پاورپوینت کامل اوضاع به ضرر بشار اسد پیش می رود ۶۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اوضاع به ضرر بشار اسد پیش می رود ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اوضاع به ضرر بشار اسد پیش می رود ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اوضاع به ضرر بشار اسد پیش می رود ۶۸ اسلاید در PowerPoint :
از پاییز سال ۱۳۸۹ که جریان حرکت های آزادیخواهانه در کشورهای عربی از تونس و مصر شروع شد، این بحث در بین جامعه شناسان و تحلیلگران مسائل سیاسی مطرح بود که آیا اعتراضات به حکومت های دیکتاتوری در این کشورها یک اتفاق است یا حرکتی است فراگیر که در سایر کشورهای جهان عرب نیز توسعه پیدا خواهد کرد؟ در آن زمان دو نظریه مطرح بود. یکی دیدگاه این بود که وضعیت سیاسی و ساختارهای حکومتی در کشورهای عربی خاورمیانه به گونهای است که با نظم جدیدی که بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد به وجود آمده است، همخوانی و سازگاری ندارد و بنابراین فرصت فروپاشی نظام دو قطبی موجب تحولاتی در منطقه خواهد شد تا مردم از شر نظام های استبدادی رها شوند. آمریکاییها فکر میکردند که خاورمیانه جدیدی باید تشکیل شود و این امر قابل برنامهریزی است
از پاییز سال ۱۳۸۹ که جریان حرکت های آزادیخواهانه در کشورهای عربی از تونس و مصر شروع شد، این بحث در بین جامعه شناسان و تحلیلگران مسائل سیاسی مطرح بود که آیا اعتراضات به حکومت های دیکتاتوری در این کشورها یک اتفاق است یا حرکتی است فراگیر که در سایر کشورهای جهان عرب نیز توسعه پیدا خواهد کرد؟ در آن زمان دو نظریه مطرح بود. یکی دیدگاه این بود که وضعیت سیاسی و ساختارهای حکومتی در کشورهای عربی خاورمیانه به گونهای است که با نظم جدیدی که بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد به وجود آمده است، همخوانی و سازگاری ندارد و بنابراین فرصت فروپاشی نظام دو قطبی موجب تحولاتی در منطقه خواهد شد تا مردم از شر نظام های استبدادی رها شوند. آمریکاییها فکر میکردند که خاورمیانه جدیدی باید تشکیل شود و این امر قابل برنامهریزی است. تا اینکه خود سوزی جوانی در تونس، بساط نظام بن علی را با تظاهرات مردمی برچید و دامنه آن به سرعت به مصر کشیده شد و هر در نهایت هر دو رژیم دیکتاتوری با فاصله کمی از یکدیگر سقوط کردند. از این پس در دنیای عرب این فکر پدید آمد که احتمالاً چنین الگویی به سایر کشورهای دیکتاتورنشین جهان عرب نیز سرایت خواهد کرد و آنها نیز دستخوش تغییراتی خواهند شد. با سرنگونی روسای جمهور مادام العمر در کشورهای مصر و تونس، قدرتهای بازیگر منطقهای و قدرتهای بازیگر بینالمللی وارد ماجرا شدند تا بتوانند حوادثی را که در کشورهای عربی رخ داده است به گونه ای مدیریت کنند تا منافع خود را به حداکثر برسانند.
در آن زمان دیدگاه دیگری وجود داشت که معتقد بود این حوادث به کشورهای دیگر از جمله سوریه و بحرین و لیبی منتقل نخواهد شد. ولی بلافاصله لیبی هم با اعتراضات مردمی مواجه شد و روند مداخله خارجی برای سرنگونگی قذافی شکل جدی به خود گرفت. اما در مورد بحرین دخالت نظامی عربستان به نفع امیرنشین بحرین، اجازه پیروزی به مردم این کشور را نداد ولی بحران هم حل نشد. در مورد سوریه هم برخی معتقد بودند گرچه ساختار اداره این کشور هم میراث دوران جنگ سرد است اما با توجه به اینکه نظام سوریه دارای یک مجموعه مقتدر امنیتی- نظامی سابقهدار از دوران حافظ اسد است و عملا ساختارهای امنیتی بر تمامی ارکان آن کشور حاکم است، بنابراین اتفاقی در آنجا رخ نخواهد داد. ولی عدهای که حرکت فراگیر مردمی در جهان عرب را نهضتی فراتر از برنامهریزیهای دولت های خارجی میدیدند احساس میکردند که چنین تحولاتی به اکثر کشورهای عربی از جمله اردن و سوریه و حتی پادشاهی سعودی نیز سرایت خواهد کرد. تا اینکه از فروردین ۱۳۹۰ در سوریه هم اتفاقاتی شروع شد و در منطقه مرزی درعا، نیروهای امنیتی رژیم تعدادی از دانش آموزان را بازداشت کردند. با چنین رفتاری پدرها و مادرهای این دانش آموزان به استانداری اعتراض کردند. اما حکومت به جای مدیریت مساله، آنرا سرکوب کرد. اما اعتراضات آرام آرام توسعه پیدا کرد تا به شهر حمص رسید. این شهر در سال ۱۳۶۰ شمسی به عنوان پایگاه اخوانالمسلمین در سوریه تلقی میشد و در آن زمان مردم این شهر علیه حافظ اسد حرکت گستردهای انجام داده بودند که بلافاصله سرکوب شد. بعضی معتقدند تا ۱۲ هزار نفر در این شهر کشته شدند و چون در آن زمان نظام حاکم بر جهان، دو قطبی بود و کشورها بسته به اینکه به کدام قطب گرایش بیشتری داشتند مسائل را حل میکردند و بنابراین تبدیل به مسأله بینالمللی نشد و حافظ اسد به حکومت خود ادامه داد.
اما در تحولات کنونی جهان که با رشر سریع فناوری های ارتباطی مواجه است، حرکتهای اعتراضی در دنیای عرب ادامه پیدا کرد و در سوریه هم این بار حرکت مخالفین خاتمه پیدا نکرد. روش دولت سوریه در برخورد با حرکتهای اجتماعی همان روش سابق بود. باید توجه داشت که اکثر نظامهای سیاسی در خاورمیانه میراث داران جنگ سرد هستند، چه نظامهایی که طرفدار آمریکاییها بودند چه نظامهایی که وابسته به شوروی بودند. فقط در ایران بود که تحولات اجتماعی روی ساختارهای حکومتی تأثیر گذاشت و اعتراضات مردمی موجب سقوط نظام شاهنشاهی وابسته به آمریکا در سال ۱۳۵۷ شد. بعد از فروپاشی شوروی در سال ۱۳۶۹ ساختارهای کشورهای همسو با بلوک شرق به سادگی تغییر نکرد و در سوریه هم ساختارها توسط نظام طراحی شده از طرف شوروی سابق بود و همانطور که میدانید حافظ اسد فرمانده نیروی هوایی بود که حدود ۵۵ سال پیش با کودتا توانست روی کار بیآید و نظام حکومتی را در دست گیرد.
ساختارهای شرقی دارای چند ویژگی هستند یکی اینکه دارای حزب واحد هستند که شکل و شمایل حزبی به معنای دنیای لیبرالیستی ندارند بلکه احزاب تشکیل شده از بالا و از جانب حاکمیت هستند. در این کشورها تقریباً انتخابات معنا و مفهوم واقعی خود را ندارد. ارتش و نیروهای امنیتی، ستون فقرات نظام حاکم هستند و حتی بخش بزرگی از اقتصاد در اختیار اینهاست و اداره کشور نیز عملا در اختیار آنهاست. هر موضوعی از جمله مسائل اجتماعی از دیدگاه امنیتی نگریسته میشود و در مورد حرکتهای اجتماعی هیچ انعطافی وجود ندارد. یک راه حل وجود دارد و آن برخورد امنیتی و سرکوب است. در سوریه هم وقتی حرکت های اجتماعی و اعتراضات به وجود آمد از همین روشهای خشن استفاده شد. اما حوادث سوریه فرصتی را برای مداخلات خارجی فراهم کرد و ترکیه و عربستان برای مدیریت تحولات وارد صحنه شدند. آمریکا و اسرائیل هم ترجیح می دادند تا کشورهای هم پیمان خود به تأثیرگذاری در تحولات سوریه مشغول باشند تا نگرانی برای امنیت اسرائیل به وجود نیاید. از این پس سه جریان در سوریه وارد بازیگری شدند که موجب شد تا نقش اصلی را که مردم داشتند نادیده بگیرند و عملا آنها را از صحنه خارج کردند. مردمی که مسالمت آمیز تظاهرات میکردند به ناگاه با بازی گری قدرتهای بیرونی در سوریه مواجه شدند. قدرتهای منطقهای و بینالمللی هر کدام برنامهای را برای خود در سوریه تعریف کردند. کشورهایی مانند ترکیه، عربستان و قطر در صحنه سوریه بسیار فعال شدند. ترکیه به دلیل همجواری و اینکه از قدیم اخوانیهای مخالف دولت حافظ اسد و بشار اسد در ترکیه مأوا گرفته و سازماندهی شده بودند تلاش زیادی کرد تا اخوانیها را در سوریه روی کار بیاورد.
عربستان به دلیل رقابت با ایران و نفوذ در منطقه لبنان و تأثیرگذاری بر مسأله فلسطین سعی کرد در سوریه فعال شود و از طرفی حکومت سوریه چون روابط خوبی با عربستان نداشت انگیزه کافی را برای عربستان ایجاد می کرد که در صحنه سوریه به نفع سلفی ها و القاعده وارد عمل شود.
قطر به عنوان کشور کوچکی که منابع مالی بسیار زیادی دارد که این منابع غیر قابل استفاده در داخل آن کشور است به عنوان بازیگری که مأموریتهای خاصی را ایفا می کند دخالت در سوریه و همکاری با افراد مسلح ضد دولتی را شروع کرد. توجه داشته باشد قطر یکی از پایگاههای قدیمی اخوان از زمان پدر امیر فعلی قطر بوده است. از طرف دیگر آمریکا و فرانسه هم وارد عمل شدند و مسأله آنها تفاوتهایی با انگیزه های ترکیه و عربستان داشت. از نظر آمریکا تحولات سوریه باید به گونهای مدیریت میشد که به امنیت اسرائیل و بقای اسرائیل خدشه وارد نکند. فرانسویها به دنبال احیا و توسعه نفوذ در شامات که از قدیم در سوریه و لبنان برقرار بوده است هستند. به همین دلیل فرانسه نقش پایگاه سیاسی مخالفین را ایفا کرده است تا بتواند مخالفین را دور هم جمع کرده و آنها را ساماندهی کند.
ترکیه به عنوان کشوری که همجوار با سوریه است به عنوان پایگاهی برای اعزام نیروهای داوطلب از سراسر جهان عرب و غیر عرب به سوریه رفتار میکند و عربستان نیز به عنوان کشوری که می خواهد مراقب باشد تا حوادث به سمتی جلو رود که دولت بعدی تقریباً سلفیها نقش بیشتری نسبت به اخوانیها داشته باشند. در این بین وقتی درگیریها توسعه پیدا کرد ایران به عنوان دولتی که طرفدار وضع موجود است ظاهر شد و معتقد به برگزاری انتخابات آزاد بدون مداخله خارجی است. علت هم این است که تحلیل جمهوری اسلامی بر این قرار گرفته که مساله تحولات در سوریه فقط یک حرکت اجتماعی برای رسیدن به مردمسالاری نیست بلکه به محض این که حرکت اعتراضی مردم شروع شد بازیگران دیگری وارد صحنه تحولات سوریه شدند تا مسائل و منافع خود را حل کنند.
اینکه حرکت در سوریه چقدر بر مردم متکی است و چقدر بر گروههای مسلح سوال مهمی است که نیاز به تحقیق میدانی دارد ولی آنچه تا الان میتوان مشاهده کرد این است که دولت سوریه الان در کمتر از ۵۰% فضای جغرافیایی کشور حاکم است. تا حد زیادی بر شهرهای بزرگی مثل حلب و در روستاها و جادهها حاکمیت خود را از دست داده است و حتی در اطراف دمشق هم بین فرودگاه تا دمشق بدون نیروی امنیتی و اسکورت نمیتوان به راحتی تردد کرد. این علامت این است که افراد مسلح سوری تا حدی در بعضی از مناطق مردمی دافعه ندارند و بین مردم ناخوانده تلقی نمیشوند. البته افراد القاعده و جبهه النصره که از سایر کشورهای عربی به سوریه آمده اند وضع دیگری دارند و بسیاری از مردم نگران تندروی ها و خشونت های آنها هستند. بنابراین در بین گروه های مخالف مسلح، افرادی هستند که از خود مردم هستند و هر منطقهای برای خود جریان خاص خود را دارد یعنی اینطور نیست که همه گروههای مسلح تحت یک فرماندهی مرکزی قرار گرفته باشند اما دخالتهای بیرونی باعث شده افرادی که به دنبال جهاد هستند از جریان القاعده سلفی و جبههای که در سوریه تشکیل شده به سوریه سرازیر شوند و همه از فضای جغرافیایی ترکیه استفاده میکنند هزینههای اینها را قبلاً قطر پرداخت میکرد و الان قطر را کنار زدهاند و عربستان تأمین مالی میکند.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 