پاورپوینت کامل «ظلم زمانه» و «عدل زمانه» ۵۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل «ظلم زمانه» و «عدل زمانه» ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «ظلم زمانه» و «عدل زمانه» ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل «ظلم زمانه» و «عدل زمانه» ۵۵ اسلاید در PowerPoint :
برای بحث در ویژگیهای گفتمان دینی، مدل گفتمان دینی پیامبر اسلام (ص) را انتخاب کردهام. میخواهم بگویم ویژگیهای آن چه بوده است. اولین ویژگی گفتمان پیامبر اسلام عقلانی بودن آن است. مهم ترین دعوت پیامبر دعوت به توحید و نفی شریکان از خداوند بود.
برای بحث در ویژگیهای گفتمان دینی، مدل گفتمان دینی پیامبر اسلام (ص) را انتخاب کردهام. میخواهم بگویم ویژگیهای آن چه بوده است. اولین ویژگی گفتمان پیامبر اسلام عقلانی بودن آن است. مهم ترین دعوت پیامبر دعوت به توحید و نفی شریکان از خداوند بود. توحید که اساس دعوت پیامبر اسلام را تشکیل میداد یک مقول عقلانی بود. قبل از دعوت پیامبر بر حجاز شرک غلبه داشت. توحید پیامبر اسلام مقولهای بود که عقل آن زمان آن را میپسندید. عقل زمان آن را قابل قبول مییافت، اما شرک را قابل قبول نمیدانست. نمیگویم اصل توحید حتماً با برهانهای عقلی اثبات میشود، این مطلب بحث دیگری است. میگویم دعوت پیامبر اسلام به توحید دعوت به یک موضوع معقول تلقی میشد. البته امروز هم دعوت به توحید، یک موضوع معقول است. پیامبر به توحید دعوت کرد، به پرستیدن خدای هم هستی وکنار گذاشتن خدایان دیگر. عاقلان زمان آن را میپذیرفتند و میان عقل زمانه و دعوت پیامبر ناسازگاری تشخیص نمیدادند.
پس پیامبر اسلام به اعراض از جهل زمانه و روی آوردن به عقل زمان دعوت میکرد. از این مطلب نتیجه میگیریم که گفتمان دینی عصر و جامع ما نباید ناسازگاری با عقل زمانه داشته باشد و گرنه یک ویژگی مهم گفتمان دینی مخدوش خواهد شد. نمیتوان گفت ما سخن دین را میگوییم چه با عقل زمانه سازگار باشد و چه نباشد، این اشتباه بزرگی است. باید اندیشید که چگونه میگوییم و گفت ما با عقلانیت عصر چه نسبتی دارد. آنچه به نام دین از جامع ما خواسته میشود و امر و نهی خداوند اعلام میشود با عقلانیت موجود جامعه که مردم با آن زندگی میکنند سازگاری دارد یا نه؟
اگر این نسبت، نسبت تعارض و تضاد باشد قطعاً آنجا باید توقفی کرد. باید گفت و گویی کاملاً آزاد و محققانه و معقول را جانشین آن کرد و منتظر نتایج گفت و گو بود. برخورد جزمی و یک طرفه، معقول بودن پیام دین را مخدوش میسازد. باید با ابزار عقل و منطق سخن دینی را تبدیل به احسن کرد تا اصل پیام دین محفوظ بماند. گفت وگو با فلسفه و علم را همیشه باید حفظ کرد. چگونه میتوان با نسلی که هیچ ارتباطی با عقلانیت او وجود ندارد سخن گفت. مگر میشود گوینده هیچ پلی با مخاطب نداشته باشد و سخن بگوید.
با کدامین دلیل و منطق میتوان هم ابعاد زندگی انسانی را در بعد دین خلاصه کرد. روی تمام ابعاد دیگر زندگی یک خط قرمز کشید و گفت همه چیز باید زیر لوای دین و تابع آن باشد و هیچ طرف گفت وگویی را به رسمیت نمیشناسیم. دین در جایگاه رفیع خودش قرار دارد. اما مثلاً ادبیات غیردینی هم در طول تاریخ یک بخش از زندگی انسان بوده است، فلسفه غیر دینی نیز همین طور، علم غیر دینی نیز همین طور. . . اینها را نمیتوان نادیده گرفت. نمیتوان هنر و ادبیات غیر دینی را ضد دینی در نظر گرفت و یک ضربدر قرمز روی آن کشید و بعد گفت با اصحاب این هنر و ادبیات هیچ کاری نداریم. پیام دین باید عقلانی باشد. یعنی بتواند با هم ابعاد تکاپوی انسانی که در طول تاریخ به حساب انسانیت نوشته شده ارتباط برقرار کند و انسان را یک بعدی نکند، بخش اعظم از تاریخ بشریت را حذف نکند. خطاب خداوند متوجه انسان است، اما آن طور که انسان خودش را در طول تاریخ نشان داده است و نه انسانی که در مغز فلاسفه کلاسیک تصوری از آن وجود دارد. ما دو انسان داریم یک انسان که در مغز فلاسفه زندگی میکند و انسان دیگر که به صورت عینی و واقعی در طول هزاران سال زندگی کرده است و آنرا شما میتوانید در تاریخ و جامعه ببینید. این انسان با انسانی که در مغز فلاسفه موجود است خیلی فرق دارد. این انسان ابعاد متفاوت دارد. خوبیها و زشتیها دارد. قوتها و ضعفها دارد. این انسان تعریف تمام شدهای نمیتواند داشته باشد و همین جاست که عدهای میگویند انسان وجودش بر ماهیتش مقدم است.
حالا سؤال مهم این است که خطاب دین به کدام انسان است. آن انسانی که فلاسفه تعریف کردهاند یا انسانی که در تاریخ و جامعه زندگی میکند؟ مطمئناً خطاب خداوند به انسانی است که در جامعه و تاریخ زندگی میکند. پیامبر اسلام مطمئناً به سلوک معنوی انسان به سوی خدا دعوت میکرد اما این دعوت در بطن و متن واقیعتهای اجتماعی و سیاسی به عمل میآمد. او به معنویات دعوت میکرد، اما نه در دیرها و صومعهها، بلکه در متن جامعه. اگر کسی بگوید او پیامبری بود که با تغییر متن زندگی واقعیتهای اجتماعی در جهت عدالت سروکار نداشت سخنی نادرست گفته است. این «یا ایّها النّاس» های قرآن به انسانی خطاب میکند که در تاریخ و جامعه زندگی میکند و ادبیات دینی و غیر دینی هنر دینی و غیر دینی، ایمان، فلسفه، علم، صنعت و چیزهای دیگر دارد.
پیام دین اگر بخواهد عقلانی باشد، نمیتواند ابعادی از زندگی انسان را حذف کند. معنای جامعیت یک دین این نیست که همه چیز را تحت پوشش دین جمع آوری کند و کثرت ابعاد فرهنگ را نفی کند. معنای جامعیت دین البته اگر از آن جامعیت انتظار داشته باشیم این است که در هیچ زمینهای بدون پیام نباشد، به هم انسانها اعم از فیلسوف، عالم تجربی، هنرمند غیر دینی و آفرینندگان تکنیک و. . . با اعتراف به موجودیت آنان پیام دهد.
ویژگی دوم گفتمان پیامبر اسلام عدالت گرایی است. از عدالت در آن عصر تعریف مشخصی وجود داشت ومصداقهایی در نظر بود. در جاهایی که مصداقهای عدالت روشن بود، پیامبر به مراعات آن مصداقها تأکید میکرد و در جاهایی که مصداقهای ظلم روشن بود، امر به اجتناب از آنها میکرد. پیامبر در این زمینهها هیچ گاه مسائل غیرقابل درک برای مردم نیاورده بود. دعوت وی عدول از ظلم زمانه بود و مردم را از ظلم کردن به بردگان و یا اسیران جنگی نهی کرد، مردم کاملاً معنای این نهی را فهمیدند. همین طور وی متناسب با عدل فهمیده شده آن عصر، حقوقی برای بانوان در برابر همسران قائل شد آن حقوق را متناسب با مصداقهای عدالت آن عصر تعیین کرد. و مردم هم اینها را فهمیدند و دانستند که پیامبر آنها را به عدالت دعوت میکند. از پیامبر اسلام نقل شده که فرمود :«خیارکم خیارکم فی الجاهلیه وشرارکم شرارکم فی الجاهلیه» آدمهای خوب شما در عصر من همانهایی هستند که قبل از ظهور من هم انسانهای خوبی بودند وانسانهای بد شما در عصر من همانها هستند که قبل از آمدن من هم آدمهای بدی بودند. یعنی من به همان خوبیها دعوت میکنم که قبل از آمدن من هم انسانهای عاقل آنها زا میفهمیدند، اما آنها متروک شده بود و کسی سراغ آنها نمیرفت و آنها ارزش برتر نبودند. حالا که من آمدهام آنها را ارزش برتر اعلام کردهام و وضعیت را تغییر دادهام. در واقع من اخلاق زمانه را بالا کشیدهایم و در مورد عدالت همین کار را کردهام. باز هم پیامبر فرموده است: «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق » من برای این به پیامبری برانگیخته شدهام که خوبیهای اخلاق را که انسانها میشناسند برکرسی بنشانم و کامل کنم. من همان عدالتی دعوت میکنم که قبل از من هم بود و من شمارا به اتمام و اکمال آن دعوت میکنم.
این بحث در صورتی درست جا میافتد که شما به روش بحث من توجه کنید. روش بحث من مطالع کار و کوشش پیامبر در شرایط تاریخی و اجتماعی آن عصر است. متأسفانه این مطالب با این روش مطالعه نمیشود. غالباً به گونهای سخن گفته میشود که گویی پیامبر یک «مافوق انسان» بود که در شرایط مافوق اجتماعی و تاریخی عمل میکرد و با یک زبان فوق تاریخ سخن میگفت. این تصورات باطل است، پیامبر یک انسان بود و در شرایط تاریخی اجتماعی معینی عمل میکرد. با محدودیتها در ارتباط بود. در آن نیکیهای که مردم را به آنها دعوت میکرد امکانات نامحدود نداشت و مطابق شرایط عمل میکرد. محدودیتهای زبان به هیچ کس و حتی به او هم اجازه نمیداد و نمیدهد که هم آنچه رادر هم عصرها میتوان گفت او در یک عصر بگوید یعنی هیچ مصلح فرا تاریخی و فرازمانی نداریم. به هر حال، زندگی و رسالت پیامبر اسلام را باید در شرایط تاریخی و اجتماعی عصر خودش مطالعه کرد. پس یک ویژگی دیگر گفتمان او عدالتخواهی است و سخن و رفتار او عادلانه است. او میخواهد ظلم زمانه را کنار بزند و برعدالت زمانه به صورت کامل شدهتر دعوت کند. در عصر ما باید فهمید عدالت چیست و چگونه تفسیر میشود؟ تفسیر انسان امروز از
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 