصری اتلاق می شود که هندیان و ایرانیان با یکدیگر می زیسته و دارای میراث مشترک اند. این مشترکات را می توان در ادبیات سنسکریت و ادبیات اوستایی بازیافت. سروده های گاهانی شباهت بسیار با اشعار ودایی دارد

رابطه دو فرهنگ ایران و هند از دیرینگی بسیار برخوردار بوده است. این قدمت دست کم به هزاره های سوم و دوم پیش از میلاد می رسد. دوران هند و ایرانی به عصری اتلاق می شود که هندیان و ایرانیان با یکدیگر می زیسته و دارای میراث مشترک اند. این مشترکات را می توان در ادبیات سنسکریت و ادبیات اوستایی بازیافت. سروده های گاهانی شباهت بسیار با اشعار ودایی دارد. بنابر آنچه از این متون می توان دریافت هند و ایرانیان در هزاره دوم پیش از میلاد در سرزمینی به نام ایرانویج بایکدیگر زندگی مشترکی داشته اند. اگر چه دانشمندان دربار جایگاه واقعی ایرانویج گمانه زنی های متفاوتی ارائه کرده اند، می توان احتمال داد که این ناحیه در حوالی خوارزم بوده باشد (آموزگار- تفضلی ۱۳۷۲، صص ۲۳-۲۱). شاید یکی از کهنترین اندیشه های هند و ایرانی که در ریگ ودا منتشر است این نکته است که هم پدیده های طبیعی پیرامون انسان دارای حیات اند و مقدس به شمار می روند. در باب پاره ای مشترکات ادبیات ودایی با متون اوستایی می توان به این موارد اشاره نمود:
الف. اشتراک در بنیاد و سرآغاز جهان: در هر دو باورهای اساطیری هندی و ایرانی از جهانی سخن می رود که دارای سه بخش زمین، فضا یا تهیگی و آسمان است. در اساطیر ایرانی زمین گرد چون زرد تخم مرغ و در اساطیر ودایی گرد همچون چرخ است. هم در ریگ ودا و هم در اوستا چهار جهت اصلی و نیز هفت اقلیم شناخته شده اند. آفرینش و زایش در هردو اساطیر هند و ایرانی مطرح اند. گروهی از ایزدان از خدا- پدری زاده شده اند که هم هستی از او ناشی شده است. آفرینش در اساطیر ایرانی هدفمند است و در واقع بستری است که آوردگاه نبرد اهورا مزدا با اهریمن یا خیر با شر به شمار می رود. گون دیگری از آفرینش جهان در متون متاخر ریگ ودا به چشم می خورد که طی آن جهان با قربانی کردن غولی به نام پرجاپتی خلق می شود. خدایان این غول را قربانی کرده و آسمان را از سر او، فضا را از ناف و زمین را از پای او می سازند. به همین ترتیب، از اندیشه او ماه، از چشم او خورشید، از دهانش آتش و از نفسش باد آفریده می شوند. در اساطیر ایرانی این نسبت به زروان داده شده است. در وداها ارته-نیرویی است که نظم جهانی و قانون طبیعت را برقرار و پایدار می دارد. در اوستا این نقش به اشه سپرده شده است. بنابراین، در هردو جهان بینی پدیده ای برای این مهم وجود دارد
ب. مفاهیم مشترک در بار ایزدان هند و ایرانی
یکی از ویژگی های ایزدان هند و ایرانی حفظ خصوصیات طبیعی در آنهاست. برای نمونه می توان به اگنی و آذر، ایزدان آتش، و سوریه و مهر ایزدان خورشید اشاره کرد. در همین رابطه گروهی از ایزدان هیچگونه ویژگی طبیعی دارند. از جمله می توان به ورونه، میتره و ایندره اشاره نمود که هر سه از قید ویژگیهای طبیعی آزاد اند. هم در اساطیر هند و هم در اسطوره های ایرانی به خدایان صفات و جنبه های انسانی نسبت داده شده است. ایندرانی همسر ایندره و سپندارمذ همسر یا دختر اهورامزداست. سپندارمذ (اوستا: آرمئیتی) که در وداها با یکی دانسته شده، بنا بر نظر گری در وداها معادل و در اساطیر کهن ایرانی همسر خدای آسمان بوده و بعدها در اوستا دختر اهورامزدا به شمار رفته است. دیگر اینکه این ایزدان ازلی نیستند و همانند آدمیان از دست و پا و سایر اندام انسانی برخوردارند. غالبا بر گردونه های خود سوارند و در غذاهای آدمیان شریک می شوند. ایزدان هند و ایرانی ممکن است از نماد های حیوانی نیز برخوردار باشند. نماد بهرام و تیشتر اوستایی و ایندره ودایی بصورت اسب و گاو نر و عقاب طاهر می شود بطورکلی و بنابر مشترکات یاد شده می توان گروهی از ایزدان ایرانی را با گروهی از ایزدان هندی مقایسه نمود. اهورامزدا با ورونه، مهر با میتره، ایندره با تیشتر، اشوین ها با خرداد و مرداد، ادیته ها با امشاسپندان قابل مقایسه اند. افزون بر این، گروه ایزدان آسمانی در ریگ ودا و اوستا خویشاوندی این دو کتاب مقدس را به اثبات می رساند. برخی از این ایزدان عبارتند از: اریامن و اریه من ؛ سوریه و هور، خدایان خورشید؛ ویوسونت و ویوهونت؛ اوشس و اوشه؛ تریته آپیه و تریته آثویه و فریدون؛ اپام نپات و آپم نپات؛ وایو و ویو؛ واته و واته؛ سرسوتی و هرهوئیتی؛ پرتهوی و سپنتا آرمئیتی؛ اگنی و آذر؛ سومه و هئومه، و سرانجام گندهروس و گندروه.
ج. مشترکات دیگر در فرهنگ هند و ایرانیان
اسطوره ها و رویداد ها در بار نخستین پهلوانان و شاهان پیشدادی مانند ستیز گرشاسب با گندرو در رام یشت بند ۲۷ تا ۲۹ و زامیاد یشت، بند ۴۱-۴۰ ). با اسطوره های هندی شباهت تام دارد. افزون بر این، آفرینش نخستین انسان یکی از موضوعاتی است که در اساطیر هند و ایرانی زمینه ای مشترک دارد. یمه و خواهرش را می توان با مشی و مشیانه اساطیر ایرانی مقایسه نمود. یمه ودایی در واقع همان جم یا جمشید ایرانی است. جمشید در ریگ ودا نخستین انسان و نخستین فرمانروا و سرور بهشت است.
توصیف هندیان و ایرانیان در کتابهای ودا و اوستا از بهشت و دوزخ آنچنان به یکدیگر نزدیک اند که تردیدی در یکسان بودن خاستگاه آن باقی نمی گذارد. از دیدگاه هر دو متن بهشت در فرازترین بخش آسمان واقع است. ایزدان در آن به شادی مشغولند و نوای نایی بسیار دلکش به گوش می رسد. برخلاف آن دوزخ در پایین ترین قسمت زمین واقع است و جایگاه تاریکی و دیوان و دروجان است. اگر چه پاره ای بر این باورند که اندیشه دوزخ صرفا خاستگاهی ایرانی دارد. مشترکات آیینی دو قوم هند و ایرانیان نیز محل توجه است. برخی از این مشترکات چنین اند: آیین قربانی در ایران yasna و در هند jajnaنامیده شده؛ روحانی برگزار کنند مراسم و آیین های دینی ایرانیان زئوتر و در هند هوتر بوده است. به همین ترتیب، آثرون در ایران و اتهرون در هند برای برگزار کنند آیین نیایش آتش به کار رفته است. فشردن هوم در ایران و سوم در هند، گستردن برسمنبر زمین هنگام انجام مراسم دینی در ایران و برهیس در هند، نیایش ایزدان همراه با خواندن دعاهایی که محتوای آنها بسیار به یکدیگر نزدیک بوده است. دفن و سوزاندن مردگان نیز در هردو فرهنگ رواج داشته است چنانکه برخی واژه دخمه و دادگاه را که از اصطلاحات مربوط به مردگان است از ریشه به معنی “سوزاندن” دانسته و مؤید این نظر به شمار آورده اند
روابط فرهنگی ایران و هند در دوران تاریخی
یکی از ویژگی های مشترک فرهنگی که در دوره های کهن همزیستی میان اقوام هندی و ایرانی از اهمیت بسیار برخوردار بوده و در عصر تاریخی سرزمین ایران نیز بازتاب گسترده ای داشته عبارت از تقسیم جامعه به اصناف چندگانه بوده است. بدین ترتیب، طبقات چهار گان روحانیون، ارتشتاران، کشاورزان و پیشه وران که در اوستا ذکر شده و در طول دوران ماد و هخامنشی تا اواخر دوران ساسانی کاربرد داشته متاثر از قانون “مانو” در هند بوده است. بنابر قانون مزبور جامع هند به چهار طبقه تقسیم می شد. اما در بار رابط فرهنگی ایران و هند در عهد مادها دست کم می توان به دو نکته اشاره نمود. یکی کشفیات باستان شناسی که در هر دو کشور صورت گرفته و شباهت یافته های باستان شناسی که نشان ار اشتراکات فرهنگی دو ملت است و دیگری گزارش گزنفون مبنی بر اینکه مادها پادشاه هند را میان خود و آشور حکم قرار داده اند گزارش های مفصل تری در بار روابط فرهنگی ایران و هند در عصر هخامنشی موجود است. نخست اینکه در این دوره ایالت ثتگوش یعنی پنجاب واقع در شمال غربی هند در شمار شهرب های هخامنشی به شمار رفته است. این موضوع در کتیب پرسپولیس و تصویر حاملین تخت داریوش در نقش رستم نیز آشکار شده است دودیگر تدارک گروهی از پژوهشگران به سرپرستی اسکولاکس از سوی داریوش به منظور یافتن راهی دریایی از خلیج فارس و دریای عمان به هندوستان. این نکته نشان می دهد که شاه هخامنشی در صدد گشودن راهی به هند برای گسترش مناسبات تجاری و فرهنگی میان دو کشور بوده است. افزون بر این می توان به تاثیر فن کتیبه نویسی هخامنشی بر کتیبه های آشوکا معماری هخامنشی بر معماری هند، فن نگارش و به کارگیری خطوط، و در نهایت تاثیر دانش پزشکی هند بر پزشکی ایرانیان اشاره نمود .
پس از فروپاشی امپراتوری هخامنشی اسکندر مقدونی که ادعای ادام راه آنها را داشتت مبادرت به حمله های گسترده ای به هند نمود. حاصل این یورش و حملات جانشینان اسکندر استقرار دولت یونانی باکتریا یا بلخ در بخشی از خاک هند بود. این دولت در سال ۲۵۶ (ق.م.) بوسیل دیودت اول تاسیس شد. اسکندر بمنظور استقرار در این ناحیه به ایجاد پایگاههای نظامی و شهرک های تازه پرداخت و در پی آن قوای مقدونی و یونانی در آن شهرک ها مستقر شدند.
در بار روابط فرهنگی ایران و هند در عهد فرمانروایان اشکانی به نکات متعددی می توان اشاره نمود. از جمله گسترش آیین مهر در هند، آیین بودا در ایران شرقی و بسط دین مسیح بوسیل ایرانیان مسیحی در هند. آیین مهر از ایران به هند انتقال یافت. ایزد مهر در ایران از مقام والایی برخوردار بود. نام او در پهلوی mihr و در اوستایی miθra است و از ایزدان کهن هند و ایرانی است که در اوستای تازه از اهمیت بسیار برخوردار است. او محور قدرت در جهان خدایان است و یشت دهم اوستا از آن اوست . مهر در اصل ایزدی است شریک در فرمانروایی جهان ، برکت بخشنده و حامی پیمان. سپس بر اثر تحولاتی اجتماعی ، این ایزد در جامعه ایرانی تبدیل به ایزد همه طبقات می گردد و در کنار وظایف برکت بخشی خویش، حمایت او از پیمان توسعه می یابد و وظایف جنگی بسیاری نیز بر عهده وی گذاشته می شود و در نتیجه، مهر تبدیل به ایزدی می شود که حامی هر سه طبقه سنتی جامعه است. در ریگ ودا نام ورونه اغلب به همراه میتره (مهر) می آید . هر دو بر گردونه ای سوارند و بر فراز آسمان می رانند خانه زرین ایشان با یک هزار ستون و یکهزار در، در آسمان قرار دارد. این دو ایزد شاه خوانده می شوند. شاه خدایان و مردمان و شاه همه. دارای نیروی شهریاری هستند دارای نیروی درونی و ناپایدار به نام مایا. هردو با مسئله باران نیز مربوطند. ورونه و میتره ارباب ارته اند و با در دست داشتن آن نظم جهانی را برقرار می کنند. میتره رابط میان خدایان و انسان بوده و به نحوی نقشی پیامبر گونه داشته است .در اساطیر ایرانی نقش مهر مؤید ارتباط مهر و انسان است و با قانون نیز مرتبط می باشد. با توجه به شباهت خویشکاری های او با جمشید می توان تصور نمود که جمشید بعنوان شاه و نخستین انسان، تجسم ایزد مهر بوده است. به هر حال آیین مهر از ایران به غرب و شرق نفوذ کرد. در شرق آثار این آیین را می توان در میان شاهان هند و سکایی مشاهده کرد .
یکی دیگر از تحولات فرهنگی مربوط به هند در عهد اشکانی رواج آیین بودا در ایران است. این موضوع بویژه با توجه به تسامح دینی اشکانیان از قوت بیشتری برخوردار بود. بودای تاریخی به نام شاکیمونی در حدود سال ۴۸۳ (ق.م.) درگذشت. پس از آن آیین بودا طی دویست سال به شاخه های متعددی تقسیم شد. دوران شکوفایی آیین بودا در زمان فرمانروایی آشوکا از دودمان مائوریا بود که از سال ۲۶۸ (ق.م.) حکومت خود را آغاز کرد. سنگنوشته هایی که به زبان پراکریت از آشوکا در بار مفاهیم اخلاقی آیین بودا برجای مانده از سویی نشان توجه او به این آیین بوده و از سوی دیگر تاثیر فرهنگ کتیبه نگاری هخامنشی را در این سرزمین به یاد می آورد. در شمال غرب هند نیز دو فرمان از این پادشاه به خط خروشتی باقی مانده که برگرفته از خط آرامی است. همچنین پنج سنگنوشته دیگر در همان منطقه پیدا شده که زبان آنها را “آرامی – ایرانی” خوانده اند و هم اینها نشان از تاثیر فرهنگ ایرانی بر این سامان دارد. افزون بر این دو فرمان صخره ای در متطق شاهبازگرهه و مانسهرا به دست آمده که به زبان پراکریت و خط خروشتی است و در آن وامواژه های ایرانی دیده شده است. آشوکا مبلغینی را برای گسترش آیین بودا به نقاط دوردست ازجمله به مرزهای مشترک ایران و هند فرستاد. در این نواحی سه فرهنگ ایرانی، هندی و یونانی با یکدیگر تلاقی داشتند. در پی این تلاش ها پرستشگاههای بودایی در شمال غربی هند و از جمله در تکسیلا، اودیانه، گندهار، جلال آباد، و بگرام برپا شد که بعد ها تاثیر فراوانی در انتقال آیین بودایی به ایران داشت. همچنین تاثیر هنر ایرانی بر پیکره های بودایی و نیز بر نقاشی های دیواری معابد مزکور به خوبی مشهود است. بنابر روایات دینی بودایی سرزمین ختن بوسیل پسر و وزیر آشوکا بنیاد نهاده شد و از همین راه بود که آیین بودایی به سرزمینهای ایرنی راه یافت (امریک، ۴۱۷ به بعد). وجود چند کتیب پهلوی در غارهای بودایی کانهری در نزدیکی بمبئی که اشاره به زیارت ایرانیان از این پرستشگاه بودایی دارد نیز نشان دیگره از نفوذ آیین بودا در شرق ایران اشکانی و ساسانی دارد .
آیین مسیحیت نیز از طریق ایرانیان مسیحی به هند راه یافت. وجود تعداد قابل توجهی از کتیبه های پهلوی در کلیساهای هند و برخی آثار دیگر مسیحی نشان از نفوذ کلیسای سریانی دارد که بوسیل ایرانیان در جنوب آن کشور بنا نهاده شد. از جمل این کتیبه ها می توان به شش کتیبه پهلوی بر روی صلیبهای سنگی اشاره کرد که یکی از آنها به کلیسایی در مدرس در جنوب هند اهدا شده است. صلیب های دیگر به کلیساهایی در تراوانکور تقدیم شده است .
روابط فرهنگی ایران و هند در عصر ساسانی
اما روابط فرهنگی ایران با هند در عهد ساسانیان گسترش بیشتری یافت. یکی از تحولات مهم در این دوره توجه خاص ایرانیان به فرهنگ هند بود. از نشانه های علاقه و عنایت ایرانیان به این فرهنگ، اعزام برزویه طبیب به هند و بهره گیری از دانش و تجربه آنان در زمینه پزشکی بود. برزویه پزشک خسرو اول از سوی وی ماموریت یافت تا به هند رود و آنچه از دانش و فرهنگ آن سرزمین بیابد با خود به ایران آورد و به ترجمه آن اقدام کند. وی از جمله “افسانه های بیدپای” و برخی متون پزشکی را با خویش به ارمغان آورد و این آثار به پهلوی ترجمه شد. اقتباس بازی شطرنج از آن سرزمین که شرح آن در یکی از متون پهلوی به نام “مادیان شطرنج” مذکور است، سند دیگری است که عنایت خسرو را به فرهنگ آن دیار باز می تابد. باری حاصل این رویکرد، یکی تهیه متون معتبر پزشکی و فلسفی از آن سامان بود که امروزه تنها ترجمه چند متن از آن بر جای مانده است.

نهضت دانش در عصر ساسانی
یکی از حوادث بزرگ علمی و فرهنگی در دوره فرمانروایی ساسانی، بویژه در عهد خسرو اول (انوشیروان)، ایجاد نهضتی بزرگ و تاثیر گذار در عرصه دانش، فلسفه و ادبیات بود. سرزمین ایران در میان دو جریان فکری یونان و روم در غرب و هند در شرق قرار داشت (Zaehner, 1955, 10). بدین ترتیب، اشبیاق به آگاهی از فراورده های علمی این دو تمدن و دانش و فرهنگ دیگر ملتها انگیزه برپایی نهضت تازه ای در احیای علوم و از جمله در زمینه ترجمه متون علمی بود. گزارشهای مورخین باستان، نظیر آگاثیاس (کتاب دوم، بند۳۱- ۲۸)، و مورخین عصر اسلامی، از جمله دینوری در اخبار الطوال بیانگر دلبستگی خسرو اول به ترجمه متون علمی و فلسفی از زبانهای گوناگون به زبان فارسی میانه (پهلوی) است (محمدی، ۱۳۷۴، ۲۰۶).
بنا بر گزارش کتاب چهارم دینکرد:
“شاپور شاهنشاه، پسر اردشیر، نوشته های دینی مربوط به پزشکی، ستاره شناسی، حرکت، زمان، مکان، جوهر، آفرینش، کون، فساد، تغییر ماهیت، منطق و دیگر فنون و ابزار را که در هند، روم و دیگر سرزمینها پراکنده شده بود گردآورد و با اوستا مقایسه نمود (و) هر آنچه درست بود رونوشتی به گنج شایگان داد”.
در واقع در عصر خسرو اول بیشتر آثار گذشتگان گردآوری و به کتابت سپرده شد.
از ویژگیهای نهضب علمی و ادبی دوران ساسانی یکی آن بود که این نهضب کاملا جنبه ملی و ایرانی داشت. فرمانروایان ساسانی که سعی در ایجاد نوعی انسجام سیاسی و دینی در ایران داشتند، بر آن بودند تا علوم کشورهای دیگر را در ایران رواج دهند و با ایجاد انجمنهای علمی و فرهنگی و ترجمه آثار علمی به زبان پهلوی به شکوه دربار ساسانی بیافزایند (محمدی، ۱۳۷۴، ۲۴۲).
آثار علمی که از هند به ایران آوردند
الف. پزشکی
دانش پزشکی در ایران از دیرینگی قابل توجهی برخوردار بوده است. فصل ۱۵۷ از کتاب سوم دینکرد به پزشکی اختصاص یافته و مولف آن بیماریهای جسمی را از روحی بازشناخته و در پاره ای بیماری های جسمی، مواظبت های روحی را ضروری دانسته است. وجود واژه های هندی الاصل “بلادر” (گیاهی طبی)، بیش، اقونطیون”،”هلیله”، “کافور”… و واژه های یونانی الاصل “بلغم”، “کالبد”، در برخی متون پهلوی، نظیر بندهشن و یسنا نشانه آن است که ترجمه متون پزشکی از یونانی و هندی به پهلوی در این عصر رواج بسیار داشته است.
از سوی دیگر، حوزه های علمی آتن و اسکندریه الگوی مناسبی برای ایجاد مدارس علمی از این دست در مشرق زمین شد. ساسانیان با استفاده از تجارب گذشته و نیز بهره گیری از دانش پزشکی غرب که بواسطه رواج آیین مسیح به مشرق زمین راه پیدا کرده بود، توانستند ایران را به یکی از پایگاههای مهم دانش پزشکی در آن روزگار تبدیل سازند. شاپور اول (۲۴۱-۲۷۱ م.) با به کار گیری اسیران رومی بنای عظیم دانشگاه جندی شاپور را بعنوان یک مرکز عمده پزشکی در خوزستان برپا کرد. شاپور از تیادروس، پزشک نصرانی برای طبابت در بیمارستان جندی شاپور دعوت کرد. این پزشک مولف کتاب مشهور “کناش تیادروس” است که بعدها به عربی ترجمه شد.
قفطی در باره احداث این دانشگاه و بیمارستان مهم آن گزارشی ارائه داده که بر آن اساس، دختر فیصر روم به هنگام ورود به ایران گروهی از جمله پزشکانی را با خود به همراه داشت و همین گروه امر تدریس پزشکی را در آن دانشگاه بعهده گرفتند. به هر حال، جندی شاپور پس از چندی از بزرگترین مراکز پزشکی در جهان شرق بود که با تلفیق طب یونانی، هندی و ایرانی مکتب ویژه ای در این رشته ایجاد کرده بود. اوج تعالی این حوزه پزشکی، بویژه در عهد خسرو انوشیروان بود که بواسطه ایجاد نهضت علمی و فرهنگی، دانشمندان سریانی زبان ایرانی و علمای هندی و زردشتی را در این مرکز به کار گمارده بود و در نتیجه، متون پزشکی چندی به پهلوی ترجمه شد .
خسرو دوازده تن از پزشکان را به خدمت در این بیمارستان گماشته بود. وی در طول دوره فرمانروایی خود، جلسات و حلقه های پزشکی و فلسفی برپا می داشت و از پزشکان جندی شاپور دعوت بعمل می آورد تا در این جلسات شرکت کنند. بنا به گزارش قفطی در تاریخ الحکما، یکی از پزشکان و مترجمان متون پزشکی از سریانی “جبراییل” بود که لقب درستابد “رییس پزشکان” داشت و از تربیت یافتگان حوزه علمی نصیبین بود که به خدمت خسرو اول درآمده بود. افزون براین، قفطی از گروه دیگری از پزشکان یاد می کند که همواره در حلقه های علمی خسرو اول شرکت داشتند.
یکی دیگر از نشانه های علاقه و عنایت خسرو اول به دانش پزشکی، اعزام برزویه طبیب به هند و بهره گیری از دانش و تجربه آنان در زمینه پزشکی بود. شرح این سفر را برزویه در ترجمه کتاب کلیله به تفصیل آورده بود و عبدالله بن مقفع آن را از پهلوی به عربی ترجمه و نقل کرده است (قریب، ۱۳۶۸، ۴۶).
اگرچه از آثار ترجمه شده از هندی باستان به پهلوی گاه تنها نامی بر جای مانده و از اصل آنها خبری در دست نیست، با این حال تاثیر این ترجمه ها در گسترش دانش پزشکی در جندیشاپور و در پی آن در جهان اسلام مشهود است (محمدی، ۱۳۷۴، ۲۰۴). نمونه ای از آثار پزشکی که در این دوره ترجمه شده اند عبارتند از:
۱. کتاب سیرک: که در فهرست ابن ندیم از آن یاد شده و در عهد ساسانی از هندی به پهلوی ترجمه شده و سپس در دوره اسلامی بوسیله عبدالله

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.